کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    ای رخ ماه پیکرت شاهد بر پری زده
    حسن تو در جهان جان تخت سکندری زده
    روی تو شمس والضحی، خط تو نون والقلم
    لوح و دوات و کلک را بر سر مشتری زده
    دفتر لاله را رخت شسته ورق بر آب جو
    خاتم حسن و لطف را ختم پیمبری زده
    مهره مهر طلعتت ای قمر منیر من
    طلعت آفتاب را طعنه بر انوری زده
    خطبه حسن بر فلک کرده رخت به نام خود
    بر زر و سیم مهر و مه سکه دلبری زده
    جان مسیح از دمت گفته که همدمم ولی
    از دم او، دمت دم آدمی و پری زده
    معتکف در تو بر عرش نهاده متکا
    سالک عشقت آستین بر سر سروری زده
    بر سر کوی وحدتت عشق تو، ای خلیل جان!
    از گل رویت آتشی در بت آزری زده
    خاک نشین حضرتت یافته دولت ابد
    بر ملکوت لامکان نوبت قیصری زده
    ای ز در توانگرت پیش گدای کوی تو
    صاحب تاج و سلطنت دم ز قلندری زده
    هست نسیم زان جهت اعرف آشنا که او
    بر در کعبه صفا حلقه حیدری زده

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha