کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    آن که ماه از شرم رویش بی نقاب آید برون
    وز گریبانش سحرگه آفتاب آید برون
    گفتمش: بر عارضت آن قطره های ژاله چیست؟
    زیر لب خندید و گفت: از گل گلاب آید برون
    آن که دعوی می کند در دور چشمت زاهدی
    خرقه اش را گر بپالایی شراب آید برون
    کی برون آید لبت از عهده بوسی که گفت
    چون محال است کآب حیوان از سراب آید برون
    گر بگویم قصه شوق تو با چنگ و رباب
    ناله های زار از چنگ و رباب آید برون
    از جگر گر خون بریزد دل، غذا سازد روان
    قوت آتش باشد آن خون کز کباب آید برون
    بر امید دیدن رویش نسیمی روز حشر
    همچو نرگس از لحد مست و خراب آید برون

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha