کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    در خمارم ساقیا! جام جمی می بایدم
    محرم همدم ندارم، همدمی می بایدم
    دارم از زلف پریشانش حکایتها بسی
    خلوت بی مدعی با محرمی می بایدم
    خشک شد لب ز آتش دل در جگر آبم نماند
    ای مه از دریای فضلت شبنمی می بایدم
    شادی ما در دو عالم جز غم روی تو نیست
    زان به نو، هر ساعت از عشقت، غمی می بایدم
    تا دل مجروح خود را یک زمان تسکین دهم
    از سنان غمزه او مرهمی می بایدم
    تا کنم قربان پایت هردم ای جان جهان
    هر نفس جانی و هردم عالمی می بایدم
    در طریق کعبه شوق تو جان مرد از عطش
    ای حیات تشنه! آب زمزمی می بایدم
    تا نباشم در بیابان محبت بی طریق
    همچو ابراهیم عاشق ادهمی می بایدم
    سینه از درد فراقت چون دل نی شرحه شد
    از دم عیسی دمی اکنون دمی می بایدم
    حاصل دنیی و عقبی در حقیقت یکدم است
    تا شناسد قدر این دم، آدمی می بایدم
    نفحه روح القدس دارد نسیمی در نفس
    ای که می گویی مسیح مریمی می بایدم

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha