گوهر گنج حقیقت به حقیقت ماییم
نور ذات جبروتیم که در اشیاییم
گر طلبکار خدایید و ندارید انکار
از سر صدق بیایید که تا بنماییم
گرچه در پرده غیبیم چو اسرار نهان
از پس پرده چو خورشید فلک پیداییم
ما همانیم که بودیم و همان خواهد بود
در دو عالم اگر امروز اگر فرداییم
گر سر رشته دو تا شد مکن اندیشه غلط
زان که در عالم تحقیق همه یکتاییم
مظهر نور خدا و نفس روح الله
طور و موسی و مناجات و ید بیضاییم
زشت و زیبا همه ماییم و ز ما بیرون نیست
یک متاعیم، اگر زشت اگر زیباییم
آیت معجز آیینه روح اللهیم
دیده بردوخته از غیر و به خود بیناییم
ای که از کوی حقیقت خبری می طلبی
تو از این باب بیا تا که درت بگشاییم
ای نسیمی چو شدی نقطه پرگار وجود
جمله چون دایره چرخ، فلک پیماییم