کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    ما مرید پیر دیر و ساکن میخانه ایم
    همدم دردی کشان و ساغر و پیمانه ایم
    تا می صاف است و وصل یار و کنج میکده
    بی نیاز از خانقاه و کعبه و بتخانه ایم
    تا از روی شمع رخسار تجلی تاب دوست
    هر نفس در آتشی افتاده چون پروانه ایم
    مرغ لاهوتیم و آزاد از همه کون و مکان
    فارغ از سجاده و تسبیح و دام و دانه ایم
    باده دردانه است و دریا خانه خمار ما
    چون صدف در قعر دریا طالب دردانه ایم
    هرکسی در عاشقی افسانه ای گویند و ما
    ایمن از گفت و شنود و قصه و افسانه ایم
    ذره وار از هستی خود گشته بی نام و نشان
    در هوای مهر خورشید رخ جانانه ایم
    با قبای کهنه فقر و کلاه مفلسی
    فارغ البال از لباس و افسر شاهانه ایم
    نیست ای دلبر نسیمی را سر و سودای عقل
    تا سر زلف تو زنجیر است، ما دیوانه ایم

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha