کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    دلدار ما به عهد محبت وفا نکرد
    دل برد و رفت و هیچ دگر یاد ما نکرد
    می خواست تا که وعده بجای آورد ولی
    طالع مخالف آمد و بختم رها نکرد
    چشمش به تیر غمزه مرا زد بلی بلی
    ترک است و هیچ یار من اصلش خطا نکرد
    بوسی به جان ز لعل لبش خواستم نداد
    آن دلبر این مبایعه با ما چرا نکرد
    (با عاشقان یکدل و یکروی مهربان
    جوری دگر نماند که آن بیوفا نکرد)
    جان مرا که درد فراقش ز غم بسوخت
    لعل لبش به شربت نوشین دوا نکرد
    بنیاد جنگ و عربده با ما نهاد و رفت
    وز راه صلح باز نیامد صفا نکرد
    یارب ندانم آن بت نامهربان چرا
    بیگانه گشت و یاد من آشنا نکرد
    گفتم جفا و جور تو با من چراست؟ گفت:
    با عاشقی که دید که دلبر جفا نکرد؟
    از رویش آن که گفت بپوشان نظر مرا
    بی دیده هیچ شرم ز روی خدا نکرد
    شکر خدا که هست نسیمی ز فضل حق
    رندی که عمر در سر زرق و ریا نکرد

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha