کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    در خرابات عشق وقت سحر
    راه بردم از آن که بد رهبر
    در خرابات پیر عشقم گفت
    اندرون آ، چه می کنی بر در؟
    در خرابات رفتم و دیدم
    مجلسی با هزار زینت و فر
    ساغری بود پر ز دردی درد
    داد ساقی مرا و گفت بخور
    چون بخوردم از آن یکی جامی
    زود ساقی مرا گرفت به بر
    دیده بگشادم و یکی دیدم
    ساقی و خویش را به هم یکسر
    در تعجب شدم که هردو یکی است
    یا یکی بد، دو می نمود مگر
    گاه شاهد بدم گهی مشهود
    گاه ساقی بدم گهی ساغر
    من نیم، هرچه هست جمله هموست
    من ندانم جز این بیان دگر
    شد نسیمی ز خویشتن فانی
    در فروغ جمال آن دلبر

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha