کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    صورت رحمان من آن روی نکو دانسته ام
    چشمه حیوان ز آب روی او دانسته ام
    گرچه با من باد صبح آن بوی جان پرور نگفت
    از کجا یا از که دارد من به بو دانسته ام
    خاکروب کوی عشقم در حقیقت چون صبا
    تا ز فراش طریقت رفت و رو دانسته ام
    دفتر طامات گو بر من مخوان زاهد که من
    گرچه رندم حاصل این گفت و گو دانسته ام
    شستم از جان دست و گشتم طالب وصلت به دل
    سالک عشقم طریق جست و جو دانسته ام
    قصه واعظ مگویید ای عزیزان پیش من
    زان که من افسون آن افسانه گو دانسته ام
    گر ندانم زرق و سالوسی، مکن عیبم که من
    رسم شاهد بازی و جام و سبو دانسته ام
    جان ز گفتارم بیابی گر بگویم شمه ای
    آنچه از اخلاق آن پاکیزه خو دانسته ام
    دل به زلف و غبغبش دادم که طفل عشق را
    ناگزیر است از چنین چوگان و گو، دانسته ام
    ای که می گویی که خواهی شد ز عشق او هلاک
    نیستم نادان، من این معنی نکو دانسته ام
    چون نسیمی شسته ام از خرقه و سجاده دست
    الله الله بین چه نیکو شست و شو دانسته ام

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha