کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    از تو خوبی طمع مهر و وفا نتوان کرد
    گله با وصل گل از خار جفا نتوان کرد
    کرده ام قیمت یک موی تو را هر دو جهان
    گرچه او را به چنان تحفه بها نتوان کرد
    عمر چون باد هوا می گذرد حاضر باش
    کاعتماد این همه بر باد هوا نتوان کرد
    عاشقان را به جفا خواه بکش خواه ببخش
    حاکمی، هرچه کنی چون و چرا نتوان کرد
    مکن آهنگ جدایی که به شمشیر اجل
    شهرگ جان مرا از تو جدا نتوان کرد
    غره وعده فردا شده، امروز ببین
    که بدان نسیه چنین نقد رها نتوان کرد
    بر تن عارف اگر خرقه نباشد سهل است
    هست آن زهد که در زیر قبا نتوان کرد
    بر سر دیده کنم جای خیالت زانرو
    که نظرگاه خیالت همه جا نتوان کرد
    هر طبیبی که شد از درد نسیمی آگاه
    گفت با درد به سر بر، که دوا نتوان کرد

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha