کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    آن کو نظر به روی تو کرد و خدا ندید
    محروم شد زجنت و حور و لقا ندید
    بینا به نور معرفت حق کجا شود
    آن دیده ای که در همه اشیا تو را ندید
    سودای زلفت آن که خطا گفت روسیاه
    فکرش خطا چو بود به غیر از خطا ندید
    عشق تو در دیار وجودم بسی بگشت
    خالی ز مهر روی تو یک ذره جا ندید
    زاهد چو ذکر زلف تو کردم بتاب رفت
    بی حاصل این دقیقه باریک را ندید
    خفاش تاب دیدن خورشید چون نداشت
    عیبش مکن که مهر درخشان چرا ندید
    ای شمع از آب دیده مزن دم که دیده ام
    زین گونه شب نرفت که صد ماجرا ندید
    ای دل! جفا نه عادت خوبان بود ولی
    بنمای عاشقی که ز دلبر جفا ندید
    یارب ز راه لطف نسیمی به ما فرست
    زان گلشنی که غنچه وصلش صبا ندید
    ای صوفی از مشاهده دل سخن مگوی
    کانوار غیب باطن هر بی صفا ندید
    داغی که دید بر دل ما؟ کز جفای دوست
    جان نسیمی آن نکشیده است یا ندید

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha