کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    ای دل! بلا بکش چو دلت مبتلای اوست
    خوشنود شو بدانچه مراد و رضای اوست
    تن در جفای او نه و از غم مدار باک
    کاین غصه و جفا همه عین وفای اوست
    قدر قدر چه داند و قاضی هر قضا
    آن دل که او نه قابل قدر و قضای اوست
    دنیی و دین برای وصالش دهیم و جان
    زانرو که دل ز جمله صلاحی برای اوست
    فوتی نمی شود اگرش جان فدا کنم
    چون جان بود یکی، صد از این جان فدای اوست
    چندین بلا ز قامت و بالای پر بلاش
    گر می رسد به جان بکشم چون بلای اوست
    راهم نمای ای دل! اگر رهبری مرا
    تا بگذرم از آنکه نه میل و هوای اوست
    بر گرد گرد دامن مردی اگر رسم
    جان ها بها دهم که دلم بی بهای اوست
    ای غم! دگر به سوی نسیمی گذر مکن
    کاین حجره های جان و دلش، خاصه جای اوست

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha