به تارنماری گنجینه فارسی خوش آمدید. لطفا در معرفی تارنمای گنجینه فارسی ما را یاری بفرمایید

منوی دسترسی

کتابخانه دیجیتال

حزین لاهیجی

حزین لاهیجیغزلیات ناتمامشمارهٔ ۳: دل نازک، پر از خون است و رسوا می کند ما را

2920عکس بساز

با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

دل نازک، پر از خون است و رسوا می کند ما را

غلط در بزم او ساقی، به مینا می کند ما را

ز داغ عشق، شمع مرده ی دل می شود روشن

غم آتش عذاران، سینه سینا می کند ما را

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید

فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

1شمارهٔ ۲: آوارهٔ عالم، نگهی، ساخته ما را 2شمارهٔ ۳: دل نازک، پر از خون است و رسوا می کن ...3شمارهٔ ۴: سرشک لاله گون، رشک گلستان می کند ما ...4شمارهٔ ۵: چو شیشه بود تمنا تن کبود، مرا 5شمارهٔ ۶: سمند جلوه او، کرده تا غبار مرا 6شمارهٔ ۷: رفت آنکه دل به محنت، آسوده بود ما ر ...7شمارهٔ ۸: تب و تاب دوزخ از دل نبرد بهشت ما را 8شمارهٔ ۹: دادی به باد، طره عنبر سرشت را 9شمارهٔ ۱۰: چنان افشاند چشمم، بی تو، اشک بی مح ...10شمارهٔ ۱۱: فکند از نظرش، چشم کینه خواه مرا 11شمارهٔ ۱۲: شرار آتش دل، شبنم است باغ مرا 12شمارهٔ ۱۳: می لعلی ز ساغر می کشم، تبخاله لب ر ...13شمارهٔ ۱۴: نمی داند دل آگاه، در دنیا فراغت را 14شمارهٔ ۱۵: سلطان همّتم، ز جهان شسته دست را 15شمارهٔ ۱۶: باغ و بهار سازد، جیب و کنار خود را 16شمارهٔ ۱۷: خوش آنکه غازه گر آیم رخ فرنگ تو را 17شمارهٔ ۱۸: نبرده لذت دیدار دلگشای تو را 18شمارهٔ ۱۹: گران جان می کند، تعظیم بی جا اهل د ...19شمارهٔ ۲۰: یاسمین بنده شود چاک گریبان تو را 20شمارهٔ ۲۱: به داغ عشق پروردم، بهار خاطر خود ر ...21شمارهٔ ۲۲: تا در سخن درآرم، شیرین زبان خود را 22شمارهٔ ۲۳: نبخشیدی به مگن یکبار، جام باده خود ...23شمارهٔ ۲۴: بهار خط، گل و می شد، نگاه فتنه مست ...24شمارهٔ ۲۵: هجوم گریهٔ تلخ و خروش ناله های من 25شمارهٔ ۲۶: کدامین دیده سازد سرمه، گرد جلوه گا ...26شمارهٔ ۲۷: ادا سازد به خاموشی، لب او گفتگویش ...27شمارهٔ ۲۸: ای از تو، پریشان نظری آینه ها را 28شمارهٔ ۲۹: دعوی ست با شعر ترم، آن دشمن ادراک ...29شمارهٔ ۳۰: قامت شده‌ست خم، من دیرینه سال را 30شمارهٔ ۳۱: گشتم اسیر، جلوهٔ آن خوش خرام را 31شمارهٔ ۳۲: به پیری عشق سازد شوخ‌تر طبع جوانم ...32شمارهٔ ۳۳: علاج عقدهٔ دلتنگی، آسان است عاشق ر ...33شمارهٔ ۳۴: از آن روزی که گم کردم، سراغ آرمیدن ...34شمارهٔ ۳۵: کنم رنگین تر از دامان گلچین، چشم خ ...35شمارهٔ ۳۶: خدا درمانده نگذارد به عالم، بی نصی ...36شمارهٔ ۳۷: به شهد لفظ و معنی، رهنما گشتیم دور ...37شمارهٔ ۳۸: دل بر سر تیر است، گشاییم کمین را 38شمارهٔ ۳۹: حریف نقش کج گر نیستی این بدقماران ...39شمارهٔ ۴۰: خدایا الفتی ده، با دل آزرده، لالان ...40شمارهٔ ۴۱: عتاب تلخ او شیرین کن جانهاست، مستا ...41شمارهٔ ۴۲: آمال کوته است ز دنیا بریده را 42شمارهٔ ۴۳: رنگین بود سخن، دل در خون تپیده را 43شمارهٔ ۴۴: مردان کنند خوش، غم و هجر همیشه را 44شمارهٔ ۴۵: جام عتاب داده ای، غمزه کینه خواه ر ...45شمارهٔ ۴۶: اگر بینم شبی در خواب، روز خردسالی ...46شمارهٔ ۴۷: به پیری می کشیم آسوده، بار زندگانی ...47شمارهٔ ۴۸: حق تعلیم دارم، خوش قدانِ بوستانی ر ...48شمارهٔ ۴۹: نباشد ناقه ای جز شوق، مجنون الهی ر ...49شمارهٔ ۵۰: بلای جان، زبان تلخ باشد، اهل دعوی ...50شمارهٔ ۵۱: خوش آن ساعت که، بر بالین خرامی، خا ...51شمارهٔ ۵۲: ز دورم دید، اجازت داد عزم جان فشان ...52شمارهٔ ۵۳: نبود آرامشی، شیب و شباب زندگانی را 53شمارهٔ ۵۴: از سر من چرا کشد، سرو قد تو پای را 54شمارهٔ ۵۵: ز دوری خاطرم تنگ است و نتوانم رسید ...55شمارهٔ ۵۶: غم دل از می و مطرب مرا فزود اینجا 56شمارهٔ ۵۷: سخنور چون شدی، خاموش بنشین چون نگی ...57شمارهٔ ۵۸: ترانه کرد صریر نیم، دراز اینجا 58شمارهٔ ۵۹: نخواهد برد جان از رشک ما خصم عنود ...59شمارهٔ ۶۰: هرزه دراست در رهش، سینه چاک چاک ما 60شمارهٔ ۶۱: که خواهد کرد یاد از خستگان بی نوا ...61شمارهٔ ۶۲: از عکس رخش باده فروش است دل ما 62شمارهٔ ۶۳: با اشک روان، قطره زنان است دل ما 63شمارهٔ ۶۴: ندید از گرد راهش، دیده هرگز سرمه و ...64شمارهٔ ۶۵: به جان بستیم پیمان محبّت، عشوه ساز ...65شمارهٔ ۶۶: خاک آسوده، چو سیماب شد ازگریهٔ ما 66شمارهٔ ۶۷: مپرس از شورش صحرای دل دیوانهٔ ما ر ...67شمارهٔ ۶۸: چراغ کلبهٔ درویش، نور ماه می باشد 68شمارهٔ ۶۹: غم عشقت خلاص ازرنج دنیا می کند ما ...69شمارهٔ ۷۰: جدایی نیست از لیلی، دل دیوانهٔ ما ...70شمارهٔ ۷۱: هم آغوش است، سیل خانه زادی منزل ما ...71شمارهٔ ۷۲: تیغ نگه افتاده گران قاتل ما را 72شمارهٔ ۷۳: این است که دل برده و خون کرده بسی ...73شمارهٔ ۷۴: کاش بیرون فتد از سینه دل زار مرا 74شمارهٔ ۷۵: ای که در کشتن عشاق درنگ است تو را 75شمارهٔ ۷۶: افروخت بخت تیره، ز اشک مدام ما 76شمارهٔ ۷۷: بهار آمد که می در جام میخوران شود ...77شمارهٔ ۷۸: به بازاری که دلق میگساران می شود پ ...78شمارهٔ ۷۹: داغ است و سینه در عشق، صبح و ستاره ...79شمارهٔ ۸۰: گذرد گرم ز دل، آه سحرگاهی ما 80شمارهٔ ۸۱: به این شوخی اگر ریزد، سخن مستانه ز ...81شمارهٔ ۸۲: زهی ز خط تو خرّم، بهار مشربها 82شمارهٔ ۸۳: ای از تو داغ بر جگر لاله زارها 83شمارهٔ ۸۴: این است، سرود من و بلبل به چمنها 84شمارهٔ ۸۵: ای امّت نگاه تو، جادو خیالها 85شمارهٔ ۸۶: آشفته چو من نبود، سنبل به گلستانها 86شمارهٔ ۸۷: چو تر هرگز نگردید، از می وصل تو دا ...87شمارهٔ ۸۸: چه شد مهر جهان آرای من، آن گرم جوش ...88شمارهٔ ۸۹: نباشد دل چرا از لطف یار، امّیدوار ...89شمارهٔ ۹۰: شد قسمت خال تو،که مشک ختن ماست 90شمارهٔ ۹۱: شراب تشنه بسی موج زد، ایاغ کجاست 91شمارهٔ ۹۲: فصل بهار عشق و تماشای اشک ماست 92شمارهٔ ۹۳: دعوی گر جاهل، به بغل دشمن خود داشت 93شمارهٔ ۹۴: روزی که غمزه اش به من خسته جنگ داش ...94شمارهٔ ۹۵: با چشم سیر، نعمت دنیا چه حاجت است 95شمارهٔ ۹۶: مستی چشم یار، ز پیمانه خود است 96شمارهٔ ۹۷: خار رهت، به روضهٔ رضوان برابر است 97شمارهٔ ۹۸: تا بود داغها، دل آزرده حال داشت 98شمارهٔ ۹۹: کاو کاو مژه ی من به جگر خون نگذاشت 99شمارهٔ ۱۰۰: تاراج صبر، دور نگاهش رواج داشت 100شمارهٔ ۱۰۱: دامن فشاند و شمع مزارم به باد داش ...101شمارهٔ ۱۰۲: در پرده دل، جلوه گری بار دگر داشت 102شمارهٔ ۱۰۳: بیگانگی، به مشرب ما آشناتر است 103شمارهٔ ۱۰۴: غافل که سینه، آتش آهن گداز داشت 104شمارهٔ ۱۰۵: آن روز، شب تیرهٔ ما هم سحری داشت 105شمارهٔ ۱۰۶: ایّام غمم، مرا بهار است 106شمارهٔ ۱۰۷: به گلشنی که رخش، گوشهٔ نقاب شکست 107شمارهٔ ۱۰۸: نشئهٔ فیض، در آب و گِل درویشان اس ...108شمارهٔ ۱۰۹: همدم سنجیده گفتاران، لب پیمانه اس ...109شمارهٔ ۱۱۰: هر سو که بود میل تو، جای تو همان ...110شمارهٔ ۱۱۱: دیوانه، عاقلانه به هامون گریخته س ...111شمارهٔ ۱۱۲: بر لبم حرف دهان تنگ یار افتاده اس ...112شمارهٔ ۱۱۳: روشن از حیرت دل شد که دلارایی هست 113شمارهٔ ۱۱۴: بال و پر گر به اسیری نبود پروا نی ...114شمارهٔ ۱۱۵: طوفان فتنه است و کسی دستگیر نیست 115شمارهٔ ۱۱۶: چون شمع، بی سبب نفسم جانگداز نیست 116شمارهٔ ۱۱۷: زاهد خمیده است چو چنگ و ملول نیست 117شمارهٔ ۱۱۸: مستمع گر نکند فهم، غم اینم نیست 118شمارهٔ ۱۱۹: مدتی شد که در این بزم سخن سازی نی ...119شمارهٔ ۱۲۰: پی برده هر که، وادیِ دل جلوه گاه ...120شمارهٔ ۱۲۱: نتوانست به موی کمر یار آویخت 121شمارهٔ ۱۲۲: بی باده سیه مست، شب از یاسمن کیست 122شمارهٔ ۱۲۳: این داغ دلفروز ندانم چراغ کیست 123شمارهٔ ۱۲۴: دو نان، به دل زنند سنان از زبان ب ...124شمارهٔ ۱۲۵: دل از یادش، در آغوش من شیدا نمی گ ...125شمارهٔ ۱۲۶: ز بی برگی، ره الفت دلم بر دوستان ...126شمارهٔ ۱۲۷: کجا دلبستگی عاشق به حسن بی وفا دا ...127شمارهٔ ۱۲۸: عشق در سینهٔ من، لاله ستان ها دار ...128شمارهٔ ۱۲۹: سامان پریشان دلی اندوخته دارم 129شمارهٔ ۱۳۰: آتشکده ای در جگر سوخته دارم 130شمارهٔ ۱۳۱: ز بی مهریّ او، داغم چراغ مرده ای ...131شمارهٔ ۱۳۲: شوریده سرم، طرهٔ پیچان تو دارد 132شمارهٔ ۱۳۳: شکرخند دلم خواهش ز لعل می کشی دار ...133شمارهٔ ۱۳۴: گزند کوکب از کژدم فزون جان را زیا ...134شمارهٔ ۱۳۵: دگر خونابه دل، دیده را آلودنی دار ...135شمارهٔ ۱۳۶: تپش سینهٔ ما، بانگ درایی دارد 136شمارهٔ ۱۳۷: عمر گذران، فکر مه و سال ندارد 137شمارهٔ ۱۳۸: با داغ محبت، دل دیوانه نسازد 138شمارهٔ ۱۳۹: شراب خون من، آن مست را مخمور می س ...139شمارهٔ ۱۴۰: مریض زهد را آن روی آتشناک می سازد 140شمارهٔ ۱۴۱: ز افسانه کی به شب، مژهٔ ما به هم ...141شمارهٔ ۱۴۲: هرکس که نظر باز به آن زلف دوتا شد 142شمارهٔ ۱۴۳: سخن چون می سرایم، کلک شکربار می س ...143شمارهٔ ۱۴۴: رنگت به خون لاله، قدح در خمار زد 144شمارهٔ ۱۴۵: شراب لعلی آن نوش لب، به ما چه رسد 145شمارهٔ ۱۴۶: بلاکش عاشقی کو با غم جانانه می سا ...146شمارهٔ ۱۴۷: نقاب آنجا که از رخسارهٔ جانانه بر ...147شمارهٔ ۱۴۸: قاصد سخنی از لب یارم نرسانید 148شمارهٔ ۱۴۹: آن قدر کرد تپیدن که به آرام رساند 149شمارهٔ ۱۵۰: آتشی گرمتر از آتش محرومی نیست 150شمارهٔ ۱۵۱: به دنیا قدر ارباب مذلت بیش می باش ...151شمارهٔ ۱۵۲: در طمع، کام دل بی بصران می باشد 152شمارهٔ ۱۵۳: تذرو دل، اسیر سرو آزاد تو می باشد 153شمارهٔ ۱۵۴: خون من تیغ تو آندم که به خاک افشا ...154شمارهٔ ۱۵۵: چر با سردی دی بلبلان را کینه می ب ...155شمارهٔ ۱۵۶: دلم در زلف او، از سینه نالان بیشت ...156شمارهٔ ۱۵۷: نقش مراد دنیا، نقش بر آب باشد 157شمارهٔ ۱۵۸: سخنم چو هست، در دل نمک سراب باشد 158شمارهٔ ۱۵۹: پریشان سنبلش، دیباچهٔ احوال من با ...159شمارهٔ ۱۶۰: خیالت مونس جان اسیران در بدن باشد 160شمارهٔ ۱۶۱: با دل غم آن رشک پری، ساخته باشد 161شمارهٔ ۱۶۲: خوشا چشمی که محو لذّت نظّاره ای ب ...162شمارهٔ ۱۶۳: ز غیرت، آب گوهر نخل عزّت را به جو ...163شمارهٔ ۱۶۴: آب دیده ام خونین، آهم آتشین باشد 164آب دیده ام خونین، آهم آتشین باشد عاشقم به کا ...165شمارهٔ ۱۶۶: به رنگین جلوه ای در خون کشیدی، گو ...166شمارهٔ ۱۶۷: نخل مرا شکوفهٔ صبح امید شد 167شمارهٔ ۱۶۸: ساقی مباد عیدی ما کوتهی شود 168شمارهٔ ۱۶۹: پایان ناز او چو به بیگانگی کشید 169شمارهٔ ۱۷۰: کی نشئهٔ صهبا، دل غمناک گشاید 170شمارهٔ ۱۷۱: آزاده، از حیات خود آزار می کشد 171شمارهٔ ۱۷۲: جز آتش بهار هوا را که بشکند 172شمارهٔ ۱۷۳: آن کیست تا ز کار کسی عقده واکند 173شمارهٔ ۱۷۴: چهره نما که در چمن، شور هزار گل ک ...174شمارهٔ ۱۷۵: اگر یادم، چمن پرورد آغوشش نخواهد ...175شمارهٔ ۱۷۶: به دنیا سر فرو ناوردنم بالین راحت ...176شمارهٔ ۱۷۷: نگاه خشم، چشم شوخ او را زیب دیگر ...177شمارهٔ ۱۷۸: تا زلف تو بر دوش و برم سایه فکن ش ...178شمارهٔ ۱۷۹: همّت آن است که در پیش کرم، دون نش ...179شمارهٔ ۱۸۰: تقلید من فزونی یاران نمی شود 180شمارهٔ ۱۸۱: مباد، نفس ز قید خرد گشاده شود 181شمارهٔ ۱۸۲: هما که بال و پر خویش سایبان تو دا ...182شمارهٔ ۱۸۳: کی ترک مکر و حیله به احباب می کند 183شمارهٔ ۱۸۴: آن مشکبو غزال ز چشمم گذار کرد 184شمارهٔ ۱۸۵: صحرانورد وحشتم، آن خط و خال کرد 185شمارهٔ ۱۸۶: این عشق تازه دیده به اشکم دچار کر ...186شمارهٔ ۱۸۷: پریشانی ز احسان، بحر بی پایان نمی ...187شمارهٔ ۱۸۸: کسی درد سخن، تا دل نگردد خون چه م ...188شمارهٔ ۱۸۹: چون نقش آن خط و خال، لوح خیال گیر ...189شمارهٔ ۱۹۰: دل از وحشت سرای عالم غدّار می گیر ...190شمارهٔ ۱۹۱: از روی لاله رنگ تو خون جوش می زند 191شمارهٔ ۱۹۲: این باخته نقشان که درین خانهٔ تنگ ...192شمارهٔ ۱۹۳: یکایک از نظرم نور پیکران رفتند 193شمارهٔ ۱۹۴: گر چه در بزم جهان، گردن میناست بل ...194شمارهٔ ۱۹۵: شور مستی از دل دیوانهٔ ما شد بلند 195شمارهٔ ۱۹۶: تا حرفی از آن لعل می آلود برآمد 196شمارهٔ ۱۹۷: از نالهٔ من خامه خوش آهنگ برآمد 197شمارهٔ ۱۹۸: سختی به ضعیفان جهان بی سبب آید 198شمارهٔ ۱۹۹: صفای عارضش، رنگ از رخ مهتاب بزدای ...199شمارهٔ ۲۰۰: مکن کاری که حرفی از زبان من برون ...200شمارهٔ ۲۰۱: به دل گفتم که خواهد غمزهٔ نامهربا ...201شمارهٔ ۲۰۲: ز هر چاکی که دارد سینه من، بوی خو ...202شمارهٔ ۲۰۳: گیاه خرّمی از تربت پاکم نمی روید 203شمارهٔ ۲۰۴: درنگ ازکاروان ما سبکباران نمی آید 204شمارهٔ ۲۰۵: مداوای جنون از دیده بی خواب می آی ...205شمارهٔ ۲۰۶: وجود کاملان بر ناقصان دشوار می آی ...206شمارهٔ ۲۰۷: ز معراج خریّت، خواجه سنگین بار می ...207شمارهٔ ۲۰۸: ز هجران کار دلتنگی به سامان دیر م ...208شمارهٔ ۲۰۹: در آن محفل که شمع من، تجلی ساز می ...209شمارهٔ ۲۱۰: با سفلگان شراکت روزی، زیان بود 210شمارهٔ ۲۱۱: دمهای زنده را، از اجل کی زیان بود 211شمارهٔ ۲۱۲: امشب که از نظر مه من درگذاره بود 212شمارهٔ ۲۱۳: مرنج از طعنهٔ خصم و مکن عرض کمال ...213شمارهٔ ۲۱۴: در بهاری که مرا بال و پرافشانی بو ...214شمارهٔ ۲۱۵: خجل چون بید مجنون گشتم از نشو و ن ...215شمارهٔ ۲۱۶: تشنه کامان حسد خون مرا نوشیدند 216شمارهٔ ۲۱۷: گهر چون سفته گردد، همچو اشک از دی ...217شمارهٔ ۲۱۸: شود چون جوهر آیینه پیدا، تار می ا ...218شمارهٔ ۲۱۹: عزلت طلب از پایهٔ اقبال نیفتد 219شمارهٔ ۲۲۰: ز شیرین کاری من، بیستون آباد می گ ...220شمارهٔ ۲۲۱: نمی دانم چه سودا در سر مخمور می گ ...221شمارهٔ ۲۲۲: دل از قفس سینه، دم سرد برآورد 222شمارهٔ ۲۲۳: زلف سیهش، آتش بیداد برآورد 223شمارهٔ ۲۲۴: ترسم که بر لبی، سخن آن میان رود 224شمارهٔ ۲۲۵: دلم، شب بر خس و خاشاک کویش تا سحر ...225شمارهٔ ۲۲۶: تن سختی کشم چون در خروش آید، روان ...226شمارهٔ ۲۲۷: ساغر ای عشق به اندازهٔ مخمور بیار 227شمارهٔ ۲۲۸: تیغ ستمت از می پرزور گران تر 228شمارهٔ ۲۲۹: سیمین عذار اوست، ز خط خوش عیارتر 229شمارهٔ ۲۳۰: چمن، به سایه نشینان خرمی بگذار 230شمارهٔ ۲۳۱: کنون ز تربتم ای شوخ، سرگران مگذر 231شمارهٔ ۲۳۲: می آید از کوی مغان طرز طربناکش نگ ...232شمارهٔ ۲۳۳: با آنکه نیست از تو بتی دلنوازتر 233شمارهٔ ۲۳۴: گرفتار تو را در دور خط، شد کام جا ...234شمارهٔ ۲۳۵: ای زلف، پریشان شدگانیم، خبر گیر 235شمارهٔ ۲۳۶: ز خط شده ست عذارش بنفشه زار امروز 236شمارهٔ ۲۳۷: یک ره درآ به دیده و مستی بهانه سا ...237شمارهٔ ۲۳۸: دل طلب کرد، از آن غمزه، عتابی که ...238شمارهٔ ۲۳۹: خون گر نخورد زان لب میگون، چه کند ...239شمارهٔ ۲۴۰: بسته پای چو من بی پر و بالی که مپ ...240شمارهٔ ۲۴۱: از چرخ تنک حوصله، پروا چه کند کس 241شمارهٔ ۲۴۲: غنچه دیدی و دل تنگ ندیدی، افسوس 242شمارهٔ ۲۴۳: نمی کشد، دل ما را به دام و دانهٔ ...243شمارهٔ ۲۴۴: نمی بینم به مسجد رونق، از دلمرده ...244شمارهٔ ۲۴۵: برده شوریدگیم از خود و صهبا در پی ...245شمارهٔ ۲۴۶: لقمه ای را ممسک از آزادگان دارد د ...246شمارهٔ ۲۴۷: سرفرازی طلب از همّت مردانهٔ عشق 247شمارهٔ ۲۴۸: ای آنکه زدی بر قدح، امروز مرا سنگ 248شمارهٔ ۲۴۹: فرش داغ، ار نشود بستر بیماری دل 249شمارهٔ ۲۵۰: در بتکده نامحرم و در کعبه غریبم 250شمارهٔ ۲۵۱: به عشق روی تو، چون لاله داغ می طل ...251شمارهٔ ۲۵۲: ز پی بیگانه خویی را، به امّید وفا ...252شمارهٔ ۲۵۳: در کشور ایجاد، ندانم چه گلستم 253شمارهٔ ۲۵۴: من نازک دل از زخم زبان بسیار می ر ...254شمارهٔ ۲۵۵: غبار گشتم و سرگشته وار می گردم 255شمارهٔ ۲۵۶: به راه آن وفا دشمن، سر و جان شاد ...256شمارهٔ ۲۵۷: نشود گشاده چون نی، گرهی ز کار درد ...257شمارهٔ ۲۵۸: حاصلی که خرمن شد، نذر خوشه چین دا ...258شمارهٔ ۲۵۹: صبوحی می کند تکلیف، کز می کام برد ...259شمارهٔ ۲۶۰: شمع سان، دیده پرآتش مژه پرنم دارم 260شمارهٔ ۲۶۱: خموشم چون قلم امّا، نوا در آستین ...261شمارهٔ ۲۶۲: زد نقش سخن سکهٔ جاوید به نامم 262شمارهٔ ۲۶۳: قناعت چون گهر، با ساغر و مینای خو ...263شمارهٔ ۲۶۴: دمد از چاکهای سینه شیون، تا نفس د ...264شمارهٔ ۲۶۵: نه یاد مصر و نه پروای کاروان دارم 265شمارهٔ ۲۶۶: ز شمع خامه، هر جا در میان افسانه ...266شمارهٔ ۲۶۷: جز وصل علاج دل بیچاره ندارم 267شمارهٔ ۲۶۸: به هرگلشن که شور از شیون مستانه ا ...268شمارهٔ ۲۶۹: از دل، به فرات مژه راهی ست چه ساز ...269شمارهٔ ۲۷۰: به صد شوریدگی، از بزم آن بی باک ب ...270شمارهٔ ۲۷۱: زبان و سود، شد در عشق بی پروا فرا ...271شمارهٔ ۲۷۲: از ضعف مشکل آید، چون می برد ز خوی ...272شمارهٔ ۲۷۳: ز ابر دیده در هر گل، زمین کشته ای ...273شمارهٔ ۲۷۴: با ماست، لطف چشم تغافل پناه،کم 274شمارهٔ ۲۷۵: شکایت نیست، مطلب ناله آهنگ است می ...275شمارهٔ ۲۷۶: بیهوده نگشتم به سراپای دو عالم 276شمارهٔ ۲۷۷: ز رنگش، اشک گلگون بادهٔ نابی ست د ...277شمارهٔ ۲۷۸: دل و جان نژند را مانم 278شمارهٔ ۲۷۹: نکرد عشق تو، مطلب روای خویشتنم 279شمارهٔ ۲۸۰: خزان چه می برد از نوبهار رنگینم 280شمارهٔ ۲۸۱: آسان به جلوه های تو، از جا نمی رو ...281شمارهٔ ۲۸۲: چو سایه در قدم سرو خوش خرام توام 282شمارهٔ ۲۸۳: سیاهی را، به اشک از دیدهٔ خود کام ...283شمارهٔ ۲۸۴: رنگین شد از رخت، چو رگ گل، نظاره ...284شمارهٔ ۲۸۵: ز دل برخاست شوری، دیدهٔ داغ درون ...285شمارهٔ ۲۸۶: زانوی بی کسی هاست، بالین خستهٔ من 286شمارهٔ ۲۸۷: نماید بی سبب حاصل، مسبب مدعای من 287شمارهٔ ۲۸۸: نهانی کرده ای یغما، دل من 288شمارهٔ ۲۸۹: باده بیار و هوش را، از سر ما روان ...289شمارهٔ ۲۹۰: لخت دل با سینه از اشک مدام آمد بر ...290شمارهٔ ۲۹۱: صید از حرم کشد، خم جعد بلند تو 291شمارهٔ ۲۹۲: ز تکبیر فنا، حاضر نشد وقت نماز تو 292شمارهٔ ۲۹۳: دارم دلی دو نیم، ز تیغ زبان تو 293شمارهٔ ۲۹۴: صفای وقت، ز دل های بی غبار بجو 294شمارهٔ ۲۹۵: عریان ز صافی طینتی، از پردهٔ نیرن ...295شمارهٔ ۲۹۶: ای تهیدست، به امّید و امل غره مشو 296شمارهٔ ۲۹۷: به دنبال خرام آن پری رو 297شمارهٔ ۲۹۸: افسرده ایم، جام می خوشگوار کو 298شمارهٔ ۲۹۹: سوخته جان دلم یکی، سنبل مشک فام، ...299شمارهٔ ۳۰۰: به عاشقی، شده ام شهرهٔ جهان از تو 300شمارهٔ ۳۰۱: چون لب نایی و نی، پرده سرایان من ...301شمارهٔ ۳۰۲: طرف نقاب اگر کشی، از رخ نازنین فر ...302شمارهٔ ۳۰۳: مستی فزوده است تو را، در بر آینه 303شمارهٔ ۳۰۴: دل از وفا به خاطر جانان گران شده 304شمارهٔ ۳۰۵: ای خدا، یار مرا میل خریدارش ده 305شمارهٔ ۳۰۶: ای دل به زیر خاک تپیدن چه فایده 306شمارهٔ ۳۰۷: دردت به دوای دل بی تاب رسیده 307شمارهٔ ۳۰۸: تا شانه خشک دستم، بی زلف یار ماند ...308شمارهٔ ۳۰۹: مکن ای بلبل آزرده دل، از خار گله 309شمارهٔ ۳۱۰: صبح است و عزم کوی خرابات کردهای 310شمارهٔ ۳۱۱: به خاموشی سپندم گفت، در بزم پریزا ...311شمارهٔ ۳۱۲: به بالینم نشستی، قد به ناز افراشت ...312شمارهٔ ۳۱۳: من بلبلم و گلبن من یار منستی 313شمارهٔ ۳۱۴: سخنها از وفا می گفتی و جور و جفا ...314شمارهٔ ۳۱۵: غم دل با تو زان گوبم،که دانم شاد ...315شمارهٔ ۳۱۶: دلم را، کرده یک پیمانه خون، لعل م ...316شمارهٔ ۳۱۷: گذشت آن دور کز ساغر، کند یاری مرا ...317شمارهٔ ۳۱۸: شد صید دلم بستهٔ فتراک سواری 318شمارهٔ ۳۱۹: مطرب سرود شوق به مستان چه می بری 319شمارهٔ ۳۲۰: خزان رنگ زردم را، میِ نابی نشد رو ...320شمارهٔ ۳۲۱: خوش آن ساعت که از فیض سحر شاداب ب ...321شمارهٔ ۳۲۲: ای خطِّ لب یار، نمایان شده باشی 322شمارهٔ ۳۲۳: ز مستی، خون دل را، باده می انگاشت ...323شمارهٔ ۳۲۴: نوای پرده سوزم، از کجا پیدا کند گ ...324شمارهٔ ۳۲۵: ببین که هست لبم، بلبل بهار خطی 325شمارهٔ ۳۲۶: سحاب خشک، دیگر از کجا پیدا کند اش ...326شمارهٔ ۳۲۷: نشد از گریهٔ مستانه ساقی، دل کنم ...327شمارهٔ ۳۲۸: دارم گل زخمی به جگر تازه و تر، ها ...328شمارهٔ ۳۲۹: ای که بر دیدهٔ اغیار خرامی داری 329شمارهٔ ۳۳۰: ای برق حسن، شعله به باغ که می زنی 330شمارهٔ ۳۳۱: گره، ز ابروی مسکین نواز وا نکنی 331شمارهٔ ۳۳۲: بی داغ عشق، بر در دل ها چه می روی 332شمارهٔ ۳۳۳: ناصح، سخن چه بیهُده از پند می کنی 333شمارهٔ ۳۳۴: ای دل، ترحمی به گناهی نمی کنی 334شمارهٔ ۳۳۵: می رود صید دلم، سخت کمانی در پی 335شمارهٔ ۳۳۶: بستم چو دل به مهر تو، نامهربان شد ...336شمارهٔ ۳۳۷: تا کی از عشوه، فریب دل ناکام دهی 337شمارهٔ ۳۳۸: نی می دهد از اصل مقامات صدایی 338شمارهٔ ۳۳۹: بنواخت نی را، لبهای نایی 339شمارهٔ ۳۴۰: شکیبایی بود کار دلم، با گرمی خویی 340شمارهٔ ۳۴۱: ای ناله، چند در غم دل دردسر دهی 341شمارهٔ ۳۴۲: تلاش فکر ما را از سخن لافان چه می ...342شمارهٔ ۳۴۳: نماند از گرد غم، در سینه ام جای ش ...343شمارهٔ ۳۴۴: اگر نه در جهان سرچشمه ی حیوان بود ...

نظرات

نام خود را وارد کنید

متن نظر را وارد کنید

برداشت از داده های تارنمای گنجینه فارسی با یادکرد منبع آزاد میباشد. گنجینه فارسی 1400.

طراحی سایت و بهینه سازی سایت توسط شرکت مهندسی آبی

آمارگیر وبلاگ