به تارنماری گنجینه فارسی خوش آمدید. لطفا در معرفی تارنمای گنجینه فارسی ما را یاری بفرمایید

منوی دسترسی

کتابخانه دیجیتال

حزین لاهیجی

حزین لاهیجیغزلیات ناتمامشمارهٔ ۱۰۴: غافل که سینه، آتش آهن گداز داشت

2950عکس بساز

با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

غافل که سینه، آتش آهن گداز داشت

خون شد دلی که آن همه پیکان ناز داشت

او را از جور، نالهء عجزی که باز داشت

خون ستمکشان اسیرش به گردن است

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید

فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

1شمارهٔ ۱۰۳: بیگانگی، به مشرب ما آشناتر است 2شمارهٔ ۱۰۴: غافل که سینه، آتش آهن گداز داشت 3شمارهٔ ۱۰۵: آن روز، شب تیرهٔ ما هم سحری داشت 4شمارهٔ ۱۰۶: ایّام غمم، مرا بهار است 5شمارهٔ ۱۰۷: به گلشنی که رخش، گوشهٔ نقاب شکست 6شمارهٔ ۱۰۸: نشئهٔ فیض، در آب و گِل درویشان اس ...7شمارهٔ ۱۰۹: همدم سنجیده گفتاران، لب پیمانه اس ...8شمارهٔ ۱۱۰: هر سو که بود میل تو، جای تو همان ...9شمارهٔ ۱۱۱: دیوانه، عاقلانه به هامون گریخته س ...10شمارهٔ ۱۱۲: بر لبم حرف دهان تنگ یار افتاده اس ...11شمارهٔ ۱۱۳: روشن از حیرت دل شد که دلارایی هست 12شمارهٔ ۱۱۴: بال و پر گر به اسیری نبود پروا نی ...13شمارهٔ ۱۱۵: طوفان فتنه است و کسی دستگیر نیست 14شمارهٔ ۱۱۶: چون شمع، بی سبب نفسم جانگداز نیست 15شمارهٔ ۱۱۷: زاهد خمیده است چو چنگ و ملول نیست 16شمارهٔ ۱۱۸: مستمع گر نکند فهم، غم اینم نیست 17شمارهٔ ۱۱۹: مدتی شد که در این بزم سخن سازی نی ...18شمارهٔ ۱۲۰: پی برده هر که، وادیِ دل جلوه گاه ...19شمارهٔ ۱۲۱: نتوانست به موی کمر یار آویخت 20شمارهٔ ۱۲۲: بی باده سیه مست، شب از یاسمن کیست 21شمارهٔ ۱۲۳: این داغ دلفروز ندانم چراغ کیست 22شمارهٔ ۱۲۴: دو نان، به دل زنند سنان از زبان ب ...23شمارهٔ ۱۲۵: دل از یادش، در آغوش من شیدا نمی گ ...24شمارهٔ ۱۲۶: ز بی برگی، ره الفت دلم بر دوستان ...25شمارهٔ ۱۲۷: کجا دلبستگی عاشق به حسن بی وفا دا ...26شمارهٔ ۱۲۸: عشق در سینهٔ من، لاله ستان ها دار ...27شمارهٔ ۱۲۹: سامان پریشان دلی اندوخته دارم 28شمارهٔ ۱۳۰: آتشکده ای در جگر سوخته دارم 29شمارهٔ ۱۳۱: ز بی مهریّ او، داغم چراغ مرده ای ...30شمارهٔ ۱۳۲: شوریده سرم، طرهٔ پیچان تو دارد 31شمارهٔ ۱۳۳: شکرخند دلم خواهش ز لعل می کشی دار ...32شمارهٔ ۱۳۴: گزند کوکب از کژدم فزون جان را زیا ...33شمارهٔ ۱۳۵: دگر خونابه دل، دیده را آلودنی دار ...34شمارهٔ ۱۳۶: تپش سینهٔ ما، بانگ درایی دارد 35شمارهٔ ۱۳۷: عمر گذران، فکر مه و سال ندارد 36شمارهٔ ۱۳۸: با داغ محبت، دل دیوانه نسازد 37شمارهٔ ۱۳۹: شراب خون من، آن مست را مخمور می س ...38شمارهٔ ۱۴۰: مریض زهد را آن روی آتشناک می سازد 39شمارهٔ ۱۴۱: ز افسانه کی به شب، مژهٔ ما به هم ...40شمارهٔ ۱۴۲: هرکس که نظر باز به آن زلف دوتا شد 41شمارهٔ ۱۴۳: سخن چون می سرایم، کلک شکربار می س ...42شمارهٔ ۱۴۴: رنگت به خون لاله، قدح در خمار زد 43شمارهٔ ۱۴۵: شراب لعلی آن نوش لب، به ما چه رسد 44شمارهٔ ۱۴۶: بلاکش عاشقی کو با غم جانانه می سا ...45شمارهٔ ۱۴۷: نقاب آنجا که از رخسارهٔ جانانه بر ...46شمارهٔ ۱۴۸: قاصد سخنی از لب یارم نرسانید 47شمارهٔ ۱۴۹: آن قدر کرد تپیدن که به آرام رساند 48شمارهٔ ۱۵۰: آتشی گرمتر از آتش محرومی نیست 49شمارهٔ ۱۵۱: به دنیا قدر ارباب مذلت بیش می باش ...50شمارهٔ ۱۵۲: در طمع، کام دل بی بصران می باشد 51شمارهٔ ۱۵۳: تذرو دل، اسیر سرو آزاد تو می باشد 52شمارهٔ ۱۵۴: خون من تیغ تو آندم که به خاک افشا ...53شمارهٔ ۱۵۵: چر با سردی دی بلبلان را کینه می ب ...54شمارهٔ ۱۵۶: دلم در زلف او، از سینه نالان بیشت ...55شمارهٔ ۱۵۷: نقش مراد دنیا، نقش بر آب باشد 56شمارهٔ ۱۵۸: سخنم چو هست، در دل نمک سراب باشد 57شمارهٔ ۱۵۹: پریشان سنبلش، دیباچهٔ احوال من با ...58شمارهٔ ۱۶۰: خیالت مونس جان اسیران در بدن باشد 59شمارهٔ ۱۶۱: با دل غم آن رشک پری، ساخته باشد 60شمارهٔ ۱۶۲: خوشا چشمی که محو لذّت نظّاره ای ب ...61شمارهٔ ۱۶۳: ز غیرت، آب گوهر نخل عزّت را به جو ...62شمارهٔ ۱۶۴: آب دیده ام خونین، آهم آتشین باشد 63آب دیده ام خونین، آهم آتشین باشد عاشقم به کا ...64شمارهٔ ۱۶۶: به رنگین جلوه ای در خون کشیدی، گو ...65شمارهٔ ۱۶۷: نخل مرا شکوفهٔ صبح امید شد 66شمارهٔ ۱۶۸: ساقی مباد عیدی ما کوتهی شود 67شمارهٔ ۱۶۹: پایان ناز او چو به بیگانگی کشید 68شمارهٔ ۱۷۰: کی نشئهٔ صهبا، دل غمناک گشاید 69شمارهٔ ۱۷۱: آزاده، از حیات خود آزار می کشد 70شمارهٔ ۱۷۲: جز آتش بهار هوا را که بشکند 71شمارهٔ ۱۷۳: آن کیست تا ز کار کسی عقده واکند 72شمارهٔ ۱۷۴: چهره نما که در چمن، شور هزار گل ک ...73شمارهٔ ۱۷۵: اگر یادم، چمن پرورد آغوشش نخواهد ...74شمارهٔ ۱۷۶: به دنیا سر فرو ناوردنم بالین راحت ...75شمارهٔ ۱۷۷: نگاه خشم، چشم شوخ او را زیب دیگر ...76شمارهٔ ۱۷۸: تا زلف تو بر دوش و برم سایه فکن ش ...77شمارهٔ ۱۷۹: همّت آن است که در پیش کرم، دون نش ...78شمارهٔ ۱۸۰: تقلید من فزونی یاران نمی شود 79شمارهٔ ۱۸۱: مباد، نفس ز قید خرد گشاده شود 80شمارهٔ ۱۸۲: هما که بال و پر خویش سایبان تو دا ...81شمارهٔ ۱۸۳: کی ترک مکر و حیله به احباب می کند 82شمارهٔ ۱۸۴: آن مشکبو غزال ز چشمم گذار کرد 83شمارهٔ ۱۸۵: صحرانورد وحشتم، آن خط و خال کرد 84شمارهٔ ۱۸۶: این عشق تازه دیده به اشکم دچار کر ...85شمارهٔ ۱۸۷: پریشانی ز احسان، بحر بی پایان نمی ...86شمارهٔ ۱۸۸: کسی درد سخن، تا دل نگردد خون چه م ...87شمارهٔ ۱۸۹: چون نقش آن خط و خال، لوح خیال گیر ...88شمارهٔ ۱۹۰: دل از وحشت سرای عالم غدّار می گیر ...89شمارهٔ ۱۹۱: از روی لاله رنگ تو خون جوش می زند 90شمارهٔ ۱۹۲: این باخته نقشان که درین خانهٔ تنگ ...91شمارهٔ ۱۹۳: یکایک از نظرم نور پیکران رفتند 92شمارهٔ ۱۹۴: گر چه در بزم جهان، گردن میناست بل ...93شمارهٔ ۱۹۵: شور مستی از دل دیوانهٔ ما شد بلند 94شمارهٔ ۱۹۶: تا حرفی از آن لعل می آلود برآمد 95شمارهٔ ۱۹۷: از نالهٔ من خامه خوش آهنگ برآمد 96شمارهٔ ۱۹۸: سختی به ضعیفان جهان بی سبب آید 97شمارهٔ ۱۹۹: صفای عارضش، رنگ از رخ مهتاب بزدای ...98شمارهٔ ۲۰۰: مکن کاری که حرفی از زبان من برون ...99شمارهٔ ۲۰۱: به دل گفتم که خواهد غمزهٔ نامهربا ...100شمارهٔ ۲۰۲: ز هر چاکی که دارد سینه من، بوی خو ...101شمارهٔ ۲۰۳: گیاه خرّمی از تربت پاکم نمی روید 102شمارهٔ ۲۰۴: درنگ ازکاروان ما سبکباران نمی آید 103شمارهٔ ۲۰۵: مداوای جنون از دیده بی خواب می آی ...104شمارهٔ ۲۰۶: وجود کاملان بر ناقصان دشوار می آی ...105شمارهٔ ۲۰۷: ز معراج خریّت، خواجه سنگین بار می ...106شمارهٔ ۲۰۸: ز هجران کار دلتنگی به سامان دیر م ...107شمارهٔ ۲۰۹: در آن محفل که شمع من، تجلی ساز می ...108شمارهٔ ۲۱۰: با سفلگان شراکت روزی، زیان بود 109شمارهٔ ۲۱۱: دمهای زنده را، از اجل کی زیان بود 110شمارهٔ ۲۱۲: امشب که از نظر مه من درگذاره بود 111شمارهٔ ۲۱۳: مرنج از طعنهٔ خصم و مکن عرض کمال ...112شمارهٔ ۲۱۴: در بهاری که مرا بال و پرافشانی بو ...113شمارهٔ ۲۱۵: خجل چون بید مجنون گشتم از نشو و ن ...114شمارهٔ ۲۱۶: تشنه کامان حسد خون مرا نوشیدند 115شمارهٔ ۲۱۷: گهر چون سفته گردد، همچو اشک از دی ...116شمارهٔ ۲۱۸: شود چون جوهر آیینه پیدا، تار می ا ...117شمارهٔ ۲۱۹: عزلت طلب از پایهٔ اقبال نیفتد 118شمارهٔ ۲۲۰: ز شیرین کاری من، بیستون آباد می گ ...119شمارهٔ ۲۲۱: نمی دانم چه سودا در سر مخمور می گ ...120شمارهٔ ۲۲۲: دل از قفس سینه، دم سرد برآورد 121شمارهٔ ۲۲۳: زلف سیهش، آتش بیداد برآورد 122شمارهٔ ۲۲۴: ترسم که بر لبی، سخن آن میان رود 123شمارهٔ ۲۲۵: دلم، شب بر خس و خاشاک کویش تا سحر ...124شمارهٔ ۲۲۶: تن سختی کشم چون در خروش آید، روان ...125شمارهٔ ۲۲۷: ساغر ای عشق به اندازهٔ مخمور بیار 126شمارهٔ ۲۲۸: تیغ ستمت از می پرزور گران تر 127شمارهٔ ۲۲۹: سیمین عذار اوست، ز خط خوش عیارتر 128شمارهٔ ۲۳۰: چمن، به سایه نشینان خرمی بگذار 129شمارهٔ ۲۳۱: کنون ز تربتم ای شوخ، سرگران مگذر 130شمارهٔ ۲۳۲: می آید از کوی مغان طرز طربناکش نگ ...131شمارهٔ ۲۳۳: با آنکه نیست از تو بتی دلنوازتر 132شمارهٔ ۲۳۴: گرفتار تو را در دور خط، شد کام جا ...133شمارهٔ ۲۳۵: ای زلف، پریشان شدگانیم، خبر گیر 134شمارهٔ ۲۳۶: ز خط شده ست عذارش بنفشه زار امروز 135شمارهٔ ۲۳۷: یک ره درآ به دیده و مستی بهانه سا ...136شمارهٔ ۲۳۸: دل طلب کرد، از آن غمزه، عتابی که ...137شمارهٔ ۲۳۹: خون گر نخورد زان لب میگون، چه کند ...138شمارهٔ ۲۴۰: بسته پای چو من بی پر و بالی که مپ ...139شمارهٔ ۲۴۱: از چرخ تنک حوصله، پروا چه کند کس 140شمارهٔ ۲۴۲: غنچه دیدی و دل تنگ ندیدی، افسوس 141شمارهٔ ۲۴۳: نمی کشد، دل ما را به دام و دانهٔ ...142شمارهٔ ۲۴۴: نمی بینم به مسجد رونق، از دلمرده ...143شمارهٔ ۲۴۵: برده شوریدگیم از خود و صهبا در پی ...144شمارهٔ ۲۴۶: لقمه ای را ممسک از آزادگان دارد د ...145شمارهٔ ۲۴۷: سرفرازی طلب از همّت مردانهٔ عشق 146شمارهٔ ۲۴۸: ای آنکه زدی بر قدح، امروز مرا سنگ 147شمارهٔ ۲۴۹: فرش داغ، ار نشود بستر بیماری دل 148شمارهٔ ۲۵۰: در بتکده نامحرم و در کعبه غریبم 149شمارهٔ ۲۵۱: به عشق روی تو، چون لاله داغ می طل ...150شمارهٔ ۲۵۲: ز پی بیگانه خویی را، به امّید وفا ...151شمارهٔ ۲۵۳: در کشور ایجاد، ندانم چه گلستم 152شمارهٔ ۲۵۴: من نازک دل از زخم زبان بسیار می ر ...153شمارهٔ ۲۵۵: غبار گشتم و سرگشته وار می گردم 154شمارهٔ ۲۵۶: به راه آن وفا دشمن، سر و جان شاد ...155شمارهٔ ۲۵۷: نشود گشاده چون نی، گرهی ز کار درد ...156شمارهٔ ۲۵۸: حاصلی که خرمن شد، نذر خوشه چین دا ...157شمارهٔ ۲۵۹: صبوحی می کند تکلیف، کز می کام برد ...158شمارهٔ ۲۶۰: شمع سان، دیده پرآتش مژه پرنم دارم 159شمارهٔ ۲۶۱: خموشم چون قلم امّا، نوا در آستین ...160شمارهٔ ۲۶۲: زد نقش سخن سکهٔ جاوید به نامم 161شمارهٔ ۲۶۳: قناعت چون گهر، با ساغر و مینای خو ...162شمارهٔ ۲۶۴: دمد از چاکهای سینه شیون، تا نفس د ...163شمارهٔ ۲۶۵: نه یاد مصر و نه پروای کاروان دارم 164شمارهٔ ۲۶۶: ز شمع خامه، هر جا در میان افسانه ...165شمارهٔ ۲۶۷: جز وصل علاج دل بیچاره ندارم 166شمارهٔ ۲۶۸: به هرگلشن که شور از شیون مستانه ا ...167شمارهٔ ۲۶۹: از دل، به فرات مژه راهی ست چه ساز ...168شمارهٔ ۲۷۰: به صد شوریدگی، از بزم آن بی باک ب ...169شمارهٔ ۲۷۱: زبان و سود، شد در عشق بی پروا فرا ...170شمارهٔ ۲۷۲: از ضعف مشکل آید، چون می برد ز خوی ...171شمارهٔ ۲۷۳: ز ابر دیده در هر گل، زمین کشته ای ...172شمارهٔ ۲۷۴: با ماست، لطف چشم تغافل پناه،کم 173شمارهٔ ۲۷۵: شکایت نیست، مطلب ناله آهنگ است می ...174شمارهٔ ۲۷۶: بیهوده نگشتم به سراپای دو عالم 175شمارهٔ ۲۷۷: ز رنگش، اشک گلگون بادهٔ نابی ست د ...176شمارهٔ ۲۷۸: دل و جان نژند را مانم 177شمارهٔ ۲۷۹: نکرد عشق تو، مطلب روای خویشتنم 178شمارهٔ ۲۸۰: خزان چه می برد از نوبهار رنگینم 179شمارهٔ ۲۸۱: آسان به جلوه های تو، از جا نمی رو ...180شمارهٔ ۲۸۲: چو سایه در قدم سرو خوش خرام توام 181شمارهٔ ۲۸۳: سیاهی را، به اشک از دیدهٔ خود کام ...182شمارهٔ ۲۸۴: رنگین شد از رخت، چو رگ گل، نظاره ...183شمارهٔ ۲۸۵: ز دل برخاست شوری، دیدهٔ داغ درون ...184شمارهٔ ۲۸۶: زانوی بی کسی هاست، بالین خستهٔ من 185شمارهٔ ۲۸۷: نماید بی سبب حاصل، مسبب مدعای من 186شمارهٔ ۲۸۸: نهانی کرده ای یغما، دل من 187شمارهٔ ۲۸۹: باده بیار و هوش را، از سر ما روان ...188شمارهٔ ۲۹۰: لخت دل با سینه از اشک مدام آمد بر ...189شمارهٔ ۲۹۱: صید از حرم کشد، خم جعد بلند تو 190شمارهٔ ۲۹۲: ز تکبیر فنا، حاضر نشد وقت نماز تو 191شمارهٔ ۲۹۳: دارم دلی دو نیم، ز تیغ زبان تو 192شمارهٔ ۲۹۴: صفای وقت، ز دل های بی غبار بجو 193شمارهٔ ۲۹۵: عریان ز صافی طینتی، از پردهٔ نیرن ...194شمارهٔ ۲۹۶: ای تهیدست، به امّید و امل غره مشو 195شمارهٔ ۲۹۷: به دنبال خرام آن پری رو 196شمارهٔ ۲۹۸: افسرده ایم، جام می خوشگوار کو 197شمارهٔ ۲۹۹: سوخته جان دلم یکی، سنبل مشک فام، ...198شمارهٔ ۳۰۰: به عاشقی، شده ام شهرهٔ جهان از تو 199شمارهٔ ۳۰۱: چون لب نایی و نی، پرده سرایان من ...200شمارهٔ ۳۰۲: طرف نقاب اگر کشی، از رخ نازنین فر ...201شمارهٔ ۳۰۳: مستی فزوده است تو را، در بر آینه 202شمارهٔ ۳۰۴: دل از وفا به خاطر جانان گران شده 203شمارهٔ ۳۰۵: ای خدا، یار مرا میل خریدارش ده 204شمارهٔ ۳۰۶: ای دل به زیر خاک تپیدن چه فایده 205شمارهٔ ۳۰۷: دردت به دوای دل بی تاب رسیده 206شمارهٔ ۳۰۸: تا شانه خشک دستم، بی زلف یار ماند ...207شمارهٔ ۳۰۹: مکن ای بلبل آزرده دل، از خار گله 208شمارهٔ ۳۱۰: صبح است و عزم کوی خرابات کردهای 209شمارهٔ ۳۱۱: به خاموشی سپندم گفت، در بزم پریزا ...210شمارهٔ ۳۱۲: به بالینم نشستی، قد به ناز افراشت ...211شمارهٔ ۳۱۳: من بلبلم و گلبن من یار منستی 212شمارهٔ ۳۱۴: سخنها از وفا می گفتی و جور و جفا ...213شمارهٔ ۳۱۵: غم دل با تو زان گوبم،که دانم شاد ...214شمارهٔ ۳۱۶: دلم را، کرده یک پیمانه خون، لعل م ...215شمارهٔ ۳۱۷: گذشت آن دور کز ساغر، کند یاری مرا ...216شمارهٔ ۳۱۸: شد صید دلم بستهٔ فتراک سواری 217شمارهٔ ۳۱۹: مطرب سرود شوق به مستان چه می بری 218شمارهٔ ۳۲۰: خزان رنگ زردم را، میِ نابی نشد رو ...219شمارهٔ ۳۲۱: خوش آن ساعت که از فیض سحر شاداب ب ...220شمارهٔ ۳۲۲: ای خطِّ لب یار، نمایان شده باشی 221شمارهٔ ۳۲۳: ز مستی، خون دل را، باده می انگاشت ...222شمارهٔ ۳۲۴: نوای پرده سوزم، از کجا پیدا کند گ ...223شمارهٔ ۳۲۵: ببین که هست لبم، بلبل بهار خطی 224شمارهٔ ۳۲۶: سحاب خشک، دیگر از کجا پیدا کند اش ...225شمارهٔ ۳۲۷: نشد از گریهٔ مستانه ساقی، دل کنم ...226شمارهٔ ۳۲۸: دارم گل زخمی به جگر تازه و تر، ها ...227شمارهٔ ۳۲۹: ای که بر دیدهٔ اغیار خرامی داری 228شمارهٔ ۳۳۰: ای برق حسن، شعله به باغ که می زنی 229شمارهٔ ۳۳۱: گره، ز ابروی مسکین نواز وا نکنی 230شمارهٔ ۳۳۲: بی داغ عشق، بر در دل ها چه می روی 231شمارهٔ ۳۳۳: ناصح، سخن چه بیهُده از پند می کنی 232شمارهٔ ۳۳۴: ای دل، ترحمی به گناهی نمی کنی 233شمارهٔ ۳۳۵: می رود صید دلم، سخت کمانی در پی 234شمارهٔ ۳۳۶: بستم چو دل به مهر تو، نامهربان شد ...235شمارهٔ ۳۳۷: تا کی از عشوه، فریب دل ناکام دهی 236شمارهٔ ۳۳۸: نی می دهد از اصل مقامات صدایی 237شمارهٔ ۳۳۹: بنواخت نی را، لبهای نایی 238شمارهٔ ۳۴۰: شکیبایی بود کار دلم، با گرمی خویی 239شمارهٔ ۳۴۱: ای ناله، چند در غم دل دردسر دهی 240شمارهٔ ۳۴۲: تلاش فکر ما را از سخن لافان چه می ...241شمارهٔ ۳۴۳: نماند از گرد غم، در سینه ام جای ش ...242شمارهٔ ۳۴۴: اگر نه در جهان سرچشمه ی حیوان بود ...

نظرات

نام خود را وارد کنید

متن نظر را وارد کنید

برداشت از داده های تارنمای گنجینه فارسی با یادکرد منبع آزاد میباشد. گنجینه فارسی 1400.

طراحی سایت و بهینه سازی سایت توسط شرکت مهندسی آبی

آمارگیر وبلاگ