به تارنماری گنجینه فارسی خوش آمدید. لطفا در معرفی تارنمای گنجینه فارسی ما را یاری بفرمایید

منوی دسترسی

کتابخانه دیجیتال

حزین لاهیجی

حزین لاهیجیغزلیات ناتمامشمارهٔ ۱۴۳: سخن چون می سرایم، کلک شکربار می سوزد

2530عکس بساز

با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

سخن چون می سرایم، کلک شکربار می سوزد

گلوی این نی، از شیرینی گفتار می سوزد

دل از خامی چرا بندم، به برق عمر مستعجل؟

نفس در سینه ام، از گرمی رفتار می سوزد

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید

فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

1شمارهٔ ۱۴۲: هرکس که نظر باز به آن زلف دوتا شد 2شمارهٔ ۱۴۳: سخن چون می سرایم، کلک شکربار می س ...3شمارهٔ ۱۴۴: رنگت به خون لاله، قدح در خمار زد 4شمارهٔ ۱۴۵: شراب لعلی آن نوش لب، به ما چه رسد 5شمارهٔ ۱۴۶: بلاکش عاشقی کو با غم جانانه می سا ...6شمارهٔ ۱۴۷: نقاب آنجا که از رخسارهٔ جانانه بر ...7شمارهٔ ۱۴۸: قاصد سخنی از لب یارم نرسانید 8شمارهٔ ۱۴۹: آن قدر کرد تپیدن که به آرام رساند 9شمارهٔ ۱۵۰: آتشی گرمتر از آتش محرومی نیست 10شمارهٔ ۱۵۱: به دنیا قدر ارباب مذلت بیش می باش ...11شمارهٔ ۱۵۲: در طمع، کام دل بی بصران می باشد 12شمارهٔ ۱۵۳: تذرو دل، اسیر سرو آزاد تو می باشد 13شمارهٔ ۱۵۴: خون من تیغ تو آندم که به خاک افشا ...14شمارهٔ ۱۵۵: چر با سردی دی بلبلان را کینه می ب ...15شمارهٔ ۱۵۶: دلم در زلف او، از سینه نالان بیشت ...16شمارهٔ ۱۵۷: نقش مراد دنیا، نقش بر آب باشد 17شمارهٔ ۱۵۸: سخنم چو هست، در دل نمک سراب باشد 18شمارهٔ ۱۵۹: پریشان سنبلش، دیباچهٔ احوال من با ...19شمارهٔ ۱۶۰: خیالت مونس جان اسیران در بدن باشد 20شمارهٔ ۱۶۱: با دل غم آن رشک پری، ساخته باشد 21شمارهٔ ۱۶۲: خوشا چشمی که محو لذّت نظّاره ای ب ...22شمارهٔ ۱۶۳: ز غیرت، آب گوهر نخل عزّت را به جو ...23شمارهٔ ۱۶۴: آب دیده ام خونین، آهم آتشین باشد 24آب دیده ام خونین، آهم آتشین باشد عاشقم به کا ...25شمارهٔ ۱۶۶: به رنگین جلوه ای در خون کشیدی، گو ...26شمارهٔ ۱۶۷: نخل مرا شکوفهٔ صبح امید شد 27شمارهٔ ۱۶۸: ساقی مباد عیدی ما کوتهی شود 28شمارهٔ ۱۶۹: پایان ناز او چو به بیگانگی کشید 29شمارهٔ ۱۷۰: کی نشئهٔ صهبا، دل غمناک گشاید 30شمارهٔ ۱۷۱: آزاده، از حیات خود آزار می کشد 31شمارهٔ ۱۷۲: جز آتش بهار هوا را که بشکند 32شمارهٔ ۱۷۳: آن کیست تا ز کار کسی عقده واکند 33شمارهٔ ۱۷۴: چهره نما که در چمن، شور هزار گل ک ...34شمارهٔ ۱۷۵: اگر یادم، چمن پرورد آغوشش نخواهد ...35شمارهٔ ۱۷۶: به دنیا سر فرو ناوردنم بالین راحت ...36شمارهٔ ۱۷۷: نگاه خشم، چشم شوخ او را زیب دیگر ...37شمارهٔ ۱۷۸: تا زلف تو بر دوش و برم سایه فکن ش ...38شمارهٔ ۱۷۹: همّت آن است که در پیش کرم، دون نش ...39شمارهٔ ۱۸۰: تقلید من فزونی یاران نمی شود 40شمارهٔ ۱۸۱: مباد، نفس ز قید خرد گشاده شود 41شمارهٔ ۱۸۲: هما که بال و پر خویش سایبان تو دا ...42شمارهٔ ۱۸۳: کی ترک مکر و حیله به احباب می کند 43شمارهٔ ۱۸۴: آن مشکبو غزال ز چشمم گذار کرد 44شمارهٔ ۱۸۵: صحرانورد وحشتم، آن خط و خال کرد 45شمارهٔ ۱۸۶: این عشق تازه دیده به اشکم دچار کر ...46شمارهٔ ۱۸۷: پریشانی ز احسان، بحر بی پایان نمی ...47شمارهٔ ۱۸۸: کسی درد سخن، تا دل نگردد خون چه م ...48شمارهٔ ۱۸۹: چون نقش آن خط و خال، لوح خیال گیر ...49شمارهٔ ۱۹۰: دل از وحشت سرای عالم غدّار می گیر ...50شمارهٔ ۱۹۱: از روی لاله رنگ تو خون جوش می زند 51شمارهٔ ۱۹۲: این باخته نقشان که درین خانهٔ تنگ ...52شمارهٔ ۱۹۳: یکایک از نظرم نور پیکران رفتند 53شمارهٔ ۱۹۴: گر چه در بزم جهان، گردن میناست بل ...54شمارهٔ ۱۹۵: شور مستی از دل دیوانهٔ ما شد بلند 55شمارهٔ ۱۹۶: تا حرفی از آن لعل می آلود برآمد 56شمارهٔ ۱۹۷: از نالهٔ من خامه خوش آهنگ برآمد 57شمارهٔ ۱۹۸: سختی به ضعیفان جهان بی سبب آید 58شمارهٔ ۱۹۹: صفای عارضش، رنگ از رخ مهتاب بزدای ...59شمارهٔ ۲۰۰: مکن کاری که حرفی از زبان من برون ...60شمارهٔ ۲۰۱: به دل گفتم که خواهد غمزهٔ نامهربا ...61شمارهٔ ۲۰۲: ز هر چاکی که دارد سینه من، بوی خو ...62شمارهٔ ۲۰۳: گیاه خرّمی از تربت پاکم نمی روید 63شمارهٔ ۲۰۴: درنگ ازکاروان ما سبکباران نمی آید 64شمارهٔ ۲۰۵: مداوای جنون از دیده بی خواب می آی ...65شمارهٔ ۲۰۶: وجود کاملان بر ناقصان دشوار می آی ...66شمارهٔ ۲۰۷: ز معراج خریّت، خواجه سنگین بار می ...67شمارهٔ ۲۰۸: ز هجران کار دلتنگی به سامان دیر م ...68شمارهٔ ۲۰۹: در آن محفل که شمع من، تجلی ساز می ...69شمارهٔ ۲۱۰: با سفلگان شراکت روزی، زیان بود 70شمارهٔ ۲۱۱: دمهای زنده را، از اجل کی زیان بود 71شمارهٔ ۲۱۲: امشب که از نظر مه من درگذاره بود 72شمارهٔ ۲۱۳: مرنج از طعنهٔ خصم و مکن عرض کمال ...73شمارهٔ ۲۱۴: در بهاری که مرا بال و پرافشانی بو ...74شمارهٔ ۲۱۵: خجل چون بید مجنون گشتم از نشو و ن ...75شمارهٔ ۲۱۶: تشنه کامان حسد خون مرا نوشیدند 76شمارهٔ ۲۱۷: گهر چون سفته گردد، همچو اشک از دی ...77شمارهٔ ۲۱۸: شود چون جوهر آیینه پیدا، تار می ا ...78شمارهٔ ۲۱۹: عزلت طلب از پایهٔ اقبال نیفتد 79شمارهٔ ۲۲۰: ز شیرین کاری من، بیستون آباد می گ ...80شمارهٔ ۲۲۱: نمی دانم چه سودا در سر مخمور می گ ...81شمارهٔ ۲۲۲: دل از قفس سینه، دم سرد برآورد 82شمارهٔ ۲۲۳: زلف سیهش، آتش بیداد برآورد 83شمارهٔ ۲۲۴: ترسم که بر لبی، سخن آن میان رود 84شمارهٔ ۲۲۵: دلم، شب بر خس و خاشاک کویش تا سحر ...85شمارهٔ ۲۲۶: تن سختی کشم چون در خروش آید، روان ...86شمارهٔ ۲۲۷: ساغر ای عشق به اندازهٔ مخمور بیار 87شمارهٔ ۲۲۸: تیغ ستمت از می پرزور گران تر 88شمارهٔ ۲۲۹: سیمین عذار اوست، ز خط خوش عیارتر 89شمارهٔ ۲۳۰: چمن، به سایه نشینان خرمی بگذار 90شمارهٔ ۲۳۱: کنون ز تربتم ای شوخ، سرگران مگذر 91شمارهٔ ۲۳۲: می آید از کوی مغان طرز طربناکش نگ ...92شمارهٔ ۲۳۳: با آنکه نیست از تو بتی دلنوازتر 93شمارهٔ ۲۳۴: گرفتار تو را در دور خط، شد کام جا ...94شمارهٔ ۲۳۵: ای زلف، پریشان شدگانیم، خبر گیر 95شمارهٔ ۲۳۶: ز خط شده ست عذارش بنفشه زار امروز 96شمارهٔ ۲۳۷: یک ره درآ به دیده و مستی بهانه سا ...97شمارهٔ ۲۳۸: دل طلب کرد، از آن غمزه، عتابی که ...98شمارهٔ ۲۳۹: خون گر نخورد زان لب میگون، چه کند ...99شمارهٔ ۲۴۰: بسته پای چو من بی پر و بالی که مپ ...100شمارهٔ ۲۴۱: از چرخ تنک حوصله، پروا چه کند کس 101شمارهٔ ۲۴۲: غنچه دیدی و دل تنگ ندیدی، افسوس 102شمارهٔ ۲۴۳: نمی کشد، دل ما را به دام و دانهٔ ...103شمارهٔ ۲۴۴: نمی بینم به مسجد رونق، از دلمرده ...104شمارهٔ ۲۴۵: برده شوریدگیم از خود و صهبا در پی ...105شمارهٔ ۲۴۶: لقمه ای را ممسک از آزادگان دارد د ...106شمارهٔ ۲۴۷: سرفرازی طلب از همّت مردانهٔ عشق 107شمارهٔ ۲۴۸: ای آنکه زدی بر قدح، امروز مرا سنگ 108شمارهٔ ۲۴۹: فرش داغ، ار نشود بستر بیماری دل 109شمارهٔ ۲۵۰: در بتکده نامحرم و در کعبه غریبم 110شمارهٔ ۲۵۱: به عشق روی تو، چون لاله داغ می طل ...111شمارهٔ ۲۵۲: ز پی بیگانه خویی را، به امّید وفا ...112شمارهٔ ۲۵۳: در کشور ایجاد، ندانم چه گلستم 113شمارهٔ ۲۵۴: من نازک دل از زخم زبان بسیار می ر ...114شمارهٔ ۲۵۵: غبار گشتم و سرگشته وار می گردم 115شمارهٔ ۲۵۶: به راه آن وفا دشمن، سر و جان شاد ...116شمارهٔ ۲۵۷: نشود گشاده چون نی، گرهی ز کار درد ...117شمارهٔ ۲۵۸: حاصلی که خرمن شد، نذر خوشه چین دا ...118شمارهٔ ۲۵۹: صبوحی می کند تکلیف، کز می کام برد ...119شمارهٔ ۲۶۰: شمع سان، دیده پرآتش مژه پرنم دارم 120شمارهٔ ۲۶۱: خموشم چون قلم امّا، نوا در آستین ...121شمارهٔ ۲۶۲: زد نقش سخن سکهٔ جاوید به نامم 122شمارهٔ ۲۶۳: قناعت چون گهر، با ساغر و مینای خو ...123شمارهٔ ۲۶۴: دمد از چاکهای سینه شیون، تا نفس د ...124شمارهٔ ۲۶۵: نه یاد مصر و نه پروای کاروان دارم 125شمارهٔ ۲۶۶: ز شمع خامه، هر جا در میان افسانه ...126شمارهٔ ۲۶۷: جز وصل علاج دل بیچاره ندارم 127شمارهٔ ۲۶۸: به هرگلشن که شور از شیون مستانه ا ...128شمارهٔ ۲۶۹: از دل، به فرات مژه راهی ست چه ساز ...129شمارهٔ ۲۷۰: به صد شوریدگی، از بزم آن بی باک ب ...130شمارهٔ ۲۷۱: زبان و سود، شد در عشق بی پروا فرا ...131شمارهٔ ۲۷۲: از ضعف مشکل آید، چون می برد ز خوی ...132شمارهٔ ۲۷۳: ز ابر دیده در هر گل، زمین کشته ای ...133شمارهٔ ۲۷۴: با ماست، لطف چشم تغافل پناه،کم 134شمارهٔ ۲۷۵: شکایت نیست، مطلب ناله آهنگ است می ...135شمارهٔ ۲۷۶: بیهوده نگشتم به سراپای دو عالم 136شمارهٔ ۲۷۷: ز رنگش، اشک گلگون بادهٔ نابی ست د ...137شمارهٔ ۲۷۸: دل و جان نژند را مانم 138شمارهٔ ۲۷۹: نکرد عشق تو، مطلب روای خویشتنم 139شمارهٔ ۲۸۰: خزان چه می برد از نوبهار رنگینم 140شمارهٔ ۲۸۱: آسان به جلوه های تو، از جا نمی رو ...141شمارهٔ ۲۸۲: چو سایه در قدم سرو خوش خرام توام 142شمارهٔ ۲۸۳: سیاهی را، به اشک از دیدهٔ خود کام ...143شمارهٔ ۲۸۴: رنگین شد از رخت، چو رگ گل، نظاره ...144شمارهٔ ۲۸۵: ز دل برخاست شوری، دیدهٔ داغ درون ...145شمارهٔ ۲۸۶: زانوی بی کسی هاست، بالین خستهٔ من 146شمارهٔ ۲۸۷: نماید بی سبب حاصل، مسبب مدعای من 147شمارهٔ ۲۸۸: نهانی کرده ای یغما، دل من 148شمارهٔ ۲۸۹: باده بیار و هوش را، از سر ما روان ...149شمارهٔ ۲۹۰: لخت دل با سینه از اشک مدام آمد بر ...150شمارهٔ ۲۹۱: صید از حرم کشد، خم جعد بلند تو 151شمارهٔ ۲۹۲: ز تکبیر فنا، حاضر نشد وقت نماز تو 152شمارهٔ ۲۹۳: دارم دلی دو نیم، ز تیغ زبان تو 153شمارهٔ ۲۹۴: صفای وقت، ز دل های بی غبار بجو 154شمارهٔ ۲۹۵: عریان ز صافی طینتی، از پردهٔ نیرن ...155شمارهٔ ۲۹۶: ای تهیدست، به امّید و امل غره مشو 156شمارهٔ ۲۹۷: به دنبال خرام آن پری رو 157شمارهٔ ۲۹۸: افسرده ایم، جام می خوشگوار کو 158شمارهٔ ۲۹۹: سوخته جان دلم یکی، سنبل مشک فام، ...159شمارهٔ ۳۰۰: به عاشقی، شده ام شهرهٔ جهان از تو 160شمارهٔ ۳۰۱: چون لب نایی و نی، پرده سرایان من ...161شمارهٔ ۳۰۲: طرف نقاب اگر کشی، از رخ نازنین فر ...162شمارهٔ ۳۰۳: مستی فزوده است تو را، در بر آینه 163شمارهٔ ۳۰۴: دل از وفا به خاطر جانان گران شده 164شمارهٔ ۳۰۵: ای خدا، یار مرا میل خریدارش ده 165شمارهٔ ۳۰۶: ای دل به زیر خاک تپیدن چه فایده 166شمارهٔ ۳۰۷: دردت به دوای دل بی تاب رسیده 167شمارهٔ ۳۰۸: تا شانه خشک دستم، بی زلف یار ماند ...168شمارهٔ ۳۰۹: مکن ای بلبل آزرده دل، از خار گله 169شمارهٔ ۳۱۰: صبح است و عزم کوی خرابات کردهای 170شمارهٔ ۳۱۱: به خاموشی سپندم گفت، در بزم پریزا ...171شمارهٔ ۳۱۲: به بالینم نشستی، قد به ناز افراشت ...172شمارهٔ ۳۱۳: من بلبلم و گلبن من یار منستی 173شمارهٔ ۳۱۴: سخنها از وفا می گفتی و جور و جفا ...174شمارهٔ ۳۱۵: غم دل با تو زان گوبم،که دانم شاد ...175شمارهٔ ۳۱۶: دلم را، کرده یک پیمانه خون، لعل م ...176شمارهٔ ۳۱۷: گذشت آن دور کز ساغر، کند یاری مرا ...177شمارهٔ ۳۱۸: شد صید دلم بستهٔ فتراک سواری 178شمارهٔ ۳۱۹: مطرب سرود شوق به مستان چه می بری 179شمارهٔ ۳۲۰: خزان رنگ زردم را، میِ نابی نشد رو ...180شمارهٔ ۳۲۱: خوش آن ساعت که از فیض سحر شاداب ب ...181شمارهٔ ۳۲۲: ای خطِّ لب یار، نمایان شده باشی 182شمارهٔ ۳۲۳: ز مستی، خون دل را، باده می انگاشت ...183شمارهٔ ۳۲۴: نوای پرده سوزم، از کجا پیدا کند گ ...184شمارهٔ ۳۲۵: ببین که هست لبم، بلبل بهار خطی 185شمارهٔ ۳۲۶: سحاب خشک، دیگر از کجا پیدا کند اش ...186شمارهٔ ۳۲۷: نشد از گریهٔ مستانه ساقی، دل کنم ...187شمارهٔ ۳۲۸: دارم گل زخمی به جگر تازه و تر، ها ...188شمارهٔ ۳۲۹: ای که بر دیدهٔ اغیار خرامی داری 189شمارهٔ ۳۳۰: ای برق حسن، شعله به باغ که می زنی 190شمارهٔ ۳۳۱: گره، ز ابروی مسکین نواز وا نکنی 191شمارهٔ ۳۳۲: بی داغ عشق، بر در دل ها چه می روی 192شمارهٔ ۳۳۳: ناصح، سخن چه بیهُده از پند می کنی 193شمارهٔ ۳۳۴: ای دل، ترحمی به گناهی نمی کنی 194شمارهٔ ۳۳۵: می رود صید دلم، سخت کمانی در پی 195شمارهٔ ۳۳۶: بستم چو دل به مهر تو، نامهربان شد ...196شمارهٔ ۳۳۷: تا کی از عشوه، فریب دل ناکام دهی 197شمارهٔ ۳۳۸: نی می دهد از اصل مقامات صدایی 198شمارهٔ ۳۳۹: بنواخت نی را، لبهای نایی 199شمارهٔ ۳۴۰: شکیبایی بود کار دلم، با گرمی خویی 200شمارهٔ ۳۴۱: ای ناله، چند در غم دل دردسر دهی 201شمارهٔ ۳۴۲: تلاش فکر ما را از سخن لافان چه می ...202شمارهٔ ۳۴۳: نماند از گرد غم، در سینه ام جای ش ...203شمارهٔ ۳۴۴: اگر نه در جهان سرچشمه ی حیوان بود ...

نظرات

نام خود را وارد کنید

متن نظر را وارد کنید

برداشت از داده های تارنمای گنجینه فارسی با یادکرد منبع آزاد میباشد. گنجینه فارسی 1400.

طراحی سایت و بهینه سازی سایت توسط شرکت مهندسی آبی

آمارگیر وبلاگ