به تارنماری گنجینه فارسی خوش آمدید. لطفا در معرفی تارنمای گنجینه فارسی ما را یاری بفرمایید

منوی دسترسی

کتابخانه دیجیتال

حزین لاهیجی

حزین لاهیجیغزلیات ناتمامشمارهٔ ۱۴۷: نقاب آنجا که از رخسارهٔ جانانه برخیزد

2560عکس بساز

با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

نقاب آنجا که از رخسارهٔ جانانه برخیزد

برهمن از سر بت، گبر زآتشخانه برخیزد

به یک رنگی ز بس خو کرده ام، در کعبه گر میرم

خروش دلخراش شیون، از بتخانه برخیزد

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید

فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

1شمارهٔ ۱۴۶: بلاکش عاشقی کو با غم جانانه می سا ...2شمارهٔ ۱۴۷: نقاب آنجا که از رخسارهٔ جانانه بر ...3شمارهٔ ۱۴۸: قاصد سخنی از لب یارم نرسانید 4شمارهٔ ۱۴۹: آن قدر کرد تپیدن که به آرام رساند 5شمارهٔ ۱۵۰: آتشی گرمتر از آتش محرومی نیست 6شمارهٔ ۱۵۱: به دنیا قدر ارباب مذلت بیش می باش ...7شمارهٔ ۱۵۲: در طمع، کام دل بی بصران می باشد 8شمارهٔ ۱۵۳: تذرو دل، اسیر سرو آزاد تو می باشد 9شمارهٔ ۱۵۴: خون من تیغ تو آندم که به خاک افشا ...10شمارهٔ ۱۵۵: چر با سردی دی بلبلان را کینه می ب ...11شمارهٔ ۱۵۶: دلم در زلف او، از سینه نالان بیشت ...12شمارهٔ ۱۵۷: نقش مراد دنیا، نقش بر آب باشد 13شمارهٔ ۱۵۸: سخنم چو هست، در دل نمک سراب باشد 14شمارهٔ ۱۵۹: پریشان سنبلش، دیباچهٔ احوال من با ...15شمارهٔ ۱۶۰: خیالت مونس جان اسیران در بدن باشد 16شمارهٔ ۱۶۱: با دل غم آن رشک پری، ساخته باشد 17شمارهٔ ۱۶۲: خوشا چشمی که محو لذّت نظّاره ای ب ...18شمارهٔ ۱۶۳: ز غیرت، آب گوهر نخل عزّت را به جو ...19شمارهٔ ۱۶۴: آب دیده ام خونین، آهم آتشین باشد 20آب دیده ام خونین، آهم آتشین باشد عاشقم به کا ...21شمارهٔ ۱۶۶: به رنگین جلوه ای در خون کشیدی، گو ...22شمارهٔ ۱۶۷: نخل مرا شکوفهٔ صبح امید شد 23شمارهٔ ۱۶۸: ساقی مباد عیدی ما کوتهی شود 24شمارهٔ ۱۶۹: پایان ناز او چو به بیگانگی کشید 25شمارهٔ ۱۷۰: کی نشئهٔ صهبا، دل غمناک گشاید 26شمارهٔ ۱۷۱: آزاده، از حیات خود آزار می کشد 27شمارهٔ ۱۷۲: جز آتش بهار هوا را که بشکند 28شمارهٔ ۱۷۳: آن کیست تا ز کار کسی عقده واکند 29شمارهٔ ۱۷۴: چهره نما که در چمن، شور هزار گل ک ...30شمارهٔ ۱۷۵: اگر یادم، چمن پرورد آغوشش نخواهد ...31شمارهٔ ۱۷۶: به دنیا سر فرو ناوردنم بالین راحت ...32شمارهٔ ۱۷۷: نگاه خشم، چشم شوخ او را زیب دیگر ...33شمارهٔ ۱۷۸: تا زلف تو بر دوش و برم سایه فکن ش ...34شمارهٔ ۱۷۹: همّت آن است که در پیش کرم، دون نش ...35شمارهٔ ۱۸۰: تقلید من فزونی یاران نمی شود 36شمارهٔ ۱۸۱: مباد، نفس ز قید خرد گشاده شود 37شمارهٔ ۱۸۲: هما که بال و پر خویش سایبان تو دا ...38شمارهٔ ۱۸۳: کی ترک مکر و حیله به احباب می کند 39شمارهٔ ۱۸۴: آن مشکبو غزال ز چشمم گذار کرد 40شمارهٔ ۱۸۵: صحرانورد وحشتم، آن خط و خال کرد 41شمارهٔ ۱۸۶: این عشق تازه دیده به اشکم دچار کر ...42شمارهٔ ۱۸۷: پریشانی ز احسان، بحر بی پایان نمی ...43شمارهٔ ۱۸۸: کسی درد سخن، تا دل نگردد خون چه م ...44شمارهٔ ۱۸۹: چون نقش آن خط و خال، لوح خیال گیر ...45شمارهٔ ۱۹۰: دل از وحشت سرای عالم غدّار می گیر ...46شمارهٔ ۱۹۱: از روی لاله رنگ تو خون جوش می زند 47شمارهٔ ۱۹۲: این باخته نقشان که درین خانهٔ تنگ ...48شمارهٔ ۱۹۳: یکایک از نظرم نور پیکران رفتند 49شمارهٔ ۱۹۴: گر چه در بزم جهان، گردن میناست بل ...50شمارهٔ ۱۹۵: شور مستی از دل دیوانهٔ ما شد بلند 51شمارهٔ ۱۹۶: تا حرفی از آن لعل می آلود برآمد 52شمارهٔ ۱۹۷: از نالهٔ من خامه خوش آهنگ برآمد 53شمارهٔ ۱۹۸: سختی به ضعیفان جهان بی سبب آید 54شمارهٔ ۱۹۹: صفای عارضش، رنگ از رخ مهتاب بزدای ...55شمارهٔ ۲۰۰: مکن کاری که حرفی از زبان من برون ...56شمارهٔ ۲۰۱: به دل گفتم که خواهد غمزهٔ نامهربا ...57شمارهٔ ۲۰۲: ز هر چاکی که دارد سینه من، بوی خو ...58شمارهٔ ۲۰۳: گیاه خرّمی از تربت پاکم نمی روید 59شمارهٔ ۲۰۴: درنگ ازکاروان ما سبکباران نمی آید 60شمارهٔ ۲۰۵: مداوای جنون از دیده بی خواب می آی ...61شمارهٔ ۲۰۶: وجود کاملان بر ناقصان دشوار می آی ...62شمارهٔ ۲۰۷: ز معراج خریّت، خواجه سنگین بار می ...63شمارهٔ ۲۰۸: ز هجران کار دلتنگی به سامان دیر م ...64شمارهٔ ۲۰۹: در آن محفل که شمع من، تجلی ساز می ...65شمارهٔ ۲۱۰: با سفلگان شراکت روزی، زیان بود 66شمارهٔ ۲۱۱: دمهای زنده را، از اجل کی زیان بود 67شمارهٔ ۲۱۲: امشب که از نظر مه من درگذاره بود 68شمارهٔ ۲۱۳: مرنج از طعنهٔ خصم و مکن عرض کمال ...69شمارهٔ ۲۱۴: در بهاری که مرا بال و پرافشانی بو ...70شمارهٔ ۲۱۵: خجل چون بید مجنون گشتم از نشو و ن ...71شمارهٔ ۲۱۶: تشنه کامان حسد خون مرا نوشیدند 72شمارهٔ ۲۱۷: گهر چون سفته گردد، همچو اشک از دی ...73شمارهٔ ۲۱۸: شود چون جوهر آیینه پیدا، تار می ا ...74شمارهٔ ۲۱۹: عزلت طلب از پایهٔ اقبال نیفتد 75شمارهٔ ۲۲۰: ز شیرین کاری من، بیستون آباد می گ ...76شمارهٔ ۲۲۱: نمی دانم چه سودا در سر مخمور می گ ...77شمارهٔ ۲۲۲: دل از قفس سینه، دم سرد برآورد 78شمارهٔ ۲۲۳: زلف سیهش، آتش بیداد برآورد 79شمارهٔ ۲۲۴: ترسم که بر لبی، سخن آن میان رود 80شمارهٔ ۲۲۵: دلم، شب بر خس و خاشاک کویش تا سحر ...81شمارهٔ ۲۲۶: تن سختی کشم چون در خروش آید، روان ...82شمارهٔ ۲۲۷: ساغر ای عشق به اندازهٔ مخمور بیار 83شمارهٔ ۲۲۸: تیغ ستمت از می پرزور گران تر 84شمارهٔ ۲۲۹: سیمین عذار اوست، ز خط خوش عیارتر 85شمارهٔ ۲۳۰: چمن، به سایه نشینان خرمی بگذار 86شمارهٔ ۲۳۱: کنون ز تربتم ای شوخ، سرگران مگذر 87شمارهٔ ۲۳۲: می آید از کوی مغان طرز طربناکش نگ ...88شمارهٔ ۲۳۳: با آنکه نیست از تو بتی دلنوازتر 89شمارهٔ ۲۳۴: گرفتار تو را در دور خط، شد کام جا ...90شمارهٔ ۲۳۵: ای زلف، پریشان شدگانیم، خبر گیر 91شمارهٔ ۲۳۶: ز خط شده ست عذارش بنفشه زار امروز 92شمارهٔ ۲۳۷: یک ره درآ به دیده و مستی بهانه سا ...93شمارهٔ ۲۳۸: دل طلب کرد، از آن غمزه، عتابی که ...94شمارهٔ ۲۳۹: خون گر نخورد زان لب میگون، چه کند ...95شمارهٔ ۲۴۰: بسته پای چو من بی پر و بالی که مپ ...96شمارهٔ ۲۴۱: از چرخ تنک حوصله، پروا چه کند کس 97شمارهٔ ۲۴۲: غنچه دیدی و دل تنگ ندیدی، افسوس 98شمارهٔ ۲۴۳: نمی کشد، دل ما را به دام و دانهٔ ...99شمارهٔ ۲۴۴: نمی بینم به مسجد رونق، از دلمرده ...100شمارهٔ ۲۴۵: برده شوریدگیم از خود و صهبا در پی ...101شمارهٔ ۲۴۶: لقمه ای را ممسک از آزادگان دارد د ...102شمارهٔ ۲۴۷: سرفرازی طلب از همّت مردانهٔ عشق 103شمارهٔ ۲۴۸: ای آنکه زدی بر قدح، امروز مرا سنگ 104شمارهٔ ۲۴۹: فرش داغ، ار نشود بستر بیماری دل 105شمارهٔ ۲۵۰: در بتکده نامحرم و در کعبه غریبم 106شمارهٔ ۲۵۱: به عشق روی تو، چون لاله داغ می طل ...107شمارهٔ ۲۵۲: ز پی بیگانه خویی را، به امّید وفا ...108شمارهٔ ۲۵۳: در کشور ایجاد، ندانم چه گلستم 109شمارهٔ ۲۵۴: من نازک دل از زخم زبان بسیار می ر ...110شمارهٔ ۲۵۵: غبار گشتم و سرگشته وار می گردم 111شمارهٔ ۲۵۶: به راه آن وفا دشمن، سر و جان شاد ...112شمارهٔ ۲۵۷: نشود گشاده چون نی، گرهی ز کار درد ...113شمارهٔ ۲۵۸: حاصلی که خرمن شد، نذر خوشه چین دا ...114شمارهٔ ۲۵۹: صبوحی می کند تکلیف، کز می کام برد ...115شمارهٔ ۲۶۰: شمع سان، دیده پرآتش مژه پرنم دارم 116شمارهٔ ۲۶۱: خموشم چون قلم امّا، نوا در آستین ...117شمارهٔ ۲۶۲: زد نقش سخن سکهٔ جاوید به نامم 118شمارهٔ ۲۶۳: قناعت چون گهر، با ساغر و مینای خو ...119شمارهٔ ۲۶۴: دمد از چاکهای سینه شیون، تا نفس د ...120شمارهٔ ۲۶۵: نه یاد مصر و نه پروای کاروان دارم 121شمارهٔ ۲۶۶: ز شمع خامه، هر جا در میان افسانه ...122شمارهٔ ۲۶۷: جز وصل علاج دل بیچاره ندارم 123شمارهٔ ۲۶۸: به هرگلشن که شور از شیون مستانه ا ...124شمارهٔ ۲۶۹: از دل، به فرات مژه راهی ست چه ساز ...125شمارهٔ ۲۷۰: به صد شوریدگی، از بزم آن بی باک ب ...126شمارهٔ ۲۷۱: زبان و سود، شد در عشق بی پروا فرا ...127شمارهٔ ۲۷۲: از ضعف مشکل آید، چون می برد ز خوی ...128شمارهٔ ۲۷۳: ز ابر دیده در هر گل، زمین کشته ای ...129شمارهٔ ۲۷۴: با ماست، لطف چشم تغافل پناه،کم 130شمارهٔ ۲۷۵: شکایت نیست، مطلب ناله آهنگ است می ...131شمارهٔ ۲۷۶: بیهوده نگشتم به سراپای دو عالم 132شمارهٔ ۲۷۷: ز رنگش، اشک گلگون بادهٔ نابی ست د ...133شمارهٔ ۲۷۸: دل و جان نژند را مانم 134شمارهٔ ۲۷۹: نکرد عشق تو، مطلب روای خویشتنم 135شمارهٔ ۲۸۰: خزان چه می برد از نوبهار رنگینم 136شمارهٔ ۲۸۱: آسان به جلوه های تو، از جا نمی رو ...137شمارهٔ ۲۸۲: چو سایه در قدم سرو خوش خرام توام 138شمارهٔ ۲۸۳: سیاهی را، به اشک از دیدهٔ خود کام ...139شمارهٔ ۲۸۴: رنگین شد از رخت، چو رگ گل، نظاره ...140شمارهٔ ۲۸۵: ز دل برخاست شوری، دیدهٔ داغ درون ...141شمارهٔ ۲۸۶: زانوی بی کسی هاست، بالین خستهٔ من 142شمارهٔ ۲۸۷: نماید بی سبب حاصل، مسبب مدعای من 143شمارهٔ ۲۸۸: نهانی کرده ای یغما، دل من 144شمارهٔ ۲۸۹: باده بیار و هوش را، از سر ما روان ...145شمارهٔ ۲۹۰: لخت دل با سینه از اشک مدام آمد بر ...146شمارهٔ ۲۹۱: صید از حرم کشد، خم جعد بلند تو 147شمارهٔ ۲۹۲: ز تکبیر فنا، حاضر نشد وقت نماز تو 148شمارهٔ ۲۹۳: دارم دلی دو نیم، ز تیغ زبان تو 149شمارهٔ ۲۹۴: صفای وقت، ز دل های بی غبار بجو 150شمارهٔ ۲۹۵: عریان ز صافی طینتی، از پردهٔ نیرن ...151شمارهٔ ۲۹۶: ای تهیدست، به امّید و امل غره مشو 152شمارهٔ ۲۹۷: به دنبال خرام آن پری رو 153شمارهٔ ۲۹۸: افسرده ایم، جام می خوشگوار کو 154شمارهٔ ۲۹۹: سوخته جان دلم یکی، سنبل مشک فام، ...155شمارهٔ ۳۰۰: به عاشقی، شده ام شهرهٔ جهان از تو 156شمارهٔ ۳۰۱: چون لب نایی و نی، پرده سرایان من ...157شمارهٔ ۳۰۲: طرف نقاب اگر کشی، از رخ نازنین فر ...158شمارهٔ ۳۰۳: مستی فزوده است تو را، در بر آینه 159شمارهٔ ۳۰۴: دل از وفا به خاطر جانان گران شده 160شمارهٔ ۳۰۵: ای خدا، یار مرا میل خریدارش ده 161شمارهٔ ۳۰۶: ای دل به زیر خاک تپیدن چه فایده 162شمارهٔ ۳۰۷: دردت به دوای دل بی تاب رسیده 163شمارهٔ ۳۰۸: تا شانه خشک دستم، بی زلف یار ماند ...164شمارهٔ ۳۰۹: مکن ای بلبل آزرده دل، از خار گله 165شمارهٔ ۳۱۰: صبح است و عزم کوی خرابات کردهای 166شمارهٔ ۳۱۱: به خاموشی سپندم گفت، در بزم پریزا ...167شمارهٔ ۳۱۲: به بالینم نشستی، قد به ناز افراشت ...168شمارهٔ ۳۱۳: من بلبلم و گلبن من یار منستی 169شمارهٔ ۳۱۴: سخنها از وفا می گفتی و جور و جفا ...170شمارهٔ ۳۱۵: غم دل با تو زان گوبم،که دانم شاد ...171شمارهٔ ۳۱۶: دلم را، کرده یک پیمانه خون، لعل م ...172شمارهٔ ۳۱۷: گذشت آن دور کز ساغر، کند یاری مرا ...173شمارهٔ ۳۱۸: شد صید دلم بستهٔ فتراک سواری 174شمارهٔ ۳۱۹: مطرب سرود شوق به مستان چه می بری 175شمارهٔ ۳۲۰: خزان رنگ زردم را، میِ نابی نشد رو ...176شمارهٔ ۳۲۱: خوش آن ساعت که از فیض سحر شاداب ب ...177شمارهٔ ۳۲۲: ای خطِّ لب یار، نمایان شده باشی 178شمارهٔ ۳۲۳: ز مستی، خون دل را، باده می انگاشت ...179شمارهٔ ۳۲۴: نوای پرده سوزم، از کجا پیدا کند گ ...180شمارهٔ ۳۲۵: ببین که هست لبم، بلبل بهار خطی 181شمارهٔ ۳۲۶: سحاب خشک، دیگر از کجا پیدا کند اش ...182شمارهٔ ۳۲۷: نشد از گریهٔ مستانه ساقی، دل کنم ...183شمارهٔ ۳۲۸: دارم گل زخمی به جگر تازه و تر، ها ...184شمارهٔ ۳۲۹: ای که بر دیدهٔ اغیار خرامی داری 185شمارهٔ ۳۳۰: ای برق حسن، شعله به باغ که می زنی 186شمارهٔ ۳۳۱: گره، ز ابروی مسکین نواز وا نکنی 187شمارهٔ ۳۳۲: بی داغ عشق، بر در دل ها چه می روی 188شمارهٔ ۳۳۳: ناصح، سخن چه بیهُده از پند می کنی 189شمارهٔ ۳۳۴: ای دل، ترحمی به گناهی نمی کنی 190شمارهٔ ۳۳۵: می رود صید دلم، سخت کمانی در پی 191شمارهٔ ۳۳۶: بستم چو دل به مهر تو، نامهربان شد ...192شمارهٔ ۳۳۷: تا کی از عشوه، فریب دل ناکام دهی 193شمارهٔ ۳۳۸: نی می دهد از اصل مقامات صدایی 194شمارهٔ ۳۳۹: بنواخت نی را، لبهای نایی 195شمارهٔ ۳۴۰: شکیبایی بود کار دلم، با گرمی خویی 196شمارهٔ ۳۴۱: ای ناله، چند در غم دل دردسر دهی 197شمارهٔ ۳۴۲: تلاش فکر ما را از سخن لافان چه می ...198شمارهٔ ۳۴۳: نماند از گرد غم، در سینه ام جای ش ...199شمارهٔ ۳۴۴: اگر نه در جهان سرچشمه ی حیوان بود ...

نظرات

نام خود را وارد کنید

متن نظر را وارد کنید

برداشت از داده های تارنمای گنجینه فارسی با یادکرد منبع آزاد میباشد. گنجینه فارسی 1400.

طراحی سایت و بهینه سازی سایت توسط شرکت مهندسی آبی

آمارگیر وبلاگ