به تارنماری گنجینه فارسی خوش آمدید. لطفا در معرفی تارنمای گنجینه فارسی ما را یاری بفرمایید

منوی دسترسی

کتابخانه دیجیتال

حزین لاهیجی

حزین لاهیجیغزلیات ناتمامشمارهٔ ۲۰۱: به دل گفتم که خواهد غمزهٔ نامهربان آمد

2800عکس بساز

با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

به دل گفتم که خواهد غمزهٔ نامهربان آمد

چو رفت این بر زبانم، تیر ناگه بر نشان آمد

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید

فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

1شمارهٔ ۲۰۰: مکن کاری که حرفی از زبان من برون ...2شمارهٔ ۲۰۱: به دل گفتم که خواهد غمزهٔ نامهربا ...3شمارهٔ ۲۰۲: ز هر چاکی که دارد سینه من، بوی خو ...4شمارهٔ ۲۰۳: گیاه خرّمی از تربت پاکم نمی روید 5شمارهٔ ۲۰۴: درنگ ازکاروان ما سبکباران نمی آید 6شمارهٔ ۲۰۵: مداوای جنون از دیده بی خواب می آی ...7شمارهٔ ۲۰۶: وجود کاملان بر ناقصان دشوار می آی ...8شمارهٔ ۲۰۷: ز معراج خریّت، خواجه سنگین بار می ...9شمارهٔ ۲۰۸: ز هجران کار دلتنگی به سامان دیر م ...10شمارهٔ ۲۰۹: در آن محفل که شمع من، تجلی ساز می ...11شمارهٔ ۲۱۰: با سفلگان شراکت روزی، زیان بود 12شمارهٔ ۲۱۱: دمهای زنده را، از اجل کی زیان بود 13شمارهٔ ۲۱۲: امشب که از نظر مه من درگذاره بود 14شمارهٔ ۲۱۳: مرنج از طعنهٔ خصم و مکن عرض کمال ...15شمارهٔ ۲۱۴: در بهاری که مرا بال و پرافشانی بو ...16شمارهٔ ۲۱۵: خجل چون بید مجنون گشتم از نشو و ن ...17شمارهٔ ۲۱۶: تشنه کامان حسد خون مرا نوشیدند 18شمارهٔ ۲۱۷: گهر چون سفته گردد، همچو اشک از دی ...19شمارهٔ ۲۱۸: شود چون جوهر آیینه پیدا، تار می ا ...20شمارهٔ ۲۱۹: عزلت طلب از پایهٔ اقبال نیفتد 21شمارهٔ ۲۲۰: ز شیرین کاری من، بیستون آباد می گ ...22شمارهٔ ۲۲۱: نمی دانم چه سودا در سر مخمور می گ ...23شمارهٔ ۲۲۲: دل از قفس سینه، دم سرد برآورد 24شمارهٔ ۲۲۳: زلف سیهش، آتش بیداد برآورد 25شمارهٔ ۲۲۴: ترسم که بر لبی، سخن آن میان رود 26شمارهٔ ۲۲۵: دلم، شب بر خس و خاشاک کویش تا سحر ...27شمارهٔ ۲۲۶: تن سختی کشم چون در خروش آید، روان ...28شمارهٔ ۲۲۷: ساغر ای عشق به اندازهٔ مخمور بیار 29شمارهٔ ۲۲۸: تیغ ستمت از می پرزور گران تر 30شمارهٔ ۲۲۹: سیمین عذار اوست، ز خط خوش عیارتر 31شمارهٔ ۲۳۰: چمن، به سایه نشینان خرمی بگذار 32شمارهٔ ۲۳۱: کنون ز تربتم ای شوخ، سرگران مگذر 33شمارهٔ ۲۳۲: می آید از کوی مغان طرز طربناکش نگ ...34شمارهٔ ۲۳۳: با آنکه نیست از تو بتی دلنوازتر 35شمارهٔ ۲۳۴: گرفتار تو را در دور خط، شد کام جا ...36شمارهٔ ۲۳۵: ای زلف، پریشان شدگانیم، خبر گیر 37شمارهٔ ۲۳۶: ز خط شده ست عذارش بنفشه زار امروز 38شمارهٔ ۲۳۷: یک ره درآ به دیده و مستی بهانه سا ...39شمارهٔ ۲۳۸: دل طلب کرد، از آن غمزه، عتابی که ...40شمارهٔ ۲۳۹: خون گر نخورد زان لب میگون، چه کند ...41شمارهٔ ۲۴۰: بسته پای چو من بی پر و بالی که مپ ...42شمارهٔ ۲۴۱: از چرخ تنک حوصله، پروا چه کند کس 43شمارهٔ ۲۴۲: غنچه دیدی و دل تنگ ندیدی، افسوس 44شمارهٔ ۲۴۳: نمی کشد، دل ما را به دام و دانهٔ ...45شمارهٔ ۲۴۴: نمی بینم به مسجد رونق، از دلمرده ...46شمارهٔ ۲۴۵: برده شوریدگیم از خود و صهبا در پی ...47شمارهٔ ۲۴۶: لقمه ای را ممسک از آزادگان دارد د ...48شمارهٔ ۲۴۷: سرفرازی طلب از همّت مردانهٔ عشق 49شمارهٔ ۲۴۸: ای آنکه زدی بر قدح، امروز مرا سنگ 50شمارهٔ ۲۴۹: فرش داغ، ار نشود بستر بیماری دل 51شمارهٔ ۲۵۰: در بتکده نامحرم و در کعبه غریبم 52شمارهٔ ۲۵۱: به عشق روی تو، چون لاله داغ می طل ...53شمارهٔ ۲۵۲: ز پی بیگانه خویی را، به امّید وفا ...54شمارهٔ ۲۵۳: در کشور ایجاد، ندانم چه گلستم 55شمارهٔ ۲۵۴: من نازک دل از زخم زبان بسیار می ر ...56شمارهٔ ۲۵۵: غبار گشتم و سرگشته وار می گردم 57شمارهٔ ۲۵۶: به راه آن وفا دشمن، سر و جان شاد ...58شمارهٔ ۲۵۷: نشود گشاده چون نی، گرهی ز کار درد ...59شمارهٔ ۲۵۸: حاصلی که خرمن شد، نذر خوشه چین دا ...60شمارهٔ ۲۵۹: صبوحی می کند تکلیف، کز می کام برد ...61شمارهٔ ۲۶۰: شمع سان، دیده پرآتش مژه پرنم دارم 62شمارهٔ ۲۶۱: خموشم چون قلم امّا، نوا در آستین ...63شمارهٔ ۲۶۲: زد نقش سخن سکهٔ جاوید به نامم 64شمارهٔ ۲۶۳: قناعت چون گهر، با ساغر و مینای خو ...65شمارهٔ ۲۶۴: دمد از چاکهای سینه شیون، تا نفس د ...66شمارهٔ ۲۶۵: نه یاد مصر و نه پروای کاروان دارم 67شمارهٔ ۲۶۶: ز شمع خامه، هر جا در میان افسانه ...68شمارهٔ ۲۶۷: جز وصل علاج دل بیچاره ندارم 69شمارهٔ ۲۶۸: به هرگلشن که شور از شیون مستانه ا ...70شمارهٔ ۲۶۹: از دل، به فرات مژه راهی ست چه ساز ...71شمارهٔ ۲۷۰: به صد شوریدگی، از بزم آن بی باک ب ...72شمارهٔ ۲۷۱: زبان و سود، شد در عشق بی پروا فرا ...73شمارهٔ ۲۷۲: از ضعف مشکل آید، چون می برد ز خوی ...74شمارهٔ ۲۷۳: ز ابر دیده در هر گل، زمین کشته ای ...75شمارهٔ ۲۷۴: با ماست، لطف چشم تغافل پناه،کم 76شمارهٔ ۲۷۵: شکایت نیست، مطلب ناله آهنگ است می ...77شمارهٔ ۲۷۶: بیهوده نگشتم به سراپای دو عالم 78شمارهٔ ۲۷۷: ز رنگش، اشک گلگون بادهٔ نابی ست د ...79شمارهٔ ۲۷۸: دل و جان نژند را مانم 80شمارهٔ ۲۷۹: نکرد عشق تو، مطلب روای خویشتنم 81شمارهٔ ۲۸۰: خزان چه می برد از نوبهار رنگینم 82شمارهٔ ۲۸۱: آسان به جلوه های تو، از جا نمی رو ...83شمارهٔ ۲۸۲: چو سایه در قدم سرو خوش خرام توام 84شمارهٔ ۲۸۳: سیاهی را، به اشک از دیدهٔ خود کام ...85شمارهٔ ۲۸۴: رنگین شد از رخت، چو رگ گل، نظاره ...86شمارهٔ ۲۸۵: ز دل برخاست شوری، دیدهٔ داغ درون ...87شمارهٔ ۲۸۶: زانوی بی کسی هاست، بالین خستهٔ من 88شمارهٔ ۲۸۷: نماید بی سبب حاصل، مسبب مدعای من 89شمارهٔ ۲۸۸: نهانی کرده ای یغما، دل من 90شمارهٔ ۲۸۹: باده بیار و هوش را، از سر ما روان ...91شمارهٔ ۲۹۰: لخت دل با سینه از اشک مدام آمد بر ...92شمارهٔ ۲۹۱: صید از حرم کشد، خم جعد بلند تو 93شمارهٔ ۲۹۲: ز تکبیر فنا، حاضر نشد وقت نماز تو 94شمارهٔ ۲۹۳: دارم دلی دو نیم، ز تیغ زبان تو 95شمارهٔ ۲۹۴: صفای وقت، ز دل های بی غبار بجو 96شمارهٔ ۲۹۵: عریان ز صافی طینتی، از پردهٔ نیرن ...97شمارهٔ ۲۹۶: ای تهیدست، به امّید و امل غره مشو 98شمارهٔ ۲۹۷: به دنبال خرام آن پری رو 99شمارهٔ ۲۹۸: افسرده ایم، جام می خوشگوار کو 100شمارهٔ ۲۹۹: سوخته جان دلم یکی، سنبل مشک فام، ...101شمارهٔ ۳۰۰: به عاشقی، شده ام شهرهٔ جهان از تو 102شمارهٔ ۳۰۱: چون لب نایی و نی، پرده سرایان من ...103شمارهٔ ۳۰۲: طرف نقاب اگر کشی، از رخ نازنین فر ...104شمارهٔ ۳۰۳: مستی فزوده است تو را، در بر آینه 105شمارهٔ ۳۰۴: دل از وفا به خاطر جانان گران شده 106شمارهٔ ۳۰۵: ای خدا، یار مرا میل خریدارش ده 107شمارهٔ ۳۰۶: ای دل به زیر خاک تپیدن چه فایده 108شمارهٔ ۳۰۷: دردت به دوای دل بی تاب رسیده 109شمارهٔ ۳۰۸: تا شانه خشک دستم، بی زلف یار ماند ...110شمارهٔ ۳۰۹: مکن ای بلبل آزرده دل، از خار گله 111شمارهٔ ۳۱۰: صبح است و عزم کوی خرابات کردهای 112شمارهٔ ۳۱۱: به خاموشی سپندم گفت، در بزم پریزا ...113شمارهٔ ۳۱۲: به بالینم نشستی، قد به ناز افراشت ...114شمارهٔ ۳۱۳: من بلبلم و گلبن من یار منستی 115شمارهٔ ۳۱۴: سخنها از وفا می گفتی و جور و جفا ...116شمارهٔ ۳۱۵: غم دل با تو زان گوبم،که دانم شاد ...117شمارهٔ ۳۱۶: دلم را، کرده یک پیمانه خون، لعل م ...118شمارهٔ ۳۱۷: گذشت آن دور کز ساغر، کند یاری مرا ...119شمارهٔ ۳۱۸: شد صید دلم بستهٔ فتراک سواری 120شمارهٔ ۳۱۹: مطرب سرود شوق به مستان چه می بری 121شمارهٔ ۳۲۰: خزان رنگ زردم را، میِ نابی نشد رو ...122شمارهٔ ۳۲۱: خوش آن ساعت که از فیض سحر شاداب ب ...123شمارهٔ ۳۲۲: ای خطِّ لب یار، نمایان شده باشی 124شمارهٔ ۳۲۳: ز مستی، خون دل را، باده می انگاشت ...125شمارهٔ ۳۲۴: نوای پرده سوزم، از کجا پیدا کند گ ...126شمارهٔ ۳۲۵: ببین که هست لبم، بلبل بهار خطی 127شمارهٔ ۳۲۶: سحاب خشک، دیگر از کجا پیدا کند اش ...128شمارهٔ ۳۲۷: نشد از گریهٔ مستانه ساقی، دل کنم ...129شمارهٔ ۳۲۸: دارم گل زخمی به جگر تازه و تر، ها ...130شمارهٔ ۳۲۹: ای که بر دیدهٔ اغیار خرامی داری 131شمارهٔ ۳۳۰: ای برق حسن، شعله به باغ که می زنی 132شمارهٔ ۳۳۱: گره، ز ابروی مسکین نواز وا نکنی 133شمارهٔ ۳۳۲: بی داغ عشق، بر در دل ها چه می روی 134شمارهٔ ۳۳۳: ناصح، سخن چه بیهُده از پند می کنی 135شمارهٔ ۳۳۴: ای دل، ترحمی به گناهی نمی کنی 136شمارهٔ ۳۳۵: می رود صید دلم، سخت کمانی در پی 137شمارهٔ ۳۳۶: بستم چو دل به مهر تو، نامهربان شد ...138شمارهٔ ۳۳۷: تا کی از عشوه، فریب دل ناکام دهی 139شمارهٔ ۳۳۸: نی می دهد از اصل مقامات صدایی 140شمارهٔ ۳۳۹: بنواخت نی را، لبهای نایی 141شمارهٔ ۳۴۰: شکیبایی بود کار دلم، با گرمی خویی 142شمارهٔ ۳۴۱: ای ناله، چند در غم دل دردسر دهی 143شمارهٔ ۳۴۲: تلاش فکر ما را از سخن لافان چه می ...144شمارهٔ ۳۴۳: نماند از گرد غم، در سینه ام جای ش ...145شمارهٔ ۳۴۴: اگر نه در جهان سرچشمه ی حیوان بود ...

نظرات

نام خود را وارد کنید

متن نظر را وارد کنید

برداشت از داده های تارنمای گنجینه فارسی با یادکرد منبع آزاد میباشد. گنجینه فارسی 1400.

طراحی سایت و بهینه سازی سایت توسط شرکت مهندسی آبی

آمارگیر وبلاگ