به تارنماری گنجینه فارسی خوش آمدید. لطفا در معرفی تارنمای گنجینه فارسی ما را یاری بفرمایید

منوی دسترسی

کتابخانه دیجیتال

حزین لاهیجی

حزین لاهیجیغزلیات ناتمامشمارهٔ ۱۹۰: دل از وحشت سرای عالم غدّار می گیرد

2290عکس بساز

با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

دل از وحشت سرای عالم غدّار می گیرد

که مست آسوده حال و محسب هشیار می ‎گیرد

دماغ افسرد از آن گلشن،که بر روی هوسناکان

قضا در می گشاید، رخنهٔ دیوار می گیرد

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید

فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

1شمارهٔ ۱۸۹: چون نقش آن خط و خال، لوح خیال گیر ...2شمارهٔ ۱۹۰: دل از وحشت سرای عالم غدّار می گیر ...3شمارهٔ ۱۹۱: از روی لاله رنگ تو خون جوش می زند 4شمارهٔ ۱۹۲: این باخته نقشان که درین خانهٔ تنگ ...5شمارهٔ ۱۹۳: یکایک از نظرم نور پیکران رفتند 6شمارهٔ ۱۹۴: گر چه در بزم جهان، گردن میناست بل ...7شمارهٔ ۱۹۵: شور مستی از دل دیوانهٔ ما شد بلند 8شمارهٔ ۱۹۶: تا حرفی از آن لعل می آلود برآمد 9شمارهٔ ۱۹۷: از نالهٔ من خامه خوش آهنگ برآمد 10شمارهٔ ۱۹۸: سختی به ضعیفان جهان بی سبب آید 11شمارهٔ ۱۹۹: صفای عارضش، رنگ از رخ مهتاب بزدای ...12شمارهٔ ۲۰۰: مکن کاری که حرفی از زبان من برون ...13شمارهٔ ۲۰۱: به دل گفتم که خواهد غمزهٔ نامهربا ...14شمارهٔ ۲۰۲: ز هر چاکی که دارد سینه من، بوی خو ...15شمارهٔ ۲۰۳: گیاه خرّمی از تربت پاکم نمی روید 16شمارهٔ ۲۰۴: درنگ ازکاروان ما سبکباران نمی آید 17شمارهٔ ۲۰۵: مداوای جنون از دیده بی خواب می آی ...18شمارهٔ ۲۰۶: وجود کاملان بر ناقصان دشوار می آی ...19شمارهٔ ۲۰۷: ز معراج خریّت، خواجه سنگین بار می ...20شمارهٔ ۲۰۸: ز هجران کار دلتنگی به سامان دیر م ...21شمارهٔ ۲۰۹: در آن محفل که شمع من، تجلی ساز می ...22شمارهٔ ۲۱۰: با سفلگان شراکت روزی، زیان بود 23شمارهٔ ۲۱۱: دمهای زنده را، از اجل کی زیان بود 24شمارهٔ ۲۱۲: امشب که از نظر مه من درگذاره بود 25شمارهٔ ۲۱۳: مرنج از طعنهٔ خصم و مکن عرض کمال ...26شمارهٔ ۲۱۴: در بهاری که مرا بال و پرافشانی بو ...27شمارهٔ ۲۱۵: خجل چون بید مجنون گشتم از نشو و ن ...28شمارهٔ ۲۱۶: تشنه کامان حسد خون مرا نوشیدند 29شمارهٔ ۲۱۷: گهر چون سفته گردد، همچو اشک از دی ...30شمارهٔ ۲۱۸: شود چون جوهر آیینه پیدا، تار می ا ...31شمارهٔ ۲۱۹: عزلت طلب از پایهٔ اقبال نیفتد 32شمارهٔ ۲۲۰: ز شیرین کاری من، بیستون آباد می گ ...33شمارهٔ ۲۲۱: نمی دانم چه سودا در سر مخمور می گ ...34شمارهٔ ۲۲۲: دل از قفس سینه، دم سرد برآورد 35شمارهٔ ۲۲۳: زلف سیهش، آتش بیداد برآورد 36شمارهٔ ۲۲۴: ترسم که بر لبی، سخن آن میان رود 37شمارهٔ ۲۲۵: دلم، شب بر خس و خاشاک کویش تا سحر ...38شمارهٔ ۲۲۶: تن سختی کشم چون در خروش آید، روان ...39شمارهٔ ۲۲۷: ساغر ای عشق به اندازهٔ مخمور بیار 40شمارهٔ ۲۲۸: تیغ ستمت از می پرزور گران تر 41شمارهٔ ۲۲۹: سیمین عذار اوست، ز خط خوش عیارتر 42شمارهٔ ۲۳۰: چمن، به سایه نشینان خرمی بگذار 43شمارهٔ ۲۳۱: کنون ز تربتم ای شوخ، سرگران مگذر 44شمارهٔ ۲۳۲: می آید از کوی مغان طرز طربناکش نگ ...45شمارهٔ ۲۳۳: با آنکه نیست از تو بتی دلنوازتر 46شمارهٔ ۲۳۴: گرفتار تو را در دور خط، شد کام جا ...47شمارهٔ ۲۳۵: ای زلف، پریشان شدگانیم، خبر گیر 48شمارهٔ ۲۳۶: ز خط شده ست عذارش بنفشه زار امروز 49شمارهٔ ۲۳۷: یک ره درآ به دیده و مستی بهانه سا ...50شمارهٔ ۲۳۸: دل طلب کرد، از آن غمزه، عتابی که ...51شمارهٔ ۲۳۹: خون گر نخورد زان لب میگون، چه کند ...52شمارهٔ ۲۴۰: بسته پای چو من بی پر و بالی که مپ ...53شمارهٔ ۲۴۱: از چرخ تنک حوصله، پروا چه کند کس 54شمارهٔ ۲۴۲: غنچه دیدی و دل تنگ ندیدی، افسوس 55شمارهٔ ۲۴۳: نمی کشد، دل ما را به دام و دانهٔ ...56شمارهٔ ۲۴۴: نمی بینم به مسجد رونق، از دلمرده ...57شمارهٔ ۲۴۵: برده شوریدگیم از خود و صهبا در پی ...58شمارهٔ ۲۴۶: لقمه ای را ممسک از آزادگان دارد د ...59شمارهٔ ۲۴۷: سرفرازی طلب از همّت مردانهٔ عشق 60شمارهٔ ۲۴۸: ای آنکه زدی بر قدح، امروز مرا سنگ 61شمارهٔ ۲۴۹: فرش داغ، ار نشود بستر بیماری دل 62شمارهٔ ۲۵۰: در بتکده نامحرم و در کعبه غریبم 63شمارهٔ ۲۵۱: به عشق روی تو، چون لاله داغ می طل ...64شمارهٔ ۲۵۲: ز پی بیگانه خویی را، به امّید وفا ...65شمارهٔ ۲۵۳: در کشور ایجاد، ندانم چه گلستم 66شمارهٔ ۲۵۴: من نازک دل از زخم زبان بسیار می ر ...67شمارهٔ ۲۵۵: غبار گشتم و سرگشته وار می گردم 68شمارهٔ ۲۵۶: به راه آن وفا دشمن، سر و جان شاد ...69شمارهٔ ۲۵۷: نشود گشاده چون نی، گرهی ز کار درد ...70شمارهٔ ۲۵۸: حاصلی که خرمن شد، نذر خوشه چین دا ...71شمارهٔ ۲۵۹: صبوحی می کند تکلیف، کز می کام برد ...72شمارهٔ ۲۶۰: شمع سان، دیده پرآتش مژه پرنم دارم 73شمارهٔ ۲۶۱: خموشم چون قلم امّا، نوا در آستین ...74شمارهٔ ۲۶۲: زد نقش سخن سکهٔ جاوید به نامم 75شمارهٔ ۲۶۳: قناعت چون گهر، با ساغر و مینای خو ...76شمارهٔ ۲۶۴: دمد از چاکهای سینه شیون، تا نفس د ...77شمارهٔ ۲۶۵: نه یاد مصر و نه پروای کاروان دارم 78شمارهٔ ۲۶۶: ز شمع خامه، هر جا در میان افسانه ...79شمارهٔ ۲۶۷: جز وصل علاج دل بیچاره ندارم 80شمارهٔ ۲۶۸: به هرگلشن که شور از شیون مستانه ا ...81شمارهٔ ۲۶۹: از دل، به فرات مژه راهی ست چه ساز ...82شمارهٔ ۲۷۰: به صد شوریدگی، از بزم آن بی باک ب ...83شمارهٔ ۲۷۱: زبان و سود، شد در عشق بی پروا فرا ...84شمارهٔ ۲۷۲: از ضعف مشکل آید، چون می برد ز خوی ...85شمارهٔ ۲۷۳: ز ابر دیده در هر گل، زمین کشته ای ...86شمارهٔ ۲۷۴: با ماست، لطف چشم تغافل پناه،کم 87شمارهٔ ۲۷۵: شکایت نیست، مطلب ناله آهنگ است می ...88شمارهٔ ۲۷۶: بیهوده نگشتم به سراپای دو عالم 89شمارهٔ ۲۷۷: ز رنگش، اشک گلگون بادهٔ نابی ست د ...90شمارهٔ ۲۷۸: دل و جان نژند را مانم 91شمارهٔ ۲۷۹: نکرد عشق تو، مطلب روای خویشتنم 92شمارهٔ ۲۸۰: خزان چه می برد از نوبهار رنگینم 93شمارهٔ ۲۸۱: آسان به جلوه های تو، از جا نمی رو ...94شمارهٔ ۲۸۲: چو سایه در قدم سرو خوش خرام توام 95شمارهٔ ۲۸۳: سیاهی را، به اشک از دیدهٔ خود کام ...96شمارهٔ ۲۸۴: رنگین شد از رخت، چو رگ گل، نظاره ...97شمارهٔ ۲۸۵: ز دل برخاست شوری، دیدهٔ داغ درون ...98شمارهٔ ۲۸۶: زانوی بی کسی هاست، بالین خستهٔ من 99شمارهٔ ۲۸۷: نماید بی سبب حاصل، مسبب مدعای من 100شمارهٔ ۲۸۸: نهانی کرده ای یغما، دل من 101شمارهٔ ۲۸۹: باده بیار و هوش را، از سر ما روان ...102شمارهٔ ۲۹۰: لخت دل با سینه از اشک مدام آمد بر ...103شمارهٔ ۲۹۱: صید از حرم کشد، خم جعد بلند تو 104شمارهٔ ۲۹۲: ز تکبیر فنا، حاضر نشد وقت نماز تو 105شمارهٔ ۲۹۳: دارم دلی دو نیم، ز تیغ زبان تو 106شمارهٔ ۲۹۴: صفای وقت، ز دل های بی غبار بجو 107شمارهٔ ۲۹۵: عریان ز صافی طینتی، از پردهٔ نیرن ...108شمارهٔ ۲۹۶: ای تهیدست، به امّید و امل غره مشو 109شمارهٔ ۲۹۷: به دنبال خرام آن پری رو 110شمارهٔ ۲۹۸: افسرده ایم، جام می خوشگوار کو 111شمارهٔ ۲۹۹: سوخته جان دلم یکی، سنبل مشک فام، ...112شمارهٔ ۳۰۰: به عاشقی، شده ام شهرهٔ جهان از تو 113شمارهٔ ۳۰۱: چون لب نایی و نی، پرده سرایان من ...114شمارهٔ ۳۰۲: طرف نقاب اگر کشی، از رخ نازنین فر ...115شمارهٔ ۳۰۳: مستی فزوده است تو را، در بر آینه 116شمارهٔ ۳۰۴: دل از وفا به خاطر جانان گران شده 117شمارهٔ ۳۰۵: ای خدا، یار مرا میل خریدارش ده 118شمارهٔ ۳۰۶: ای دل به زیر خاک تپیدن چه فایده 119شمارهٔ ۳۰۷: دردت به دوای دل بی تاب رسیده 120شمارهٔ ۳۰۸: تا شانه خشک دستم، بی زلف یار ماند ...121شمارهٔ ۳۰۹: مکن ای بلبل آزرده دل، از خار گله 122شمارهٔ ۳۱۰: صبح است و عزم کوی خرابات کردهای 123شمارهٔ ۳۱۱: به خاموشی سپندم گفت، در بزم پریزا ...124شمارهٔ ۳۱۲: به بالینم نشستی، قد به ناز افراشت ...125شمارهٔ ۳۱۳: من بلبلم و گلبن من یار منستی 126شمارهٔ ۳۱۴: سخنها از وفا می گفتی و جور و جفا ...127شمارهٔ ۳۱۵: غم دل با تو زان گوبم،که دانم شاد ...128شمارهٔ ۳۱۶: دلم را، کرده یک پیمانه خون، لعل م ...129شمارهٔ ۳۱۷: گذشت آن دور کز ساغر، کند یاری مرا ...130شمارهٔ ۳۱۸: شد صید دلم بستهٔ فتراک سواری 131شمارهٔ ۳۱۹: مطرب سرود شوق به مستان چه می بری 132شمارهٔ ۳۲۰: خزان رنگ زردم را، میِ نابی نشد رو ...133شمارهٔ ۳۲۱: خوش آن ساعت که از فیض سحر شاداب ب ...134شمارهٔ ۳۲۲: ای خطِّ لب یار، نمایان شده باشی 135شمارهٔ ۳۲۳: ز مستی، خون دل را، باده می انگاشت ...136شمارهٔ ۳۲۴: نوای پرده سوزم، از کجا پیدا کند گ ...137شمارهٔ ۳۲۵: ببین که هست لبم، بلبل بهار خطی 138شمارهٔ ۳۲۶: سحاب خشک، دیگر از کجا پیدا کند اش ...139شمارهٔ ۳۲۷: نشد از گریهٔ مستانه ساقی، دل کنم ...140شمارهٔ ۳۲۸: دارم گل زخمی به جگر تازه و تر، ها ...141شمارهٔ ۳۲۹: ای که بر دیدهٔ اغیار خرامی داری 142شمارهٔ ۳۳۰: ای برق حسن، شعله به باغ که می زنی 143شمارهٔ ۳۳۱: گره، ز ابروی مسکین نواز وا نکنی 144شمارهٔ ۳۳۲: بی داغ عشق، بر در دل ها چه می روی 145شمارهٔ ۳۳۳: ناصح، سخن چه بیهُده از پند می کنی 146شمارهٔ ۳۳۴: ای دل، ترحمی به گناهی نمی کنی 147شمارهٔ ۳۳۵: می رود صید دلم، سخت کمانی در پی 148شمارهٔ ۳۳۶: بستم چو دل به مهر تو، نامهربان شد ...149شمارهٔ ۳۳۷: تا کی از عشوه، فریب دل ناکام دهی 150شمارهٔ ۳۳۸: نی می دهد از اصل مقامات صدایی 151شمارهٔ ۳۳۹: بنواخت نی را، لبهای نایی 152شمارهٔ ۳۴۰: شکیبایی بود کار دلم، با گرمی خویی 153شمارهٔ ۳۴۱: ای ناله، چند در غم دل دردسر دهی 154شمارهٔ ۳۴۲: تلاش فکر ما را از سخن لافان چه می ...155شمارهٔ ۳۴۳: نماند از گرد غم، در سینه ام جای ش ...156شمارهٔ ۳۴۴: اگر نه در جهان سرچشمه ی حیوان بود ...

نظرات

نام خود را وارد کنید

متن نظر را وارد کنید

برداشت از داده های تارنمای گنجینه فارسی با یادکرد منبع آزاد میباشد. گنجینه فارسی 1400.

طراحی سایت و بهینه سازی سایت توسط شرکت مهندسی آبی

آمارگیر وبلاگ