به تارنماری گنجینه فارسی خوش آمدید. لطفا در معرفی تارنمای گنجینه فارسی ما را یاری بفرمایید

منوی دسترسی

کتابخانه دیجیتال

حزین لاهیجی

حزین لاهیجیغزلیات ناتمامشمارهٔ ۱۸۰: تقلید من فزونی یاران نمی شود

2680عکس بساز

با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

تقلید من فزونی یاران نمی شود

هرگز غبار، ابر بهاران نمی شود

لفظ مطیع و معنی بیگانهٔ من است

صیدی که رام شیر شکاران نمی شود

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید

فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

1شمارهٔ ۱۷۹: همّت آن است که در پیش کرم، دون نش ...2شمارهٔ ۱۸۰: تقلید من فزونی یاران نمی شود 3شمارهٔ ۱۸۱: مباد، نفس ز قید خرد گشاده شود 4شمارهٔ ۱۸۲: هما که بال و پر خویش سایبان تو دا ...5شمارهٔ ۱۸۳: کی ترک مکر و حیله به احباب می کند 6شمارهٔ ۱۸۴: آن مشکبو غزال ز چشمم گذار کرد 7شمارهٔ ۱۸۵: صحرانورد وحشتم، آن خط و خال کرد 8شمارهٔ ۱۸۶: این عشق تازه دیده به اشکم دچار کر ...9شمارهٔ ۱۸۷: پریشانی ز احسان، بحر بی پایان نمی ...10شمارهٔ ۱۸۸: کسی درد سخن، تا دل نگردد خون چه م ...11شمارهٔ ۱۸۹: چون نقش آن خط و خال، لوح خیال گیر ...12شمارهٔ ۱۹۰: دل از وحشت سرای عالم غدّار می گیر ...13شمارهٔ ۱۹۱: از روی لاله رنگ تو خون جوش می زند 14شمارهٔ ۱۹۲: این باخته نقشان که درین خانهٔ تنگ ...15شمارهٔ ۱۹۳: یکایک از نظرم نور پیکران رفتند 16شمارهٔ ۱۹۴: گر چه در بزم جهان، گردن میناست بل ...17شمارهٔ ۱۹۵: شور مستی از دل دیوانهٔ ما شد بلند 18شمارهٔ ۱۹۶: تا حرفی از آن لعل می آلود برآمد 19شمارهٔ ۱۹۷: از نالهٔ من خامه خوش آهنگ برآمد 20شمارهٔ ۱۹۸: سختی به ضعیفان جهان بی سبب آید 21شمارهٔ ۱۹۹: صفای عارضش، رنگ از رخ مهتاب بزدای ...22شمارهٔ ۲۰۰: مکن کاری که حرفی از زبان من برون ...23شمارهٔ ۲۰۱: به دل گفتم که خواهد غمزهٔ نامهربا ...24شمارهٔ ۲۰۲: ز هر چاکی که دارد سینه من، بوی خو ...25شمارهٔ ۲۰۳: گیاه خرّمی از تربت پاکم نمی روید 26شمارهٔ ۲۰۴: درنگ ازکاروان ما سبکباران نمی آید 27شمارهٔ ۲۰۵: مداوای جنون از دیده بی خواب می آی ...28شمارهٔ ۲۰۶: وجود کاملان بر ناقصان دشوار می آی ...29شمارهٔ ۲۰۷: ز معراج خریّت، خواجه سنگین بار می ...30شمارهٔ ۲۰۸: ز هجران کار دلتنگی به سامان دیر م ...31شمارهٔ ۲۰۹: در آن محفل که شمع من، تجلی ساز می ...32شمارهٔ ۲۱۰: با سفلگان شراکت روزی، زیان بود 33شمارهٔ ۲۱۱: دمهای زنده را، از اجل کی زیان بود 34شمارهٔ ۲۱۲: امشب که از نظر مه من درگذاره بود 35شمارهٔ ۲۱۳: مرنج از طعنهٔ خصم و مکن عرض کمال ...36شمارهٔ ۲۱۴: در بهاری که مرا بال و پرافشانی بو ...37شمارهٔ ۲۱۵: خجل چون بید مجنون گشتم از نشو و ن ...38شمارهٔ ۲۱۶: تشنه کامان حسد خون مرا نوشیدند 39شمارهٔ ۲۱۷: گهر چون سفته گردد، همچو اشک از دی ...40شمارهٔ ۲۱۸: شود چون جوهر آیینه پیدا، تار می ا ...41شمارهٔ ۲۱۹: عزلت طلب از پایهٔ اقبال نیفتد 42شمارهٔ ۲۲۰: ز شیرین کاری من، بیستون آباد می گ ...43شمارهٔ ۲۲۱: نمی دانم چه سودا در سر مخمور می گ ...44شمارهٔ ۲۲۲: دل از قفس سینه، دم سرد برآورد 45شمارهٔ ۲۲۳: زلف سیهش، آتش بیداد برآورد 46شمارهٔ ۲۲۴: ترسم که بر لبی، سخن آن میان رود 47شمارهٔ ۲۲۵: دلم، شب بر خس و خاشاک کویش تا سحر ...48شمارهٔ ۲۲۶: تن سختی کشم چون در خروش آید، روان ...49شمارهٔ ۲۲۷: ساغر ای عشق به اندازهٔ مخمور بیار 50شمارهٔ ۲۲۸: تیغ ستمت از می پرزور گران تر 51شمارهٔ ۲۲۹: سیمین عذار اوست، ز خط خوش عیارتر 52شمارهٔ ۲۳۰: چمن، به سایه نشینان خرمی بگذار 53شمارهٔ ۲۳۱: کنون ز تربتم ای شوخ، سرگران مگذر 54شمارهٔ ۲۳۲: می آید از کوی مغان طرز طربناکش نگ ...55شمارهٔ ۲۳۳: با آنکه نیست از تو بتی دلنوازتر 56شمارهٔ ۲۳۴: گرفتار تو را در دور خط، شد کام جا ...57شمارهٔ ۲۳۵: ای زلف، پریشان شدگانیم، خبر گیر 58شمارهٔ ۲۳۶: ز خط شده ست عذارش بنفشه زار امروز 59شمارهٔ ۲۳۷: یک ره درآ به دیده و مستی بهانه سا ...60شمارهٔ ۲۳۸: دل طلب کرد، از آن غمزه، عتابی که ...61شمارهٔ ۲۳۹: خون گر نخورد زان لب میگون، چه کند ...62شمارهٔ ۲۴۰: بسته پای چو من بی پر و بالی که مپ ...63شمارهٔ ۲۴۱: از چرخ تنک حوصله، پروا چه کند کس 64شمارهٔ ۲۴۲: غنچه دیدی و دل تنگ ندیدی، افسوس 65شمارهٔ ۲۴۳: نمی کشد، دل ما را به دام و دانهٔ ...66شمارهٔ ۲۴۴: نمی بینم به مسجد رونق، از دلمرده ...67شمارهٔ ۲۴۵: برده شوریدگیم از خود و صهبا در پی ...68شمارهٔ ۲۴۶: لقمه ای را ممسک از آزادگان دارد د ...69شمارهٔ ۲۴۷: سرفرازی طلب از همّت مردانهٔ عشق 70شمارهٔ ۲۴۸: ای آنکه زدی بر قدح، امروز مرا سنگ 71شمارهٔ ۲۴۹: فرش داغ، ار نشود بستر بیماری دل 72شمارهٔ ۲۵۰: در بتکده نامحرم و در کعبه غریبم 73شمارهٔ ۲۵۱: به عشق روی تو، چون لاله داغ می طل ...74شمارهٔ ۲۵۲: ز پی بیگانه خویی را، به امّید وفا ...75شمارهٔ ۲۵۳: در کشور ایجاد، ندانم چه گلستم 76شمارهٔ ۲۵۴: من نازک دل از زخم زبان بسیار می ر ...77شمارهٔ ۲۵۵: غبار گشتم و سرگشته وار می گردم 78شمارهٔ ۲۵۶: به راه آن وفا دشمن، سر و جان شاد ...79شمارهٔ ۲۵۷: نشود گشاده چون نی، گرهی ز کار درد ...80شمارهٔ ۲۵۸: حاصلی که خرمن شد، نذر خوشه چین دا ...81شمارهٔ ۲۵۹: صبوحی می کند تکلیف، کز می کام برد ...82شمارهٔ ۲۶۰: شمع سان، دیده پرآتش مژه پرنم دارم 83شمارهٔ ۲۶۱: خموشم چون قلم امّا، نوا در آستین ...84شمارهٔ ۲۶۲: زد نقش سخن سکهٔ جاوید به نامم 85شمارهٔ ۲۶۳: قناعت چون گهر، با ساغر و مینای خو ...86شمارهٔ ۲۶۴: دمد از چاکهای سینه شیون، تا نفس د ...87شمارهٔ ۲۶۵: نه یاد مصر و نه پروای کاروان دارم 88شمارهٔ ۲۶۶: ز شمع خامه، هر جا در میان افسانه ...89شمارهٔ ۲۶۷: جز وصل علاج دل بیچاره ندارم 90شمارهٔ ۲۶۸: به هرگلشن که شور از شیون مستانه ا ...91شمارهٔ ۲۶۹: از دل، به فرات مژه راهی ست چه ساز ...92شمارهٔ ۲۷۰: به صد شوریدگی، از بزم آن بی باک ب ...93شمارهٔ ۲۷۱: زبان و سود، شد در عشق بی پروا فرا ...94شمارهٔ ۲۷۲: از ضعف مشکل آید، چون می برد ز خوی ...95شمارهٔ ۲۷۳: ز ابر دیده در هر گل، زمین کشته ای ...96شمارهٔ ۲۷۴: با ماست، لطف چشم تغافل پناه،کم 97شمارهٔ ۲۷۵: شکایت نیست، مطلب ناله آهنگ است می ...98شمارهٔ ۲۷۶: بیهوده نگشتم به سراپای دو عالم 99شمارهٔ ۲۷۷: ز رنگش، اشک گلگون بادهٔ نابی ست د ...100شمارهٔ ۲۷۸: دل و جان نژند را مانم 101شمارهٔ ۲۷۹: نکرد عشق تو، مطلب روای خویشتنم 102شمارهٔ ۲۸۰: خزان چه می برد از نوبهار رنگینم 103شمارهٔ ۲۸۱: آسان به جلوه های تو، از جا نمی رو ...104شمارهٔ ۲۸۲: چو سایه در قدم سرو خوش خرام توام 105شمارهٔ ۲۸۳: سیاهی را، به اشک از دیدهٔ خود کام ...106شمارهٔ ۲۸۴: رنگین شد از رخت، چو رگ گل، نظاره ...107شمارهٔ ۲۸۵: ز دل برخاست شوری، دیدهٔ داغ درون ...108شمارهٔ ۲۸۶: زانوی بی کسی هاست، بالین خستهٔ من 109شمارهٔ ۲۸۷: نماید بی سبب حاصل، مسبب مدعای من 110شمارهٔ ۲۸۸: نهانی کرده ای یغما، دل من 111شمارهٔ ۲۸۹: باده بیار و هوش را، از سر ما روان ...112شمارهٔ ۲۹۰: لخت دل با سینه از اشک مدام آمد بر ...113شمارهٔ ۲۹۱: صید از حرم کشد، خم جعد بلند تو 114شمارهٔ ۲۹۲: ز تکبیر فنا، حاضر نشد وقت نماز تو 115شمارهٔ ۲۹۳: دارم دلی دو نیم، ز تیغ زبان تو 116شمارهٔ ۲۹۴: صفای وقت، ز دل های بی غبار بجو 117شمارهٔ ۲۹۵: عریان ز صافی طینتی، از پردهٔ نیرن ...118شمارهٔ ۲۹۶: ای تهیدست، به امّید و امل غره مشو 119شمارهٔ ۲۹۷: به دنبال خرام آن پری رو 120شمارهٔ ۲۹۸: افسرده ایم، جام می خوشگوار کو 121شمارهٔ ۲۹۹: سوخته جان دلم یکی، سنبل مشک فام، ...122شمارهٔ ۳۰۰: به عاشقی، شده ام شهرهٔ جهان از تو 123شمارهٔ ۳۰۱: چون لب نایی و نی، پرده سرایان من ...124شمارهٔ ۳۰۲: طرف نقاب اگر کشی، از رخ نازنین فر ...125شمارهٔ ۳۰۳: مستی فزوده است تو را، در بر آینه 126شمارهٔ ۳۰۴: دل از وفا به خاطر جانان گران شده 127شمارهٔ ۳۰۵: ای خدا، یار مرا میل خریدارش ده 128شمارهٔ ۳۰۶: ای دل به زیر خاک تپیدن چه فایده 129شمارهٔ ۳۰۷: دردت به دوای دل بی تاب رسیده 130شمارهٔ ۳۰۸: تا شانه خشک دستم، بی زلف یار ماند ...131شمارهٔ ۳۰۹: مکن ای بلبل آزرده دل، از خار گله 132شمارهٔ ۳۱۰: صبح است و عزم کوی خرابات کردهای 133شمارهٔ ۳۱۱: به خاموشی سپندم گفت، در بزم پریزا ...134شمارهٔ ۳۱۲: به بالینم نشستی، قد به ناز افراشت ...135شمارهٔ ۳۱۳: من بلبلم و گلبن من یار منستی 136شمارهٔ ۳۱۴: سخنها از وفا می گفتی و جور و جفا ...137شمارهٔ ۳۱۵: غم دل با تو زان گوبم،که دانم شاد ...138شمارهٔ ۳۱۶: دلم را، کرده یک پیمانه خون، لعل م ...139شمارهٔ ۳۱۷: گذشت آن دور کز ساغر، کند یاری مرا ...140شمارهٔ ۳۱۸: شد صید دلم بستهٔ فتراک سواری 141شمارهٔ ۳۱۹: مطرب سرود شوق به مستان چه می بری 142شمارهٔ ۳۲۰: خزان رنگ زردم را، میِ نابی نشد رو ...143شمارهٔ ۳۲۱: خوش آن ساعت که از فیض سحر شاداب ب ...144شمارهٔ ۳۲۲: ای خطِّ لب یار، نمایان شده باشی 145شمارهٔ ۳۲۳: ز مستی، خون دل را، باده می انگاشت ...146شمارهٔ ۳۲۴: نوای پرده سوزم، از کجا پیدا کند گ ...147شمارهٔ ۳۲۵: ببین که هست لبم، بلبل بهار خطی 148شمارهٔ ۳۲۶: سحاب خشک، دیگر از کجا پیدا کند اش ...149شمارهٔ ۳۲۷: نشد از گریهٔ مستانه ساقی، دل کنم ...150شمارهٔ ۳۲۸: دارم گل زخمی به جگر تازه و تر، ها ...151شمارهٔ ۳۲۹: ای که بر دیدهٔ اغیار خرامی داری 152شمارهٔ ۳۳۰: ای برق حسن، شعله به باغ که می زنی 153شمارهٔ ۳۳۱: گره، ز ابروی مسکین نواز وا نکنی 154شمارهٔ ۳۳۲: بی داغ عشق، بر در دل ها چه می روی 155شمارهٔ ۳۳۳: ناصح، سخن چه بیهُده از پند می کنی 156شمارهٔ ۳۳۴: ای دل، ترحمی به گناهی نمی کنی 157شمارهٔ ۳۳۵: می رود صید دلم، سخت کمانی در پی 158شمارهٔ ۳۳۶: بستم چو دل به مهر تو، نامهربان شد ...159شمارهٔ ۳۳۷: تا کی از عشوه، فریب دل ناکام دهی 160شمارهٔ ۳۳۸: نی می دهد از اصل مقامات صدایی 161شمارهٔ ۳۳۹: بنواخت نی را، لبهای نایی 162شمارهٔ ۳۴۰: شکیبایی بود کار دلم، با گرمی خویی 163شمارهٔ ۳۴۱: ای ناله، چند در غم دل دردسر دهی 164شمارهٔ ۳۴۲: تلاش فکر ما را از سخن لافان چه می ...165شمارهٔ ۳۴۳: نماند از گرد غم، در سینه ام جای ش ...166شمارهٔ ۳۴۴: اگر نه در جهان سرچشمه ی حیوان بود ...

نظرات

نام خود را وارد کنید

متن نظر را وارد کنید

برداشت از داده های تارنمای گنجینه فارسی با یادکرد منبع آزاد میباشد. گنجینه فارسی 1400.

طراحی سایت و بهینه سازی سایت توسط شرکت مهندسی آبی

آمارگیر وبلاگ