به تارنماری گنجینه فارسی خوش آمدید. لطفا در معرفی تارنمای گنجینه فارسی ما را یاری بفرمایید

منوی دسترسی

کتابخانه دیجیتال

حزین لاهیجی

حزین لاهیجیغزلیات ناتمامشمارهٔ ۱۷۰: کی نشئهٔ صهبا، دل غمناک گشاید

2970عکس بساز

با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

کی نشئهٔ صهبا، دل غمناک گشاید؟

می چون نتواند گره تاک گشاید

کار جگر سنگ، سپرداری دل نیست

چون شست ستم، غمزهٔ بی باک گشاید

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید

فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

1شمارهٔ ۱۶۹: پایان ناز او چو به بیگانگی کشید 2شمارهٔ ۱۷۰: کی نشئهٔ صهبا، دل غمناک گشاید 3شمارهٔ ۱۷۱: آزاده، از حیات خود آزار می کشد 4شمارهٔ ۱۷۲: جز آتش بهار هوا را که بشکند 5شمارهٔ ۱۷۳: آن کیست تا ز کار کسی عقده واکند 6شمارهٔ ۱۷۴: چهره نما که در چمن، شور هزار گل ک ...7شمارهٔ ۱۷۵: اگر یادم، چمن پرورد آغوشش نخواهد ...8شمارهٔ ۱۷۶: به دنیا سر فرو ناوردنم بالین راحت ...9شمارهٔ ۱۷۷: نگاه خشم، چشم شوخ او را زیب دیگر ...10شمارهٔ ۱۷۸: تا زلف تو بر دوش و برم سایه فکن ش ...11شمارهٔ ۱۷۹: همّت آن است که در پیش کرم، دون نش ...12شمارهٔ ۱۸۰: تقلید من فزونی یاران نمی شود 13شمارهٔ ۱۸۱: مباد، نفس ز قید خرد گشاده شود 14شمارهٔ ۱۸۲: هما که بال و پر خویش سایبان تو دا ...15شمارهٔ ۱۸۳: کی ترک مکر و حیله به احباب می کند 16شمارهٔ ۱۸۴: آن مشکبو غزال ز چشمم گذار کرد 17شمارهٔ ۱۸۵: صحرانورد وحشتم، آن خط و خال کرد 18شمارهٔ ۱۸۶: این عشق تازه دیده به اشکم دچار کر ...19شمارهٔ ۱۸۷: پریشانی ز احسان، بحر بی پایان نمی ...20شمارهٔ ۱۸۸: کسی درد سخن، تا دل نگردد خون چه م ...21شمارهٔ ۱۸۹: چون نقش آن خط و خال، لوح خیال گیر ...22شمارهٔ ۱۹۰: دل از وحشت سرای عالم غدّار می گیر ...23شمارهٔ ۱۹۱: از روی لاله رنگ تو خون جوش می زند 24شمارهٔ ۱۹۲: این باخته نقشان که درین خانهٔ تنگ ...25شمارهٔ ۱۹۳: یکایک از نظرم نور پیکران رفتند 26شمارهٔ ۱۹۴: گر چه در بزم جهان، گردن میناست بل ...27شمارهٔ ۱۹۵: شور مستی از دل دیوانهٔ ما شد بلند 28شمارهٔ ۱۹۶: تا حرفی از آن لعل می آلود برآمد 29شمارهٔ ۱۹۷: از نالهٔ من خامه خوش آهنگ برآمد 30شمارهٔ ۱۹۸: سختی به ضعیفان جهان بی سبب آید 31شمارهٔ ۱۹۹: صفای عارضش، رنگ از رخ مهتاب بزدای ...32شمارهٔ ۲۰۰: مکن کاری که حرفی از زبان من برون ...33شمارهٔ ۲۰۱: به دل گفتم که خواهد غمزهٔ نامهربا ...34شمارهٔ ۲۰۲: ز هر چاکی که دارد سینه من، بوی خو ...35شمارهٔ ۲۰۳: گیاه خرّمی از تربت پاکم نمی روید 36شمارهٔ ۲۰۴: درنگ ازکاروان ما سبکباران نمی آید 37شمارهٔ ۲۰۵: مداوای جنون از دیده بی خواب می آی ...38شمارهٔ ۲۰۶: وجود کاملان بر ناقصان دشوار می آی ...39شمارهٔ ۲۰۷: ز معراج خریّت، خواجه سنگین بار می ...40شمارهٔ ۲۰۸: ز هجران کار دلتنگی به سامان دیر م ...41شمارهٔ ۲۰۹: در آن محفل که شمع من، تجلی ساز می ...42شمارهٔ ۲۱۰: با سفلگان شراکت روزی، زیان بود 43شمارهٔ ۲۱۱: دمهای زنده را، از اجل کی زیان بود 44شمارهٔ ۲۱۲: امشب که از نظر مه من درگذاره بود 45شمارهٔ ۲۱۳: مرنج از طعنهٔ خصم و مکن عرض کمال ...46شمارهٔ ۲۱۴: در بهاری که مرا بال و پرافشانی بو ...47شمارهٔ ۲۱۵: خجل چون بید مجنون گشتم از نشو و ن ...48شمارهٔ ۲۱۶: تشنه کامان حسد خون مرا نوشیدند 49شمارهٔ ۲۱۷: گهر چون سفته گردد، همچو اشک از دی ...50شمارهٔ ۲۱۸: شود چون جوهر آیینه پیدا، تار می ا ...51شمارهٔ ۲۱۹: عزلت طلب از پایهٔ اقبال نیفتد 52شمارهٔ ۲۲۰: ز شیرین کاری من، بیستون آباد می گ ...53شمارهٔ ۲۲۱: نمی دانم چه سودا در سر مخمور می گ ...54شمارهٔ ۲۲۲: دل از قفس سینه، دم سرد برآورد 55شمارهٔ ۲۲۳: زلف سیهش، آتش بیداد برآورد 56شمارهٔ ۲۲۴: ترسم که بر لبی، سخن آن میان رود 57شمارهٔ ۲۲۵: دلم، شب بر خس و خاشاک کویش تا سحر ...58شمارهٔ ۲۲۶: تن سختی کشم چون در خروش آید، روان ...59شمارهٔ ۲۲۷: ساغر ای عشق به اندازهٔ مخمور بیار 60شمارهٔ ۲۲۸: تیغ ستمت از می پرزور گران تر 61شمارهٔ ۲۲۹: سیمین عذار اوست، ز خط خوش عیارتر 62شمارهٔ ۲۳۰: چمن، به سایه نشینان خرمی بگذار 63شمارهٔ ۲۳۱: کنون ز تربتم ای شوخ، سرگران مگذر 64شمارهٔ ۲۳۲: می آید از کوی مغان طرز طربناکش نگ ...65شمارهٔ ۲۳۳: با آنکه نیست از تو بتی دلنوازتر 66شمارهٔ ۲۳۴: گرفتار تو را در دور خط، شد کام جا ...67شمارهٔ ۲۳۵: ای زلف، پریشان شدگانیم، خبر گیر 68شمارهٔ ۲۳۶: ز خط شده ست عذارش بنفشه زار امروز 69شمارهٔ ۲۳۷: یک ره درآ به دیده و مستی بهانه سا ...70شمارهٔ ۲۳۸: دل طلب کرد، از آن غمزه، عتابی که ...71شمارهٔ ۲۳۹: خون گر نخورد زان لب میگون، چه کند ...72شمارهٔ ۲۴۰: بسته پای چو من بی پر و بالی که مپ ...73شمارهٔ ۲۴۱: از چرخ تنک حوصله، پروا چه کند کس 74شمارهٔ ۲۴۲: غنچه دیدی و دل تنگ ندیدی، افسوس 75شمارهٔ ۲۴۳: نمی کشد، دل ما را به دام و دانهٔ ...76شمارهٔ ۲۴۴: نمی بینم به مسجد رونق، از دلمرده ...77شمارهٔ ۲۴۵: برده شوریدگیم از خود و صهبا در پی ...78شمارهٔ ۲۴۶: لقمه ای را ممسک از آزادگان دارد د ...79شمارهٔ ۲۴۷: سرفرازی طلب از همّت مردانهٔ عشق 80شمارهٔ ۲۴۸: ای آنکه زدی بر قدح، امروز مرا سنگ 81شمارهٔ ۲۴۹: فرش داغ، ار نشود بستر بیماری دل 82شمارهٔ ۲۵۰: در بتکده نامحرم و در کعبه غریبم 83شمارهٔ ۲۵۱: به عشق روی تو، چون لاله داغ می طل ...84شمارهٔ ۲۵۲: ز پی بیگانه خویی را، به امّید وفا ...85شمارهٔ ۲۵۳: در کشور ایجاد، ندانم چه گلستم 86شمارهٔ ۲۵۴: من نازک دل از زخم زبان بسیار می ر ...87شمارهٔ ۲۵۵: غبار گشتم و سرگشته وار می گردم 88شمارهٔ ۲۵۶: به راه آن وفا دشمن، سر و جان شاد ...89شمارهٔ ۲۵۷: نشود گشاده چون نی، گرهی ز کار درد ...90شمارهٔ ۲۵۸: حاصلی که خرمن شد، نذر خوشه چین دا ...91شمارهٔ ۲۵۹: صبوحی می کند تکلیف، کز می کام برد ...92شمارهٔ ۲۶۰: شمع سان، دیده پرآتش مژه پرنم دارم 93شمارهٔ ۲۶۱: خموشم چون قلم امّا، نوا در آستین ...94شمارهٔ ۲۶۲: زد نقش سخن سکهٔ جاوید به نامم 95شمارهٔ ۲۶۳: قناعت چون گهر، با ساغر و مینای خو ...96شمارهٔ ۲۶۴: دمد از چاکهای سینه شیون، تا نفس د ...97شمارهٔ ۲۶۵: نه یاد مصر و نه پروای کاروان دارم 98شمارهٔ ۲۶۶: ز شمع خامه، هر جا در میان افسانه ...99شمارهٔ ۲۶۷: جز وصل علاج دل بیچاره ندارم 100شمارهٔ ۲۶۸: به هرگلشن که شور از شیون مستانه ا ...101شمارهٔ ۲۶۹: از دل، به فرات مژه راهی ست چه ساز ...102شمارهٔ ۲۷۰: به صد شوریدگی، از بزم آن بی باک ب ...103شمارهٔ ۲۷۱: زبان و سود، شد در عشق بی پروا فرا ...104شمارهٔ ۲۷۲: از ضعف مشکل آید، چون می برد ز خوی ...105شمارهٔ ۲۷۳: ز ابر دیده در هر گل، زمین کشته ای ...106شمارهٔ ۲۷۴: با ماست، لطف چشم تغافل پناه،کم 107شمارهٔ ۲۷۵: شکایت نیست، مطلب ناله آهنگ است می ...108شمارهٔ ۲۷۶: بیهوده نگشتم به سراپای دو عالم 109شمارهٔ ۲۷۷: ز رنگش، اشک گلگون بادهٔ نابی ست د ...110شمارهٔ ۲۷۸: دل و جان نژند را مانم 111شمارهٔ ۲۷۹: نکرد عشق تو، مطلب روای خویشتنم 112شمارهٔ ۲۸۰: خزان چه می برد از نوبهار رنگینم 113شمارهٔ ۲۸۱: آسان به جلوه های تو، از جا نمی رو ...114شمارهٔ ۲۸۲: چو سایه در قدم سرو خوش خرام توام 115شمارهٔ ۲۸۳: سیاهی را، به اشک از دیدهٔ خود کام ...116شمارهٔ ۲۸۴: رنگین شد از رخت، چو رگ گل، نظاره ...117شمارهٔ ۲۸۵: ز دل برخاست شوری، دیدهٔ داغ درون ...118شمارهٔ ۲۸۶: زانوی بی کسی هاست، بالین خستهٔ من 119شمارهٔ ۲۸۷: نماید بی سبب حاصل، مسبب مدعای من 120شمارهٔ ۲۸۸: نهانی کرده ای یغما، دل من 121شمارهٔ ۲۸۹: باده بیار و هوش را، از سر ما روان ...122شمارهٔ ۲۹۰: لخت دل با سینه از اشک مدام آمد بر ...123شمارهٔ ۲۹۱: صید از حرم کشد، خم جعد بلند تو 124شمارهٔ ۲۹۲: ز تکبیر فنا، حاضر نشد وقت نماز تو 125شمارهٔ ۲۹۳: دارم دلی دو نیم، ز تیغ زبان تو 126شمارهٔ ۲۹۴: صفای وقت، ز دل های بی غبار بجو 127شمارهٔ ۲۹۵: عریان ز صافی طینتی، از پردهٔ نیرن ...128شمارهٔ ۲۹۶: ای تهیدست، به امّید و امل غره مشو 129شمارهٔ ۲۹۷: به دنبال خرام آن پری رو 130شمارهٔ ۲۹۸: افسرده ایم، جام می خوشگوار کو 131شمارهٔ ۲۹۹: سوخته جان دلم یکی، سنبل مشک فام، ...132شمارهٔ ۳۰۰: به عاشقی، شده ام شهرهٔ جهان از تو 133شمارهٔ ۳۰۱: چون لب نایی و نی، پرده سرایان من ...134شمارهٔ ۳۰۲: طرف نقاب اگر کشی، از رخ نازنین فر ...135شمارهٔ ۳۰۳: مستی فزوده است تو را، در بر آینه 136شمارهٔ ۳۰۴: دل از وفا به خاطر جانان گران شده 137شمارهٔ ۳۰۵: ای خدا، یار مرا میل خریدارش ده 138شمارهٔ ۳۰۶: ای دل به زیر خاک تپیدن چه فایده 139شمارهٔ ۳۰۷: دردت به دوای دل بی تاب رسیده 140شمارهٔ ۳۰۸: تا شانه خشک دستم، بی زلف یار ماند ...141شمارهٔ ۳۰۹: مکن ای بلبل آزرده دل، از خار گله 142شمارهٔ ۳۱۰: صبح است و عزم کوی خرابات کردهای 143شمارهٔ ۳۱۱: به خاموشی سپندم گفت، در بزم پریزا ...144شمارهٔ ۳۱۲: به بالینم نشستی، قد به ناز افراشت ...145شمارهٔ ۳۱۳: من بلبلم و گلبن من یار منستی 146شمارهٔ ۳۱۴: سخنها از وفا می گفتی و جور و جفا ...147شمارهٔ ۳۱۵: غم دل با تو زان گوبم،که دانم شاد ...148شمارهٔ ۳۱۶: دلم را، کرده یک پیمانه خون، لعل م ...149شمارهٔ ۳۱۷: گذشت آن دور کز ساغر، کند یاری مرا ...150شمارهٔ ۳۱۸: شد صید دلم بستهٔ فتراک سواری 151شمارهٔ ۳۱۹: مطرب سرود شوق به مستان چه می بری 152شمارهٔ ۳۲۰: خزان رنگ زردم را، میِ نابی نشد رو ...153شمارهٔ ۳۲۱: خوش آن ساعت که از فیض سحر شاداب ب ...154شمارهٔ ۳۲۲: ای خطِّ لب یار، نمایان شده باشی 155شمارهٔ ۳۲۳: ز مستی، خون دل را، باده می انگاشت ...156شمارهٔ ۳۲۴: نوای پرده سوزم، از کجا پیدا کند گ ...157شمارهٔ ۳۲۵: ببین که هست لبم، بلبل بهار خطی 158شمارهٔ ۳۲۶: سحاب خشک، دیگر از کجا پیدا کند اش ...159شمارهٔ ۳۲۷: نشد از گریهٔ مستانه ساقی، دل کنم ...160شمارهٔ ۳۲۸: دارم گل زخمی به جگر تازه و تر، ها ...161شمارهٔ ۳۲۹: ای که بر دیدهٔ اغیار خرامی داری 162شمارهٔ ۳۳۰: ای برق حسن، شعله به باغ که می زنی 163شمارهٔ ۳۳۱: گره، ز ابروی مسکین نواز وا نکنی 164شمارهٔ ۳۳۲: بی داغ عشق، بر در دل ها چه می روی 165شمارهٔ ۳۳۳: ناصح، سخن چه بیهُده از پند می کنی 166شمارهٔ ۳۳۴: ای دل، ترحمی به گناهی نمی کنی 167شمارهٔ ۳۳۵: می رود صید دلم، سخت کمانی در پی 168شمارهٔ ۳۳۶: بستم چو دل به مهر تو، نامهربان شد ...169شمارهٔ ۳۳۷: تا کی از عشوه، فریب دل ناکام دهی 170شمارهٔ ۳۳۸: نی می دهد از اصل مقامات صدایی 171شمارهٔ ۳۳۹: بنواخت نی را، لبهای نایی 172شمارهٔ ۳۴۰: شکیبایی بود کار دلم، با گرمی خویی 173شمارهٔ ۳۴۱: ای ناله، چند در غم دل دردسر دهی 174شمارهٔ ۳۴۲: تلاش فکر ما را از سخن لافان چه می ...175شمارهٔ ۳۴۳: نماند از گرد غم، در سینه ام جای ش ...176شمارهٔ ۳۴۴: اگر نه در جهان سرچشمه ی حیوان بود ...

نظرات

نام خود را وارد کنید

متن نظر را وارد کنید

برداشت از داده های تارنمای گنجینه فارسی با یادکرد منبع آزاد میباشد. گنجینه فارسی 1400.

طراحی سایت و بهینه سازی سایت توسط شرکت مهندسی آبی

آمارگیر وبلاگ