به تارنماری گنجینه فارسی خوش آمدید. لطفا در معرفی تارنمای گنجینه فارسی ما را یاری بفرمایید

منوی دسترسی

کتابخانه دیجیتال

حزین لاهیجی

حزین لاهیجیغزلیات ناتمامشمارهٔ ۱۷۳: آن کیست تا ز کار کسی عقده واکند

2720عکس بساز

با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

آن کیست تا ز کار کسی عقده واکند؟

تقدیر نی به ناخن مشکل گشا کند

بر چشم مهر و مه ننهد پای، غیرتم

گردون گر استخوان مرا، توتیا کند

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید

فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

1شمارهٔ ۱۷۲: جز آتش بهار هوا را که بشکند 2شمارهٔ ۱۷۳: آن کیست تا ز کار کسی عقده واکند 3شمارهٔ ۱۷۴: چهره نما که در چمن، شور هزار گل ک ...4شمارهٔ ۱۷۵: اگر یادم، چمن پرورد آغوشش نخواهد ...5شمارهٔ ۱۷۶: به دنیا سر فرو ناوردنم بالین راحت ...6شمارهٔ ۱۷۷: نگاه خشم، چشم شوخ او را زیب دیگر ...7شمارهٔ ۱۷۸: تا زلف تو بر دوش و برم سایه فکن ش ...8شمارهٔ ۱۷۹: همّت آن است که در پیش کرم، دون نش ...9شمارهٔ ۱۸۰: تقلید من فزونی یاران نمی شود 10شمارهٔ ۱۸۱: مباد، نفس ز قید خرد گشاده شود 11شمارهٔ ۱۸۲: هما که بال و پر خویش سایبان تو دا ...12شمارهٔ ۱۸۳: کی ترک مکر و حیله به احباب می کند 13شمارهٔ ۱۸۴: آن مشکبو غزال ز چشمم گذار کرد 14شمارهٔ ۱۸۵: صحرانورد وحشتم، آن خط و خال کرد 15شمارهٔ ۱۸۶: این عشق تازه دیده به اشکم دچار کر ...16شمارهٔ ۱۸۷: پریشانی ز احسان، بحر بی پایان نمی ...17شمارهٔ ۱۸۸: کسی درد سخن، تا دل نگردد خون چه م ...18شمارهٔ ۱۸۹: چون نقش آن خط و خال، لوح خیال گیر ...19شمارهٔ ۱۹۰: دل از وحشت سرای عالم غدّار می گیر ...20شمارهٔ ۱۹۱: از روی لاله رنگ تو خون جوش می زند 21شمارهٔ ۱۹۲: این باخته نقشان که درین خانهٔ تنگ ...22شمارهٔ ۱۹۳: یکایک از نظرم نور پیکران رفتند 23شمارهٔ ۱۹۴: گر چه در بزم جهان، گردن میناست بل ...24شمارهٔ ۱۹۵: شور مستی از دل دیوانهٔ ما شد بلند 25شمارهٔ ۱۹۶: تا حرفی از آن لعل می آلود برآمد 26شمارهٔ ۱۹۷: از نالهٔ من خامه خوش آهنگ برآمد 27شمارهٔ ۱۹۸: سختی به ضعیفان جهان بی سبب آید 28شمارهٔ ۱۹۹: صفای عارضش، رنگ از رخ مهتاب بزدای ...29شمارهٔ ۲۰۰: مکن کاری که حرفی از زبان من برون ...30شمارهٔ ۲۰۱: به دل گفتم که خواهد غمزهٔ نامهربا ...31شمارهٔ ۲۰۲: ز هر چاکی که دارد سینه من، بوی خو ...32شمارهٔ ۲۰۳: گیاه خرّمی از تربت پاکم نمی روید 33شمارهٔ ۲۰۴: درنگ ازکاروان ما سبکباران نمی آید 34شمارهٔ ۲۰۵: مداوای جنون از دیده بی خواب می آی ...35شمارهٔ ۲۰۶: وجود کاملان بر ناقصان دشوار می آی ...36شمارهٔ ۲۰۷: ز معراج خریّت، خواجه سنگین بار می ...37شمارهٔ ۲۰۸: ز هجران کار دلتنگی به سامان دیر م ...38شمارهٔ ۲۰۹: در آن محفل که شمع من، تجلی ساز می ...39شمارهٔ ۲۱۰: با سفلگان شراکت روزی، زیان بود 40شمارهٔ ۲۱۱: دمهای زنده را، از اجل کی زیان بود 41شمارهٔ ۲۱۲: امشب که از نظر مه من درگذاره بود 42شمارهٔ ۲۱۳: مرنج از طعنهٔ خصم و مکن عرض کمال ...43شمارهٔ ۲۱۴: در بهاری که مرا بال و پرافشانی بو ...44شمارهٔ ۲۱۵: خجل چون بید مجنون گشتم از نشو و ن ...45شمارهٔ ۲۱۶: تشنه کامان حسد خون مرا نوشیدند 46شمارهٔ ۲۱۷: گهر چون سفته گردد، همچو اشک از دی ...47شمارهٔ ۲۱۸: شود چون جوهر آیینه پیدا، تار می ا ...48شمارهٔ ۲۱۹: عزلت طلب از پایهٔ اقبال نیفتد 49شمارهٔ ۲۲۰: ز شیرین کاری من، بیستون آباد می گ ...50شمارهٔ ۲۲۱: نمی دانم چه سودا در سر مخمور می گ ...51شمارهٔ ۲۲۲: دل از قفس سینه، دم سرد برآورد 52شمارهٔ ۲۲۳: زلف سیهش، آتش بیداد برآورد 53شمارهٔ ۲۲۴: ترسم که بر لبی، سخن آن میان رود 54شمارهٔ ۲۲۵: دلم، شب بر خس و خاشاک کویش تا سحر ...55شمارهٔ ۲۲۶: تن سختی کشم چون در خروش آید، روان ...56شمارهٔ ۲۲۷: ساغر ای عشق به اندازهٔ مخمور بیار 57شمارهٔ ۲۲۸: تیغ ستمت از می پرزور گران تر 58شمارهٔ ۲۲۹: سیمین عذار اوست، ز خط خوش عیارتر 59شمارهٔ ۲۳۰: چمن، به سایه نشینان خرمی بگذار 60شمارهٔ ۲۳۱: کنون ز تربتم ای شوخ، سرگران مگذر 61شمارهٔ ۲۳۲: می آید از کوی مغان طرز طربناکش نگ ...62شمارهٔ ۲۳۳: با آنکه نیست از تو بتی دلنوازتر 63شمارهٔ ۲۳۴: گرفتار تو را در دور خط، شد کام جا ...64شمارهٔ ۲۳۵: ای زلف، پریشان شدگانیم، خبر گیر 65شمارهٔ ۲۳۶: ز خط شده ست عذارش بنفشه زار امروز 66شمارهٔ ۲۳۷: یک ره درآ به دیده و مستی بهانه سا ...67شمارهٔ ۲۳۸: دل طلب کرد، از آن غمزه، عتابی که ...68شمارهٔ ۲۳۹: خون گر نخورد زان لب میگون، چه کند ...69شمارهٔ ۲۴۰: بسته پای چو من بی پر و بالی که مپ ...70شمارهٔ ۲۴۱: از چرخ تنک حوصله، پروا چه کند کس 71شمارهٔ ۲۴۲: غنچه دیدی و دل تنگ ندیدی، افسوس 72شمارهٔ ۲۴۳: نمی کشد، دل ما را به دام و دانهٔ ...73شمارهٔ ۲۴۴: نمی بینم به مسجد رونق، از دلمرده ...74شمارهٔ ۲۴۵: برده شوریدگیم از خود و صهبا در پی ...75شمارهٔ ۲۴۶: لقمه ای را ممسک از آزادگان دارد د ...76شمارهٔ ۲۴۷: سرفرازی طلب از همّت مردانهٔ عشق 77شمارهٔ ۲۴۸: ای آنکه زدی بر قدح، امروز مرا سنگ 78شمارهٔ ۲۴۹: فرش داغ، ار نشود بستر بیماری دل 79شمارهٔ ۲۵۰: در بتکده نامحرم و در کعبه غریبم 80شمارهٔ ۲۵۱: به عشق روی تو، چون لاله داغ می طل ...81شمارهٔ ۲۵۲: ز پی بیگانه خویی را، به امّید وفا ...82شمارهٔ ۲۵۳: در کشور ایجاد، ندانم چه گلستم 83شمارهٔ ۲۵۴: من نازک دل از زخم زبان بسیار می ر ...84شمارهٔ ۲۵۵: غبار گشتم و سرگشته وار می گردم 85شمارهٔ ۲۵۶: به راه آن وفا دشمن، سر و جان شاد ...86شمارهٔ ۲۵۷: نشود گشاده چون نی، گرهی ز کار درد ...87شمارهٔ ۲۵۸: حاصلی که خرمن شد، نذر خوشه چین دا ...88شمارهٔ ۲۵۹: صبوحی می کند تکلیف، کز می کام برد ...89شمارهٔ ۲۶۰: شمع سان، دیده پرآتش مژه پرنم دارم 90شمارهٔ ۲۶۱: خموشم چون قلم امّا، نوا در آستین ...91شمارهٔ ۲۶۲: زد نقش سخن سکهٔ جاوید به نامم 92شمارهٔ ۲۶۳: قناعت چون گهر، با ساغر و مینای خو ...93شمارهٔ ۲۶۴: دمد از چاکهای سینه شیون، تا نفس د ...94شمارهٔ ۲۶۵: نه یاد مصر و نه پروای کاروان دارم 95شمارهٔ ۲۶۶: ز شمع خامه، هر جا در میان افسانه ...96شمارهٔ ۲۶۷: جز وصل علاج دل بیچاره ندارم 97شمارهٔ ۲۶۸: به هرگلشن که شور از شیون مستانه ا ...98شمارهٔ ۲۶۹: از دل، به فرات مژه راهی ست چه ساز ...99شمارهٔ ۲۷۰: به صد شوریدگی، از بزم آن بی باک ب ...100شمارهٔ ۲۷۱: زبان و سود، شد در عشق بی پروا فرا ...101شمارهٔ ۲۷۲: از ضعف مشکل آید، چون می برد ز خوی ...102شمارهٔ ۲۷۳: ز ابر دیده در هر گل، زمین کشته ای ...103شمارهٔ ۲۷۴: با ماست، لطف چشم تغافل پناه،کم 104شمارهٔ ۲۷۵: شکایت نیست، مطلب ناله آهنگ است می ...105شمارهٔ ۲۷۶: بیهوده نگشتم به سراپای دو عالم 106شمارهٔ ۲۷۷: ز رنگش، اشک گلگون بادهٔ نابی ست د ...107شمارهٔ ۲۷۸: دل و جان نژند را مانم 108شمارهٔ ۲۷۹: نکرد عشق تو، مطلب روای خویشتنم 109شمارهٔ ۲۸۰: خزان چه می برد از نوبهار رنگینم 110شمارهٔ ۲۸۱: آسان به جلوه های تو، از جا نمی رو ...111شمارهٔ ۲۸۲: چو سایه در قدم سرو خوش خرام توام 112شمارهٔ ۲۸۳: سیاهی را، به اشک از دیدهٔ خود کام ...113شمارهٔ ۲۸۴: رنگین شد از رخت، چو رگ گل، نظاره ...114شمارهٔ ۲۸۵: ز دل برخاست شوری، دیدهٔ داغ درون ...115شمارهٔ ۲۸۶: زانوی بی کسی هاست، بالین خستهٔ من 116شمارهٔ ۲۸۷: نماید بی سبب حاصل، مسبب مدعای من 117شمارهٔ ۲۸۸: نهانی کرده ای یغما، دل من 118شمارهٔ ۲۸۹: باده بیار و هوش را، از سر ما روان ...119شمارهٔ ۲۹۰: لخت دل با سینه از اشک مدام آمد بر ...120شمارهٔ ۲۹۱: صید از حرم کشد، خم جعد بلند تو 121شمارهٔ ۲۹۲: ز تکبیر فنا، حاضر نشد وقت نماز تو 122شمارهٔ ۲۹۳: دارم دلی دو نیم، ز تیغ زبان تو 123شمارهٔ ۲۹۴: صفای وقت، ز دل های بی غبار بجو 124شمارهٔ ۲۹۵: عریان ز صافی طینتی، از پردهٔ نیرن ...125شمارهٔ ۲۹۶: ای تهیدست، به امّید و امل غره مشو 126شمارهٔ ۲۹۷: به دنبال خرام آن پری رو 127شمارهٔ ۲۹۸: افسرده ایم، جام می خوشگوار کو 128شمارهٔ ۲۹۹: سوخته جان دلم یکی، سنبل مشک فام، ...129شمارهٔ ۳۰۰: به عاشقی، شده ام شهرهٔ جهان از تو 130شمارهٔ ۳۰۱: چون لب نایی و نی، پرده سرایان من ...131شمارهٔ ۳۰۲: طرف نقاب اگر کشی، از رخ نازنین فر ...132شمارهٔ ۳۰۳: مستی فزوده است تو را، در بر آینه 133شمارهٔ ۳۰۴: دل از وفا به خاطر جانان گران شده 134شمارهٔ ۳۰۵: ای خدا، یار مرا میل خریدارش ده 135شمارهٔ ۳۰۶: ای دل به زیر خاک تپیدن چه فایده 136شمارهٔ ۳۰۷: دردت به دوای دل بی تاب رسیده 137شمارهٔ ۳۰۸: تا شانه خشک دستم، بی زلف یار ماند ...138شمارهٔ ۳۰۹: مکن ای بلبل آزرده دل، از خار گله 139شمارهٔ ۳۱۰: صبح است و عزم کوی خرابات کردهای 140شمارهٔ ۳۱۱: به خاموشی سپندم گفت، در بزم پریزا ...141شمارهٔ ۳۱۲: به بالینم نشستی، قد به ناز افراشت ...142شمارهٔ ۳۱۳: من بلبلم و گلبن من یار منستی 143شمارهٔ ۳۱۴: سخنها از وفا می گفتی و جور و جفا ...144شمارهٔ ۳۱۵: غم دل با تو زان گوبم،که دانم شاد ...145شمارهٔ ۳۱۶: دلم را، کرده یک پیمانه خون، لعل م ...146شمارهٔ ۳۱۷: گذشت آن دور کز ساغر، کند یاری مرا ...147شمارهٔ ۳۱۸: شد صید دلم بستهٔ فتراک سواری 148شمارهٔ ۳۱۹: مطرب سرود شوق به مستان چه می بری 149شمارهٔ ۳۲۰: خزان رنگ زردم را، میِ نابی نشد رو ...150شمارهٔ ۳۲۱: خوش آن ساعت که از فیض سحر شاداب ب ...151شمارهٔ ۳۲۲: ای خطِّ لب یار، نمایان شده باشی 152شمارهٔ ۳۲۳: ز مستی، خون دل را، باده می انگاشت ...153شمارهٔ ۳۲۴: نوای پرده سوزم، از کجا پیدا کند گ ...154شمارهٔ ۳۲۵: ببین که هست لبم، بلبل بهار خطی 155شمارهٔ ۳۲۶: سحاب خشک، دیگر از کجا پیدا کند اش ...156شمارهٔ ۳۲۷: نشد از گریهٔ مستانه ساقی، دل کنم ...157شمارهٔ ۳۲۸: دارم گل زخمی به جگر تازه و تر، ها ...158شمارهٔ ۳۲۹: ای که بر دیدهٔ اغیار خرامی داری 159شمارهٔ ۳۳۰: ای برق حسن، شعله به باغ که می زنی 160شمارهٔ ۳۳۱: گره، ز ابروی مسکین نواز وا نکنی 161شمارهٔ ۳۳۲: بی داغ عشق، بر در دل ها چه می روی 162شمارهٔ ۳۳۳: ناصح، سخن چه بیهُده از پند می کنی 163شمارهٔ ۳۳۴: ای دل، ترحمی به گناهی نمی کنی 164شمارهٔ ۳۳۵: می رود صید دلم، سخت کمانی در پی 165شمارهٔ ۳۳۶: بستم چو دل به مهر تو، نامهربان شد ...166شمارهٔ ۳۳۷: تا کی از عشوه، فریب دل ناکام دهی 167شمارهٔ ۳۳۸: نی می دهد از اصل مقامات صدایی 168شمارهٔ ۳۳۹: بنواخت نی را، لبهای نایی 169شمارهٔ ۳۴۰: شکیبایی بود کار دلم، با گرمی خویی 170شمارهٔ ۳۴۱: ای ناله، چند در غم دل دردسر دهی 171شمارهٔ ۳۴۲: تلاش فکر ما را از سخن لافان چه می ...172شمارهٔ ۳۴۳: نماند از گرد غم، در سینه ام جای ش ...173شمارهٔ ۳۴۴: اگر نه در جهان سرچشمه ی حیوان بود ...

نظرات

نام خود را وارد کنید

متن نظر را وارد کنید

برداشت از داده های تارنمای گنجینه فارسی با یادکرد منبع آزاد میباشد. گنجینه فارسی 1400.

طراحی سایت و بهینه سازی سایت توسط شرکت مهندسی آبی

آمارگیر وبلاگ