به تارنماری گنجینه فارسی خوش آمدید. لطفا در معرفی تارنمای گنجینه فارسی ما را یاری بفرمایید

منوی دسترسی

کتابخانه دیجیتال

حزین لاهیجی

حزین لاهیجیغزلیات ناتمامشمارهٔ ۱۳۴: گزند کوکب از کژدم فزون جان را زیان دارد

2140عکس بساز

با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

گزند کوکب از کژدم فزون جان را زیان دارد

خدا از چشم این شب زنده داران در امان دارد

جهان افسرده است، اسباب عشرت از که می جویی؟

ز خامی، حرص پندارد، تنور سرد نان دارد

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید

فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

1شمارهٔ ۱۳۳: شکرخند دلم خواهش ز لعل می کشی دار ...2شمارهٔ ۱۳۴: گزند کوکب از کژدم فزون جان را زیا ...3شمارهٔ ۱۳۵: دگر خونابه دل، دیده را آلودنی دار ...4شمارهٔ ۱۳۶: تپش سینهٔ ما، بانگ درایی دارد 5شمارهٔ ۱۳۷: عمر گذران، فکر مه و سال ندارد 6شمارهٔ ۱۳۸: با داغ محبت، دل دیوانه نسازد 7شمارهٔ ۱۳۹: شراب خون من، آن مست را مخمور می س ...8شمارهٔ ۱۴۰: مریض زهد را آن روی آتشناک می سازد 9شمارهٔ ۱۴۱: ز افسانه کی به شب، مژهٔ ما به هم ...10شمارهٔ ۱۴۲: هرکس که نظر باز به آن زلف دوتا شد 11شمارهٔ ۱۴۳: سخن چون می سرایم، کلک شکربار می س ...12شمارهٔ ۱۴۴: رنگت به خون لاله، قدح در خمار زد 13شمارهٔ ۱۴۵: شراب لعلی آن نوش لب، به ما چه رسد 14شمارهٔ ۱۴۶: بلاکش عاشقی کو با غم جانانه می سا ...15شمارهٔ ۱۴۷: نقاب آنجا که از رخسارهٔ جانانه بر ...16شمارهٔ ۱۴۸: قاصد سخنی از لب یارم نرسانید 17شمارهٔ ۱۴۹: آن قدر کرد تپیدن که به آرام رساند 18شمارهٔ ۱۵۰: آتشی گرمتر از آتش محرومی نیست 19شمارهٔ ۱۵۱: به دنیا قدر ارباب مذلت بیش می باش ...20شمارهٔ ۱۵۲: در طمع، کام دل بی بصران می باشد 21شمارهٔ ۱۵۳: تذرو دل، اسیر سرو آزاد تو می باشد 22شمارهٔ ۱۵۴: خون من تیغ تو آندم که به خاک افشا ...23شمارهٔ ۱۵۵: چر با سردی دی بلبلان را کینه می ب ...24شمارهٔ ۱۵۶: دلم در زلف او، از سینه نالان بیشت ...25شمارهٔ ۱۵۷: نقش مراد دنیا، نقش بر آب باشد 26شمارهٔ ۱۵۸: سخنم چو هست، در دل نمک سراب باشد 27شمارهٔ ۱۵۹: پریشان سنبلش، دیباچهٔ احوال من با ...28شمارهٔ ۱۶۰: خیالت مونس جان اسیران در بدن باشد 29شمارهٔ ۱۶۱: با دل غم آن رشک پری، ساخته باشد 30شمارهٔ ۱۶۲: خوشا چشمی که محو لذّت نظّاره ای ب ...31شمارهٔ ۱۶۳: ز غیرت، آب گوهر نخل عزّت را به جو ...32شمارهٔ ۱۶۴: آب دیده ام خونین، آهم آتشین باشد 33آب دیده ام خونین، آهم آتشین باشد عاشقم به کا ...34شمارهٔ ۱۶۶: به رنگین جلوه ای در خون کشیدی، گو ...35شمارهٔ ۱۶۷: نخل مرا شکوفهٔ صبح امید شد 36شمارهٔ ۱۶۸: ساقی مباد عیدی ما کوتهی شود 37شمارهٔ ۱۶۹: پایان ناز او چو به بیگانگی کشید 38شمارهٔ ۱۷۰: کی نشئهٔ صهبا، دل غمناک گشاید 39شمارهٔ ۱۷۱: آزاده، از حیات خود آزار می کشد 40شمارهٔ ۱۷۲: جز آتش بهار هوا را که بشکند 41شمارهٔ ۱۷۳: آن کیست تا ز کار کسی عقده واکند 42شمارهٔ ۱۷۴: چهره نما که در چمن، شور هزار گل ک ...43شمارهٔ ۱۷۵: اگر یادم، چمن پرورد آغوشش نخواهد ...44شمارهٔ ۱۷۶: به دنیا سر فرو ناوردنم بالین راحت ...45شمارهٔ ۱۷۷: نگاه خشم، چشم شوخ او را زیب دیگر ...46شمارهٔ ۱۷۸: تا زلف تو بر دوش و برم سایه فکن ش ...47شمارهٔ ۱۷۹: همّت آن است که در پیش کرم، دون نش ...48شمارهٔ ۱۸۰: تقلید من فزونی یاران نمی شود 49شمارهٔ ۱۸۱: مباد، نفس ز قید خرد گشاده شود 50شمارهٔ ۱۸۲: هما که بال و پر خویش سایبان تو دا ...51شمارهٔ ۱۸۳: کی ترک مکر و حیله به احباب می کند 52شمارهٔ ۱۸۴: آن مشکبو غزال ز چشمم گذار کرد 53شمارهٔ ۱۸۵: صحرانورد وحشتم، آن خط و خال کرد 54شمارهٔ ۱۸۶: این عشق تازه دیده به اشکم دچار کر ...55شمارهٔ ۱۸۷: پریشانی ز احسان، بحر بی پایان نمی ...56شمارهٔ ۱۸۸: کسی درد سخن، تا دل نگردد خون چه م ...57شمارهٔ ۱۸۹: چون نقش آن خط و خال، لوح خیال گیر ...58شمارهٔ ۱۹۰: دل از وحشت سرای عالم غدّار می گیر ...59شمارهٔ ۱۹۱: از روی لاله رنگ تو خون جوش می زند 60شمارهٔ ۱۹۲: این باخته نقشان که درین خانهٔ تنگ ...61شمارهٔ ۱۹۳: یکایک از نظرم نور پیکران رفتند 62شمارهٔ ۱۹۴: گر چه در بزم جهان، گردن میناست بل ...63شمارهٔ ۱۹۵: شور مستی از دل دیوانهٔ ما شد بلند 64شمارهٔ ۱۹۶: تا حرفی از آن لعل می آلود برآمد 65شمارهٔ ۱۹۷: از نالهٔ من خامه خوش آهنگ برآمد 66شمارهٔ ۱۹۸: سختی به ضعیفان جهان بی سبب آید 67شمارهٔ ۱۹۹: صفای عارضش، رنگ از رخ مهتاب بزدای ...68شمارهٔ ۲۰۰: مکن کاری که حرفی از زبان من برون ...69شمارهٔ ۲۰۱: به دل گفتم که خواهد غمزهٔ نامهربا ...70شمارهٔ ۲۰۲: ز هر چاکی که دارد سینه من، بوی خو ...71شمارهٔ ۲۰۳: گیاه خرّمی از تربت پاکم نمی روید 72شمارهٔ ۲۰۴: درنگ ازکاروان ما سبکباران نمی آید 73شمارهٔ ۲۰۵: مداوای جنون از دیده بی خواب می آی ...74شمارهٔ ۲۰۶: وجود کاملان بر ناقصان دشوار می آی ...75شمارهٔ ۲۰۷: ز معراج خریّت، خواجه سنگین بار می ...76شمارهٔ ۲۰۸: ز هجران کار دلتنگی به سامان دیر م ...77شمارهٔ ۲۰۹: در آن محفل که شمع من، تجلی ساز می ...78شمارهٔ ۲۱۰: با سفلگان شراکت روزی، زیان بود 79شمارهٔ ۲۱۱: دمهای زنده را، از اجل کی زیان بود 80شمارهٔ ۲۱۲: امشب که از نظر مه من درگذاره بود 81شمارهٔ ۲۱۳: مرنج از طعنهٔ خصم و مکن عرض کمال ...82شمارهٔ ۲۱۴: در بهاری که مرا بال و پرافشانی بو ...83شمارهٔ ۲۱۵: خجل چون بید مجنون گشتم از نشو و ن ...84شمارهٔ ۲۱۶: تشنه کامان حسد خون مرا نوشیدند 85شمارهٔ ۲۱۷: گهر چون سفته گردد، همچو اشک از دی ...86شمارهٔ ۲۱۸: شود چون جوهر آیینه پیدا، تار می ا ...87شمارهٔ ۲۱۹: عزلت طلب از پایهٔ اقبال نیفتد 88شمارهٔ ۲۲۰: ز شیرین کاری من، بیستون آباد می گ ...89شمارهٔ ۲۲۱: نمی دانم چه سودا در سر مخمور می گ ...90شمارهٔ ۲۲۲: دل از قفس سینه، دم سرد برآورد 91شمارهٔ ۲۲۳: زلف سیهش، آتش بیداد برآورد 92شمارهٔ ۲۲۴: ترسم که بر لبی، سخن آن میان رود 93شمارهٔ ۲۲۵: دلم، شب بر خس و خاشاک کویش تا سحر ...94شمارهٔ ۲۲۶: تن سختی کشم چون در خروش آید، روان ...95شمارهٔ ۲۲۷: ساغر ای عشق به اندازهٔ مخمور بیار 96شمارهٔ ۲۲۸: تیغ ستمت از می پرزور گران تر 97شمارهٔ ۲۲۹: سیمین عذار اوست، ز خط خوش عیارتر 98شمارهٔ ۲۳۰: چمن، به سایه نشینان خرمی بگذار 99شمارهٔ ۲۳۱: کنون ز تربتم ای شوخ، سرگران مگذر 100شمارهٔ ۲۳۲: می آید از کوی مغان طرز طربناکش نگ ...101شمارهٔ ۲۳۳: با آنکه نیست از تو بتی دلنوازتر 102شمارهٔ ۲۳۴: گرفتار تو را در دور خط، شد کام جا ...103شمارهٔ ۲۳۵: ای زلف، پریشان شدگانیم، خبر گیر 104شمارهٔ ۲۳۶: ز خط شده ست عذارش بنفشه زار امروز 105شمارهٔ ۲۳۷: یک ره درآ به دیده و مستی بهانه سا ...106شمارهٔ ۲۳۸: دل طلب کرد، از آن غمزه، عتابی که ...107شمارهٔ ۲۳۹: خون گر نخورد زان لب میگون، چه کند ...108شمارهٔ ۲۴۰: بسته پای چو من بی پر و بالی که مپ ...109شمارهٔ ۲۴۱: از چرخ تنک حوصله، پروا چه کند کس 110شمارهٔ ۲۴۲: غنچه دیدی و دل تنگ ندیدی، افسوس 111شمارهٔ ۲۴۳: نمی کشد، دل ما را به دام و دانهٔ ...112شمارهٔ ۲۴۴: نمی بینم به مسجد رونق، از دلمرده ...113شمارهٔ ۲۴۵: برده شوریدگیم از خود و صهبا در پی ...114شمارهٔ ۲۴۶: لقمه ای را ممسک از آزادگان دارد د ...115شمارهٔ ۲۴۷: سرفرازی طلب از همّت مردانهٔ عشق 116شمارهٔ ۲۴۸: ای آنکه زدی بر قدح، امروز مرا سنگ 117شمارهٔ ۲۴۹: فرش داغ، ار نشود بستر بیماری دل 118شمارهٔ ۲۵۰: در بتکده نامحرم و در کعبه غریبم 119شمارهٔ ۲۵۱: به عشق روی تو، چون لاله داغ می طل ...120شمارهٔ ۲۵۲: ز پی بیگانه خویی را، به امّید وفا ...121شمارهٔ ۲۵۳: در کشور ایجاد، ندانم چه گلستم 122شمارهٔ ۲۵۴: من نازک دل از زخم زبان بسیار می ر ...123شمارهٔ ۲۵۵: غبار گشتم و سرگشته وار می گردم 124شمارهٔ ۲۵۶: به راه آن وفا دشمن، سر و جان شاد ...125شمارهٔ ۲۵۷: نشود گشاده چون نی، گرهی ز کار درد ...126شمارهٔ ۲۵۸: حاصلی که خرمن شد، نذر خوشه چین دا ...127شمارهٔ ۲۵۹: صبوحی می کند تکلیف، کز می کام برد ...128شمارهٔ ۲۶۰: شمع سان، دیده پرآتش مژه پرنم دارم 129شمارهٔ ۲۶۱: خموشم چون قلم امّا، نوا در آستین ...130شمارهٔ ۲۶۲: زد نقش سخن سکهٔ جاوید به نامم 131شمارهٔ ۲۶۳: قناعت چون گهر، با ساغر و مینای خو ...132شمارهٔ ۲۶۴: دمد از چاکهای سینه شیون، تا نفس د ...133شمارهٔ ۲۶۵: نه یاد مصر و نه پروای کاروان دارم 134شمارهٔ ۲۶۶: ز شمع خامه، هر جا در میان افسانه ...135شمارهٔ ۲۶۷: جز وصل علاج دل بیچاره ندارم 136شمارهٔ ۲۶۸: به هرگلشن که شور از شیون مستانه ا ...137شمارهٔ ۲۶۹: از دل، به فرات مژه راهی ست چه ساز ...138شمارهٔ ۲۷۰: به صد شوریدگی، از بزم آن بی باک ب ...139شمارهٔ ۲۷۱: زبان و سود، شد در عشق بی پروا فرا ...140شمارهٔ ۲۷۲: از ضعف مشکل آید، چون می برد ز خوی ...141شمارهٔ ۲۷۳: ز ابر دیده در هر گل، زمین کشته ای ...142شمارهٔ ۲۷۴: با ماست، لطف چشم تغافل پناه،کم 143شمارهٔ ۲۷۵: شکایت نیست، مطلب ناله آهنگ است می ...144شمارهٔ ۲۷۶: بیهوده نگشتم به سراپای دو عالم 145شمارهٔ ۲۷۷: ز رنگش، اشک گلگون بادهٔ نابی ست د ...146شمارهٔ ۲۷۸: دل و جان نژند را مانم 147شمارهٔ ۲۷۹: نکرد عشق تو، مطلب روای خویشتنم 148شمارهٔ ۲۸۰: خزان چه می برد از نوبهار رنگینم 149شمارهٔ ۲۸۱: آسان به جلوه های تو، از جا نمی رو ...150شمارهٔ ۲۸۲: چو سایه در قدم سرو خوش خرام توام 151شمارهٔ ۲۸۳: سیاهی را، به اشک از دیدهٔ خود کام ...152شمارهٔ ۲۸۴: رنگین شد از رخت، چو رگ گل، نظاره ...153شمارهٔ ۲۸۵: ز دل برخاست شوری، دیدهٔ داغ درون ...154شمارهٔ ۲۸۶: زانوی بی کسی هاست، بالین خستهٔ من 155شمارهٔ ۲۸۷: نماید بی سبب حاصل، مسبب مدعای من 156شمارهٔ ۲۸۸: نهانی کرده ای یغما، دل من 157شمارهٔ ۲۸۹: باده بیار و هوش را، از سر ما روان ...158شمارهٔ ۲۹۰: لخت دل با سینه از اشک مدام آمد بر ...159شمارهٔ ۲۹۱: صید از حرم کشد، خم جعد بلند تو 160شمارهٔ ۲۹۲: ز تکبیر فنا، حاضر نشد وقت نماز تو 161شمارهٔ ۲۹۳: دارم دلی دو نیم، ز تیغ زبان تو 162شمارهٔ ۲۹۴: صفای وقت، ز دل های بی غبار بجو 163شمارهٔ ۲۹۵: عریان ز صافی طینتی، از پردهٔ نیرن ...164شمارهٔ ۲۹۶: ای تهیدست، به امّید و امل غره مشو 165شمارهٔ ۲۹۷: به دنبال خرام آن پری رو 166شمارهٔ ۲۹۸: افسرده ایم، جام می خوشگوار کو 167شمارهٔ ۲۹۹: سوخته جان دلم یکی، سنبل مشک فام، ...168شمارهٔ ۳۰۰: به عاشقی، شده ام شهرهٔ جهان از تو 169شمارهٔ ۳۰۱: چون لب نایی و نی، پرده سرایان من ...170شمارهٔ ۳۰۲: طرف نقاب اگر کشی، از رخ نازنین فر ...171شمارهٔ ۳۰۳: مستی فزوده است تو را، در بر آینه 172شمارهٔ ۳۰۴: دل از وفا به خاطر جانان گران شده 173شمارهٔ ۳۰۵: ای خدا، یار مرا میل خریدارش ده 174شمارهٔ ۳۰۶: ای دل به زیر خاک تپیدن چه فایده 175شمارهٔ ۳۰۷: دردت به دوای دل بی تاب رسیده 176شمارهٔ ۳۰۸: تا شانه خشک دستم، بی زلف یار ماند ...177شمارهٔ ۳۰۹: مکن ای بلبل آزرده دل، از خار گله 178شمارهٔ ۳۱۰: صبح است و عزم کوی خرابات کردهای 179شمارهٔ ۳۱۱: به خاموشی سپندم گفت، در بزم پریزا ...180شمارهٔ ۳۱۲: به بالینم نشستی، قد به ناز افراشت ...181شمارهٔ ۳۱۳: من بلبلم و گلبن من یار منستی 182شمارهٔ ۳۱۴: سخنها از وفا می گفتی و جور و جفا ...183شمارهٔ ۳۱۵: غم دل با تو زان گوبم،که دانم شاد ...184شمارهٔ ۳۱۶: دلم را، کرده یک پیمانه خون، لعل م ...185شمارهٔ ۳۱۷: گذشت آن دور کز ساغر، کند یاری مرا ...186شمارهٔ ۳۱۸: شد صید دلم بستهٔ فتراک سواری 187شمارهٔ ۳۱۹: مطرب سرود شوق به مستان چه می بری 188شمارهٔ ۳۲۰: خزان رنگ زردم را، میِ نابی نشد رو ...189شمارهٔ ۳۲۱: خوش آن ساعت که از فیض سحر شاداب ب ...190شمارهٔ ۳۲۲: ای خطِّ لب یار، نمایان شده باشی 191شمارهٔ ۳۲۳: ز مستی، خون دل را، باده می انگاشت ...192شمارهٔ ۳۲۴: نوای پرده سوزم، از کجا پیدا کند گ ...193شمارهٔ ۳۲۵: ببین که هست لبم، بلبل بهار خطی 194شمارهٔ ۳۲۶: سحاب خشک، دیگر از کجا پیدا کند اش ...195شمارهٔ ۳۲۷: نشد از گریهٔ مستانه ساقی، دل کنم ...196شمارهٔ ۳۲۸: دارم گل زخمی به جگر تازه و تر، ها ...197شمارهٔ ۳۲۹: ای که بر دیدهٔ اغیار خرامی داری 198شمارهٔ ۳۳۰: ای برق حسن، شعله به باغ که می زنی 199شمارهٔ ۳۳۱: گره، ز ابروی مسکین نواز وا نکنی 200شمارهٔ ۳۳۲: بی داغ عشق، بر در دل ها چه می روی 201شمارهٔ ۳۳۳: ناصح، سخن چه بیهُده از پند می کنی 202شمارهٔ ۳۳۴: ای دل، ترحمی به گناهی نمی کنی 203شمارهٔ ۳۳۵: می رود صید دلم، سخت کمانی در پی 204شمارهٔ ۳۳۶: بستم چو دل به مهر تو، نامهربان شد ...205شمارهٔ ۳۳۷: تا کی از عشوه، فریب دل ناکام دهی 206شمارهٔ ۳۳۸: نی می دهد از اصل مقامات صدایی 207شمارهٔ ۳۳۹: بنواخت نی را، لبهای نایی 208شمارهٔ ۳۴۰: شکیبایی بود کار دلم، با گرمی خویی 209شمارهٔ ۳۴۱: ای ناله، چند در غم دل دردسر دهی 210شمارهٔ ۳۴۲: تلاش فکر ما را از سخن لافان چه می ...211شمارهٔ ۳۴۳: نماند از گرد غم، در سینه ام جای ش ...212شمارهٔ ۳۴۴: اگر نه در جهان سرچشمه ی حیوان بود ...

نظرات

نام خود را وارد کنید

متن نظر را وارد کنید

برداشت از داده های تارنمای گنجینه فارسی با یادکرد منبع آزاد میباشد. گنجینه فارسی 1400.

طراحی سایت و بهینه سازی سایت توسط شرکت مهندسی آبی

آمارگیر وبلاگ