به تارنماری گنجینه فارسی خوش آمدید. لطفا در معرفی تارنمای گنجینه فارسی ما را یاری بفرمایید

منوی دسترسی

کتابخانه دیجیتال

حزین لاهیجی

حزین لاهیجیغزلیات ناتمامشمارهٔ ۱۳۳: شکرخند دلم خواهش ز لعل می کشی دارد

2610عکس بساز

با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

شکرخند دلم خواهش ز لعل می کشی دارد

خمار من تمنای شراب لب چشی دارد

حزین، از داغ خونگرم محبت، حیرتی دارم

که دستی بر دل هر کس نهادم آتشی دارد

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید

فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

1شمارهٔ ۱۳۲: شوریده سرم، طرهٔ پیچان تو دارد 2شمارهٔ ۱۳۳: شکرخند دلم خواهش ز لعل می کشی دار ...3شمارهٔ ۱۳۴: گزند کوکب از کژدم فزون جان را زیا ...4شمارهٔ ۱۳۵: دگر خونابه دل، دیده را آلودنی دار ...5شمارهٔ ۱۳۶: تپش سینهٔ ما، بانگ درایی دارد 6شمارهٔ ۱۳۷: عمر گذران، فکر مه و سال ندارد 7شمارهٔ ۱۳۸: با داغ محبت، دل دیوانه نسازد 8شمارهٔ ۱۳۹: شراب خون من، آن مست را مخمور می س ...9شمارهٔ ۱۴۰: مریض زهد را آن روی آتشناک می سازد 10شمارهٔ ۱۴۱: ز افسانه کی به شب، مژهٔ ما به هم ...11شمارهٔ ۱۴۲: هرکس که نظر باز به آن زلف دوتا شد 12شمارهٔ ۱۴۳: سخن چون می سرایم، کلک شکربار می س ...13شمارهٔ ۱۴۴: رنگت به خون لاله، قدح در خمار زد 14شمارهٔ ۱۴۵: شراب لعلی آن نوش لب، به ما چه رسد 15شمارهٔ ۱۴۶: بلاکش عاشقی کو با غم جانانه می سا ...16شمارهٔ ۱۴۷: نقاب آنجا که از رخسارهٔ جانانه بر ...17شمارهٔ ۱۴۸: قاصد سخنی از لب یارم نرسانید 18شمارهٔ ۱۴۹: آن قدر کرد تپیدن که به آرام رساند 19شمارهٔ ۱۵۰: آتشی گرمتر از آتش محرومی نیست 20شمارهٔ ۱۵۱: به دنیا قدر ارباب مذلت بیش می باش ...21شمارهٔ ۱۵۲: در طمع، کام دل بی بصران می باشد 22شمارهٔ ۱۵۳: تذرو دل، اسیر سرو آزاد تو می باشد 23شمارهٔ ۱۵۴: خون من تیغ تو آندم که به خاک افشا ...24شمارهٔ ۱۵۵: چر با سردی دی بلبلان را کینه می ب ...25شمارهٔ ۱۵۶: دلم در زلف او، از سینه نالان بیشت ...26شمارهٔ ۱۵۷: نقش مراد دنیا، نقش بر آب باشد 27شمارهٔ ۱۵۸: سخنم چو هست، در دل نمک سراب باشد 28شمارهٔ ۱۵۹: پریشان سنبلش، دیباچهٔ احوال من با ...29شمارهٔ ۱۶۰: خیالت مونس جان اسیران در بدن باشد 30شمارهٔ ۱۶۱: با دل غم آن رشک پری، ساخته باشد 31شمارهٔ ۱۶۲: خوشا چشمی که محو لذّت نظّاره ای ب ...32شمارهٔ ۱۶۳: ز غیرت، آب گوهر نخل عزّت را به جو ...33شمارهٔ ۱۶۴: آب دیده ام خونین، آهم آتشین باشد 34آب دیده ام خونین، آهم آتشین باشد عاشقم به کا ...35شمارهٔ ۱۶۶: به رنگین جلوه ای در خون کشیدی، گو ...36شمارهٔ ۱۶۷: نخل مرا شکوفهٔ صبح امید شد 37شمارهٔ ۱۶۸: ساقی مباد عیدی ما کوتهی شود 38شمارهٔ ۱۶۹: پایان ناز او چو به بیگانگی کشید 39شمارهٔ ۱۷۰: کی نشئهٔ صهبا، دل غمناک گشاید 40شمارهٔ ۱۷۱: آزاده، از حیات خود آزار می کشد 41شمارهٔ ۱۷۲: جز آتش بهار هوا را که بشکند 42شمارهٔ ۱۷۳: آن کیست تا ز کار کسی عقده واکند 43شمارهٔ ۱۷۴: چهره نما که در چمن، شور هزار گل ک ...44شمارهٔ ۱۷۵: اگر یادم، چمن پرورد آغوشش نخواهد ...45شمارهٔ ۱۷۶: به دنیا سر فرو ناوردنم بالین راحت ...46شمارهٔ ۱۷۷: نگاه خشم، چشم شوخ او را زیب دیگر ...47شمارهٔ ۱۷۸: تا زلف تو بر دوش و برم سایه فکن ش ...48شمارهٔ ۱۷۹: همّت آن است که در پیش کرم، دون نش ...49شمارهٔ ۱۸۰: تقلید من فزونی یاران نمی شود 50شمارهٔ ۱۸۱: مباد، نفس ز قید خرد گشاده شود 51شمارهٔ ۱۸۲: هما که بال و پر خویش سایبان تو دا ...52شمارهٔ ۱۸۳: کی ترک مکر و حیله به احباب می کند 53شمارهٔ ۱۸۴: آن مشکبو غزال ز چشمم گذار کرد 54شمارهٔ ۱۸۵: صحرانورد وحشتم، آن خط و خال کرد 55شمارهٔ ۱۸۶: این عشق تازه دیده به اشکم دچار کر ...56شمارهٔ ۱۸۷: پریشانی ز احسان، بحر بی پایان نمی ...57شمارهٔ ۱۸۸: کسی درد سخن، تا دل نگردد خون چه م ...58شمارهٔ ۱۸۹: چون نقش آن خط و خال، لوح خیال گیر ...59شمارهٔ ۱۹۰: دل از وحشت سرای عالم غدّار می گیر ...60شمارهٔ ۱۹۱: از روی لاله رنگ تو خون جوش می زند 61شمارهٔ ۱۹۲: این باخته نقشان که درین خانهٔ تنگ ...62شمارهٔ ۱۹۳: یکایک از نظرم نور پیکران رفتند 63شمارهٔ ۱۹۴: گر چه در بزم جهان، گردن میناست بل ...64شمارهٔ ۱۹۵: شور مستی از دل دیوانهٔ ما شد بلند 65شمارهٔ ۱۹۶: تا حرفی از آن لعل می آلود برآمد 66شمارهٔ ۱۹۷: از نالهٔ من خامه خوش آهنگ برآمد 67شمارهٔ ۱۹۸: سختی به ضعیفان جهان بی سبب آید 68شمارهٔ ۱۹۹: صفای عارضش، رنگ از رخ مهتاب بزدای ...69شمارهٔ ۲۰۰: مکن کاری که حرفی از زبان من برون ...70شمارهٔ ۲۰۱: به دل گفتم که خواهد غمزهٔ نامهربا ...71شمارهٔ ۲۰۲: ز هر چاکی که دارد سینه من، بوی خو ...72شمارهٔ ۲۰۳: گیاه خرّمی از تربت پاکم نمی روید 73شمارهٔ ۲۰۴: درنگ ازکاروان ما سبکباران نمی آید 74شمارهٔ ۲۰۵: مداوای جنون از دیده بی خواب می آی ...75شمارهٔ ۲۰۶: وجود کاملان بر ناقصان دشوار می آی ...76شمارهٔ ۲۰۷: ز معراج خریّت، خواجه سنگین بار می ...77شمارهٔ ۲۰۸: ز هجران کار دلتنگی به سامان دیر م ...78شمارهٔ ۲۰۹: در آن محفل که شمع من، تجلی ساز می ...79شمارهٔ ۲۱۰: با سفلگان شراکت روزی، زیان بود 80شمارهٔ ۲۱۱: دمهای زنده را، از اجل کی زیان بود 81شمارهٔ ۲۱۲: امشب که از نظر مه من درگذاره بود 82شمارهٔ ۲۱۳: مرنج از طعنهٔ خصم و مکن عرض کمال ...83شمارهٔ ۲۱۴: در بهاری که مرا بال و پرافشانی بو ...84شمارهٔ ۲۱۵: خجل چون بید مجنون گشتم از نشو و ن ...85شمارهٔ ۲۱۶: تشنه کامان حسد خون مرا نوشیدند 86شمارهٔ ۲۱۷: گهر چون سفته گردد، همچو اشک از دی ...87شمارهٔ ۲۱۸: شود چون جوهر آیینه پیدا، تار می ا ...88شمارهٔ ۲۱۹: عزلت طلب از پایهٔ اقبال نیفتد 89شمارهٔ ۲۲۰: ز شیرین کاری من، بیستون آباد می گ ...90شمارهٔ ۲۲۱: نمی دانم چه سودا در سر مخمور می گ ...91شمارهٔ ۲۲۲: دل از قفس سینه، دم سرد برآورد 92شمارهٔ ۲۲۳: زلف سیهش، آتش بیداد برآورد 93شمارهٔ ۲۲۴: ترسم که بر لبی، سخن آن میان رود 94شمارهٔ ۲۲۵: دلم، شب بر خس و خاشاک کویش تا سحر ...95شمارهٔ ۲۲۶: تن سختی کشم چون در خروش آید، روان ...96شمارهٔ ۲۲۷: ساغر ای عشق به اندازهٔ مخمور بیار 97شمارهٔ ۲۲۸: تیغ ستمت از می پرزور گران تر 98شمارهٔ ۲۲۹: سیمین عذار اوست، ز خط خوش عیارتر 99شمارهٔ ۲۳۰: چمن، به سایه نشینان خرمی بگذار 100شمارهٔ ۲۳۱: کنون ز تربتم ای شوخ، سرگران مگذر 101شمارهٔ ۲۳۲: می آید از کوی مغان طرز طربناکش نگ ...102شمارهٔ ۲۳۳: با آنکه نیست از تو بتی دلنوازتر 103شمارهٔ ۲۳۴: گرفتار تو را در دور خط، شد کام جا ...104شمارهٔ ۲۳۵: ای زلف، پریشان شدگانیم، خبر گیر 105شمارهٔ ۲۳۶: ز خط شده ست عذارش بنفشه زار امروز 106شمارهٔ ۲۳۷: یک ره درآ به دیده و مستی بهانه سا ...107شمارهٔ ۲۳۸: دل طلب کرد، از آن غمزه، عتابی که ...108شمارهٔ ۲۳۹: خون گر نخورد زان لب میگون، چه کند ...109شمارهٔ ۲۴۰: بسته پای چو من بی پر و بالی که مپ ...110شمارهٔ ۲۴۱: از چرخ تنک حوصله، پروا چه کند کس 111شمارهٔ ۲۴۲: غنچه دیدی و دل تنگ ندیدی، افسوس 112شمارهٔ ۲۴۳: نمی کشد، دل ما را به دام و دانهٔ ...113شمارهٔ ۲۴۴: نمی بینم به مسجد رونق، از دلمرده ...114شمارهٔ ۲۴۵: برده شوریدگیم از خود و صهبا در پی ...115شمارهٔ ۲۴۶: لقمه ای را ممسک از آزادگان دارد د ...116شمارهٔ ۲۴۷: سرفرازی طلب از همّت مردانهٔ عشق 117شمارهٔ ۲۴۸: ای آنکه زدی بر قدح، امروز مرا سنگ 118شمارهٔ ۲۴۹: فرش داغ، ار نشود بستر بیماری دل 119شمارهٔ ۲۵۰: در بتکده نامحرم و در کعبه غریبم 120شمارهٔ ۲۵۱: به عشق روی تو، چون لاله داغ می طل ...121شمارهٔ ۲۵۲: ز پی بیگانه خویی را، به امّید وفا ...122شمارهٔ ۲۵۳: در کشور ایجاد، ندانم چه گلستم 123شمارهٔ ۲۵۴: من نازک دل از زخم زبان بسیار می ر ...124شمارهٔ ۲۵۵: غبار گشتم و سرگشته وار می گردم 125شمارهٔ ۲۵۶: به راه آن وفا دشمن، سر و جان شاد ...126شمارهٔ ۲۵۷: نشود گشاده چون نی، گرهی ز کار درد ...127شمارهٔ ۲۵۸: حاصلی که خرمن شد، نذر خوشه چین دا ...128شمارهٔ ۲۵۹: صبوحی می کند تکلیف، کز می کام برد ...129شمارهٔ ۲۶۰: شمع سان، دیده پرآتش مژه پرنم دارم 130شمارهٔ ۲۶۱: خموشم چون قلم امّا، نوا در آستین ...131شمارهٔ ۲۶۲: زد نقش سخن سکهٔ جاوید به نامم 132شمارهٔ ۲۶۳: قناعت چون گهر، با ساغر و مینای خو ...133شمارهٔ ۲۶۴: دمد از چاکهای سینه شیون، تا نفس د ...134شمارهٔ ۲۶۵: نه یاد مصر و نه پروای کاروان دارم 135شمارهٔ ۲۶۶: ز شمع خامه، هر جا در میان افسانه ...136شمارهٔ ۲۶۷: جز وصل علاج دل بیچاره ندارم 137شمارهٔ ۲۶۸: به هرگلشن که شور از شیون مستانه ا ...138شمارهٔ ۲۶۹: از دل، به فرات مژه راهی ست چه ساز ...139شمارهٔ ۲۷۰: به صد شوریدگی، از بزم آن بی باک ب ...140شمارهٔ ۲۷۱: زبان و سود، شد در عشق بی پروا فرا ...141شمارهٔ ۲۷۲: از ضعف مشکل آید، چون می برد ز خوی ...142شمارهٔ ۲۷۳: ز ابر دیده در هر گل، زمین کشته ای ...143شمارهٔ ۲۷۴: با ماست، لطف چشم تغافل پناه،کم 144شمارهٔ ۲۷۵: شکایت نیست، مطلب ناله آهنگ است می ...145شمارهٔ ۲۷۶: بیهوده نگشتم به سراپای دو عالم 146شمارهٔ ۲۷۷: ز رنگش، اشک گلگون بادهٔ نابی ست د ...147شمارهٔ ۲۷۸: دل و جان نژند را مانم 148شمارهٔ ۲۷۹: نکرد عشق تو، مطلب روای خویشتنم 149شمارهٔ ۲۸۰: خزان چه می برد از نوبهار رنگینم 150شمارهٔ ۲۸۱: آسان به جلوه های تو، از جا نمی رو ...151شمارهٔ ۲۸۲: چو سایه در قدم سرو خوش خرام توام 152شمارهٔ ۲۸۳: سیاهی را، به اشک از دیدهٔ خود کام ...153شمارهٔ ۲۸۴: رنگین شد از رخت، چو رگ گل، نظاره ...154شمارهٔ ۲۸۵: ز دل برخاست شوری، دیدهٔ داغ درون ...155شمارهٔ ۲۸۶: زانوی بی کسی هاست، بالین خستهٔ من 156شمارهٔ ۲۸۷: نماید بی سبب حاصل، مسبب مدعای من 157شمارهٔ ۲۸۸: نهانی کرده ای یغما، دل من 158شمارهٔ ۲۸۹: باده بیار و هوش را، از سر ما روان ...159شمارهٔ ۲۹۰: لخت دل با سینه از اشک مدام آمد بر ...160شمارهٔ ۲۹۱: صید از حرم کشد، خم جعد بلند تو 161شمارهٔ ۲۹۲: ز تکبیر فنا، حاضر نشد وقت نماز تو 162شمارهٔ ۲۹۳: دارم دلی دو نیم، ز تیغ زبان تو 163شمارهٔ ۲۹۴: صفای وقت، ز دل های بی غبار بجو 164شمارهٔ ۲۹۵: عریان ز صافی طینتی، از پردهٔ نیرن ...165شمارهٔ ۲۹۶: ای تهیدست، به امّید و امل غره مشو 166شمارهٔ ۲۹۷: به دنبال خرام آن پری رو 167شمارهٔ ۲۹۸: افسرده ایم، جام می خوشگوار کو 168شمارهٔ ۲۹۹: سوخته جان دلم یکی، سنبل مشک فام، ...169شمارهٔ ۳۰۰: به عاشقی، شده ام شهرهٔ جهان از تو 170شمارهٔ ۳۰۱: چون لب نایی و نی، پرده سرایان من ...171شمارهٔ ۳۰۲: طرف نقاب اگر کشی، از رخ نازنین فر ...172شمارهٔ ۳۰۳: مستی فزوده است تو را، در بر آینه 173شمارهٔ ۳۰۴: دل از وفا به خاطر جانان گران شده 174شمارهٔ ۳۰۵: ای خدا، یار مرا میل خریدارش ده 175شمارهٔ ۳۰۶: ای دل به زیر خاک تپیدن چه فایده 176شمارهٔ ۳۰۷: دردت به دوای دل بی تاب رسیده 177شمارهٔ ۳۰۸: تا شانه خشک دستم، بی زلف یار ماند ...178شمارهٔ ۳۰۹: مکن ای بلبل آزرده دل، از خار گله 179شمارهٔ ۳۱۰: صبح است و عزم کوی خرابات کردهای 180شمارهٔ ۳۱۱: به خاموشی سپندم گفت، در بزم پریزا ...181شمارهٔ ۳۱۲: به بالینم نشستی، قد به ناز افراشت ...182شمارهٔ ۳۱۳: من بلبلم و گلبن من یار منستی 183شمارهٔ ۳۱۴: سخنها از وفا می گفتی و جور و جفا ...184شمارهٔ ۳۱۵: غم دل با تو زان گوبم،که دانم شاد ...185شمارهٔ ۳۱۶: دلم را، کرده یک پیمانه خون، لعل م ...186شمارهٔ ۳۱۷: گذشت آن دور کز ساغر، کند یاری مرا ...187شمارهٔ ۳۱۸: شد صید دلم بستهٔ فتراک سواری 188شمارهٔ ۳۱۹: مطرب سرود شوق به مستان چه می بری 189شمارهٔ ۳۲۰: خزان رنگ زردم را، میِ نابی نشد رو ...190شمارهٔ ۳۲۱: خوش آن ساعت که از فیض سحر شاداب ب ...191شمارهٔ ۳۲۲: ای خطِّ لب یار، نمایان شده باشی 192شمارهٔ ۳۲۳: ز مستی، خون دل را، باده می انگاشت ...193شمارهٔ ۳۲۴: نوای پرده سوزم، از کجا پیدا کند گ ...194شمارهٔ ۳۲۵: ببین که هست لبم، بلبل بهار خطی 195شمارهٔ ۳۲۶: سحاب خشک، دیگر از کجا پیدا کند اش ...196شمارهٔ ۳۲۷: نشد از گریهٔ مستانه ساقی، دل کنم ...197شمارهٔ ۳۲۸: دارم گل زخمی به جگر تازه و تر، ها ...198شمارهٔ ۳۲۹: ای که بر دیدهٔ اغیار خرامی داری 199شمارهٔ ۳۳۰: ای برق حسن، شعله به باغ که می زنی 200شمارهٔ ۳۳۱: گره، ز ابروی مسکین نواز وا نکنی 201شمارهٔ ۳۳۲: بی داغ عشق، بر در دل ها چه می روی 202شمارهٔ ۳۳۳: ناصح، سخن چه بیهُده از پند می کنی 203شمارهٔ ۳۳۴: ای دل، ترحمی به گناهی نمی کنی 204شمارهٔ ۳۳۵: می رود صید دلم، سخت کمانی در پی 205شمارهٔ ۳۳۶: بستم چو دل به مهر تو، نامهربان شد ...206شمارهٔ ۳۳۷: تا کی از عشوه، فریب دل ناکام دهی 207شمارهٔ ۳۳۸: نی می دهد از اصل مقامات صدایی 208شمارهٔ ۳۳۹: بنواخت نی را، لبهای نایی 209شمارهٔ ۳۴۰: شکیبایی بود کار دلم، با گرمی خویی 210شمارهٔ ۳۴۱: ای ناله، چند در غم دل دردسر دهی 211شمارهٔ ۳۴۲: تلاش فکر ما را از سخن لافان چه می ...212شمارهٔ ۳۴۳: نماند از گرد غم، در سینه ام جای ش ...213شمارهٔ ۳۴۴: اگر نه در جهان سرچشمه ی حیوان بود ...

نظرات

نام خود را وارد کنید

متن نظر را وارد کنید

برداشت از داده های تارنمای گنجینه فارسی با یادکرد منبع آزاد میباشد. گنجینه فارسی 1400.

طراحی سایت و بهینه سازی سایت توسط شرکت مهندسی آبی

آمارگیر وبلاگ