به تارنماری گنجینه فارسی خوش آمدید. لطفا در معرفی تارنمای گنجینه فارسی ما را یاری بفرمایید

منوی دسترسی

کتابخانه دیجیتال

حزین لاهیجی

حزین لاهیجیغزلیات ناتمامشمارهٔ ۱۱۶: چون شمع، بی سبب نفسم جانگداز نیست

2770عکس بساز

با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

چون شمع، بی سبب نفسم جانگداز نیست

داغم که حسن لاله رخان، دلنواز نیست

یک ره به تربتم قدمی می توان گذاشت

من خاک راه گشته ام، این وقت ناز نیست

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید

فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

1شمارهٔ ۱۱۵: طوفان فتنه است و کسی دستگیر نیست 2شمارهٔ ۱۱۶: چون شمع، بی سبب نفسم جانگداز نیست 3شمارهٔ ۱۱۷: زاهد خمیده است چو چنگ و ملول نیست 4شمارهٔ ۱۱۸: مستمع گر نکند فهم، غم اینم نیست 5شمارهٔ ۱۱۹: مدتی شد که در این بزم سخن سازی نی ...6شمارهٔ ۱۲۰: پی برده هر که، وادیِ دل جلوه گاه ...7شمارهٔ ۱۲۱: نتوانست به موی کمر یار آویخت 8شمارهٔ ۱۲۲: بی باده سیه مست، شب از یاسمن کیست 9شمارهٔ ۱۲۳: این داغ دلفروز ندانم چراغ کیست 10شمارهٔ ۱۲۴: دو نان، به دل زنند سنان از زبان ب ...11شمارهٔ ۱۲۵: دل از یادش، در آغوش من شیدا نمی گ ...12شمارهٔ ۱۲۶: ز بی برگی، ره الفت دلم بر دوستان ...13شمارهٔ ۱۲۷: کجا دلبستگی عاشق به حسن بی وفا دا ...14شمارهٔ ۱۲۸: عشق در سینهٔ من، لاله ستان ها دار ...15شمارهٔ ۱۲۹: سامان پریشان دلی اندوخته دارم 16شمارهٔ ۱۳۰: آتشکده ای در جگر سوخته دارم 17شمارهٔ ۱۳۱: ز بی مهریّ او، داغم چراغ مرده ای ...18شمارهٔ ۱۳۲: شوریده سرم، طرهٔ پیچان تو دارد 19شمارهٔ ۱۳۳: شکرخند دلم خواهش ز لعل می کشی دار ...20شمارهٔ ۱۳۴: گزند کوکب از کژدم فزون جان را زیا ...21شمارهٔ ۱۳۵: دگر خونابه دل، دیده را آلودنی دار ...22شمارهٔ ۱۳۶: تپش سینهٔ ما، بانگ درایی دارد 23شمارهٔ ۱۳۷: عمر گذران، فکر مه و سال ندارد 24شمارهٔ ۱۳۸: با داغ محبت، دل دیوانه نسازد 25شمارهٔ ۱۳۹: شراب خون من، آن مست را مخمور می س ...26شمارهٔ ۱۴۰: مریض زهد را آن روی آتشناک می سازد 27شمارهٔ ۱۴۱: ز افسانه کی به شب، مژهٔ ما به هم ...28شمارهٔ ۱۴۲: هرکس که نظر باز به آن زلف دوتا شد 29شمارهٔ ۱۴۳: سخن چون می سرایم، کلک شکربار می س ...30شمارهٔ ۱۴۴: رنگت به خون لاله، قدح در خمار زد 31شمارهٔ ۱۴۵: شراب لعلی آن نوش لب، به ما چه رسد 32شمارهٔ ۱۴۶: بلاکش عاشقی کو با غم جانانه می سا ...33شمارهٔ ۱۴۷: نقاب آنجا که از رخسارهٔ جانانه بر ...34شمارهٔ ۱۴۸: قاصد سخنی از لب یارم نرسانید 35شمارهٔ ۱۴۹: آن قدر کرد تپیدن که به آرام رساند 36شمارهٔ ۱۵۰: آتشی گرمتر از آتش محرومی نیست 37شمارهٔ ۱۵۱: به دنیا قدر ارباب مذلت بیش می باش ...38شمارهٔ ۱۵۲: در طمع، کام دل بی بصران می باشد 39شمارهٔ ۱۵۳: تذرو دل، اسیر سرو آزاد تو می باشد 40شمارهٔ ۱۵۴: خون من تیغ تو آندم که به خاک افشا ...41شمارهٔ ۱۵۵: چر با سردی دی بلبلان را کینه می ب ...42شمارهٔ ۱۵۶: دلم در زلف او، از سینه نالان بیشت ...43شمارهٔ ۱۵۷: نقش مراد دنیا، نقش بر آب باشد 44شمارهٔ ۱۵۸: سخنم چو هست، در دل نمک سراب باشد 45شمارهٔ ۱۵۹: پریشان سنبلش، دیباچهٔ احوال من با ...46شمارهٔ ۱۶۰: خیالت مونس جان اسیران در بدن باشد 47شمارهٔ ۱۶۱: با دل غم آن رشک پری، ساخته باشد 48شمارهٔ ۱۶۲: خوشا چشمی که محو لذّت نظّاره ای ب ...49شمارهٔ ۱۶۳: ز غیرت، آب گوهر نخل عزّت را به جو ...50شمارهٔ ۱۶۴: آب دیده ام خونین، آهم آتشین باشد 51آب دیده ام خونین، آهم آتشین باشد عاشقم به کا ...52شمارهٔ ۱۶۶: به رنگین جلوه ای در خون کشیدی، گو ...53شمارهٔ ۱۶۷: نخل مرا شکوفهٔ صبح امید شد 54شمارهٔ ۱۶۸: ساقی مباد عیدی ما کوتهی شود 55شمارهٔ ۱۶۹: پایان ناز او چو به بیگانگی کشید 56شمارهٔ ۱۷۰: کی نشئهٔ صهبا، دل غمناک گشاید 57شمارهٔ ۱۷۱: آزاده، از حیات خود آزار می کشد 58شمارهٔ ۱۷۲: جز آتش بهار هوا را که بشکند 59شمارهٔ ۱۷۳: آن کیست تا ز کار کسی عقده واکند 60شمارهٔ ۱۷۴: چهره نما که در چمن، شور هزار گل ک ...61شمارهٔ ۱۷۵: اگر یادم، چمن پرورد آغوشش نخواهد ...62شمارهٔ ۱۷۶: به دنیا سر فرو ناوردنم بالین راحت ...63شمارهٔ ۱۷۷: نگاه خشم، چشم شوخ او را زیب دیگر ...64شمارهٔ ۱۷۸: تا زلف تو بر دوش و برم سایه فکن ش ...65شمارهٔ ۱۷۹: همّت آن است که در پیش کرم، دون نش ...66شمارهٔ ۱۸۰: تقلید من فزونی یاران نمی شود 67شمارهٔ ۱۸۱: مباد، نفس ز قید خرد گشاده شود 68شمارهٔ ۱۸۲: هما که بال و پر خویش سایبان تو دا ...69شمارهٔ ۱۸۳: کی ترک مکر و حیله به احباب می کند 70شمارهٔ ۱۸۴: آن مشکبو غزال ز چشمم گذار کرد 71شمارهٔ ۱۸۵: صحرانورد وحشتم، آن خط و خال کرد 72شمارهٔ ۱۸۶: این عشق تازه دیده به اشکم دچار کر ...73شمارهٔ ۱۸۷: پریشانی ز احسان، بحر بی پایان نمی ...74شمارهٔ ۱۸۸: کسی درد سخن، تا دل نگردد خون چه م ...75شمارهٔ ۱۸۹: چون نقش آن خط و خال، لوح خیال گیر ...76شمارهٔ ۱۹۰: دل از وحشت سرای عالم غدّار می گیر ...77شمارهٔ ۱۹۱: از روی لاله رنگ تو خون جوش می زند 78شمارهٔ ۱۹۲: این باخته نقشان که درین خانهٔ تنگ ...79شمارهٔ ۱۹۳: یکایک از نظرم نور پیکران رفتند 80شمارهٔ ۱۹۴: گر چه در بزم جهان، گردن میناست بل ...81شمارهٔ ۱۹۵: شور مستی از دل دیوانهٔ ما شد بلند 82شمارهٔ ۱۹۶: تا حرفی از آن لعل می آلود برآمد 83شمارهٔ ۱۹۷: از نالهٔ من خامه خوش آهنگ برآمد 84شمارهٔ ۱۹۸: سختی به ضعیفان جهان بی سبب آید 85شمارهٔ ۱۹۹: صفای عارضش، رنگ از رخ مهتاب بزدای ...86شمارهٔ ۲۰۰: مکن کاری که حرفی از زبان من برون ...87شمارهٔ ۲۰۱: به دل گفتم که خواهد غمزهٔ نامهربا ...88شمارهٔ ۲۰۲: ز هر چاکی که دارد سینه من، بوی خو ...89شمارهٔ ۲۰۳: گیاه خرّمی از تربت پاکم نمی روید 90شمارهٔ ۲۰۴: درنگ ازکاروان ما سبکباران نمی آید 91شمارهٔ ۲۰۵: مداوای جنون از دیده بی خواب می آی ...92شمارهٔ ۲۰۶: وجود کاملان بر ناقصان دشوار می آی ...93شمارهٔ ۲۰۷: ز معراج خریّت، خواجه سنگین بار می ...94شمارهٔ ۲۰۸: ز هجران کار دلتنگی به سامان دیر م ...95شمارهٔ ۲۰۹: در آن محفل که شمع من، تجلی ساز می ...96شمارهٔ ۲۱۰: با سفلگان شراکت روزی، زیان بود 97شمارهٔ ۲۱۱: دمهای زنده را، از اجل کی زیان بود 98شمارهٔ ۲۱۲: امشب که از نظر مه من درگذاره بود 99شمارهٔ ۲۱۳: مرنج از طعنهٔ خصم و مکن عرض کمال ...100شمارهٔ ۲۱۴: در بهاری که مرا بال و پرافشانی بو ...101شمارهٔ ۲۱۵: خجل چون بید مجنون گشتم از نشو و ن ...102شمارهٔ ۲۱۶: تشنه کامان حسد خون مرا نوشیدند 103شمارهٔ ۲۱۷: گهر چون سفته گردد، همچو اشک از دی ...104شمارهٔ ۲۱۸: شود چون جوهر آیینه پیدا، تار می ا ...105شمارهٔ ۲۱۹: عزلت طلب از پایهٔ اقبال نیفتد 106شمارهٔ ۲۲۰: ز شیرین کاری من، بیستون آباد می گ ...107شمارهٔ ۲۲۱: نمی دانم چه سودا در سر مخمور می گ ...108شمارهٔ ۲۲۲: دل از قفس سینه، دم سرد برآورد 109شمارهٔ ۲۲۳: زلف سیهش، آتش بیداد برآورد 110شمارهٔ ۲۲۴: ترسم که بر لبی، سخن آن میان رود 111شمارهٔ ۲۲۵: دلم، شب بر خس و خاشاک کویش تا سحر ...112شمارهٔ ۲۲۶: تن سختی کشم چون در خروش آید، روان ...113شمارهٔ ۲۲۷: ساغر ای عشق به اندازهٔ مخمور بیار 114شمارهٔ ۲۲۸: تیغ ستمت از می پرزور گران تر 115شمارهٔ ۲۲۹: سیمین عذار اوست، ز خط خوش عیارتر 116شمارهٔ ۲۳۰: چمن، به سایه نشینان خرمی بگذار 117شمارهٔ ۲۳۱: کنون ز تربتم ای شوخ، سرگران مگذر 118شمارهٔ ۲۳۲: می آید از کوی مغان طرز طربناکش نگ ...119شمارهٔ ۲۳۳: با آنکه نیست از تو بتی دلنوازتر 120شمارهٔ ۲۳۴: گرفتار تو را در دور خط، شد کام جا ...121شمارهٔ ۲۳۵: ای زلف، پریشان شدگانیم، خبر گیر 122شمارهٔ ۲۳۶: ز خط شده ست عذارش بنفشه زار امروز 123شمارهٔ ۲۳۷: یک ره درآ به دیده و مستی بهانه سا ...124شمارهٔ ۲۳۸: دل طلب کرد، از آن غمزه، عتابی که ...125شمارهٔ ۲۳۹: خون گر نخورد زان لب میگون، چه کند ...126شمارهٔ ۲۴۰: بسته پای چو من بی پر و بالی که مپ ...127شمارهٔ ۲۴۱: از چرخ تنک حوصله، پروا چه کند کس 128شمارهٔ ۲۴۲: غنچه دیدی و دل تنگ ندیدی، افسوس 129شمارهٔ ۲۴۳: نمی کشد، دل ما را به دام و دانهٔ ...130شمارهٔ ۲۴۴: نمی بینم به مسجد رونق، از دلمرده ...131شمارهٔ ۲۴۵: برده شوریدگیم از خود و صهبا در پی ...132شمارهٔ ۲۴۶: لقمه ای را ممسک از آزادگان دارد د ...133شمارهٔ ۲۴۷: سرفرازی طلب از همّت مردانهٔ عشق 134شمارهٔ ۲۴۸: ای آنکه زدی بر قدح، امروز مرا سنگ 135شمارهٔ ۲۴۹: فرش داغ، ار نشود بستر بیماری دل 136شمارهٔ ۲۵۰: در بتکده نامحرم و در کعبه غریبم 137شمارهٔ ۲۵۱: به عشق روی تو، چون لاله داغ می طل ...138شمارهٔ ۲۵۲: ز پی بیگانه خویی را، به امّید وفا ...139شمارهٔ ۲۵۳: در کشور ایجاد، ندانم چه گلستم 140شمارهٔ ۲۵۴: من نازک دل از زخم زبان بسیار می ر ...141شمارهٔ ۲۵۵: غبار گشتم و سرگشته وار می گردم 142شمارهٔ ۲۵۶: به راه آن وفا دشمن، سر و جان شاد ...143شمارهٔ ۲۵۷: نشود گشاده چون نی، گرهی ز کار درد ...144شمارهٔ ۲۵۸: حاصلی که خرمن شد، نذر خوشه چین دا ...145شمارهٔ ۲۵۹: صبوحی می کند تکلیف، کز می کام برد ...146شمارهٔ ۲۶۰: شمع سان، دیده پرآتش مژه پرنم دارم 147شمارهٔ ۲۶۱: خموشم چون قلم امّا، نوا در آستین ...148شمارهٔ ۲۶۲: زد نقش سخن سکهٔ جاوید به نامم 149شمارهٔ ۲۶۳: قناعت چون گهر، با ساغر و مینای خو ...150شمارهٔ ۲۶۴: دمد از چاکهای سینه شیون، تا نفس د ...151شمارهٔ ۲۶۵: نه یاد مصر و نه پروای کاروان دارم 152شمارهٔ ۲۶۶: ز شمع خامه، هر جا در میان افسانه ...153شمارهٔ ۲۶۷: جز وصل علاج دل بیچاره ندارم 154شمارهٔ ۲۶۸: به هرگلشن که شور از شیون مستانه ا ...155شمارهٔ ۲۶۹: از دل، به فرات مژه راهی ست چه ساز ...156شمارهٔ ۲۷۰: به صد شوریدگی، از بزم آن بی باک ب ...157شمارهٔ ۲۷۱: زبان و سود، شد در عشق بی پروا فرا ...158شمارهٔ ۲۷۲: از ضعف مشکل آید، چون می برد ز خوی ...159شمارهٔ ۲۷۳: ز ابر دیده در هر گل، زمین کشته ای ...160شمارهٔ ۲۷۴: با ماست، لطف چشم تغافل پناه،کم 161شمارهٔ ۲۷۵: شکایت نیست، مطلب ناله آهنگ است می ...162شمارهٔ ۲۷۶: بیهوده نگشتم به سراپای دو عالم 163شمارهٔ ۲۷۷: ز رنگش، اشک گلگون بادهٔ نابی ست د ...164شمارهٔ ۲۷۸: دل و جان نژند را مانم 165شمارهٔ ۲۷۹: نکرد عشق تو، مطلب روای خویشتنم 166شمارهٔ ۲۸۰: خزان چه می برد از نوبهار رنگینم 167شمارهٔ ۲۸۱: آسان به جلوه های تو، از جا نمی رو ...168شمارهٔ ۲۸۲: چو سایه در قدم سرو خوش خرام توام 169شمارهٔ ۲۸۳: سیاهی را، به اشک از دیدهٔ خود کام ...170شمارهٔ ۲۸۴: رنگین شد از رخت، چو رگ گل، نظاره ...171شمارهٔ ۲۸۵: ز دل برخاست شوری، دیدهٔ داغ درون ...172شمارهٔ ۲۸۶: زانوی بی کسی هاست، بالین خستهٔ من 173شمارهٔ ۲۸۷: نماید بی سبب حاصل، مسبب مدعای من 174شمارهٔ ۲۸۸: نهانی کرده ای یغما، دل من 175شمارهٔ ۲۸۹: باده بیار و هوش را، از سر ما روان ...176شمارهٔ ۲۹۰: لخت دل با سینه از اشک مدام آمد بر ...177شمارهٔ ۲۹۱: صید از حرم کشد، خم جعد بلند تو 178شمارهٔ ۲۹۲: ز تکبیر فنا، حاضر نشد وقت نماز تو 179شمارهٔ ۲۹۳: دارم دلی دو نیم، ز تیغ زبان تو 180شمارهٔ ۲۹۴: صفای وقت، ز دل های بی غبار بجو 181شمارهٔ ۲۹۵: عریان ز صافی طینتی، از پردهٔ نیرن ...182شمارهٔ ۲۹۶: ای تهیدست، به امّید و امل غره مشو 183شمارهٔ ۲۹۷: به دنبال خرام آن پری رو 184شمارهٔ ۲۹۸: افسرده ایم، جام می خوشگوار کو 185شمارهٔ ۲۹۹: سوخته جان دلم یکی، سنبل مشک فام، ...186شمارهٔ ۳۰۰: به عاشقی، شده ام شهرهٔ جهان از تو 187شمارهٔ ۳۰۱: چون لب نایی و نی، پرده سرایان من ...188شمارهٔ ۳۰۲: طرف نقاب اگر کشی، از رخ نازنین فر ...189شمارهٔ ۳۰۳: مستی فزوده است تو را، در بر آینه 190شمارهٔ ۳۰۴: دل از وفا به خاطر جانان گران شده 191شمارهٔ ۳۰۵: ای خدا، یار مرا میل خریدارش ده 192شمارهٔ ۳۰۶: ای دل به زیر خاک تپیدن چه فایده 193شمارهٔ ۳۰۷: دردت به دوای دل بی تاب رسیده 194شمارهٔ ۳۰۸: تا شانه خشک دستم، بی زلف یار ماند ...195شمارهٔ ۳۰۹: مکن ای بلبل آزرده دل، از خار گله 196شمارهٔ ۳۱۰: صبح است و عزم کوی خرابات کردهای 197شمارهٔ ۳۱۱: به خاموشی سپندم گفت، در بزم پریزا ...198شمارهٔ ۳۱۲: به بالینم نشستی، قد به ناز افراشت ...199شمارهٔ ۳۱۳: من بلبلم و گلبن من یار منستی 200شمارهٔ ۳۱۴: سخنها از وفا می گفتی و جور و جفا ...201شمارهٔ ۳۱۵: غم دل با تو زان گوبم،که دانم شاد ...202شمارهٔ ۳۱۶: دلم را، کرده یک پیمانه خون، لعل م ...203شمارهٔ ۳۱۷: گذشت آن دور کز ساغر، کند یاری مرا ...204شمارهٔ ۳۱۸: شد صید دلم بستهٔ فتراک سواری 205شمارهٔ ۳۱۹: مطرب سرود شوق به مستان چه می بری 206شمارهٔ ۳۲۰: خزان رنگ زردم را، میِ نابی نشد رو ...207شمارهٔ ۳۲۱: خوش آن ساعت که از فیض سحر شاداب ب ...208شمارهٔ ۳۲۲: ای خطِّ لب یار، نمایان شده باشی 209شمارهٔ ۳۲۳: ز مستی، خون دل را، باده می انگاشت ...210شمارهٔ ۳۲۴: نوای پرده سوزم، از کجا پیدا کند گ ...211شمارهٔ ۳۲۵: ببین که هست لبم، بلبل بهار خطی 212شمارهٔ ۳۲۶: سحاب خشک، دیگر از کجا پیدا کند اش ...213شمارهٔ ۳۲۷: نشد از گریهٔ مستانه ساقی، دل کنم ...214شمارهٔ ۳۲۸: دارم گل زخمی به جگر تازه و تر، ها ...215شمارهٔ ۳۲۹: ای که بر دیدهٔ اغیار خرامی داری 216شمارهٔ ۳۳۰: ای برق حسن، شعله به باغ که می زنی 217شمارهٔ ۳۳۱: گره، ز ابروی مسکین نواز وا نکنی 218شمارهٔ ۳۳۲: بی داغ عشق، بر در دل ها چه می روی 219شمارهٔ ۳۳۳: ناصح، سخن چه بیهُده از پند می کنی 220شمارهٔ ۳۳۴: ای دل، ترحمی به گناهی نمی کنی 221شمارهٔ ۳۳۵: می رود صید دلم، سخت کمانی در پی 222شمارهٔ ۳۳۶: بستم چو دل به مهر تو، نامهربان شد ...223شمارهٔ ۳۳۷: تا کی از عشوه، فریب دل ناکام دهی 224شمارهٔ ۳۳۸: نی می دهد از اصل مقامات صدایی 225شمارهٔ ۳۳۹: بنواخت نی را، لبهای نایی 226شمارهٔ ۳۴۰: شکیبایی بود کار دلم، با گرمی خویی 227شمارهٔ ۳۴۱: ای ناله، چند در غم دل دردسر دهی 228شمارهٔ ۳۴۲: تلاش فکر ما را از سخن لافان چه می ...229شمارهٔ ۳۴۳: نماند از گرد غم، در سینه ام جای ش ...230شمارهٔ ۳۴۴: اگر نه در جهان سرچشمه ی حیوان بود ...

نظرات

نام خود را وارد کنید

متن نظر را وارد کنید

برداشت از داده های تارنمای گنجینه فارسی با یادکرد منبع آزاد میباشد. گنجینه فارسی 1400.

طراحی سایت و بهینه سازی سایت توسط شرکت مهندسی آبی

آمارگیر وبلاگ