به تارنماری گنجینه فارسی خوش آمدید. لطفا در معرفی تارنمای گنجینه فارسی ما را یاری بفرمایید

منوی دسترسی

کتابخانه دیجیتال

حزین لاهیجی

حزین لاهیجیغزلیات ناتمامشمارهٔ ۱۳۰: آتشکده ای در جگر سوخته دارم

2710عکس بساز

با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

آتشکده ای در جگر سوخته دارم

زان حسن گلوسوز، که بی ساخته دارد

ز نگار خط شوخ تر از جوهر شمشیر

بر آینه عارض پرداخته دارد

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید

فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

1شمارهٔ ۱۲۹: سامان پریشان دلی اندوخته دارم 2شمارهٔ ۱۳۰: آتشکده ای در جگر سوخته دارم 3شمارهٔ ۱۳۱: ز بی مهریّ او، داغم چراغ مرده ای ...4شمارهٔ ۱۳۲: شوریده سرم، طرهٔ پیچان تو دارد 5شمارهٔ ۱۳۳: شکرخند دلم خواهش ز لعل می کشی دار ...6شمارهٔ ۱۳۴: گزند کوکب از کژدم فزون جان را زیا ...7شمارهٔ ۱۳۵: دگر خونابه دل، دیده را آلودنی دار ...8شمارهٔ ۱۳۶: تپش سینهٔ ما، بانگ درایی دارد 9شمارهٔ ۱۳۷: عمر گذران، فکر مه و سال ندارد 10شمارهٔ ۱۳۸: با داغ محبت، دل دیوانه نسازد 11شمارهٔ ۱۳۹: شراب خون من، آن مست را مخمور می س ...12شمارهٔ ۱۴۰: مریض زهد را آن روی آتشناک می سازد 13شمارهٔ ۱۴۱: ز افسانه کی به شب، مژهٔ ما به هم ...14شمارهٔ ۱۴۲: هرکس که نظر باز به آن زلف دوتا شد 15شمارهٔ ۱۴۳: سخن چون می سرایم، کلک شکربار می س ...16شمارهٔ ۱۴۴: رنگت به خون لاله، قدح در خمار زد 17شمارهٔ ۱۴۵: شراب لعلی آن نوش لب، به ما چه رسد 18شمارهٔ ۱۴۶: بلاکش عاشقی کو با غم جانانه می سا ...19شمارهٔ ۱۴۷: نقاب آنجا که از رخسارهٔ جانانه بر ...20شمارهٔ ۱۴۸: قاصد سخنی از لب یارم نرسانید 21شمارهٔ ۱۴۹: آن قدر کرد تپیدن که به آرام رساند 22شمارهٔ ۱۵۰: آتشی گرمتر از آتش محرومی نیست 23شمارهٔ ۱۵۱: به دنیا قدر ارباب مذلت بیش می باش ...24شمارهٔ ۱۵۲: در طمع، کام دل بی بصران می باشد 25شمارهٔ ۱۵۳: تذرو دل، اسیر سرو آزاد تو می باشد 26شمارهٔ ۱۵۴: خون من تیغ تو آندم که به خاک افشا ...27شمارهٔ ۱۵۵: چر با سردی دی بلبلان را کینه می ب ...28شمارهٔ ۱۵۶: دلم در زلف او، از سینه نالان بیشت ...29شمارهٔ ۱۵۷: نقش مراد دنیا، نقش بر آب باشد 30شمارهٔ ۱۵۸: سخنم چو هست، در دل نمک سراب باشد 31شمارهٔ ۱۵۹: پریشان سنبلش، دیباچهٔ احوال من با ...32شمارهٔ ۱۶۰: خیالت مونس جان اسیران در بدن باشد 33شمارهٔ ۱۶۱: با دل غم آن رشک پری، ساخته باشد 34شمارهٔ ۱۶۲: خوشا چشمی که محو لذّت نظّاره ای ب ...35شمارهٔ ۱۶۳: ز غیرت، آب گوهر نخل عزّت را به جو ...36شمارهٔ ۱۶۴: آب دیده ام خونین، آهم آتشین باشد 37آب دیده ام خونین، آهم آتشین باشد عاشقم به کا ...38شمارهٔ ۱۶۶: به رنگین جلوه ای در خون کشیدی، گو ...39شمارهٔ ۱۶۷: نخل مرا شکوفهٔ صبح امید شد 40شمارهٔ ۱۶۸: ساقی مباد عیدی ما کوتهی شود 41شمارهٔ ۱۶۹: پایان ناز او چو به بیگانگی کشید 42شمارهٔ ۱۷۰: کی نشئهٔ صهبا، دل غمناک گشاید 43شمارهٔ ۱۷۱: آزاده، از حیات خود آزار می کشد 44شمارهٔ ۱۷۲: جز آتش بهار هوا را که بشکند 45شمارهٔ ۱۷۳: آن کیست تا ز کار کسی عقده واکند 46شمارهٔ ۱۷۴: چهره نما که در چمن، شور هزار گل ک ...47شمارهٔ ۱۷۵: اگر یادم، چمن پرورد آغوشش نخواهد ...48شمارهٔ ۱۷۶: به دنیا سر فرو ناوردنم بالین راحت ...49شمارهٔ ۱۷۷: نگاه خشم، چشم شوخ او را زیب دیگر ...50شمارهٔ ۱۷۸: تا زلف تو بر دوش و برم سایه فکن ش ...51شمارهٔ ۱۷۹: همّت آن است که در پیش کرم، دون نش ...52شمارهٔ ۱۸۰: تقلید من فزونی یاران نمی شود 53شمارهٔ ۱۸۱: مباد، نفس ز قید خرد گشاده شود 54شمارهٔ ۱۸۲: هما که بال و پر خویش سایبان تو دا ...55شمارهٔ ۱۸۳: کی ترک مکر و حیله به احباب می کند 56شمارهٔ ۱۸۴: آن مشکبو غزال ز چشمم گذار کرد 57شمارهٔ ۱۸۵: صحرانورد وحشتم، آن خط و خال کرد 58شمارهٔ ۱۸۶: این عشق تازه دیده به اشکم دچار کر ...59شمارهٔ ۱۸۷: پریشانی ز احسان، بحر بی پایان نمی ...60شمارهٔ ۱۸۸: کسی درد سخن، تا دل نگردد خون چه م ...61شمارهٔ ۱۸۹: چون نقش آن خط و خال، لوح خیال گیر ...62شمارهٔ ۱۹۰: دل از وحشت سرای عالم غدّار می گیر ...63شمارهٔ ۱۹۱: از روی لاله رنگ تو خون جوش می زند 64شمارهٔ ۱۹۲: این باخته نقشان که درین خانهٔ تنگ ...65شمارهٔ ۱۹۳: یکایک از نظرم نور پیکران رفتند 66شمارهٔ ۱۹۴: گر چه در بزم جهان، گردن میناست بل ...67شمارهٔ ۱۹۵: شور مستی از دل دیوانهٔ ما شد بلند 68شمارهٔ ۱۹۶: تا حرفی از آن لعل می آلود برآمد 69شمارهٔ ۱۹۷: از نالهٔ من خامه خوش آهنگ برآمد 70شمارهٔ ۱۹۸: سختی به ضعیفان جهان بی سبب آید 71شمارهٔ ۱۹۹: صفای عارضش، رنگ از رخ مهتاب بزدای ...72شمارهٔ ۲۰۰: مکن کاری که حرفی از زبان من برون ...73شمارهٔ ۲۰۱: به دل گفتم که خواهد غمزهٔ نامهربا ...74شمارهٔ ۲۰۲: ز هر چاکی که دارد سینه من، بوی خو ...75شمارهٔ ۲۰۳: گیاه خرّمی از تربت پاکم نمی روید 76شمارهٔ ۲۰۴: درنگ ازکاروان ما سبکباران نمی آید 77شمارهٔ ۲۰۵: مداوای جنون از دیده بی خواب می آی ...78شمارهٔ ۲۰۶: وجود کاملان بر ناقصان دشوار می آی ...79شمارهٔ ۲۰۷: ز معراج خریّت، خواجه سنگین بار می ...80شمارهٔ ۲۰۸: ز هجران کار دلتنگی به سامان دیر م ...81شمارهٔ ۲۰۹: در آن محفل که شمع من، تجلی ساز می ...82شمارهٔ ۲۱۰: با سفلگان شراکت روزی، زیان بود 83شمارهٔ ۲۱۱: دمهای زنده را، از اجل کی زیان بود 84شمارهٔ ۲۱۲: امشب که از نظر مه من درگذاره بود 85شمارهٔ ۲۱۳: مرنج از طعنهٔ خصم و مکن عرض کمال ...86شمارهٔ ۲۱۴: در بهاری که مرا بال و پرافشانی بو ...87شمارهٔ ۲۱۵: خجل چون بید مجنون گشتم از نشو و ن ...88شمارهٔ ۲۱۶: تشنه کامان حسد خون مرا نوشیدند 89شمارهٔ ۲۱۷: گهر چون سفته گردد، همچو اشک از دی ...90شمارهٔ ۲۱۸: شود چون جوهر آیینه پیدا، تار می ا ...91شمارهٔ ۲۱۹: عزلت طلب از پایهٔ اقبال نیفتد 92شمارهٔ ۲۲۰: ز شیرین کاری من، بیستون آباد می گ ...93شمارهٔ ۲۲۱: نمی دانم چه سودا در سر مخمور می گ ...94شمارهٔ ۲۲۲: دل از قفس سینه، دم سرد برآورد 95شمارهٔ ۲۲۳: زلف سیهش، آتش بیداد برآورد 96شمارهٔ ۲۲۴: ترسم که بر لبی، سخن آن میان رود 97شمارهٔ ۲۲۵: دلم، شب بر خس و خاشاک کویش تا سحر ...98شمارهٔ ۲۲۶: تن سختی کشم چون در خروش آید، روان ...99شمارهٔ ۲۲۷: ساغر ای عشق به اندازهٔ مخمور بیار 100شمارهٔ ۲۲۸: تیغ ستمت از می پرزور گران تر 101شمارهٔ ۲۲۹: سیمین عذار اوست، ز خط خوش عیارتر 102شمارهٔ ۲۳۰: چمن، به سایه نشینان خرمی بگذار 103شمارهٔ ۲۳۱: کنون ز تربتم ای شوخ، سرگران مگذر 104شمارهٔ ۲۳۲: می آید از کوی مغان طرز طربناکش نگ ...105شمارهٔ ۲۳۳: با آنکه نیست از تو بتی دلنوازتر 106شمارهٔ ۲۳۴: گرفتار تو را در دور خط، شد کام جا ...107شمارهٔ ۲۳۵: ای زلف، پریشان شدگانیم، خبر گیر 108شمارهٔ ۲۳۶: ز خط شده ست عذارش بنفشه زار امروز 109شمارهٔ ۲۳۷: یک ره درآ به دیده و مستی بهانه سا ...110شمارهٔ ۲۳۸: دل طلب کرد، از آن غمزه، عتابی که ...111شمارهٔ ۲۳۹: خون گر نخورد زان لب میگون، چه کند ...112شمارهٔ ۲۴۰: بسته پای چو من بی پر و بالی که مپ ...113شمارهٔ ۲۴۱: از چرخ تنک حوصله، پروا چه کند کس 114شمارهٔ ۲۴۲: غنچه دیدی و دل تنگ ندیدی، افسوس 115شمارهٔ ۲۴۳: نمی کشد، دل ما را به دام و دانهٔ ...116شمارهٔ ۲۴۴: نمی بینم به مسجد رونق، از دلمرده ...117شمارهٔ ۲۴۵: برده شوریدگیم از خود و صهبا در پی ...118شمارهٔ ۲۴۶: لقمه ای را ممسک از آزادگان دارد د ...119شمارهٔ ۲۴۷: سرفرازی طلب از همّت مردانهٔ عشق 120شمارهٔ ۲۴۸: ای آنکه زدی بر قدح، امروز مرا سنگ 121شمارهٔ ۲۴۹: فرش داغ، ار نشود بستر بیماری دل 122شمارهٔ ۲۵۰: در بتکده نامحرم و در کعبه غریبم 123شمارهٔ ۲۵۱: به عشق روی تو، چون لاله داغ می طل ...124شمارهٔ ۲۵۲: ز پی بیگانه خویی را، به امّید وفا ...125شمارهٔ ۲۵۳: در کشور ایجاد، ندانم چه گلستم 126شمارهٔ ۲۵۴: من نازک دل از زخم زبان بسیار می ر ...127شمارهٔ ۲۵۵: غبار گشتم و سرگشته وار می گردم 128شمارهٔ ۲۵۶: به راه آن وفا دشمن، سر و جان شاد ...129شمارهٔ ۲۵۷: نشود گشاده چون نی، گرهی ز کار درد ...130شمارهٔ ۲۵۸: حاصلی که خرمن شد، نذر خوشه چین دا ...131شمارهٔ ۲۵۹: صبوحی می کند تکلیف، کز می کام برد ...132شمارهٔ ۲۶۰: شمع سان، دیده پرآتش مژه پرنم دارم 133شمارهٔ ۲۶۱: خموشم چون قلم امّا، نوا در آستین ...134شمارهٔ ۲۶۲: زد نقش سخن سکهٔ جاوید به نامم 135شمارهٔ ۲۶۳: قناعت چون گهر، با ساغر و مینای خو ...136شمارهٔ ۲۶۴: دمد از چاکهای سینه شیون، تا نفس د ...137شمارهٔ ۲۶۵: نه یاد مصر و نه پروای کاروان دارم 138شمارهٔ ۲۶۶: ز شمع خامه، هر جا در میان افسانه ...139شمارهٔ ۲۶۷: جز وصل علاج دل بیچاره ندارم 140شمارهٔ ۲۶۸: به هرگلشن که شور از شیون مستانه ا ...141شمارهٔ ۲۶۹: از دل، به فرات مژه راهی ست چه ساز ...142شمارهٔ ۲۷۰: به صد شوریدگی، از بزم آن بی باک ب ...143شمارهٔ ۲۷۱: زبان و سود، شد در عشق بی پروا فرا ...144شمارهٔ ۲۷۲: از ضعف مشکل آید، چون می برد ز خوی ...145شمارهٔ ۲۷۳: ز ابر دیده در هر گل، زمین کشته ای ...146شمارهٔ ۲۷۴: با ماست، لطف چشم تغافل پناه،کم 147شمارهٔ ۲۷۵: شکایت نیست، مطلب ناله آهنگ است می ...148شمارهٔ ۲۷۶: بیهوده نگشتم به سراپای دو عالم 149شمارهٔ ۲۷۷: ز رنگش، اشک گلگون بادهٔ نابی ست د ...150شمارهٔ ۲۷۸: دل و جان نژند را مانم 151شمارهٔ ۲۷۹: نکرد عشق تو، مطلب روای خویشتنم 152شمارهٔ ۲۸۰: خزان چه می برد از نوبهار رنگینم 153شمارهٔ ۲۸۱: آسان به جلوه های تو، از جا نمی رو ...154شمارهٔ ۲۸۲: چو سایه در قدم سرو خوش خرام توام 155شمارهٔ ۲۸۳: سیاهی را، به اشک از دیدهٔ خود کام ...156شمارهٔ ۲۸۴: رنگین شد از رخت، چو رگ گل، نظاره ...157شمارهٔ ۲۸۵: ز دل برخاست شوری، دیدهٔ داغ درون ...158شمارهٔ ۲۸۶: زانوی بی کسی هاست، بالین خستهٔ من 159شمارهٔ ۲۸۷: نماید بی سبب حاصل، مسبب مدعای من 160شمارهٔ ۲۸۸: نهانی کرده ای یغما، دل من 161شمارهٔ ۲۸۹: باده بیار و هوش را، از سر ما روان ...162شمارهٔ ۲۹۰: لخت دل با سینه از اشک مدام آمد بر ...163شمارهٔ ۲۹۱: صید از حرم کشد، خم جعد بلند تو 164شمارهٔ ۲۹۲: ز تکبیر فنا، حاضر نشد وقت نماز تو 165شمارهٔ ۲۹۳: دارم دلی دو نیم، ز تیغ زبان تو 166شمارهٔ ۲۹۴: صفای وقت، ز دل های بی غبار بجو 167شمارهٔ ۲۹۵: عریان ز صافی طینتی، از پردهٔ نیرن ...168شمارهٔ ۲۹۶: ای تهیدست، به امّید و امل غره مشو 169شمارهٔ ۲۹۷: به دنبال خرام آن پری رو 170شمارهٔ ۲۹۸: افسرده ایم، جام می خوشگوار کو 171شمارهٔ ۲۹۹: سوخته جان دلم یکی، سنبل مشک فام، ...172شمارهٔ ۳۰۰: به عاشقی، شده ام شهرهٔ جهان از تو 173شمارهٔ ۳۰۱: چون لب نایی و نی، پرده سرایان من ...174شمارهٔ ۳۰۲: طرف نقاب اگر کشی، از رخ نازنین فر ...175شمارهٔ ۳۰۳: مستی فزوده است تو را، در بر آینه 176شمارهٔ ۳۰۴: دل از وفا به خاطر جانان گران شده 177شمارهٔ ۳۰۵: ای خدا، یار مرا میل خریدارش ده 178شمارهٔ ۳۰۶: ای دل به زیر خاک تپیدن چه فایده 179شمارهٔ ۳۰۷: دردت به دوای دل بی تاب رسیده 180شمارهٔ ۳۰۸: تا شانه خشک دستم، بی زلف یار ماند ...181شمارهٔ ۳۰۹: مکن ای بلبل آزرده دل، از خار گله 182شمارهٔ ۳۱۰: صبح است و عزم کوی خرابات کردهای 183شمارهٔ ۳۱۱: به خاموشی سپندم گفت، در بزم پریزا ...184شمارهٔ ۳۱۲: به بالینم نشستی، قد به ناز افراشت ...185شمارهٔ ۳۱۳: من بلبلم و گلبن من یار منستی 186شمارهٔ ۳۱۴: سخنها از وفا می گفتی و جور و جفا ...187شمارهٔ ۳۱۵: غم دل با تو زان گوبم،که دانم شاد ...188شمارهٔ ۳۱۶: دلم را، کرده یک پیمانه خون، لعل م ...189شمارهٔ ۳۱۷: گذشت آن دور کز ساغر، کند یاری مرا ...190شمارهٔ ۳۱۸: شد صید دلم بستهٔ فتراک سواری 191شمارهٔ ۳۱۹: مطرب سرود شوق به مستان چه می بری 192شمارهٔ ۳۲۰: خزان رنگ زردم را، میِ نابی نشد رو ...193شمارهٔ ۳۲۱: خوش آن ساعت که از فیض سحر شاداب ب ...194شمارهٔ ۳۲۲: ای خطِّ لب یار، نمایان شده باشی 195شمارهٔ ۳۲۳: ز مستی، خون دل را، باده می انگاشت ...196شمارهٔ ۳۲۴: نوای پرده سوزم، از کجا پیدا کند گ ...197شمارهٔ ۳۲۵: ببین که هست لبم، بلبل بهار خطی 198شمارهٔ ۳۲۶: سحاب خشک، دیگر از کجا پیدا کند اش ...199شمارهٔ ۳۲۷: نشد از گریهٔ مستانه ساقی، دل کنم ...200شمارهٔ ۳۲۸: دارم گل زخمی به جگر تازه و تر، ها ...201شمارهٔ ۳۲۹: ای که بر دیدهٔ اغیار خرامی داری 202شمارهٔ ۳۳۰: ای برق حسن، شعله به باغ که می زنی 203شمارهٔ ۳۳۱: گره، ز ابروی مسکین نواز وا نکنی 204شمارهٔ ۳۳۲: بی داغ عشق، بر در دل ها چه می روی 205شمارهٔ ۳۳۳: ناصح، سخن چه بیهُده از پند می کنی 206شمارهٔ ۳۳۴: ای دل، ترحمی به گناهی نمی کنی 207شمارهٔ ۳۳۵: می رود صید دلم، سخت کمانی در پی 208شمارهٔ ۳۳۶: بستم چو دل به مهر تو، نامهربان شد ...209شمارهٔ ۳۳۷: تا کی از عشوه، فریب دل ناکام دهی 210شمارهٔ ۳۳۸: نی می دهد از اصل مقامات صدایی 211شمارهٔ ۳۳۹: بنواخت نی را، لبهای نایی 212شمارهٔ ۳۴۰: شکیبایی بود کار دلم، با گرمی خویی 213شمارهٔ ۳۴۱: ای ناله، چند در غم دل دردسر دهی 214شمارهٔ ۳۴۲: تلاش فکر ما را از سخن لافان چه می ...215شمارهٔ ۳۴۳: نماند از گرد غم، در سینه ام جای ش ...216شمارهٔ ۳۴۴: اگر نه در جهان سرچشمه ی حیوان بود ...

نظرات

نام خود را وارد کنید

متن نظر را وارد کنید

برداشت از داده های تارنمای گنجینه فارسی با یادکرد منبع آزاد میباشد. گنجینه فارسی 1400.

طراحی سایت و بهینه سازی سایت توسط شرکت مهندسی آبی

آمارگیر وبلاگ