به تارنماری گنجینه فارسی خوش آمدید. لطفا در معرفی تارنمای گنجینه فارسی ما را یاری بفرمایید

منوی دسترسی

کتابخانه دیجیتال

حزین لاهیجی

حزین لاهیجیغزلیات ناتمامشمارهٔ ۱۳۱: ز بی مهریّ او، داغم چراغ مرده ای دارد

2130عکس بساز

با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

ز بی مهریّ او، داغم چراغ مرده ای دارد

گل حسرت کشی، نه خورده ای، نه برده ای دارد

نه تنها صرصر فریاد من، شوریده صحرا را

چو دریا چشم پرشورم، نمک پرورده ای دارد

به خاک من گذرکن، تا ببینی لاله زاری را

مزار خشک زاهد، سبزهٔ پژمرده ای دارد

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید

فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

1شمارهٔ ۱۳۰: آتشکده ای در جگر سوخته دارم 2شمارهٔ ۱۳۱: ز بی مهریّ او، داغم چراغ مرده ای ...3شمارهٔ ۱۳۲: شوریده سرم، طرهٔ پیچان تو دارد 4شمارهٔ ۱۳۳: شکرخند دلم خواهش ز لعل می کشی دار ...5شمارهٔ ۱۳۴: گزند کوکب از کژدم فزون جان را زیا ...6شمارهٔ ۱۳۵: دگر خونابه دل، دیده را آلودنی دار ...7شمارهٔ ۱۳۶: تپش سینهٔ ما، بانگ درایی دارد 8شمارهٔ ۱۳۷: عمر گذران، فکر مه و سال ندارد 9شمارهٔ ۱۳۸: با داغ محبت، دل دیوانه نسازد 10شمارهٔ ۱۳۹: شراب خون من، آن مست را مخمور می س ...11شمارهٔ ۱۴۰: مریض زهد را آن روی آتشناک می سازد 12شمارهٔ ۱۴۱: ز افسانه کی به شب، مژهٔ ما به هم ...13شمارهٔ ۱۴۲: هرکس که نظر باز به آن زلف دوتا شد 14شمارهٔ ۱۴۳: سخن چون می سرایم، کلک شکربار می س ...15شمارهٔ ۱۴۴: رنگت به خون لاله، قدح در خمار زد 16شمارهٔ ۱۴۵: شراب لعلی آن نوش لب، به ما چه رسد 17شمارهٔ ۱۴۶: بلاکش عاشقی کو با غم جانانه می سا ...18شمارهٔ ۱۴۷: نقاب آنجا که از رخسارهٔ جانانه بر ...19شمارهٔ ۱۴۸: قاصد سخنی از لب یارم نرسانید 20شمارهٔ ۱۴۹: آن قدر کرد تپیدن که به آرام رساند 21شمارهٔ ۱۵۰: آتشی گرمتر از آتش محرومی نیست 22شمارهٔ ۱۵۱: به دنیا قدر ارباب مذلت بیش می باش ...23شمارهٔ ۱۵۲: در طمع، کام دل بی بصران می باشد 24شمارهٔ ۱۵۳: تذرو دل، اسیر سرو آزاد تو می باشد 25شمارهٔ ۱۵۴: خون من تیغ تو آندم که به خاک افشا ...26شمارهٔ ۱۵۵: چر با سردی دی بلبلان را کینه می ب ...27شمارهٔ ۱۵۶: دلم در زلف او، از سینه نالان بیشت ...28شمارهٔ ۱۵۷: نقش مراد دنیا، نقش بر آب باشد 29شمارهٔ ۱۵۸: سخنم چو هست، در دل نمک سراب باشد 30شمارهٔ ۱۵۹: پریشان سنبلش، دیباچهٔ احوال من با ...31شمارهٔ ۱۶۰: خیالت مونس جان اسیران در بدن باشد 32شمارهٔ ۱۶۱: با دل غم آن رشک پری، ساخته باشد 33شمارهٔ ۱۶۲: خوشا چشمی که محو لذّت نظّاره ای ب ...34شمارهٔ ۱۶۳: ز غیرت، آب گوهر نخل عزّت را به جو ...35شمارهٔ ۱۶۴: آب دیده ام خونین، آهم آتشین باشد 36آب دیده ام خونین، آهم آتشین باشد عاشقم به کا ...37شمارهٔ ۱۶۶: به رنگین جلوه ای در خون کشیدی، گو ...38شمارهٔ ۱۶۷: نخل مرا شکوفهٔ صبح امید شد 39شمارهٔ ۱۶۸: ساقی مباد عیدی ما کوتهی شود 40شمارهٔ ۱۶۹: پایان ناز او چو به بیگانگی کشید 41شمارهٔ ۱۷۰: کی نشئهٔ صهبا، دل غمناک گشاید 42شمارهٔ ۱۷۱: آزاده، از حیات خود آزار می کشد 43شمارهٔ ۱۷۲: جز آتش بهار هوا را که بشکند 44شمارهٔ ۱۷۳: آن کیست تا ز کار کسی عقده واکند 45شمارهٔ ۱۷۴: چهره نما که در چمن، شور هزار گل ک ...46شمارهٔ ۱۷۵: اگر یادم، چمن پرورد آغوشش نخواهد ...47شمارهٔ ۱۷۶: به دنیا سر فرو ناوردنم بالین راحت ...48شمارهٔ ۱۷۷: نگاه خشم، چشم شوخ او را زیب دیگر ...49شمارهٔ ۱۷۸: تا زلف تو بر دوش و برم سایه فکن ش ...50شمارهٔ ۱۷۹: همّت آن است که در پیش کرم، دون نش ...51شمارهٔ ۱۸۰: تقلید من فزونی یاران نمی شود 52شمارهٔ ۱۸۱: مباد، نفس ز قید خرد گشاده شود 53شمارهٔ ۱۸۲: هما که بال و پر خویش سایبان تو دا ...54شمارهٔ ۱۸۳: کی ترک مکر و حیله به احباب می کند 55شمارهٔ ۱۸۴: آن مشکبو غزال ز چشمم گذار کرد 56شمارهٔ ۱۸۵: صحرانورد وحشتم، آن خط و خال کرد 57شمارهٔ ۱۸۶: این عشق تازه دیده به اشکم دچار کر ...58شمارهٔ ۱۸۷: پریشانی ز احسان، بحر بی پایان نمی ...59شمارهٔ ۱۸۸: کسی درد سخن، تا دل نگردد خون چه م ...60شمارهٔ ۱۸۹: چون نقش آن خط و خال، لوح خیال گیر ...61شمارهٔ ۱۹۰: دل از وحشت سرای عالم غدّار می گیر ...62شمارهٔ ۱۹۱: از روی لاله رنگ تو خون جوش می زند 63شمارهٔ ۱۹۲: این باخته نقشان که درین خانهٔ تنگ ...64شمارهٔ ۱۹۳: یکایک از نظرم نور پیکران رفتند 65شمارهٔ ۱۹۴: گر چه در بزم جهان، گردن میناست بل ...66شمارهٔ ۱۹۵: شور مستی از دل دیوانهٔ ما شد بلند 67شمارهٔ ۱۹۶: تا حرفی از آن لعل می آلود برآمد 68شمارهٔ ۱۹۷: از نالهٔ من خامه خوش آهنگ برآمد 69شمارهٔ ۱۹۸: سختی به ضعیفان جهان بی سبب آید 70شمارهٔ ۱۹۹: صفای عارضش، رنگ از رخ مهتاب بزدای ...71شمارهٔ ۲۰۰: مکن کاری که حرفی از زبان من برون ...72شمارهٔ ۲۰۱: به دل گفتم که خواهد غمزهٔ نامهربا ...73شمارهٔ ۲۰۲: ز هر چاکی که دارد سینه من، بوی خو ...74شمارهٔ ۲۰۳: گیاه خرّمی از تربت پاکم نمی روید 75شمارهٔ ۲۰۴: درنگ ازکاروان ما سبکباران نمی آید 76شمارهٔ ۲۰۵: مداوای جنون از دیده بی خواب می آی ...77شمارهٔ ۲۰۶: وجود کاملان بر ناقصان دشوار می آی ...78شمارهٔ ۲۰۷: ز معراج خریّت، خواجه سنگین بار می ...79شمارهٔ ۲۰۸: ز هجران کار دلتنگی به سامان دیر م ...80شمارهٔ ۲۰۹: در آن محفل که شمع من، تجلی ساز می ...81شمارهٔ ۲۱۰: با سفلگان شراکت روزی، زیان بود 82شمارهٔ ۲۱۱: دمهای زنده را، از اجل کی زیان بود 83شمارهٔ ۲۱۲: امشب که از نظر مه من درگذاره بود 84شمارهٔ ۲۱۳: مرنج از طعنهٔ خصم و مکن عرض کمال ...85شمارهٔ ۲۱۴: در بهاری که مرا بال و پرافشانی بو ...86شمارهٔ ۲۱۵: خجل چون بید مجنون گشتم از نشو و ن ...87شمارهٔ ۲۱۶: تشنه کامان حسد خون مرا نوشیدند 88شمارهٔ ۲۱۷: گهر چون سفته گردد، همچو اشک از دی ...89شمارهٔ ۲۱۸: شود چون جوهر آیینه پیدا، تار می ا ...90شمارهٔ ۲۱۹: عزلت طلب از پایهٔ اقبال نیفتد 91شمارهٔ ۲۲۰: ز شیرین کاری من، بیستون آباد می گ ...92شمارهٔ ۲۲۱: نمی دانم چه سودا در سر مخمور می گ ...93شمارهٔ ۲۲۲: دل از قفس سینه، دم سرد برآورد 94شمارهٔ ۲۲۳: زلف سیهش، آتش بیداد برآورد 95شمارهٔ ۲۲۴: ترسم که بر لبی، سخن آن میان رود 96شمارهٔ ۲۲۵: دلم، شب بر خس و خاشاک کویش تا سحر ...97شمارهٔ ۲۲۶: تن سختی کشم چون در خروش آید، روان ...98شمارهٔ ۲۲۷: ساغر ای عشق به اندازهٔ مخمور بیار 99شمارهٔ ۲۲۸: تیغ ستمت از می پرزور گران تر 100شمارهٔ ۲۲۹: سیمین عذار اوست، ز خط خوش عیارتر 101شمارهٔ ۲۳۰: چمن، به سایه نشینان خرمی بگذار 102شمارهٔ ۲۳۱: کنون ز تربتم ای شوخ، سرگران مگذر 103شمارهٔ ۲۳۲: می آید از کوی مغان طرز طربناکش نگ ...104شمارهٔ ۲۳۳: با آنکه نیست از تو بتی دلنوازتر 105شمارهٔ ۲۳۴: گرفتار تو را در دور خط، شد کام جا ...106شمارهٔ ۲۳۵: ای زلف، پریشان شدگانیم، خبر گیر 107شمارهٔ ۲۳۶: ز خط شده ست عذارش بنفشه زار امروز 108شمارهٔ ۲۳۷: یک ره درآ به دیده و مستی بهانه سا ...109شمارهٔ ۲۳۸: دل طلب کرد، از آن غمزه، عتابی که ...110شمارهٔ ۲۳۹: خون گر نخورد زان لب میگون، چه کند ...111شمارهٔ ۲۴۰: بسته پای چو من بی پر و بالی که مپ ...112شمارهٔ ۲۴۱: از چرخ تنک حوصله، پروا چه کند کس 113شمارهٔ ۲۴۲: غنچه دیدی و دل تنگ ندیدی، افسوس 114شمارهٔ ۲۴۳: نمی کشد، دل ما را به دام و دانهٔ ...115شمارهٔ ۲۴۴: نمی بینم به مسجد رونق، از دلمرده ...116شمارهٔ ۲۴۵: برده شوریدگیم از خود و صهبا در پی ...117شمارهٔ ۲۴۶: لقمه ای را ممسک از آزادگان دارد د ...118شمارهٔ ۲۴۷: سرفرازی طلب از همّت مردانهٔ عشق 119شمارهٔ ۲۴۸: ای آنکه زدی بر قدح، امروز مرا سنگ 120شمارهٔ ۲۴۹: فرش داغ، ار نشود بستر بیماری دل 121شمارهٔ ۲۵۰: در بتکده نامحرم و در کعبه غریبم 122شمارهٔ ۲۵۱: به عشق روی تو، چون لاله داغ می طل ...123شمارهٔ ۲۵۲: ز پی بیگانه خویی را، به امّید وفا ...124شمارهٔ ۲۵۳: در کشور ایجاد، ندانم چه گلستم 125شمارهٔ ۲۵۴: من نازک دل از زخم زبان بسیار می ر ...126شمارهٔ ۲۵۵: غبار گشتم و سرگشته وار می گردم 127شمارهٔ ۲۵۶: به راه آن وفا دشمن، سر و جان شاد ...128شمارهٔ ۲۵۷: نشود گشاده چون نی، گرهی ز کار درد ...129شمارهٔ ۲۵۸: حاصلی که خرمن شد، نذر خوشه چین دا ...130شمارهٔ ۲۵۹: صبوحی می کند تکلیف، کز می کام برد ...131شمارهٔ ۲۶۰: شمع سان، دیده پرآتش مژه پرنم دارم 132شمارهٔ ۲۶۱: خموشم چون قلم امّا، نوا در آستین ...133شمارهٔ ۲۶۲: زد نقش سخن سکهٔ جاوید به نامم 134شمارهٔ ۲۶۳: قناعت چون گهر، با ساغر و مینای خو ...135شمارهٔ ۲۶۴: دمد از چاکهای سینه شیون، تا نفس د ...136شمارهٔ ۲۶۵: نه یاد مصر و نه پروای کاروان دارم 137شمارهٔ ۲۶۶: ز شمع خامه، هر جا در میان افسانه ...138شمارهٔ ۲۶۷: جز وصل علاج دل بیچاره ندارم 139شمارهٔ ۲۶۸: به هرگلشن که شور از شیون مستانه ا ...140شمارهٔ ۲۶۹: از دل، به فرات مژه راهی ست چه ساز ...141شمارهٔ ۲۷۰: به صد شوریدگی، از بزم آن بی باک ب ...142شمارهٔ ۲۷۱: زبان و سود، شد در عشق بی پروا فرا ...143شمارهٔ ۲۷۲: از ضعف مشکل آید، چون می برد ز خوی ...144شمارهٔ ۲۷۳: ز ابر دیده در هر گل، زمین کشته ای ...145شمارهٔ ۲۷۴: با ماست، لطف چشم تغافل پناه،کم 146شمارهٔ ۲۷۵: شکایت نیست، مطلب ناله آهنگ است می ...147شمارهٔ ۲۷۶: بیهوده نگشتم به سراپای دو عالم 148شمارهٔ ۲۷۷: ز رنگش، اشک گلگون بادهٔ نابی ست د ...149شمارهٔ ۲۷۸: دل و جان نژند را مانم 150شمارهٔ ۲۷۹: نکرد عشق تو، مطلب روای خویشتنم 151شمارهٔ ۲۸۰: خزان چه می برد از نوبهار رنگینم 152شمارهٔ ۲۸۱: آسان به جلوه های تو، از جا نمی رو ...153شمارهٔ ۲۸۲: چو سایه در قدم سرو خوش خرام توام 154شمارهٔ ۲۸۳: سیاهی را، به اشک از دیدهٔ خود کام ...155شمارهٔ ۲۸۴: رنگین شد از رخت، چو رگ گل، نظاره ...156شمارهٔ ۲۸۵: ز دل برخاست شوری، دیدهٔ داغ درون ...157شمارهٔ ۲۸۶: زانوی بی کسی هاست، بالین خستهٔ من 158شمارهٔ ۲۸۷: نماید بی سبب حاصل، مسبب مدعای من 159شمارهٔ ۲۸۸: نهانی کرده ای یغما، دل من 160شمارهٔ ۲۸۹: باده بیار و هوش را، از سر ما روان ...161شمارهٔ ۲۹۰: لخت دل با سینه از اشک مدام آمد بر ...162شمارهٔ ۲۹۱: صید از حرم کشد، خم جعد بلند تو 163شمارهٔ ۲۹۲: ز تکبیر فنا، حاضر نشد وقت نماز تو 164شمارهٔ ۲۹۳: دارم دلی دو نیم، ز تیغ زبان تو 165شمارهٔ ۲۹۴: صفای وقت، ز دل های بی غبار بجو 166شمارهٔ ۲۹۵: عریان ز صافی طینتی، از پردهٔ نیرن ...167شمارهٔ ۲۹۶: ای تهیدست، به امّید و امل غره مشو 168شمارهٔ ۲۹۷: به دنبال خرام آن پری رو 169شمارهٔ ۲۹۸: افسرده ایم، جام می خوشگوار کو 170شمارهٔ ۲۹۹: سوخته جان دلم یکی، سنبل مشک فام، ...171شمارهٔ ۳۰۰: به عاشقی، شده ام شهرهٔ جهان از تو 172شمارهٔ ۳۰۱: چون لب نایی و نی، پرده سرایان من ...173شمارهٔ ۳۰۲: طرف نقاب اگر کشی، از رخ نازنین فر ...174شمارهٔ ۳۰۳: مستی فزوده است تو را، در بر آینه 175شمارهٔ ۳۰۴: دل از وفا به خاطر جانان گران شده 176شمارهٔ ۳۰۵: ای خدا، یار مرا میل خریدارش ده 177شمارهٔ ۳۰۶: ای دل به زیر خاک تپیدن چه فایده 178شمارهٔ ۳۰۷: دردت به دوای دل بی تاب رسیده 179شمارهٔ ۳۰۸: تا شانه خشک دستم، بی زلف یار ماند ...180شمارهٔ ۳۰۹: مکن ای بلبل آزرده دل، از خار گله 181شمارهٔ ۳۱۰: صبح است و عزم کوی خرابات کردهای 182شمارهٔ ۳۱۱: به خاموشی سپندم گفت، در بزم پریزا ...183شمارهٔ ۳۱۲: به بالینم نشستی، قد به ناز افراشت ...184شمارهٔ ۳۱۳: من بلبلم و گلبن من یار منستی 185شمارهٔ ۳۱۴: سخنها از وفا می گفتی و جور و جفا ...186شمارهٔ ۳۱۵: غم دل با تو زان گوبم،که دانم شاد ...187شمارهٔ ۳۱۶: دلم را، کرده یک پیمانه خون، لعل م ...188شمارهٔ ۳۱۷: گذشت آن دور کز ساغر، کند یاری مرا ...189شمارهٔ ۳۱۸: شد صید دلم بستهٔ فتراک سواری 190شمارهٔ ۳۱۹: مطرب سرود شوق به مستان چه می بری 191شمارهٔ ۳۲۰: خزان رنگ زردم را، میِ نابی نشد رو ...192شمارهٔ ۳۲۱: خوش آن ساعت که از فیض سحر شاداب ب ...193شمارهٔ ۳۲۲: ای خطِّ لب یار، نمایان شده باشی 194شمارهٔ ۳۲۳: ز مستی، خون دل را، باده می انگاشت ...195شمارهٔ ۳۲۴: نوای پرده سوزم، از کجا پیدا کند گ ...196شمارهٔ ۳۲۵: ببین که هست لبم، بلبل بهار خطی 197شمارهٔ ۳۲۶: سحاب خشک، دیگر از کجا پیدا کند اش ...198شمارهٔ ۳۲۷: نشد از گریهٔ مستانه ساقی، دل کنم ...199شمارهٔ ۳۲۸: دارم گل زخمی به جگر تازه و تر، ها ...200شمارهٔ ۳۲۹: ای که بر دیدهٔ اغیار خرامی داری 201شمارهٔ ۳۳۰: ای برق حسن، شعله به باغ که می زنی 202شمارهٔ ۳۳۱: گره، ز ابروی مسکین نواز وا نکنی 203شمارهٔ ۳۳۲: بی داغ عشق، بر در دل ها چه می روی 204شمارهٔ ۳۳۳: ناصح، سخن چه بیهُده از پند می کنی 205شمارهٔ ۳۳۴: ای دل، ترحمی به گناهی نمی کنی 206شمارهٔ ۳۳۵: می رود صید دلم، سخت کمانی در پی 207شمارهٔ ۳۳۶: بستم چو دل به مهر تو، نامهربان شد ...208شمارهٔ ۳۳۷: تا کی از عشوه، فریب دل ناکام دهی 209شمارهٔ ۳۳۸: نی می دهد از اصل مقامات صدایی 210شمارهٔ ۳۳۹: بنواخت نی را، لبهای نایی 211شمارهٔ ۳۴۰: شکیبایی بود کار دلم، با گرمی خویی 212شمارهٔ ۳۴۱: ای ناله، چند در غم دل دردسر دهی 213شمارهٔ ۳۴۲: تلاش فکر ما را از سخن لافان چه می ...214شمارهٔ ۳۴۳: نماند از گرد غم، در سینه ام جای ش ...215شمارهٔ ۳۴۴: اگر نه در جهان سرچشمه ی حیوان بود ...

نظرات

نام خود را وارد کنید

متن نظر را وارد کنید

برداشت از داده های تارنمای گنجینه فارسی با یادکرد منبع آزاد میباشد. گنجینه فارسی 1400.

طراحی سایت و بهینه سازی سایت توسط شرکت مهندسی آبی

آمارگیر وبلاگ