به تارنماری گنجینه فارسی خوش آمدید. لطفا در معرفی تارنمای گنجینه فارسی ما را یاری بفرمایید

منوی دسترسی

کتابخانه دیجیتال

حزین لاهیجی

حزین لاهیجیغزلیات ناتمامشمارهٔ ۱۰۷: به گلشنی که رخش، گوشهٔ نقاب شکست

2630عکس بساز

با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

به گلشنی که رخش، گوشهٔ نقاب شکست

به جای عارض گل، رنگ آفتاب شکست

میان درد تو، دارم نهان شکسته دلی

خوش است بخت سبویی که در شراب شکست

گرفته گرد کسادی، دکان زلف تو را

عبیر خط تو بازار مشک ناب شکست

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید

فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

1شمارهٔ ۱۰۶: ایّام غمم، مرا بهار است 2شمارهٔ ۱۰۷: به گلشنی که رخش، گوشهٔ نقاب شکست 3شمارهٔ ۱۰۸: نشئهٔ فیض، در آب و گِل درویشان اس ...4شمارهٔ ۱۰۹: همدم سنجیده گفتاران، لب پیمانه اس ...5شمارهٔ ۱۱۰: هر سو که بود میل تو، جای تو همان ...6شمارهٔ ۱۱۱: دیوانه، عاقلانه به هامون گریخته س ...7شمارهٔ ۱۱۲: بر لبم حرف دهان تنگ یار افتاده اس ...8شمارهٔ ۱۱۳: روشن از حیرت دل شد که دلارایی هست 9شمارهٔ ۱۱۴: بال و پر گر به اسیری نبود پروا نی ...10شمارهٔ ۱۱۵: طوفان فتنه است و کسی دستگیر نیست 11شمارهٔ ۱۱۶: چون شمع، بی سبب نفسم جانگداز نیست 12شمارهٔ ۱۱۷: زاهد خمیده است چو چنگ و ملول نیست 13شمارهٔ ۱۱۸: مستمع گر نکند فهم، غم اینم نیست 14شمارهٔ ۱۱۹: مدتی شد که در این بزم سخن سازی نی ...15شمارهٔ ۱۲۰: پی برده هر که، وادیِ دل جلوه گاه ...16شمارهٔ ۱۲۱: نتوانست به موی کمر یار آویخت 17شمارهٔ ۱۲۲: بی باده سیه مست، شب از یاسمن کیست 18شمارهٔ ۱۲۳: این داغ دلفروز ندانم چراغ کیست 19شمارهٔ ۱۲۴: دو نان، به دل زنند سنان از زبان ب ...20شمارهٔ ۱۲۵: دل از یادش، در آغوش من شیدا نمی گ ...21شمارهٔ ۱۲۶: ز بی برگی، ره الفت دلم بر دوستان ...22شمارهٔ ۱۲۷: کجا دلبستگی عاشق به حسن بی وفا دا ...23شمارهٔ ۱۲۸: عشق در سینهٔ من، لاله ستان ها دار ...24شمارهٔ ۱۲۹: سامان پریشان دلی اندوخته دارم 25شمارهٔ ۱۳۰: آتشکده ای در جگر سوخته دارم 26شمارهٔ ۱۳۱: ز بی مهریّ او، داغم چراغ مرده ای ...27شمارهٔ ۱۳۲: شوریده سرم، طرهٔ پیچان تو دارد 28شمارهٔ ۱۳۳: شکرخند دلم خواهش ز لعل می کشی دار ...29شمارهٔ ۱۳۴: گزند کوکب از کژدم فزون جان را زیا ...30شمارهٔ ۱۳۵: دگر خونابه دل، دیده را آلودنی دار ...31شمارهٔ ۱۳۶: تپش سینهٔ ما، بانگ درایی دارد 32شمارهٔ ۱۳۷: عمر گذران، فکر مه و سال ندارد 33شمارهٔ ۱۳۸: با داغ محبت، دل دیوانه نسازد 34شمارهٔ ۱۳۹: شراب خون من، آن مست را مخمور می س ...35شمارهٔ ۱۴۰: مریض زهد را آن روی آتشناک می سازد 36شمارهٔ ۱۴۱: ز افسانه کی به شب، مژهٔ ما به هم ...37شمارهٔ ۱۴۲: هرکس که نظر باز به آن زلف دوتا شد 38شمارهٔ ۱۴۳: سخن چون می سرایم، کلک شکربار می س ...39شمارهٔ ۱۴۴: رنگت به خون لاله، قدح در خمار زد 40شمارهٔ ۱۴۵: شراب لعلی آن نوش لب، به ما چه رسد 41شمارهٔ ۱۴۶: بلاکش عاشقی کو با غم جانانه می سا ...42شمارهٔ ۱۴۷: نقاب آنجا که از رخسارهٔ جانانه بر ...43شمارهٔ ۱۴۸: قاصد سخنی از لب یارم نرسانید 44شمارهٔ ۱۴۹: آن قدر کرد تپیدن که به آرام رساند 45شمارهٔ ۱۵۰: آتشی گرمتر از آتش محرومی نیست 46شمارهٔ ۱۵۱: به دنیا قدر ارباب مذلت بیش می باش ...47شمارهٔ ۱۵۲: در طمع، کام دل بی بصران می باشد 48شمارهٔ ۱۵۳: تذرو دل، اسیر سرو آزاد تو می باشد 49شمارهٔ ۱۵۴: خون من تیغ تو آندم که به خاک افشا ...50شمارهٔ ۱۵۵: چر با سردی دی بلبلان را کینه می ب ...51شمارهٔ ۱۵۶: دلم در زلف او، از سینه نالان بیشت ...52شمارهٔ ۱۵۷: نقش مراد دنیا، نقش بر آب باشد 53شمارهٔ ۱۵۸: سخنم چو هست، در دل نمک سراب باشد 54شمارهٔ ۱۵۹: پریشان سنبلش، دیباچهٔ احوال من با ...55شمارهٔ ۱۶۰: خیالت مونس جان اسیران در بدن باشد 56شمارهٔ ۱۶۱: با دل غم آن رشک پری، ساخته باشد 57شمارهٔ ۱۶۲: خوشا چشمی که محو لذّت نظّاره ای ب ...58شمارهٔ ۱۶۳: ز غیرت، آب گوهر نخل عزّت را به جو ...59شمارهٔ ۱۶۴: آب دیده ام خونین، آهم آتشین باشد 60آب دیده ام خونین، آهم آتشین باشد عاشقم به کا ...61شمارهٔ ۱۶۶: به رنگین جلوه ای در خون کشیدی، گو ...62شمارهٔ ۱۶۷: نخل مرا شکوفهٔ صبح امید شد 63شمارهٔ ۱۶۸: ساقی مباد عیدی ما کوتهی شود 64شمارهٔ ۱۶۹: پایان ناز او چو به بیگانگی کشید 65شمارهٔ ۱۷۰: کی نشئهٔ صهبا، دل غمناک گشاید 66شمارهٔ ۱۷۱: آزاده، از حیات خود آزار می کشد 67شمارهٔ ۱۷۲: جز آتش بهار هوا را که بشکند 68شمارهٔ ۱۷۳: آن کیست تا ز کار کسی عقده واکند 69شمارهٔ ۱۷۴: چهره نما که در چمن، شور هزار گل ک ...70شمارهٔ ۱۷۵: اگر یادم، چمن پرورد آغوشش نخواهد ...71شمارهٔ ۱۷۶: به دنیا سر فرو ناوردنم بالین راحت ...72شمارهٔ ۱۷۷: نگاه خشم، چشم شوخ او را زیب دیگر ...73شمارهٔ ۱۷۸: تا زلف تو بر دوش و برم سایه فکن ش ...74شمارهٔ ۱۷۹: همّت آن است که در پیش کرم، دون نش ...75شمارهٔ ۱۸۰: تقلید من فزونی یاران نمی شود 76شمارهٔ ۱۸۱: مباد، نفس ز قید خرد گشاده شود 77شمارهٔ ۱۸۲: هما که بال و پر خویش سایبان تو دا ...78شمارهٔ ۱۸۳: کی ترک مکر و حیله به احباب می کند 79شمارهٔ ۱۸۴: آن مشکبو غزال ز چشمم گذار کرد 80شمارهٔ ۱۸۵: صحرانورد وحشتم، آن خط و خال کرد 81شمارهٔ ۱۸۶: این عشق تازه دیده به اشکم دچار کر ...82شمارهٔ ۱۸۷: پریشانی ز احسان، بحر بی پایان نمی ...83شمارهٔ ۱۸۸: کسی درد سخن، تا دل نگردد خون چه م ...84شمارهٔ ۱۸۹: چون نقش آن خط و خال، لوح خیال گیر ...85شمارهٔ ۱۹۰: دل از وحشت سرای عالم غدّار می گیر ...86شمارهٔ ۱۹۱: از روی لاله رنگ تو خون جوش می زند 87شمارهٔ ۱۹۲: این باخته نقشان که درین خانهٔ تنگ ...88شمارهٔ ۱۹۳: یکایک از نظرم نور پیکران رفتند 89شمارهٔ ۱۹۴: گر چه در بزم جهان، گردن میناست بل ...90شمارهٔ ۱۹۵: شور مستی از دل دیوانهٔ ما شد بلند 91شمارهٔ ۱۹۶: تا حرفی از آن لعل می آلود برآمد 92شمارهٔ ۱۹۷: از نالهٔ من خامه خوش آهنگ برآمد 93شمارهٔ ۱۹۸: سختی به ضعیفان جهان بی سبب آید 94شمارهٔ ۱۹۹: صفای عارضش، رنگ از رخ مهتاب بزدای ...95شمارهٔ ۲۰۰: مکن کاری که حرفی از زبان من برون ...96شمارهٔ ۲۰۱: به دل گفتم که خواهد غمزهٔ نامهربا ...97شمارهٔ ۲۰۲: ز هر چاکی که دارد سینه من، بوی خو ...98شمارهٔ ۲۰۳: گیاه خرّمی از تربت پاکم نمی روید 99شمارهٔ ۲۰۴: درنگ ازکاروان ما سبکباران نمی آید 100شمارهٔ ۲۰۵: مداوای جنون از دیده بی خواب می آی ...101شمارهٔ ۲۰۶: وجود کاملان بر ناقصان دشوار می آی ...102شمارهٔ ۲۰۷: ز معراج خریّت، خواجه سنگین بار می ...103شمارهٔ ۲۰۸: ز هجران کار دلتنگی به سامان دیر م ...104شمارهٔ ۲۰۹: در آن محفل که شمع من، تجلی ساز می ...105شمارهٔ ۲۱۰: با سفلگان شراکت روزی، زیان بود 106شمارهٔ ۲۱۱: دمهای زنده را، از اجل کی زیان بود 107شمارهٔ ۲۱۲: امشب که از نظر مه من درگذاره بود 108شمارهٔ ۲۱۳: مرنج از طعنهٔ خصم و مکن عرض کمال ...109شمارهٔ ۲۱۴: در بهاری که مرا بال و پرافشانی بو ...110شمارهٔ ۲۱۵: خجل چون بید مجنون گشتم از نشو و ن ...111شمارهٔ ۲۱۶: تشنه کامان حسد خون مرا نوشیدند 112شمارهٔ ۲۱۷: گهر چون سفته گردد، همچو اشک از دی ...113شمارهٔ ۲۱۸: شود چون جوهر آیینه پیدا، تار می ا ...114شمارهٔ ۲۱۹: عزلت طلب از پایهٔ اقبال نیفتد 115شمارهٔ ۲۲۰: ز شیرین کاری من، بیستون آباد می گ ...116شمارهٔ ۲۲۱: نمی دانم چه سودا در سر مخمور می گ ...117شمارهٔ ۲۲۲: دل از قفس سینه، دم سرد برآورد 118شمارهٔ ۲۲۳: زلف سیهش، آتش بیداد برآورد 119شمارهٔ ۲۲۴: ترسم که بر لبی، سخن آن میان رود 120شمارهٔ ۲۲۵: دلم، شب بر خس و خاشاک کویش تا سحر ...121شمارهٔ ۲۲۶: تن سختی کشم چون در خروش آید، روان ...122شمارهٔ ۲۲۷: ساغر ای عشق به اندازهٔ مخمور بیار 123شمارهٔ ۲۲۸: تیغ ستمت از می پرزور گران تر 124شمارهٔ ۲۲۹: سیمین عذار اوست، ز خط خوش عیارتر 125شمارهٔ ۲۳۰: چمن، به سایه نشینان خرمی بگذار 126شمارهٔ ۲۳۱: کنون ز تربتم ای شوخ، سرگران مگذر 127شمارهٔ ۲۳۲: می آید از کوی مغان طرز طربناکش نگ ...128شمارهٔ ۲۳۳: با آنکه نیست از تو بتی دلنوازتر 129شمارهٔ ۲۳۴: گرفتار تو را در دور خط، شد کام جا ...130شمارهٔ ۲۳۵: ای زلف، پریشان شدگانیم، خبر گیر 131شمارهٔ ۲۳۶: ز خط شده ست عذارش بنفشه زار امروز 132شمارهٔ ۲۳۷: یک ره درآ به دیده و مستی بهانه سا ...133شمارهٔ ۲۳۸: دل طلب کرد، از آن غمزه، عتابی که ...134شمارهٔ ۲۳۹: خون گر نخورد زان لب میگون، چه کند ...135شمارهٔ ۲۴۰: بسته پای چو من بی پر و بالی که مپ ...136شمارهٔ ۲۴۱: از چرخ تنک حوصله، پروا چه کند کس 137شمارهٔ ۲۴۲: غنچه دیدی و دل تنگ ندیدی، افسوس 138شمارهٔ ۲۴۳: نمی کشد، دل ما را به دام و دانهٔ ...139شمارهٔ ۲۴۴: نمی بینم به مسجد رونق، از دلمرده ...140شمارهٔ ۲۴۵: برده شوریدگیم از خود و صهبا در پی ...141شمارهٔ ۲۴۶: لقمه ای را ممسک از آزادگان دارد د ...142شمارهٔ ۲۴۷: سرفرازی طلب از همّت مردانهٔ عشق 143شمارهٔ ۲۴۸: ای آنکه زدی بر قدح، امروز مرا سنگ 144شمارهٔ ۲۴۹: فرش داغ، ار نشود بستر بیماری دل 145شمارهٔ ۲۵۰: در بتکده نامحرم و در کعبه غریبم 146شمارهٔ ۲۵۱: به عشق روی تو، چون لاله داغ می طل ...147شمارهٔ ۲۵۲: ز پی بیگانه خویی را، به امّید وفا ...148شمارهٔ ۲۵۳: در کشور ایجاد، ندانم چه گلستم 149شمارهٔ ۲۵۴: من نازک دل از زخم زبان بسیار می ر ...150شمارهٔ ۲۵۵: غبار گشتم و سرگشته وار می گردم 151شمارهٔ ۲۵۶: به راه آن وفا دشمن، سر و جان شاد ...152شمارهٔ ۲۵۷: نشود گشاده چون نی، گرهی ز کار درد ...153شمارهٔ ۲۵۸: حاصلی که خرمن شد، نذر خوشه چین دا ...154شمارهٔ ۲۵۹: صبوحی می کند تکلیف، کز می کام برد ...155شمارهٔ ۲۶۰: شمع سان، دیده پرآتش مژه پرنم دارم 156شمارهٔ ۲۶۱: خموشم چون قلم امّا، نوا در آستین ...157شمارهٔ ۲۶۲: زد نقش سخن سکهٔ جاوید به نامم 158شمارهٔ ۲۶۳: قناعت چون گهر، با ساغر و مینای خو ...159شمارهٔ ۲۶۴: دمد از چاکهای سینه شیون، تا نفس د ...160شمارهٔ ۲۶۵: نه یاد مصر و نه پروای کاروان دارم 161شمارهٔ ۲۶۶: ز شمع خامه، هر جا در میان افسانه ...162شمارهٔ ۲۶۷: جز وصل علاج دل بیچاره ندارم 163شمارهٔ ۲۶۸: به هرگلشن که شور از شیون مستانه ا ...164شمارهٔ ۲۶۹: از دل، به فرات مژه راهی ست چه ساز ...165شمارهٔ ۲۷۰: به صد شوریدگی، از بزم آن بی باک ب ...166شمارهٔ ۲۷۱: زبان و سود، شد در عشق بی پروا فرا ...167شمارهٔ ۲۷۲: از ضعف مشکل آید، چون می برد ز خوی ...168شمارهٔ ۲۷۳: ز ابر دیده در هر گل، زمین کشته ای ...169شمارهٔ ۲۷۴: با ماست، لطف چشم تغافل پناه،کم 170شمارهٔ ۲۷۵: شکایت نیست، مطلب ناله آهنگ است می ...171شمارهٔ ۲۷۶: بیهوده نگشتم به سراپای دو عالم 172شمارهٔ ۲۷۷: ز رنگش، اشک گلگون بادهٔ نابی ست د ...173شمارهٔ ۲۷۸: دل و جان نژند را مانم 174شمارهٔ ۲۷۹: نکرد عشق تو، مطلب روای خویشتنم 175شمارهٔ ۲۸۰: خزان چه می برد از نوبهار رنگینم 176شمارهٔ ۲۸۱: آسان به جلوه های تو، از جا نمی رو ...177شمارهٔ ۲۸۲: چو سایه در قدم سرو خوش خرام توام 178شمارهٔ ۲۸۳: سیاهی را، به اشک از دیدهٔ خود کام ...179شمارهٔ ۲۸۴: رنگین شد از رخت، چو رگ گل، نظاره ...180شمارهٔ ۲۸۵: ز دل برخاست شوری، دیدهٔ داغ درون ...181شمارهٔ ۲۸۶: زانوی بی کسی هاست، بالین خستهٔ من 182شمارهٔ ۲۸۷: نماید بی سبب حاصل، مسبب مدعای من 183شمارهٔ ۲۸۸: نهانی کرده ای یغما، دل من 184شمارهٔ ۲۸۹: باده بیار و هوش را، از سر ما روان ...185شمارهٔ ۲۹۰: لخت دل با سینه از اشک مدام آمد بر ...186شمارهٔ ۲۹۱: صید از حرم کشد، خم جعد بلند تو 187شمارهٔ ۲۹۲: ز تکبیر فنا، حاضر نشد وقت نماز تو 188شمارهٔ ۲۹۳: دارم دلی دو نیم، ز تیغ زبان تو 189شمارهٔ ۲۹۴: صفای وقت، ز دل های بی غبار بجو 190شمارهٔ ۲۹۵: عریان ز صافی طینتی، از پردهٔ نیرن ...191شمارهٔ ۲۹۶: ای تهیدست، به امّید و امل غره مشو 192شمارهٔ ۲۹۷: به دنبال خرام آن پری رو 193شمارهٔ ۲۹۸: افسرده ایم، جام می خوشگوار کو 194شمارهٔ ۲۹۹: سوخته جان دلم یکی، سنبل مشک فام، ...195شمارهٔ ۳۰۰: به عاشقی، شده ام شهرهٔ جهان از تو 196شمارهٔ ۳۰۱: چون لب نایی و نی، پرده سرایان من ...197شمارهٔ ۳۰۲: طرف نقاب اگر کشی، از رخ نازنین فر ...198شمارهٔ ۳۰۳: مستی فزوده است تو را، در بر آینه 199شمارهٔ ۳۰۴: دل از وفا به خاطر جانان گران شده 200شمارهٔ ۳۰۵: ای خدا، یار مرا میل خریدارش ده 201شمارهٔ ۳۰۶: ای دل به زیر خاک تپیدن چه فایده 202شمارهٔ ۳۰۷: دردت به دوای دل بی تاب رسیده 203شمارهٔ ۳۰۸: تا شانه خشک دستم، بی زلف یار ماند ...204شمارهٔ ۳۰۹: مکن ای بلبل آزرده دل، از خار گله 205شمارهٔ ۳۱۰: صبح است و عزم کوی خرابات کردهای 206شمارهٔ ۳۱۱: به خاموشی سپندم گفت، در بزم پریزا ...207شمارهٔ ۳۱۲: به بالینم نشستی، قد به ناز افراشت ...208شمارهٔ ۳۱۳: من بلبلم و گلبن من یار منستی 209شمارهٔ ۳۱۴: سخنها از وفا می گفتی و جور و جفا ...210شمارهٔ ۳۱۵: غم دل با تو زان گوبم،که دانم شاد ...211شمارهٔ ۳۱۶: دلم را، کرده یک پیمانه خون، لعل م ...212شمارهٔ ۳۱۷: گذشت آن دور کز ساغر، کند یاری مرا ...213شمارهٔ ۳۱۸: شد صید دلم بستهٔ فتراک سواری 214شمارهٔ ۳۱۹: مطرب سرود شوق به مستان چه می بری 215شمارهٔ ۳۲۰: خزان رنگ زردم را، میِ نابی نشد رو ...216شمارهٔ ۳۲۱: خوش آن ساعت که از فیض سحر شاداب ب ...217شمارهٔ ۳۲۲: ای خطِّ لب یار، نمایان شده باشی 218شمارهٔ ۳۲۳: ز مستی، خون دل را، باده می انگاشت ...219شمارهٔ ۳۲۴: نوای پرده سوزم، از کجا پیدا کند گ ...220شمارهٔ ۳۲۵: ببین که هست لبم، بلبل بهار خطی 221شمارهٔ ۳۲۶: سحاب خشک، دیگر از کجا پیدا کند اش ...222شمارهٔ ۳۲۷: نشد از گریهٔ مستانه ساقی، دل کنم ...223شمارهٔ ۳۲۸: دارم گل زخمی به جگر تازه و تر، ها ...224شمارهٔ ۳۲۹: ای که بر دیدهٔ اغیار خرامی داری 225شمارهٔ ۳۳۰: ای برق حسن، شعله به باغ که می زنی 226شمارهٔ ۳۳۱: گره، ز ابروی مسکین نواز وا نکنی 227شمارهٔ ۳۳۲: بی داغ عشق، بر در دل ها چه می روی 228شمارهٔ ۳۳۳: ناصح، سخن چه بیهُده از پند می کنی 229شمارهٔ ۳۳۴: ای دل، ترحمی به گناهی نمی کنی 230شمارهٔ ۳۳۵: می رود صید دلم، سخت کمانی در پی 231شمارهٔ ۳۳۶: بستم چو دل به مهر تو، نامهربان شد ...232شمارهٔ ۳۳۷: تا کی از عشوه، فریب دل ناکام دهی 233شمارهٔ ۳۳۸: نی می دهد از اصل مقامات صدایی 234شمارهٔ ۳۳۹: بنواخت نی را، لبهای نایی 235شمارهٔ ۳۴۰: شکیبایی بود کار دلم، با گرمی خویی 236شمارهٔ ۳۴۱: ای ناله، چند در غم دل دردسر دهی 237شمارهٔ ۳۴۲: تلاش فکر ما را از سخن لافان چه می ...238شمارهٔ ۳۴۳: نماند از گرد غم، در سینه ام جای ش ...239شمارهٔ ۳۴۴: اگر نه در جهان سرچشمه ی حیوان بود ...

نظرات

نام خود را وارد کنید

متن نظر را وارد کنید

برداشت از داده های تارنمای گنجینه فارسی با یادکرد منبع آزاد میباشد. گنجینه فارسی 1400.

طراحی سایت و بهینه سازی سایت توسط شرکت مهندسی آبی

آمارگیر وبلاگ