به تارنماری گنجینه فارسی خوش آمدید. لطفا در معرفی تارنمای گنجینه فارسی ما را یاری بفرمایید

منوی دسترسی

کتابخانه دیجیتال

حزین لاهیجی

حزین لاهیجیغزلیات ناتمامشمارهٔ ۹۶: مستی چشم یار، ز پیمانه خود است

2610عکس بساز

با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

مستی چشم یار، ز پیمانه خود است

خواب بهار، پردهٔ افسانهٔ خود است

غمهای مایه دار تو از دل نمی رود

این گنج شاهوار، به ویرانهٔ خود است

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید

فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

1شمارهٔ ۹۵: با چشم سیر، نعمت دنیا چه حاجت است 2شمارهٔ ۹۶: مستی چشم یار، ز پیمانه خود است 3شمارهٔ ۹۷: خار رهت، به روضهٔ رضوان برابر است 4شمارهٔ ۹۸: تا بود داغها، دل آزرده حال داشت 5شمارهٔ ۹۹: کاو کاو مژه ی من به جگر خون نگذاشت 6شمارهٔ ۱۰۰: تاراج صبر، دور نگاهش رواج داشت 7شمارهٔ ۱۰۱: دامن فشاند و شمع مزارم به باد داش ...8شمارهٔ ۱۰۲: در پرده دل، جلوه گری بار دگر داشت 9شمارهٔ ۱۰۳: بیگانگی، به مشرب ما آشناتر است 10شمارهٔ ۱۰۴: غافل که سینه، آتش آهن گداز داشت 11شمارهٔ ۱۰۵: آن روز، شب تیرهٔ ما هم سحری داشت 12شمارهٔ ۱۰۶: ایّام غمم، مرا بهار است 13شمارهٔ ۱۰۷: به گلشنی که رخش، گوشهٔ نقاب شکست 14شمارهٔ ۱۰۸: نشئهٔ فیض، در آب و گِل درویشان اس ...15شمارهٔ ۱۰۹: همدم سنجیده گفتاران، لب پیمانه اس ...16شمارهٔ ۱۱۰: هر سو که بود میل تو، جای تو همان ...17شمارهٔ ۱۱۱: دیوانه، عاقلانه به هامون گریخته س ...18شمارهٔ ۱۱۲: بر لبم حرف دهان تنگ یار افتاده اس ...19شمارهٔ ۱۱۳: روشن از حیرت دل شد که دلارایی هست 20شمارهٔ ۱۱۴: بال و پر گر به اسیری نبود پروا نی ...21شمارهٔ ۱۱۵: طوفان فتنه است و کسی دستگیر نیست 22شمارهٔ ۱۱۶: چون شمع، بی سبب نفسم جانگداز نیست 23شمارهٔ ۱۱۷: زاهد خمیده است چو چنگ و ملول نیست 24شمارهٔ ۱۱۸: مستمع گر نکند فهم، غم اینم نیست 25شمارهٔ ۱۱۹: مدتی شد که در این بزم سخن سازی نی ...26شمارهٔ ۱۲۰: پی برده هر که، وادیِ دل جلوه گاه ...27شمارهٔ ۱۲۱: نتوانست به موی کمر یار آویخت 28شمارهٔ ۱۲۲: بی باده سیه مست، شب از یاسمن کیست 29شمارهٔ ۱۲۳: این داغ دلفروز ندانم چراغ کیست 30شمارهٔ ۱۲۴: دو نان، به دل زنند سنان از زبان ب ...31شمارهٔ ۱۲۵: دل از یادش، در آغوش من شیدا نمی گ ...32شمارهٔ ۱۲۶: ز بی برگی، ره الفت دلم بر دوستان ...33شمارهٔ ۱۲۷: کجا دلبستگی عاشق به حسن بی وفا دا ...34شمارهٔ ۱۲۸: عشق در سینهٔ من، لاله ستان ها دار ...35شمارهٔ ۱۲۹: سامان پریشان دلی اندوخته دارم 36شمارهٔ ۱۳۰: آتشکده ای در جگر سوخته دارم 37شمارهٔ ۱۳۱: ز بی مهریّ او، داغم چراغ مرده ای ...38شمارهٔ ۱۳۲: شوریده سرم، طرهٔ پیچان تو دارد 39شمارهٔ ۱۳۳: شکرخند دلم خواهش ز لعل می کشی دار ...40شمارهٔ ۱۳۴: گزند کوکب از کژدم فزون جان را زیا ...41شمارهٔ ۱۳۵: دگر خونابه دل، دیده را آلودنی دار ...42شمارهٔ ۱۳۶: تپش سینهٔ ما، بانگ درایی دارد 43شمارهٔ ۱۳۷: عمر گذران، فکر مه و سال ندارد 44شمارهٔ ۱۳۸: با داغ محبت، دل دیوانه نسازد 45شمارهٔ ۱۳۹: شراب خون من، آن مست را مخمور می س ...46شمارهٔ ۱۴۰: مریض زهد را آن روی آتشناک می سازد 47شمارهٔ ۱۴۱: ز افسانه کی به شب، مژهٔ ما به هم ...48شمارهٔ ۱۴۲: هرکس که نظر باز به آن زلف دوتا شد 49شمارهٔ ۱۴۳: سخن چون می سرایم، کلک شکربار می س ...50شمارهٔ ۱۴۴: رنگت به خون لاله، قدح در خمار زد 51شمارهٔ ۱۴۵: شراب لعلی آن نوش لب، به ما چه رسد 52شمارهٔ ۱۴۶: بلاکش عاشقی کو با غم جانانه می سا ...53شمارهٔ ۱۴۷: نقاب آنجا که از رخسارهٔ جانانه بر ...54شمارهٔ ۱۴۸: قاصد سخنی از لب یارم نرسانید 55شمارهٔ ۱۴۹: آن قدر کرد تپیدن که به آرام رساند 56شمارهٔ ۱۵۰: آتشی گرمتر از آتش محرومی نیست 57شمارهٔ ۱۵۱: به دنیا قدر ارباب مذلت بیش می باش ...58شمارهٔ ۱۵۲: در طمع، کام دل بی بصران می باشد 59شمارهٔ ۱۵۳: تذرو دل، اسیر سرو آزاد تو می باشد 60شمارهٔ ۱۵۴: خون من تیغ تو آندم که به خاک افشا ...61شمارهٔ ۱۵۵: چر با سردی دی بلبلان را کینه می ب ...62شمارهٔ ۱۵۶: دلم در زلف او، از سینه نالان بیشت ...63شمارهٔ ۱۵۷: نقش مراد دنیا، نقش بر آب باشد 64شمارهٔ ۱۵۸: سخنم چو هست، در دل نمک سراب باشد 65شمارهٔ ۱۵۹: پریشان سنبلش، دیباچهٔ احوال من با ...66شمارهٔ ۱۶۰: خیالت مونس جان اسیران در بدن باشد 67شمارهٔ ۱۶۱: با دل غم آن رشک پری، ساخته باشد 68شمارهٔ ۱۶۲: خوشا چشمی که محو لذّت نظّاره ای ب ...69شمارهٔ ۱۶۳: ز غیرت، آب گوهر نخل عزّت را به جو ...70شمارهٔ ۱۶۴: آب دیده ام خونین، آهم آتشین باشد 71آب دیده ام خونین، آهم آتشین باشد عاشقم به کا ...72شمارهٔ ۱۶۶: به رنگین جلوه ای در خون کشیدی، گو ...73شمارهٔ ۱۶۷: نخل مرا شکوفهٔ صبح امید شد 74شمارهٔ ۱۶۸: ساقی مباد عیدی ما کوتهی شود 75شمارهٔ ۱۶۹: پایان ناز او چو به بیگانگی کشید 76شمارهٔ ۱۷۰: کی نشئهٔ صهبا، دل غمناک گشاید 77شمارهٔ ۱۷۱: آزاده، از حیات خود آزار می کشد 78شمارهٔ ۱۷۲: جز آتش بهار هوا را که بشکند 79شمارهٔ ۱۷۳: آن کیست تا ز کار کسی عقده واکند 80شمارهٔ ۱۷۴: چهره نما که در چمن، شور هزار گل ک ...81شمارهٔ ۱۷۵: اگر یادم، چمن پرورد آغوشش نخواهد ...82شمارهٔ ۱۷۶: به دنیا سر فرو ناوردنم بالین راحت ...83شمارهٔ ۱۷۷: نگاه خشم، چشم شوخ او را زیب دیگر ...84شمارهٔ ۱۷۸: تا زلف تو بر دوش و برم سایه فکن ش ...85شمارهٔ ۱۷۹: همّت آن است که در پیش کرم، دون نش ...86شمارهٔ ۱۸۰: تقلید من فزونی یاران نمی شود 87شمارهٔ ۱۸۱: مباد، نفس ز قید خرد گشاده شود 88شمارهٔ ۱۸۲: هما که بال و پر خویش سایبان تو دا ...89شمارهٔ ۱۸۳: کی ترک مکر و حیله به احباب می کند 90شمارهٔ ۱۸۴: آن مشکبو غزال ز چشمم گذار کرد 91شمارهٔ ۱۸۵: صحرانورد وحشتم، آن خط و خال کرد 92شمارهٔ ۱۸۶: این عشق تازه دیده به اشکم دچار کر ...93شمارهٔ ۱۸۷: پریشانی ز احسان، بحر بی پایان نمی ...94شمارهٔ ۱۸۸: کسی درد سخن، تا دل نگردد خون چه م ...95شمارهٔ ۱۸۹: چون نقش آن خط و خال، لوح خیال گیر ...96شمارهٔ ۱۹۰: دل از وحشت سرای عالم غدّار می گیر ...97شمارهٔ ۱۹۱: از روی لاله رنگ تو خون جوش می زند 98شمارهٔ ۱۹۲: این باخته نقشان که درین خانهٔ تنگ ...99شمارهٔ ۱۹۳: یکایک از نظرم نور پیکران رفتند 100شمارهٔ ۱۹۴: گر چه در بزم جهان، گردن میناست بل ...101شمارهٔ ۱۹۵: شور مستی از دل دیوانهٔ ما شد بلند 102شمارهٔ ۱۹۶: تا حرفی از آن لعل می آلود برآمد 103شمارهٔ ۱۹۷: از نالهٔ من خامه خوش آهنگ برآمد 104شمارهٔ ۱۹۸: سختی به ضعیفان جهان بی سبب آید 105شمارهٔ ۱۹۹: صفای عارضش، رنگ از رخ مهتاب بزدای ...106شمارهٔ ۲۰۰: مکن کاری که حرفی از زبان من برون ...107شمارهٔ ۲۰۱: به دل گفتم که خواهد غمزهٔ نامهربا ...108شمارهٔ ۲۰۲: ز هر چاکی که دارد سینه من، بوی خو ...109شمارهٔ ۲۰۳: گیاه خرّمی از تربت پاکم نمی روید 110شمارهٔ ۲۰۴: درنگ ازکاروان ما سبکباران نمی آید 111شمارهٔ ۲۰۵: مداوای جنون از دیده بی خواب می آی ...112شمارهٔ ۲۰۶: وجود کاملان بر ناقصان دشوار می آی ...113شمارهٔ ۲۰۷: ز معراج خریّت، خواجه سنگین بار می ...114شمارهٔ ۲۰۸: ز هجران کار دلتنگی به سامان دیر م ...115شمارهٔ ۲۰۹: در آن محفل که شمع من، تجلی ساز می ...116شمارهٔ ۲۱۰: با سفلگان شراکت روزی، زیان بود 117شمارهٔ ۲۱۱: دمهای زنده را، از اجل کی زیان بود 118شمارهٔ ۲۱۲: امشب که از نظر مه من درگذاره بود 119شمارهٔ ۲۱۳: مرنج از طعنهٔ خصم و مکن عرض کمال ...120شمارهٔ ۲۱۴: در بهاری که مرا بال و پرافشانی بو ...121شمارهٔ ۲۱۵: خجل چون بید مجنون گشتم از نشو و ن ...122شمارهٔ ۲۱۶: تشنه کامان حسد خون مرا نوشیدند 123شمارهٔ ۲۱۷: گهر چون سفته گردد، همچو اشک از دی ...124شمارهٔ ۲۱۸: شود چون جوهر آیینه پیدا، تار می ا ...125شمارهٔ ۲۱۹: عزلت طلب از پایهٔ اقبال نیفتد 126شمارهٔ ۲۲۰: ز شیرین کاری من، بیستون آباد می گ ...127شمارهٔ ۲۲۱: نمی دانم چه سودا در سر مخمور می گ ...128شمارهٔ ۲۲۲: دل از قفس سینه، دم سرد برآورد 129شمارهٔ ۲۲۳: زلف سیهش، آتش بیداد برآورد 130شمارهٔ ۲۲۴: ترسم که بر لبی، سخن آن میان رود 131شمارهٔ ۲۲۵: دلم، شب بر خس و خاشاک کویش تا سحر ...132شمارهٔ ۲۲۶: تن سختی کشم چون در خروش آید، روان ...133شمارهٔ ۲۲۷: ساغر ای عشق به اندازهٔ مخمور بیار 134شمارهٔ ۲۲۸: تیغ ستمت از می پرزور گران تر 135شمارهٔ ۲۲۹: سیمین عذار اوست، ز خط خوش عیارتر 136شمارهٔ ۲۳۰: چمن، به سایه نشینان خرمی بگذار 137شمارهٔ ۲۳۱: کنون ز تربتم ای شوخ، سرگران مگذر 138شمارهٔ ۲۳۲: می آید از کوی مغان طرز طربناکش نگ ...139شمارهٔ ۲۳۳: با آنکه نیست از تو بتی دلنوازتر 140شمارهٔ ۲۳۴: گرفتار تو را در دور خط، شد کام جا ...141شمارهٔ ۲۳۵: ای زلف، پریشان شدگانیم، خبر گیر 142شمارهٔ ۲۳۶: ز خط شده ست عذارش بنفشه زار امروز 143شمارهٔ ۲۳۷: یک ره درآ به دیده و مستی بهانه سا ...144شمارهٔ ۲۳۸: دل طلب کرد، از آن غمزه، عتابی که ...145شمارهٔ ۲۳۹: خون گر نخورد زان لب میگون، چه کند ...146شمارهٔ ۲۴۰: بسته پای چو من بی پر و بالی که مپ ...147شمارهٔ ۲۴۱: از چرخ تنک حوصله، پروا چه کند کس 148شمارهٔ ۲۴۲: غنچه دیدی و دل تنگ ندیدی، افسوس 149شمارهٔ ۲۴۳: نمی کشد، دل ما را به دام و دانهٔ ...150شمارهٔ ۲۴۴: نمی بینم به مسجد رونق، از دلمرده ...151شمارهٔ ۲۴۵: برده شوریدگیم از خود و صهبا در پی ...152شمارهٔ ۲۴۶: لقمه ای را ممسک از آزادگان دارد د ...153شمارهٔ ۲۴۷: سرفرازی طلب از همّت مردانهٔ عشق 154شمارهٔ ۲۴۸: ای آنکه زدی بر قدح، امروز مرا سنگ 155شمارهٔ ۲۴۹: فرش داغ، ار نشود بستر بیماری دل 156شمارهٔ ۲۵۰: در بتکده نامحرم و در کعبه غریبم 157شمارهٔ ۲۵۱: به عشق روی تو، چون لاله داغ می طل ...158شمارهٔ ۲۵۲: ز پی بیگانه خویی را، به امّید وفا ...159شمارهٔ ۲۵۳: در کشور ایجاد، ندانم چه گلستم 160شمارهٔ ۲۵۴: من نازک دل از زخم زبان بسیار می ر ...161شمارهٔ ۲۵۵: غبار گشتم و سرگشته وار می گردم 162شمارهٔ ۲۵۶: به راه آن وفا دشمن، سر و جان شاد ...163شمارهٔ ۲۵۷: نشود گشاده چون نی، گرهی ز کار درد ...164شمارهٔ ۲۵۸: حاصلی که خرمن شد، نذر خوشه چین دا ...165شمارهٔ ۲۵۹: صبوحی می کند تکلیف، کز می کام برد ...166شمارهٔ ۲۶۰: شمع سان، دیده پرآتش مژه پرنم دارم 167شمارهٔ ۲۶۱: خموشم چون قلم امّا، نوا در آستین ...168شمارهٔ ۲۶۲: زد نقش سخن سکهٔ جاوید به نامم 169شمارهٔ ۲۶۳: قناعت چون گهر، با ساغر و مینای خو ...170شمارهٔ ۲۶۴: دمد از چاکهای سینه شیون، تا نفس د ...171شمارهٔ ۲۶۵: نه یاد مصر و نه پروای کاروان دارم 172شمارهٔ ۲۶۶: ز شمع خامه، هر جا در میان افسانه ...173شمارهٔ ۲۶۷: جز وصل علاج دل بیچاره ندارم 174شمارهٔ ۲۶۸: به هرگلشن که شور از شیون مستانه ا ...175شمارهٔ ۲۶۹: از دل، به فرات مژه راهی ست چه ساز ...176شمارهٔ ۲۷۰: به صد شوریدگی، از بزم آن بی باک ب ...177شمارهٔ ۲۷۱: زبان و سود، شد در عشق بی پروا فرا ...178شمارهٔ ۲۷۲: از ضعف مشکل آید، چون می برد ز خوی ...179شمارهٔ ۲۷۳: ز ابر دیده در هر گل، زمین کشته ای ...180شمارهٔ ۲۷۴: با ماست، لطف چشم تغافل پناه،کم 181شمارهٔ ۲۷۵: شکایت نیست، مطلب ناله آهنگ است می ...182شمارهٔ ۲۷۶: بیهوده نگشتم به سراپای دو عالم 183شمارهٔ ۲۷۷: ز رنگش، اشک گلگون بادهٔ نابی ست د ...184شمارهٔ ۲۷۸: دل و جان نژند را مانم 185شمارهٔ ۲۷۹: نکرد عشق تو، مطلب روای خویشتنم 186شمارهٔ ۲۸۰: خزان چه می برد از نوبهار رنگینم 187شمارهٔ ۲۸۱: آسان به جلوه های تو، از جا نمی رو ...188شمارهٔ ۲۸۲: چو سایه در قدم سرو خوش خرام توام 189شمارهٔ ۲۸۳: سیاهی را، به اشک از دیدهٔ خود کام ...190شمارهٔ ۲۸۴: رنگین شد از رخت، چو رگ گل، نظاره ...191شمارهٔ ۲۸۵: ز دل برخاست شوری، دیدهٔ داغ درون ...192شمارهٔ ۲۸۶: زانوی بی کسی هاست، بالین خستهٔ من 193شمارهٔ ۲۸۷: نماید بی سبب حاصل، مسبب مدعای من 194شمارهٔ ۲۸۸: نهانی کرده ای یغما، دل من 195شمارهٔ ۲۸۹: باده بیار و هوش را، از سر ما روان ...196شمارهٔ ۲۹۰: لخت دل با سینه از اشک مدام آمد بر ...197شمارهٔ ۲۹۱: صید از حرم کشد، خم جعد بلند تو 198شمارهٔ ۲۹۲: ز تکبیر فنا، حاضر نشد وقت نماز تو 199شمارهٔ ۲۹۳: دارم دلی دو نیم، ز تیغ زبان تو 200شمارهٔ ۲۹۴: صفای وقت، ز دل های بی غبار بجو 201شمارهٔ ۲۹۵: عریان ز صافی طینتی، از پردهٔ نیرن ...202شمارهٔ ۲۹۶: ای تهیدست، به امّید و امل غره مشو 203شمارهٔ ۲۹۷: به دنبال خرام آن پری رو 204شمارهٔ ۲۹۸: افسرده ایم، جام می خوشگوار کو 205شمارهٔ ۲۹۹: سوخته جان دلم یکی، سنبل مشک فام، ...206شمارهٔ ۳۰۰: به عاشقی، شده ام شهرهٔ جهان از تو 207شمارهٔ ۳۰۱: چون لب نایی و نی، پرده سرایان من ...208شمارهٔ ۳۰۲: طرف نقاب اگر کشی، از رخ نازنین فر ...209شمارهٔ ۳۰۳: مستی فزوده است تو را، در بر آینه 210شمارهٔ ۳۰۴: دل از وفا به خاطر جانان گران شده 211شمارهٔ ۳۰۵: ای خدا، یار مرا میل خریدارش ده 212شمارهٔ ۳۰۶: ای دل به زیر خاک تپیدن چه فایده 213شمارهٔ ۳۰۷: دردت به دوای دل بی تاب رسیده 214شمارهٔ ۳۰۸: تا شانه خشک دستم، بی زلف یار ماند ...215شمارهٔ ۳۰۹: مکن ای بلبل آزرده دل، از خار گله 216شمارهٔ ۳۱۰: صبح است و عزم کوی خرابات کردهای 217شمارهٔ ۳۱۱: به خاموشی سپندم گفت، در بزم پریزا ...218شمارهٔ ۳۱۲: به بالینم نشستی، قد به ناز افراشت ...219شمارهٔ ۳۱۳: من بلبلم و گلبن من یار منستی 220شمارهٔ ۳۱۴: سخنها از وفا می گفتی و جور و جفا ...221شمارهٔ ۳۱۵: غم دل با تو زان گوبم،که دانم شاد ...222شمارهٔ ۳۱۶: دلم را، کرده یک پیمانه خون، لعل م ...223شمارهٔ ۳۱۷: گذشت آن دور کز ساغر، کند یاری مرا ...224شمارهٔ ۳۱۸: شد صید دلم بستهٔ فتراک سواری 225شمارهٔ ۳۱۹: مطرب سرود شوق به مستان چه می بری 226شمارهٔ ۳۲۰: خزان رنگ زردم را، میِ نابی نشد رو ...227شمارهٔ ۳۲۱: خوش آن ساعت که از فیض سحر شاداب ب ...228شمارهٔ ۳۲۲: ای خطِّ لب یار، نمایان شده باشی 229شمارهٔ ۳۲۳: ز مستی، خون دل را، باده می انگاشت ...230شمارهٔ ۳۲۴: نوای پرده سوزم، از کجا پیدا کند گ ...231شمارهٔ ۳۲۵: ببین که هست لبم، بلبل بهار خطی 232شمارهٔ ۳۲۶: سحاب خشک، دیگر از کجا پیدا کند اش ...233شمارهٔ ۳۲۷: نشد از گریهٔ مستانه ساقی، دل کنم ...234شمارهٔ ۳۲۸: دارم گل زخمی به جگر تازه و تر، ها ...235شمارهٔ ۳۲۹: ای که بر دیدهٔ اغیار خرامی داری 236شمارهٔ ۳۳۰: ای برق حسن، شعله به باغ که می زنی 237شمارهٔ ۳۳۱: گره، ز ابروی مسکین نواز وا نکنی 238شمارهٔ ۳۳۲: بی داغ عشق، بر در دل ها چه می روی 239شمارهٔ ۳۳۳: ناصح، سخن چه بیهُده از پند می کنی 240شمارهٔ ۳۳۴: ای دل، ترحمی به گناهی نمی کنی 241شمارهٔ ۳۳۵: می رود صید دلم، سخت کمانی در پی 242شمارهٔ ۳۳۶: بستم چو دل به مهر تو، نامهربان شد ...243شمارهٔ ۳۳۷: تا کی از عشوه، فریب دل ناکام دهی 244شمارهٔ ۳۳۸: نی می دهد از اصل مقامات صدایی 245شمارهٔ ۳۳۹: بنواخت نی را، لبهای نایی 246شمارهٔ ۳۴۰: شکیبایی بود کار دلم، با گرمی خویی 247شمارهٔ ۳۴۱: ای ناله، چند در غم دل دردسر دهی 248شمارهٔ ۳۴۲: تلاش فکر ما را از سخن لافان چه می ...249شمارهٔ ۳۴۳: نماند از گرد غم، در سینه ام جای ش ...250شمارهٔ ۳۴۴: اگر نه در جهان سرچشمه ی حیوان بود ...

نظرات

نام خود را وارد کنید

متن نظر را وارد کنید

برداشت از داده های تارنمای گنجینه فارسی با یادکرد منبع آزاد میباشد. گنجینه فارسی 1400.

طراحی سایت و بهینه سازی سایت توسط شرکت مهندسی آبی

آمارگیر وبلاگ