به تارنماری گنجینه فارسی خوش آمدید. لطفا در معرفی تارنمای گنجینه فارسی ما را یاری بفرمایید

منوی دسترسی

کتابخانه دیجیتال

حزین لاهیجی

حزین لاهیجیغزلیات ناتمامشمارهٔ ۹۵: با چشم سیر، نعمت دنیا چه حاجت است

2340عکس بساز

با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

با چشم سیر، نعمت دنیا چه حاجت است؟

تا آبرو به جاست، به دریا چه حاجت است؟

عمری ست کز تپانچه، رخی سرخ می کنیم

ما را به سرخ رویی صهبا چه حاجت است؟

ژولیده موی، بر سر ما تاج خسروی ست

شوریده را به افسر دارا چه حاجت است؟

زهر اجل، به کام من آب حیات ریخت

دنیاگزیده را به مسیحا چه حاجت است؟

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید

فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

1شمارهٔ ۹۴: روزی که غمزه اش به من خسته جنگ داش ...2شمارهٔ ۹۵: با چشم سیر، نعمت دنیا چه حاجت است 3شمارهٔ ۹۶: مستی چشم یار، ز پیمانه خود است 4شمارهٔ ۹۷: خار رهت، به روضهٔ رضوان برابر است 5شمارهٔ ۹۸: تا بود داغها، دل آزرده حال داشت 6شمارهٔ ۹۹: کاو کاو مژه ی من به جگر خون نگذاشت 7شمارهٔ ۱۰۰: تاراج صبر، دور نگاهش رواج داشت 8شمارهٔ ۱۰۱: دامن فشاند و شمع مزارم به باد داش ...9شمارهٔ ۱۰۲: در پرده دل، جلوه گری بار دگر داشت 10شمارهٔ ۱۰۳: بیگانگی، به مشرب ما آشناتر است 11شمارهٔ ۱۰۴: غافل که سینه، آتش آهن گداز داشت 12شمارهٔ ۱۰۵: آن روز، شب تیرهٔ ما هم سحری داشت 13شمارهٔ ۱۰۶: ایّام غمم، مرا بهار است 14شمارهٔ ۱۰۷: به گلشنی که رخش، گوشهٔ نقاب شکست 15شمارهٔ ۱۰۸: نشئهٔ فیض، در آب و گِل درویشان اس ...16شمارهٔ ۱۰۹: همدم سنجیده گفتاران، لب پیمانه اس ...17شمارهٔ ۱۱۰: هر سو که بود میل تو، جای تو همان ...18شمارهٔ ۱۱۱: دیوانه، عاقلانه به هامون گریخته س ...19شمارهٔ ۱۱۲: بر لبم حرف دهان تنگ یار افتاده اس ...20شمارهٔ ۱۱۳: روشن از حیرت دل شد که دلارایی هست 21شمارهٔ ۱۱۴: بال و پر گر به اسیری نبود پروا نی ...22شمارهٔ ۱۱۵: طوفان فتنه است و کسی دستگیر نیست 23شمارهٔ ۱۱۶: چون شمع، بی سبب نفسم جانگداز نیست 24شمارهٔ ۱۱۷: زاهد خمیده است چو چنگ و ملول نیست 25شمارهٔ ۱۱۸: مستمع گر نکند فهم، غم اینم نیست 26شمارهٔ ۱۱۹: مدتی شد که در این بزم سخن سازی نی ...27شمارهٔ ۱۲۰: پی برده هر که، وادیِ دل جلوه گاه ...28شمارهٔ ۱۲۱: نتوانست به موی کمر یار آویخت 29شمارهٔ ۱۲۲: بی باده سیه مست، شب از یاسمن کیست 30شمارهٔ ۱۲۳: این داغ دلفروز ندانم چراغ کیست 31شمارهٔ ۱۲۴: دو نان، به دل زنند سنان از زبان ب ...32شمارهٔ ۱۲۵: دل از یادش، در آغوش من شیدا نمی گ ...33شمارهٔ ۱۲۶: ز بی برگی، ره الفت دلم بر دوستان ...34شمارهٔ ۱۲۷: کجا دلبستگی عاشق به حسن بی وفا دا ...35شمارهٔ ۱۲۸: عشق در سینهٔ من، لاله ستان ها دار ...36شمارهٔ ۱۲۹: سامان پریشان دلی اندوخته دارم 37شمارهٔ ۱۳۰: آتشکده ای در جگر سوخته دارم 38شمارهٔ ۱۳۱: ز بی مهریّ او، داغم چراغ مرده ای ...39شمارهٔ ۱۳۲: شوریده سرم، طرهٔ پیچان تو دارد 40شمارهٔ ۱۳۳: شکرخند دلم خواهش ز لعل می کشی دار ...41شمارهٔ ۱۳۴: گزند کوکب از کژدم فزون جان را زیا ...42شمارهٔ ۱۳۵: دگر خونابه دل، دیده را آلودنی دار ...43شمارهٔ ۱۳۶: تپش سینهٔ ما، بانگ درایی دارد 44شمارهٔ ۱۳۷: عمر گذران، فکر مه و سال ندارد 45شمارهٔ ۱۳۸: با داغ محبت، دل دیوانه نسازد 46شمارهٔ ۱۳۹: شراب خون من، آن مست را مخمور می س ...47شمارهٔ ۱۴۰: مریض زهد را آن روی آتشناک می سازد 48شمارهٔ ۱۴۱: ز افسانه کی به شب، مژهٔ ما به هم ...49شمارهٔ ۱۴۲: هرکس که نظر باز به آن زلف دوتا شد 50شمارهٔ ۱۴۳: سخن چون می سرایم، کلک شکربار می س ...51شمارهٔ ۱۴۴: رنگت به خون لاله، قدح در خمار زد 52شمارهٔ ۱۴۵: شراب لعلی آن نوش لب، به ما چه رسد 53شمارهٔ ۱۴۶: بلاکش عاشقی کو با غم جانانه می سا ...54شمارهٔ ۱۴۷: نقاب آنجا که از رخسارهٔ جانانه بر ...55شمارهٔ ۱۴۸: قاصد سخنی از لب یارم نرسانید 56شمارهٔ ۱۴۹: آن قدر کرد تپیدن که به آرام رساند 57شمارهٔ ۱۵۰: آتشی گرمتر از آتش محرومی نیست 58شمارهٔ ۱۵۱: به دنیا قدر ارباب مذلت بیش می باش ...59شمارهٔ ۱۵۲: در طمع، کام دل بی بصران می باشد 60شمارهٔ ۱۵۳: تذرو دل، اسیر سرو آزاد تو می باشد 61شمارهٔ ۱۵۴: خون من تیغ تو آندم که به خاک افشا ...62شمارهٔ ۱۵۵: چر با سردی دی بلبلان را کینه می ب ...63شمارهٔ ۱۵۶: دلم در زلف او، از سینه نالان بیشت ...64شمارهٔ ۱۵۷: نقش مراد دنیا، نقش بر آب باشد 65شمارهٔ ۱۵۸: سخنم چو هست، در دل نمک سراب باشد 66شمارهٔ ۱۵۹: پریشان سنبلش، دیباچهٔ احوال من با ...67شمارهٔ ۱۶۰: خیالت مونس جان اسیران در بدن باشد 68شمارهٔ ۱۶۱: با دل غم آن رشک پری، ساخته باشد 69شمارهٔ ۱۶۲: خوشا چشمی که محو لذّت نظّاره ای ب ...70شمارهٔ ۱۶۳: ز غیرت، آب گوهر نخل عزّت را به جو ...71شمارهٔ ۱۶۴: آب دیده ام خونین، آهم آتشین باشد 72آب دیده ام خونین، آهم آتشین باشد عاشقم به کا ...73شمارهٔ ۱۶۶: به رنگین جلوه ای در خون کشیدی، گو ...74شمارهٔ ۱۶۷: نخل مرا شکوفهٔ صبح امید شد 75شمارهٔ ۱۶۸: ساقی مباد عیدی ما کوتهی شود 76شمارهٔ ۱۶۹: پایان ناز او چو به بیگانگی کشید 77شمارهٔ ۱۷۰: کی نشئهٔ صهبا، دل غمناک گشاید 78شمارهٔ ۱۷۱: آزاده، از حیات خود آزار می کشد 79شمارهٔ ۱۷۲: جز آتش بهار هوا را که بشکند 80شمارهٔ ۱۷۳: آن کیست تا ز کار کسی عقده واکند 81شمارهٔ ۱۷۴: چهره نما که در چمن، شور هزار گل ک ...82شمارهٔ ۱۷۵: اگر یادم، چمن پرورد آغوشش نخواهد ...83شمارهٔ ۱۷۶: به دنیا سر فرو ناوردنم بالین راحت ...84شمارهٔ ۱۷۷: نگاه خشم، چشم شوخ او را زیب دیگر ...85شمارهٔ ۱۷۸: تا زلف تو بر دوش و برم سایه فکن ش ...86شمارهٔ ۱۷۹: همّت آن است که در پیش کرم، دون نش ...87شمارهٔ ۱۸۰: تقلید من فزونی یاران نمی شود 88شمارهٔ ۱۸۱: مباد، نفس ز قید خرد گشاده شود 89شمارهٔ ۱۸۲: هما که بال و پر خویش سایبان تو دا ...90شمارهٔ ۱۸۳: کی ترک مکر و حیله به احباب می کند 91شمارهٔ ۱۸۴: آن مشکبو غزال ز چشمم گذار کرد 92شمارهٔ ۱۸۵: صحرانورد وحشتم، آن خط و خال کرد 93شمارهٔ ۱۸۶: این عشق تازه دیده به اشکم دچار کر ...94شمارهٔ ۱۸۷: پریشانی ز احسان، بحر بی پایان نمی ...95شمارهٔ ۱۸۸: کسی درد سخن، تا دل نگردد خون چه م ...96شمارهٔ ۱۸۹: چون نقش آن خط و خال، لوح خیال گیر ...97شمارهٔ ۱۹۰: دل از وحشت سرای عالم غدّار می گیر ...98شمارهٔ ۱۹۱: از روی لاله رنگ تو خون جوش می زند 99شمارهٔ ۱۹۲: این باخته نقشان که درین خانهٔ تنگ ...100شمارهٔ ۱۹۳: یکایک از نظرم نور پیکران رفتند 101شمارهٔ ۱۹۴: گر چه در بزم جهان، گردن میناست بل ...102شمارهٔ ۱۹۵: شور مستی از دل دیوانهٔ ما شد بلند 103شمارهٔ ۱۹۶: تا حرفی از آن لعل می آلود برآمد 104شمارهٔ ۱۹۷: از نالهٔ من خامه خوش آهنگ برآمد 105شمارهٔ ۱۹۸: سختی به ضعیفان جهان بی سبب آید 106شمارهٔ ۱۹۹: صفای عارضش، رنگ از رخ مهتاب بزدای ...107شمارهٔ ۲۰۰: مکن کاری که حرفی از زبان من برون ...108شمارهٔ ۲۰۱: به دل گفتم که خواهد غمزهٔ نامهربا ...109شمارهٔ ۲۰۲: ز هر چاکی که دارد سینه من، بوی خو ...110شمارهٔ ۲۰۳: گیاه خرّمی از تربت پاکم نمی روید 111شمارهٔ ۲۰۴: درنگ ازکاروان ما سبکباران نمی آید 112شمارهٔ ۲۰۵: مداوای جنون از دیده بی خواب می آی ...113شمارهٔ ۲۰۶: وجود کاملان بر ناقصان دشوار می آی ...114شمارهٔ ۲۰۷: ز معراج خریّت، خواجه سنگین بار می ...115شمارهٔ ۲۰۸: ز هجران کار دلتنگی به سامان دیر م ...116شمارهٔ ۲۰۹: در آن محفل که شمع من، تجلی ساز می ...117شمارهٔ ۲۱۰: با سفلگان شراکت روزی، زیان بود 118شمارهٔ ۲۱۱: دمهای زنده را، از اجل کی زیان بود 119شمارهٔ ۲۱۲: امشب که از نظر مه من درگذاره بود 120شمارهٔ ۲۱۳: مرنج از طعنهٔ خصم و مکن عرض کمال ...121شمارهٔ ۲۱۴: در بهاری که مرا بال و پرافشانی بو ...122شمارهٔ ۲۱۵: خجل چون بید مجنون گشتم از نشو و ن ...123شمارهٔ ۲۱۶: تشنه کامان حسد خون مرا نوشیدند 124شمارهٔ ۲۱۷: گهر چون سفته گردد، همچو اشک از دی ...125شمارهٔ ۲۱۸: شود چون جوهر آیینه پیدا، تار می ا ...126شمارهٔ ۲۱۹: عزلت طلب از پایهٔ اقبال نیفتد 127شمارهٔ ۲۲۰: ز شیرین کاری من، بیستون آباد می گ ...128شمارهٔ ۲۲۱: نمی دانم چه سودا در سر مخمور می گ ...129شمارهٔ ۲۲۲: دل از قفس سینه، دم سرد برآورد 130شمارهٔ ۲۲۳: زلف سیهش، آتش بیداد برآورد 131شمارهٔ ۲۲۴: ترسم که بر لبی، سخن آن میان رود 132شمارهٔ ۲۲۵: دلم، شب بر خس و خاشاک کویش تا سحر ...133شمارهٔ ۲۲۶: تن سختی کشم چون در خروش آید، روان ...134شمارهٔ ۲۲۷: ساغر ای عشق به اندازهٔ مخمور بیار 135شمارهٔ ۲۲۸: تیغ ستمت از می پرزور گران تر 136شمارهٔ ۲۲۹: سیمین عذار اوست، ز خط خوش عیارتر 137شمارهٔ ۲۳۰: چمن، به سایه نشینان خرمی بگذار 138شمارهٔ ۲۳۱: کنون ز تربتم ای شوخ، سرگران مگذر 139شمارهٔ ۲۳۲: می آید از کوی مغان طرز طربناکش نگ ...140شمارهٔ ۲۳۳: با آنکه نیست از تو بتی دلنوازتر 141شمارهٔ ۲۳۴: گرفتار تو را در دور خط، شد کام جا ...142شمارهٔ ۲۳۵: ای زلف، پریشان شدگانیم، خبر گیر 143شمارهٔ ۲۳۶: ز خط شده ست عذارش بنفشه زار امروز 144شمارهٔ ۲۳۷: یک ره درآ به دیده و مستی بهانه سا ...145شمارهٔ ۲۳۸: دل طلب کرد، از آن غمزه، عتابی که ...146شمارهٔ ۲۳۹: خون گر نخورد زان لب میگون، چه کند ...147شمارهٔ ۲۴۰: بسته پای چو من بی پر و بالی که مپ ...148شمارهٔ ۲۴۱: از چرخ تنک حوصله، پروا چه کند کس 149شمارهٔ ۲۴۲: غنچه دیدی و دل تنگ ندیدی، افسوس 150شمارهٔ ۲۴۳: نمی کشد، دل ما را به دام و دانهٔ ...151شمارهٔ ۲۴۴: نمی بینم به مسجد رونق، از دلمرده ...152شمارهٔ ۲۴۵: برده شوریدگیم از خود و صهبا در پی ...153شمارهٔ ۲۴۶: لقمه ای را ممسک از آزادگان دارد د ...154شمارهٔ ۲۴۷: سرفرازی طلب از همّت مردانهٔ عشق 155شمارهٔ ۲۴۸: ای آنکه زدی بر قدح، امروز مرا سنگ 156شمارهٔ ۲۴۹: فرش داغ، ار نشود بستر بیماری دل 157شمارهٔ ۲۵۰: در بتکده نامحرم و در کعبه غریبم 158شمارهٔ ۲۵۱: به عشق روی تو، چون لاله داغ می طل ...159شمارهٔ ۲۵۲: ز پی بیگانه خویی را، به امّید وفا ...160شمارهٔ ۲۵۳: در کشور ایجاد، ندانم چه گلستم 161شمارهٔ ۲۵۴: من نازک دل از زخم زبان بسیار می ر ...162شمارهٔ ۲۵۵: غبار گشتم و سرگشته وار می گردم 163شمارهٔ ۲۵۶: به راه آن وفا دشمن، سر و جان شاد ...164شمارهٔ ۲۵۷: نشود گشاده چون نی، گرهی ز کار درد ...165شمارهٔ ۲۵۸: حاصلی که خرمن شد، نذر خوشه چین دا ...166شمارهٔ ۲۵۹: صبوحی می کند تکلیف، کز می کام برد ...167شمارهٔ ۲۶۰: شمع سان، دیده پرآتش مژه پرنم دارم 168شمارهٔ ۲۶۱: خموشم چون قلم امّا، نوا در آستین ...169شمارهٔ ۲۶۲: زد نقش سخن سکهٔ جاوید به نامم 170شمارهٔ ۲۶۳: قناعت چون گهر، با ساغر و مینای خو ...171شمارهٔ ۲۶۴: دمد از چاکهای سینه شیون، تا نفس د ...172شمارهٔ ۲۶۵: نه یاد مصر و نه پروای کاروان دارم 173شمارهٔ ۲۶۶: ز شمع خامه، هر جا در میان افسانه ...174شمارهٔ ۲۶۷: جز وصل علاج دل بیچاره ندارم 175شمارهٔ ۲۶۸: به هرگلشن که شور از شیون مستانه ا ...176شمارهٔ ۲۶۹: از دل، به فرات مژه راهی ست چه ساز ...177شمارهٔ ۲۷۰: به صد شوریدگی، از بزم آن بی باک ب ...178شمارهٔ ۲۷۱: زبان و سود، شد در عشق بی پروا فرا ...179شمارهٔ ۲۷۲: از ضعف مشکل آید، چون می برد ز خوی ...180شمارهٔ ۲۷۳: ز ابر دیده در هر گل، زمین کشته ای ...181شمارهٔ ۲۷۴: با ماست، لطف چشم تغافل پناه،کم 182شمارهٔ ۲۷۵: شکایت نیست، مطلب ناله آهنگ است می ...183شمارهٔ ۲۷۶: بیهوده نگشتم به سراپای دو عالم 184شمارهٔ ۲۷۷: ز رنگش، اشک گلگون بادهٔ نابی ست د ...185شمارهٔ ۲۷۸: دل و جان نژند را مانم 186شمارهٔ ۲۷۹: نکرد عشق تو، مطلب روای خویشتنم 187شمارهٔ ۲۸۰: خزان چه می برد از نوبهار رنگینم 188شمارهٔ ۲۸۱: آسان به جلوه های تو، از جا نمی رو ...189شمارهٔ ۲۸۲: چو سایه در قدم سرو خوش خرام توام 190شمارهٔ ۲۸۳: سیاهی را، به اشک از دیدهٔ خود کام ...191شمارهٔ ۲۸۴: رنگین شد از رخت، چو رگ گل، نظاره ...192شمارهٔ ۲۸۵: ز دل برخاست شوری، دیدهٔ داغ درون ...193شمارهٔ ۲۸۶: زانوی بی کسی هاست، بالین خستهٔ من 194شمارهٔ ۲۸۷: نماید بی سبب حاصل، مسبب مدعای من 195شمارهٔ ۲۸۸: نهانی کرده ای یغما، دل من 196شمارهٔ ۲۸۹: باده بیار و هوش را، از سر ما روان ...197شمارهٔ ۲۹۰: لخت دل با سینه از اشک مدام آمد بر ...198شمارهٔ ۲۹۱: صید از حرم کشد، خم جعد بلند تو 199شمارهٔ ۲۹۲: ز تکبیر فنا، حاضر نشد وقت نماز تو 200شمارهٔ ۲۹۳: دارم دلی دو نیم، ز تیغ زبان تو 201شمارهٔ ۲۹۴: صفای وقت، ز دل های بی غبار بجو 202شمارهٔ ۲۹۵: عریان ز صافی طینتی، از پردهٔ نیرن ...203شمارهٔ ۲۹۶: ای تهیدست، به امّید و امل غره مشو 204شمارهٔ ۲۹۷: به دنبال خرام آن پری رو 205شمارهٔ ۲۹۸: افسرده ایم، جام می خوشگوار کو 206شمارهٔ ۲۹۹: سوخته جان دلم یکی، سنبل مشک فام، ...207شمارهٔ ۳۰۰: به عاشقی، شده ام شهرهٔ جهان از تو 208شمارهٔ ۳۰۱: چون لب نایی و نی، پرده سرایان من ...209شمارهٔ ۳۰۲: طرف نقاب اگر کشی، از رخ نازنین فر ...210شمارهٔ ۳۰۳: مستی فزوده است تو را، در بر آینه 211شمارهٔ ۳۰۴: دل از وفا به خاطر جانان گران شده 212شمارهٔ ۳۰۵: ای خدا، یار مرا میل خریدارش ده 213شمارهٔ ۳۰۶: ای دل به زیر خاک تپیدن چه فایده 214شمارهٔ ۳۰۷: دردت به دوای دل بی تاب رسیده 215شمارهٔ ۳۰۸: تا شانه خشک دستم، بی زلف یار ماند ...216شمارهٔ ۳۰۹: مکن ای بلبل آزرده دل، از خار گله 217شمارهٔ ۳۱۰: صبح است و عزم کوی خرابات کردهای 218شمارهٔ ۳۱۱: به خاموشی سپندم گفت، در بزم پریزا ...219شمارهٔ ۳۱۲: به بالینم نشستی، قد به ناز افراشت ...220شمارهٔ ۳۱۳: من بلبلم و گلبن من یار منستی 221شمارهٔ ۳۱۴: سخنها از وفا می گفتی و جور و جفا ...222شمارهٔ ۳۱۵: غم دل با تو زان گوبم،که دانم شاد ...223شمارهٔ ۳۱۶: دلم را، کرده یک پیمانه خون، لعل م ...224شمارهٔ ۳۱۷: گذشت آن دور کز ساغر، کند یاری مرا ...225شمارهٔ ۳۱۸: شد صید دلم بستهٔ فتراک سواری 226شمارهٔ ۳۱۹: مطرب سرود شوق به مستان چه می بری 227شمارهٔ ۳۲۰: خزان رنگ زردم را، میِ نابی نشد رو ...228شمارهٔ ۳۲۱: خوش آن ساعت که از فیض سحر شاداب ب ...229شمارهٔ ۳۲۲: ای خطِّ لب یار، نمایان شده باشی 230شمارهٔ ۳۲۳: ز مستی، خون دل را، باده می انگاشت ...231شمارهٔ ۳۲۴: نوای پرده سوزم، از کجا پیدا کند گ ...232شمارهٔ ۳۲۵: ببین که هست لبم، بلبل بهار خطی 233شمارهٔ ۳۲۶: سحاب خشک، دیگر از کجا پیدا کند اش ...234شمارهٔ ۳۲۷: نشد از گریهٔ مستانه ساقی، دل کنم ...235شمارهٔ ۳۲۸: دارم گل زخمی به جگر تازه و تر، ها ...236شمارهٔ ۳۲۹: ای که بر دیدهٔ اغیار خرامی داری 237شمارهٔ ۳۳۰: ای برق حسن، شعله به باغ که می زنی 238شمارهٔ ۳۳۱: گره، ز ابروی مسکین نواز وا نکنی 239شمارهٔ ۳۳۲: بی داغ عشق، بر در دل ها چه می روی 240شمارهٔ ۳۳۳: ناصح، سخن چه بیهُده از پند می کنی 241شمارهٔ ۳۳۴: ای دل، ترحمی به گناهی نمی کنی 242شمارهٔ ۳۳۵: می رود صید دلم، سخت کمانی در پی 243شمارهٔ ۳۳۶: بستم چو دل به مهر تو، نامهربان شد ...244شمارهٔ ۳۳۷: تا کی از عشوه، فریب دل ناکام دهی 245شمارهٔ ۳۳۸: نی می دهد از اصل مقامات صدایی 246شمارهٔ ۳۳۹: بنواخت نی را، لبهای نایی 247شمارهٔ ۳۴۰: شکیبایی بود کار دلم، با گرمی خویی 248شمارهٔ ۳۴۱: ای ناله، چند در غم دل دردسر دهی 249شمارهٔ ۳۴۲: تلاش فکر ما را از سخن لافان چه می ...250شمارهٔ ۳۴۳: نماند از گرد غم، در سینه ام جای ش ...251شمارهٔ ۳۴۴: اگر نه در جهان سرچشمه ی حیوان بود ...

نظرات

نام خود را وارد کنید

متن نظر را وارد کنید

برداشت از داده های تارنمای گنجینه فارسی با یادکرد منبع آزاد میباشد. گنجینه فارسی 1400.

طراحی سایت و بهینه سازی سایت توسط شرکت مهندسی آبی

آمارگیر وبلاگ