به تارنماری گنجینه فارسی خوش آمدید. لطفا در معرفی تارنمای گنجینه فارسی ما را یاری بفرمایید

منوی دسترسی

کتابخانه دیجیتال

حزین لاهیجی

حزین لاهیجیغزلیات ناتمامشمارهٔ ۹۷: خار رهت، به روضهٔ رضوان برابر است

2200عکس بساز

با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

خار رهت، به روضهٔ رضوان برابر است

خاک درت، به چشمه ی حیوان برابر است

از شوخی نگاه تو آموختم سخن

هر نقطه ام، به چشم غزالان برابر است

خود را به چنگ لطمهٔ دنیا نیفکنی

این موجهٔ سراب، به طوفان برابر است

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید

فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

1شمارهٔ ۹۶: مستی چشم یار، ز پیمانه خود است 2شمارهٔ ۹۷: خار رهت، به روضهٔ رضوان برابر است 3شمارهٔ ۹۸: تا بود داغها، دل آزرده حال داشت 4شمارهٔ ۹۹: کاو کاو مژه ی من به جگر خون نگذاشت 5شمارهٔ ۱۰۰: تاراج صبر، دور نگاهش رواج داشت 6شمارهٔ ۱۰۱: دامن فشاند و شمع مزارم به باد داش ...7شمارهٔ ۱۰۲: در پرده دل، جلوه گری بار دگر داشت 8شمارهٔ ۱۰۳: بیگانگی، به مشرب ما آشناتر است 9شمارهٔ ۱۰۴: غافل که سینه، آتش آهن گداز داشت 10شمارهٔ ۱۰۵: آن روز، شب تیرهٔ ما هم سحری داشت 11شمارهٔ ۱۰۶: ایّام غمم، مرا بهار است 12شمارهٔ ۱۰۷: به گلشنی که رخش، گوشهٔ نقاب شکست 13شمارهٔ ۱۰۸: نشئهٔ فیض، در آب و گِل درویشان اس ...14شمارهٔ ۱۰۹: همدم سنجیده گفتاران، لب پیمانه اس ...15شمارهٔ ۱۱۰: هر سو که بود میل تو، جای تو همان ...16شمارهٔ ۱۱۱: دیوانه، عاقلانه به هامون گریخته س ...17شمارهٔ ۱۱۲: بر لبم حرف دهان تنگ یار افتاده اس ...18شمارهٔ ۱۱۳: روشن از حیرت دل شد که دلارایی هست 19شمارهٔ ۱۱۴: بال و پر گر به اسیری نبود پروا نی ...20شمارهٔ ۱۱۵: طوفان فتنه است و کسی دستگیر نیست 21شمارهٔ ۱۱۶: چون شمع، بی سبب نفسم جانگداز نیست 22شمارهٔ ۱۱۷: زاهد خمیده است چو چنگ و ملول نیست 23شمارهٔ ۱۱۸: مستمع گر نکند فهم، غم اینم نیست 24شمارهٔ ۱۱۹: مدتی شد که در این بزم سخن سازی نی ...25شمارهٔ ۱۲۰: پی برده هر که، وادیِ دل جلوه گاه ...26شمارهٔ ۱۲۱: نتوانست به موی کمر یار آویخت 27شمارهٔ ۱۲۲: بی باده سیه مست، شب از یاسمن کیست 28شمارهٔ ۱۲۳: این داغ دلفروز ندانم چراغ کیست 29شمارهٔ ۱۲۴: دو نان، به دل زنند سنان از زبان ب ...30شمارهٔ ۱۲۵: دل از یادش، در آغوش من شیدا نمی گ ...31شمارهٔ ۱۲۶: ز بی برگی، ره الفت دلم بر دوستان ...32شمارهٔ ۱۲۷: کجا دلبستگی عاشق به حسن بی وفا دا ...33شمارهٔ ۱۲۸: عشق در سینهٔ من، لاله ستان ها دار ...34شمارهٔ ۱۲۹: سامان پریشان دلی اندوخته دارم 35شمارهٔ ۱۳۰: آتشکده ای در جگر سوخته دارم 36شمارهٔ ۱۳۱: ز بی مهریّ او، داغم چراغ مرده ای ...37شمارهٔ ۱۳۲: شوریده سرم، طرهٔ پیچان تو دارد 38شمارهٔ ۱۳۳: شکرخند دلم خواهش ز لعل می کشی دار ...39شمارهٔ ۱۳۴: گزند کوکب از کژدم فزون جان را زیا ...40شمارهٔ ۱۳۵: دگر خونابه دل، دیده را آلودنی دار ...41شمارهٔ ۱۳۶: تپش سینهٔ ما، بانگ درایی دارد 42شمارهٔ ۱۳۷: عمر گذران، فکر مه و سال ندارد 43شمارهٔ ۱۳۸: با داغ محبت، دل دیوانه نسازد 44شمارهٔ ۱۳۹: شراب خون من، آن مست را مخمور می س ...45شمارهٔ ۱۴۰: مریض زهد را آن روی آتشناک می سازد 46شمارهٔ ۱۴۱: ز افسانه کی به شب، مژهٔ ما به هم ...47شمارهٔ ۱۴۲: هرکس که نظر باز به آن زلف دوتا شد 48شمارهٔ ۱۴۳: سخن چون می سرایم، کلک شکربار می س ...49شمارهٔ ۱۴۴: رنگت به خون لاله، قدح در خمار زد 50شمارهٔ ۱۴۵: شراب لعلی آن نوش لب، به ما چه رسد 51شمارهٔ ۱۴۶: بلاکش عاشقی کو با غم جانانه می سا ...52شمارهٔ ۱۴۷: نقاب آنجا که از رخسارهٔ جانانه بر ...53شمارهٔ ۱۴۸: قاصد سخنی از لب یارم نرسانید 54شمارهٔ ۱۴۹: آن قدر کرد تپیدن که به آرام رساند 55شمارهٔ ۱۵۰: آتشی گرمتر از آتش محرومی نیست 56شمارهٔ ۱۵۱: به دنیا قدر ارباب مذلت بیش می باش ...57شمارهٔ ۱۵۲: در طمع، کام دل بی بصران می باشد 58شمارهٔ ۱۵۳: تذرو دل، اسیر سرو آزاد تو می باشد 59شمارهٔ ۱۵۴: خون من تیغ تو آندم که به خاک افشا ...60شمارهٔ ۱۵۵: چر با سردی دی بلبلان را کینه می ب ...61شمارهٔ ۱۵۶: دلم در زلف او، از سینه نالان بیشت ...62شمارهٔ ۱۵۷: نقش مراد دنیا، نقش بر آب باشد 63شمارهٔ ۱۵۸: سخنم چو هست، در دل نمک سراب باشد 64شمارهٔ ۱۵۹: پریشان سنبلش، دیباچهٔ احوال من با ...65شمارهٔ ۱۶۰: خیالت مونس جان اسیران در بدن باشد 66شمارهٔ ۱۶۱: با دل غم آن رشک پری، ساخته باشد 67شمارهٔ ۱۶۲: خوشا چشمی که محو لذّت نظّاره ای ب ...68شمارهٔ ۱۶۳: ز غیرت، آب گوهر نخل عزّت را به جو ...69شمارهٔ ۱۶۴: آب دیده ام خونین، آهم آتشین باشد 70آب دیده ام خونین، آهم آتشین باشد عاشقم به کا ...71شمارهٔ ۱۶۶: به رنگین جلوه ای در خون کشیدی، گو ...72شمارهٔ ۱۶۷: نخل مرا شکوفهٔ صبح امید شد 73شمارهٔ ۱۶۸: ساقی مباد عیدی ما کوتهی شود 74شمارهٔ ۱۶۹: پایان ناز او چو به بیگانگی کشید 75شمارهٔ ۱۷۰: کی نشئهٔ صهبا، دل غمناک گشاید 76شمارهٔ ۱۷۱: آزاده، از حیات خود آزار می کشد 77شمارهٔ ۱۷۲: جز آتش بهار هوا را که بشکند 78شمارهٔ ۱۷۳: آن کیست تا ز کار کسی عقده واکند 79شمارهٔ ۱۷۴: چهره نما که در چمن، شور هزار گل ک ...80شمارهٔ ۱۷۵: اگر یادم، چمن پرورد آغوشش نخواهد ...81شمارهٔ ۱۷۶: به دنیا سر فرو ناوردنم بالین راحت ...82شمارهٔ ۱۷۷: نگاه خشم، چشم شوخ او را زیب دیگر ...83شمارهٔ ۱۷۸: تا زلف تو بر دوش و برم سایه فکن ش ...84شمارهٔ ۱۷۹: همّت آن است که در پیش کرم، دون نش ...85شمارهٔ ۱۸۰: تقلید من فزونی یاران نمی شود 86شمارهٔ ۱۸۱: مباد، نفس ز قید خرد گشاده شود 87شمارهٔ ۱۸۲: هما که بال و پر خویش سایبان تو دا ...88شمارهٔ ۱۸۳: کی ترک مکر و حیله به احباب می کند 89شمارهٔ ۱۸۴: آن مشکبو غزال ز چشمم گذار کرد 90شمارهٔ ۱۸۵: صحرانورد وحشتم، آن خط و خال کرد 91شمارهٔ ۱۸۶: این عشق تازه دیده به اشکم دچار کر ...92شمارهٔ ۱۸۷: پریشانی ز احسان، بحر بی پایان نمی ...93شمارهٔ ۱۸۸: کسی درد سخن، تا دل نگردد خون چه م ...94شمارهٔ ۱۸۹: چون نقش آن خط و خال، لوح خیال گیر ...95شمارهٔ ۱۹۰: دل از وحشت سرای عالم غدّار می گیر ...96شمارهٔ ۱۹۱: از روی لاله رنگ تو خون جوش می زند 97شمارهٔ ۱۹۲: این باخته نقشان که درین خانهٔ تنگ ...98شمارهٔ ۱۹۳: یکایک از نظرم نور پیکران رفتند 99شمارهٔ ۱۹۴: گر چه در بزم جهان، گردن میناست بل ...100شمارهٔ ۱۹۵: شور مستی از دل دیوانهٔ ما شد بلند 101شمارهٔ ۱۹۶: تا حرفی از آن لعل می آلود برآمد 102شمارهٔ ۱۹۷: از نالهٔ من خامه خوش آهنگ برآمد 103شمارهٔ ۱۹۸: سختی به ضعیفان جهان بی سبب آید 104شمارهٔ ۱۹۹: صفای عارضش، رنگ از رخ مهتاب بزدای ...105شمارهٔ ۲۰۰: مکن کاری که حرفی از زبان من برون ...106شمارهٔ ۲۰۱: به دل گفتم که خواهد غمزهٔ نامهربا ...107شمارهٔ ۲۰۲: ز هر چاکی که دارد سینه من، بوی خو ...108شمارهٔ ۲۰۳: گیاه خرّمی از تربت پاکم نمی روید 109شمارهٔ ۲۰۴: درنگ ازکاروان ما سبکباران نمی آید 110شمارهٔ ۲۰۵: مداوای جنون از دیده بی خواب می آی ...111شمارهٔ ۲۰۶: وجود کاملان بر ناقصان دشوار می آی ...112شمارهٔ ۲۰۷: ز معراج خریّت، خواجه سنگین بار می ...113شمارهٔ ۲۰۸: ز هجران کار دلتنگی به سامان دیر م ...114شمارهٔ ۲۰۹: در آن محفل که شمع من، تجلی ساز می ...115شمارهٔ ۲۱۰: با سفلگان شراکت روزی، زیان بود 116شمارهٔ ۲۱۱: دمهای زنده را، از اجل کی زیان بود 117شمارهٔ ۲۱۲: امشب که از نظر مه من درگذاره بود 118شمارهٔ ۲۱۳: مرنج از طعنهٔ خصم و مکن عرض کمال ...119شمارهٔ ۲۱۴: در بهاری که مرا بال و پرافشانی بو ...120شمارهٔ ۲۱۵: خجل چون بید مجنون گشتم از نشو و ن ...121شمارهٔ ۲۱۶: تشنه کامان حسد خون مرا نوشیدند 122شمارهٔ ۲۱۷: گهر چون سفته گردد، همچو اشک از دی ...123شمارهٔ ۲۱۸: شود چون جوهر آیینه پیدا، تار می ا ...124شمارهٔ ۲۱۹: عزلت طلب از پایهٔ اقبال نیفتد 125شمارهٔ ۲۲۰: ز شیرین کاری من، بیستون آباد می گ ...126شمارهٔ ۲۲۱: نمی دانم چه سودا در سر مخمور می گ ...127شمارهٔ ۲۲۲: دل از قفس سینه، دم سرد برآورد 128شمارهٔ ۲۲۳: زلف سیهش، آتش بیداد برآورد 129شمارهٔ ۲۲۴: ترسم که بر لبی، سخن آن میان رود 130شمارهٔ ۲۲۵: دلم، شب بر خس و خاشاک کویش تا سحر ...131شمارهٔ ۲۲۶: تن سختی کشم چون در خروش آید، روان ...132شمارهٔ ۲۲۷: ساغر ای عشق به اندازهٔ مخمور بیار 133شمارهٔ ۲۲۸: تیغ ستمت از می پرزور گران تر 134شمارهٔ ۲۲۹: سیمین عذار اوست، ز خط خوش عیارتر 135شمارهٔ ۲۳۰: چمن، به سایه نشینان خرمی بگذار 136شمارهٔ ۲۳۱: کنون ز تربتم ای شوخ، سرگران مگذر 137شمارهٔ ۲۳۲: می آید از کوی مغان طرز طربناکش نگ ...138شمارهٔ ۲۳۳: با آنکه نیست از تو بتی دلنوازتر 139شمارهٔ ۲۳۴: گرفتار تو را در دور خط، شد کام جا ...140شمارهٔ ۲۳۵: ای زلف، پریشان شدگانیم، خبر گیر 141شمارهٔ ۲۳۶: ز خط شده ست عذارش بنفشه زار امروز 142شمارهٔ ۲۳۷: یک ره درآ به دیده و مستی بهانه سا ...143شمارهٔ ۲۳۸: دل طلب کرد، از آن غمزه، عتابی که ...144شمارهٔ ۲۳۹: خون گر نخورد زان لب میگون، چه کند ...145شمارهٔ ۲۴۰: بسته پای چو من بی پر و بالی که مپ ...146شمارهٔ ۲۴۱: از چرخ تنک حوصله، پروا چه کند کس 147شمارهٔ ۲۴۲: غنچه دیدی و دل تنگ ندیدی، افسوس 148شمارهٔ ۲۴۳: نمی کشد، دل ما را به دام و دانهٔ ...149شمارهٔ ۲۴۴: نمی بینم به مسجد رونق، از دلمرده ...150شمارهٔ ۲۴۵: برده شوریدگیم از خود و صهبا در پی ...151شمارهٔ ۲۴۶: لقمه ای را ممسک از آزادگان دارد د ...152شمارهٔ ۲۴۷: سرفرازی طلب از همّت مردانهٔ عشق 153شمارهٔ ۲۴۸: ای آنکه زدی بر قدح، امروز مرا سنگ 154شمارهٔ ۲۴۹: فرش داغ، ار نشود بستر بیماری دل 155شمارهٔ ۲۵۰: در بتکده نامحرم و در کعبه غریبم 156شمارهٔ ۲۵۱: به عشق روی تو، چون لاله داغ می طل ...157شمارهٔ ۲۵۲: ز پی بیگانه خویی را، به امّید وفا ...158شمارهٔ ۲۵۳: در کشور ایجاد، ندانم چه گلستم 159شمارهٔ ۲۵۴: من نازک دل از زخم زبان بسیار می ر ...160شمارهٔ ۲۵۵: غبار گشتم و سرگشته وار می گردم 161شمارهٔ ۲۵۶: به راه آن وفا دشمن، سر و جان شاد ...162شمارهٔ ۲۵۷: نشود گشاده چون نی، گرهی ز کار درد ...163شمارهٔ ۲۵۸: حاصلی که خرمن شد، نذر خوشه چین دا ...164شمارهٔ ۲۵۹: صبوحی می کند تکلیف، کز می کام برد ...165شمارهٔ ۲۶۰: شمع سان، دیده پرآتش مژه پرنم دارم 166شمارهٔ ۲۶۱: خموشم چون قلم امّا، نوا در آستین ...167شمارهٔ ۲۶۲: زد نقش سخن سکهٔ جاوید به نامم 168شمارهٔ ۲۶۳: قناعت چون گهر، با ساغر و مینای خو ...169شمارهٔ ۲۶۴: دمد از چاکهای سینه شیون، تا نفس د ...170شمارهٔ ۲۶۵: نه یاد مصر و نه پروای کاروان دارم 171شمارهٔ ۲۶۶: ز شمع خامه، هر جا در میان افسانه ...172شمارهٔ ۲۶۷: جز وصل علاج دل بیچاره ندارم 173شمارهٔ ۲۶۸: به هرگلشن که شور از شیون مستانه ا ...174شمارهٔ ۲۶۹: از دل، به فرات مژه راهی ست چه ساز ...175شمارهٔ ۲۷۰: به صد شوریدگی، از بزم آن بی باک ب ...176شمارهٔ ۲۷۱: زبان و سود، شد در عشق بی پروا فرا ...177شمارهٔ ۲۷۲: از ضعف مشکل آید، چون می برد ز خوی ...178شمارهٔ ۲۷۳: ز ابر دیده در هر گل، زمین کشته ای ...179شمارهٔ ۲۷۴: با ماست، لطف چشم تغافل پناه،کم 180شمارهٔ ۲۷۵: شکایت نیست، مطلب ناله آهنگ است می ...181شمارهٔ ۲۷۶: بیهوده نگشتم به سراپای دو عالم 182شمارهٔ ۲۷۷: ز رنگش، اشک گلگون بادهٔ نابی ست د ...183شمارهٔ ۲۷۸: دل و جان نژند را مانم 184شمارهٔ ۲۷۹: نکرد عشق تو، مطلب روای خویشتنم 185شمارهٔ ۲۸۰: خزان چه می برد از نوبهار رنگینم 186شمارهٔ ۲۸۱: آسان به جلوه های تو، از جا نمی رو ...187شمارهٔ ۲۸۲: چو سایه در قدم سرو خوش خرام توام 188شمارهٔ ۲۸۳: سیاهی را، به اشک از دیدهٔ خود کام ...189شمارهٔ ۲۸۴: رنگین شد از رخت، چو رگ گل، نظاره ...190شمارهٔ ۲۸۵: ز دل برخاست شوری، دیدهٔ داغ درون ...191شمارهٔ ۲۸۶: زانوی بی کسی هاست، بالین خستهٔ من 192شمارهٔ ۲۸۷: نماید بی سبب حاصل، مسبب مدعای من 193شمارهٔ ۲۸۸: نهانی کرده ای یغما، دل من 194شمارهٔ ۲۸۹: باده بیار و هوش را، از سر ما روان ...195شمارهٔ ۲۹۰: لخت دل با سینه از اشک مدام آمد بر ...196شمارهٔ ۲۹۱: صید از حرم کشد، خم جعد بلند تو 197شمارهٔ ۲۹۲: ز تکبیر فنا، حاضر نشد وقت نماز تو 198شمارهٔ ۲۹۳: دارم دلی دو نیم، ز تیغ زبان تو 199شمارهٔ ۲۹۴: صفای وقت، ز دل های بی غبار بجو 200شمارهٔ ۲۹۵: عریان ز صافی طینتی، از پردهٔ نیرن ...201شمارهٔ ۲۹۶: ای تهیدست، به امّید و امل غره مشو 202شمارهٔ ۲۹۷: به دنبال خرام آن پری رو 203شمارهٔ ۲۹۸: افسرده ایم، جام می خوشگوار کو 204شمارهٔ ۲۹۹: سوخته جان دلم یکی، سنبل مشک فام، ...205شمارهٔ ۳۰۰: به عاشقی، شده ام شهرهٔ جهان از تو 206شمارهٔ ۳۰۱: چون لب نایی و نی، پرده سرایان من ...207شمارهٔ ۳۰۲: طرف نقاب اگر کشی، از رخ نازنین فر ...208شمارهٔ ۳۰۳: مستی فزوده است تو را، در بر آینه 209شمارهٔ ۳۰۴: دل از وفا به خاطر جانان گران شده 210شمارهٔ ۳۰۵: ای خدا، یار مرا میل خریدارش ده 211شمارهٔ ۳۰۶: ای دل به زیر خاک تپیدن چه فایده 212شمارهٔ ۳۰۷: دردت به دوای دل بی تاب رسیده 213شمارهٔ ۳۰۸: تا شانه خشک دستم، بی زلف یار ماند ...214شمارهٔ ۳۰۹: مکن ای بلبل آزرده دل، از خار گله 215شمارهٔ ۳۱۰: صبح است و عزم کوی خرابات کردهای 216شمارهٔ ۳۱۱: به خاموشی سپندم گفت، در بزم پریزا ...217شمارهٔ ۳۱۲: به بالینم نشستی، قد به ناز افراشت ...218شمارهٔ ۳۱۳: من بلبلم و گلبن من یار منستی 219شمارهٔ ۳۱۴: سخنها از وفا می گفتی و جور و جفا ...220شمارهٔ ۳۱۵: غم دل با تو زان گوبم،که دانم شاد ...221شمارهٔ ۳۱۶: دلم را، کرده یک پیمانه خون، لعل م ...222شمارهٔ ۳۱۷: گذشت آن دور کز ساغر، کند یاری مرا ...223شمارهٔ ۳۱۸: شد صید دلم بستهٔ فتراک سواری 224شمارهٔ ۳۱۹: مطرب سرود شوق به مستان چه می بری 225شمارهٔ ۳۲۰: خزان رنگ زردم را، میِ نابی نشد رو ...226شمارهٔ ۳۲۱: خوش آن ساعت که از فیض سحر شاداب ب ...227شمارهٔ ۳۲۲: ای خطِّ لب یار، نمایان شده باشی 228شمارهٔ ۳۲۳: ز مستی، خون دل را، باده می انگاشت ...229شمارهٔ ۳۲۴: نوای پرده سوزم، از کجا پیدا کند گ ...230شمارهٔ ۳۲۵: ببین که هست لبم، بلبل بهار خطی 231شمارهٔ ۳۲۶: سحاب خشک، دیگر از کجا پیدا کند اش ...232شمارهٔ ۳۲۷: نشد از گریهٔ مستانه ساقی، دل کنم ...233شمارهٔ ۳۲۸: دارم گل زخمی به جگر تازه و تر، ها ...234شمارهٔ ۳۲۹: ای که بر دیدهٔ اغیار خرامی داری 235شمارهٔ ۳۳۰: ای برق حسن، شعله به باغ که می زنی 236شمارهٔ ۳۳۱: گره، ز ابروی مسکین نواز وا نکنی 237شمارهٔ ۳۳۲: بی داغ عشق، بر در دل ها چه می روی 238شمارهٔ ۳۳۳: ناصح، سخن چه بیهُده از پند می کنی 239شمارهٔ ۳۳۴: ای دل، ترحمی به گناهی نمی کنی 240شمارهٔ ۳۳۵: می رود صید دلم، سخت کمانی در پی 241شمارهٔ ۳۳۶: بستم چو دل به مهر تو، نامهربان شد ...242شمارهٔ ۳۳۷: تا کی از عشوه، فریب دل ناکام دهی 243شمارهٔ ۳۳۸: نی می دهد از اصل مقامات صدایی 244شمارهٔ ۳۳۹: بنواخت نی را، لبهای نایی 245شمارهٔ ۳۴۰: شکیبایی بود کار دلم، با گرمی خویی 246شمارهٔ ۳۴۱: ای ناله، چند در غم دل دردسر دهی 247شمارهٔ ۳۴۲: تلاش فکر ما را از سخن لافان چه می ...248شمارهٔ ۳۴۳: نماند از گرد غم، در سینه ام جای ش ...249شمارهٔ ۳۴۴: اگر نه در جهان سرچشمه ی حیوان بود ...

نظرات

نام خود را وارد کنید

متن نظر را وارد کنید

برداشت از داده های تارنمای گنجینه فارسی با یادکرد منبع آزاد میباشد. گنجینه فارسی 1400.

طراحی سایت و بهینه سازی سایت توسط شرکت مهندسی آبی

آمارگیر وبلاگ