به تارنماری گنجینه فارسی خوش آمدید. لطفا در معرفی تارنمای گنجینه فارسی ما را یاری بفرمایید

منوی دسترسی

کتابخانه دیجیتال

حزین لاهیجی

حزین لاهیجیغزلیات ناتمامشمارهٔ ۹۹: کاو کاو مژه ی من به جگر خون نگذاشت

2770عکس بساز

با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

کاو کاو مژه ی من به جگر خون نگذاشت

سینه ام داغ برای دل مجنون نگذاشت

حرکت در قلم نکته سراینده ی من

شوخی مصرع آن قامت موزون نگذاشت

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید

فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

1شمارهٔ ۹۸: تا بود داغها، دل آزرده حال داشت 2شمارهٔ ۹۹: کاو کاو مژه ی من به جگر خون نگذاشت 3شمارهٔ ۱۰۰: تاراج صبر، دور نگاهش رواج داشت 4شمارهٔ ۱۰۱: دامن فشاند و شمع مزارم به باد داش ...5شمارهٔ ۱۰۲: در پرده دل، جلوه گری بار دگر داشت 6شمارهٔ ۱۰۳: بیگانگی، به مشرب ما آشناتر است 7شمارهٔ ۱۰۴: غافل که سینه، آتش آهن گداز داشت 8شمارهٔ ۱۰۵: آن روز، شب تیرهٔ ما هم سحری داشت 9شمارهٔ ۱۰۶: ایّام غمم، مرا بهار است 10شمارهٔ ۱۰۷: به گلشنی که رخش، گوشهٔ نقاب شکست 11شمارهٔ ۱۰۸: نشئهٔ فیض، در آب و گِل درویشان اس ...12شمارهٔ ۱۰۹: همدم سنجیده گفتاران، لب پیمانه اس ...13شمارهٔ ۱۱۰: هر سو که بود میل تو، جای تو همان ...14شمارهٔ ۱۱۱: دیوانه، عاقلانه به هامون گریخته س ...15شمارهٔ ۱۱۲: بر لبم حرف دهان تنگ یار افتاده اس ...16شمارهٔ ۱۱۳: روشن از حیرت دل شد که دلارایی هست 17شمارهٔ ۱۱۴: بال و پر گر به اسیری نبود پروا نی ...18شمارهٔ ۱۱۵: طوفان فتنه است و کسی دستگیر نیست 19شمارهٔ ۱۱۶: چون شمع، بی سبب نفسم جانگداز نیست 20شمارهٔ ۱۱۷: زاهد خمیده است چو چنگ و ملول نیست 21شمارهٔ ۱۱۸: مستمع گر نکند فهم، غم اینم نیست 22شمارهٔ ۱۱۹: مدتی شد که در این بزم سخن سازی نی ...23شمارهٔ ۱۲۰: پی برده هر که، وادیِ دل جلوه گاه ...24شمارهٔ ۱۲۱: نتوانست به موی کمر یار آویخت 25شمارهٔ ۱۲۲: بی باده سیه مست، شب از یاسمن کیست 26شمارهٔ ۱۲۳: این داغ دلفروز ندانم چراغ کیست 27شمارهٔ ۱۲۴: دو نان، به دل زنند سنان از زبان ب ...28شمارهٔ ۱۲۵: دل از یادش، در آغوش من شیدا نمی گ ...29شمارهٔ ۱۲۶: ز بی برگی، ره الفت دلم بر دوستان ...30شمارهٔ ۱۲۷: کجا دلبستگی عاشق به حسن بی وفا دا ...31شمارهٔ ۱۲۸: عشق در سینهٔ من، لاله ستان ها دار ...32شمارهٔ ۱۲۹: سامان پریشان دلی اندوخته دارم 33شمارهٔ ۱۳۰: آتشکده ای در جگر سوخته دارم 34شمارهٔ ۱۳۱: ز بی مهریّ او، داغم چراغ مرده ای ...35شمارهٔ ۱۳۲: شوریده سرم، طرهٔ پیچان تو دارد 36شمارهٔ ۱۳۳: شکرخند دلم خواهش ز لعل می کشی دار ...37شمارهٔ ۱۳۴: گزند کوکب از کژدم فزون جان را زیا ...38شمارهٔ ۱۳۵: دگر خونابه دل، دیده را آلودنی دار ...39شمارهٔ ۱۳۶: تپش سینهٔ ما، بانگ درایی دارد 40شمارهٔ ۱۳۷: عمر گذران، فکر مه و سال ندارد 41شمارهٔ ۱۳۸: با داغ محبت، دل دیوانه نسازد 42شمارهٔ ۱۳۹: شراب خون من، آن مست را مخمور می س ...43شمارهٔ ۱۴۰: مریض زهد را آن روی آتشناک می سازد 44شمارهٔ ۱۴۱: ز افسانه کی به شب، مژهٔ ما به هم ...45شمارهٔ ۱۴۲: هرکس که نظر باز به آن زلف دوتا شد 46شمارهٔ ۱۴۳: سخن چون می سرایم، کلک شکربار می س ...47شمارهٔ ۱۴۴: رنگت به خون لاله، قدح در خمار زد 48شمارهٔ ۱۴۵: شراب لعلی آن نوش لب، به ما چه رسد 49شمارهٔ ۱۴۶: بلاکش عاشقی کو با غم جانانه می سا ...50شمارهٔ ۱۴۷: نقاب آنجا که از رخسارهٔ جانانه بر ...51شمارهٔ ۱۴۸: قاصد سخنی از لب یارم نرسانید 52شمارهٔ ۱۴۹: آن قدر کرد تپیدن که به آرام رساند 53شمارهٔ ۱۵۰: آتشی گرمتر از آتش محرومی نیست 54شمارهٔ ۱۵۱: به دنیا قدر ارباب مذلت بیش می باش ...55شمارهٔ ۱۵۲: در طمع، کام دل بی بصران می باشد 56شمارهٔ ۱۵۳: تذرو دل، اسیر سرو آزاد تو می باشد 57شمارهٔ ۱۵۴: خون من تیغ تو آندم که به خاک افشا ...58شمارهٔ ۱۵۵: چر با سردی دی بلبلان را کینه می ب ...59شمارهٔ ۱۵۶: دلم در زلف او، از سینه نالان بیشت ...60شمارهٔ ۱۵۷: نقش مراد دنیا، نقش بر آب باشد 61شمارهٔ ۱۵۸: سخنم چو هست، در دل نمک سراب باشد 62شمارهٔ ۱۵۹: پریشان سنبلش، دیباچهٔ احوال من با ...63شمارهٔ ۱۶۰: خیالت مونس جان اسیران در بدن باشد 64شمارهٔ ۱۶۱: با دل غم آن رشک پری، ساخته باشد 65شمارهٔ ۱۶۲: خوشا چشمی که محو لذّت نظّاره ای ب ...66شمارهٔ ۱۶۳: ز غیرت، آب گوهر نخل عزّت را به جو ...67شمارهٔ ۱۶۴: آب دیده ام خونین، آهم آتشین باشد 68آب دیده ام خونین، آهم آتشین باشد عاشقم به کا ...69شمارهٔ ۱۶۶: به رنگین جلوه ای در خون کشیدی، گو ...70شمارهٔ ۱۶۷: نخل مرا شکوفهٔ صبح امید شد 71شمارهٔ ۱۶۸: ساقی مباد عیدی ما کوتهی شود 72شمارهٔ ۱۶۹: پایان ناز او چو به بیگانگی کشید 73شمارهٔ ۱۷۰: کی نشئهٔ صهبا، دل غمناک گشاید 74شمارهٔ ۱۷۱: آزاده، از حیات خود آزار می کشد 75شمارهٔ ۱۷۲: جز آتش بهار هوا را که بشکند 76شمارهٔ ۱۷۳: آن کیست تا ز کار کسی عقده واکند 77شمارهٔ ۱۷۴: چهره نما که در چمن، شور هزار گل ک ...78شمارهٔ ۱۷۵: اگر یادم، چمن پرورد آغوشش نخواهد ...79شمارهٔ ۱۷۶: به دنیا سر فرو ناوردنم بالین راحت ...80شمارهٔ ۱۷۷: نگاه خشم، چشم شوخ او را زیب دیگر ...81شمارهٔ ۱۷۸: تا زلف تو بر دوش و برم سایه فکن ش ...82شمارهٔ ۱۷۹: همّت آن است که در پیش کرم، دون نش ...83شمارهٔ ۱۸۰: تقلید من فزونی یاران نمی شود 84شمارهٔ ۱۸۱: مباد، نفس ز قید خرد گشاده شود 85شمارهٔ ۱۸۲: هما که بال و پر خویش سایبان تو دا ...86شمارهٔ ۱۸۳: کی ترک مکر و حیله به احباب می کند 87شمارهٔ ۱۸۴: آن مشکبو غزال ز چشمم گذار کرد 88شمارهٔ ۱۸۵: صحرانورد وحشتم، آن خط و خال کرد 89شمارهٔ ۱۸۶: این عشق تازه دیده به اشکم دچار کر ...90شمارهٔ ۱۸۷: پریشانی ز احسان، بحر بی پایان نمی ...91شمارهٔ ۱۸۸: کسی درد سخن، تا دل نگردد خون چه م ...92شمارهٔ ۱۸۹: چون نقش آن خط و خال، لوح خیال گیر ...93شمارهٔ ۱۹۰: دل از وحشت سرای عالم غدّار می گیر ...94شمارهٔ ۱۹۱: از روی لاله رنگ تو خون جوش می زند 95شمارهٔ ۱۹۲: این باخته نقشان که درین خانهٔ تنگ ...96شمارهٔ ۱۹۳: یکایک از نظرم نور پیکران رفتند 97شمارهٔ ۱۹۴: گر چه در بزم جهان، گردن میناست بل ...98شمارهٔ ۱۹۵: شور مستی از دل دیوانهٔ ما شد بلند 99شمارهٔ ۱۹۶: تا حرفی از آن لعل می آلود برآمد 100شمارهٔ ۱۹۷: از نالهٔ من خامه خوش آهنگ برآمد 101شمارهٔ ۱۹۸: سختی به ضعیفان جهان بی سبب آید 102شمارهٔ ۱۹۹: صفای عارضش، رنگ از رخ مهتاب بزدای ...103شمارهٔ ۲۰۰: مکن کاری که حرفی از زبان من برون ...104شمارهٔ ۲۰۱: به دل گفتم که خواهد غمزهٔ نامهربا ...105شمارهٔ ۲۰۲: ز هر چاکی که دارد سینه من، بوی خو ...106شمارهٔ ۲۰۳: گیاه خرّمی از تربت پاکم نمی روید 107شمارهٔ ۲۰۴: درنگ ازکاروان ما سبکباران نمی آید 108شمارهٔ ۲۰۵: مداوای جنون از دیده بی خواب می آی ...109شمارهٔ ۲۰۶: وجود کاملان بر ناقصان دشوار می آی ...110شمارهٔ ۲۰۷: ز معراج خریّت، خواجه سنگین بار می ...111شمارهٔ ۲۰۸: ز هجران کار دلتنگی به سامان دیر م ...112شمارهٔ ۲۰۹: در آن محفل که شمع من، تجلی ساز می ...113شمارهٔ ۲۱۰: با سفلگان شراکت روزی، زیان بود 114شمارهٔ ۲۱۱: دمهای زنده را، از اجل کی زیان بود 115شمارهٔ ۲۱۲: امشب که از نظر مه من درگذاره بود 116شمارهٔ ۲۱۳: مرنج از طعنهٔ خصم و مکن عرض کمال ...117شمارهٔ ۲۱۴: در بهاری که مرا بال و پرافشانی بو ...118شمارهٔ ۲۱۵: خجل چون بید مجنون گشتم از نشو و ن ...119شمارهٔ ۲۱۶: تشنه کامان حسد خون مرا نوشیدند 120شمارهٔ ۲۱۷: گهر چون سفته گردد، همچو اشک از دی ...121شمارهٔ ۲۱۸: شود چون جوهر آیینه پیدا، تار می ا ...122شمارهٔ ۲۱۹: عزلت طلب از پایهٔ اقبال نیفتد 123شمارهٔ ۲۲۰: ز شیرین کاری من، بیستون آباد می گ ...124شمارهٔ ۲۲۱: نمی دانم چه سودا در سر مخمور می گ ...125شمارهٔ ۲۲۲: دل از قفس سینه، دم سرد برآورد 126شمارهٔ ۲۲۳: زلف سیهش، آتش بیداد برآورد 127شمارهٔ ۲۲۴: ترسم که بر لبی، سخن آن میان رود 128شمارهٔ ۲۲۵: دلم، شب بر خس و خاشاک کویش تا سحر ...129شمارهٔ ۲۲۶: تن سختی کشم چون در خروش آید، روان ...130شمارهٔ ۲۲۷: ساغر ای عشق به اندازهٔ مخمور بیار 131شمارهٔ ۲۲۸: تیغ ستمت از می پرزور گران تر 132شمارهٔ ۲۲۹: سیمین عذار اوست، ز خط خوش عیارتر 133شمارهٔ ۲۳۰: چمن، به سایه نشینان خرمی بگذار 134شمارهٔ ۲۳۱: کنون ز تربتم ای شوخ، سرگران مگذر 135شمارهٔ ۲۳۲: می آید از کوی مغان طرز طربناکش نگ ...136شمارهٔ ۲۳۳: با آنکه نیست از تو بتی دلنوازتر 137شمارهٔ ۲۳۴: گرفتار تو را در دور خط، شد کام جا ...138شمارهٔ ۲۳۵: ای زلف، پریشان شدگانیم، خبر گیر 139شمارهٔ ۲۳۶: ز خط شده ست عذارش بنفشه زار امروز 140شمارهٔ ۲۳۷: یک ره درآ به دیده و مستی بهانه سا ...141شمارهٔ ۲۳۸: دل طلب کرد، از آن غمزه، عتابی که ...142شمارهٔ ۲۳۹: خون گر نخورد زان لب میگون، چه کند ...143شمارهٔ ۲۴۰: بسته پای چو من بی پر و بالی که مپ ...144شمارهٔ ۲۴۱: از چرخ تنک حوصله، پروا چه کند کس 145شمارهٔ ۲۴۲: غنچه دیدی و دل تنگ ندیدی، افسوس 146شمارهٔ ۲۴۳: نمی کشد، دل ما را به دام و دانهٔ ...147شمارهٔ ۲۴۴: نمی بینم به مسجد رونق، از دلمرده ...148شمارهٔ ۲۴۵: برده شوریدگیم از خود و صهبا در پی ...149شمارهٔ ۲۴۶: لقمه ای را ممسک از آزادگان دارد د ...150شمارهٔ ۲۴۷: سرفرازی طلب از همّت مردانهٔ عشق 151شمارهٔ ۲۴۸: ای آنکه زدی بر قدح، امروز مرا سنگ 152شمارهٔ ۲۴۹: فرش داغ، ار نشود بستر بیماری دل 153شمارهٔ ۲۵۰: در بتکده نامحرم و در کعبه غریبم 154شمارهٔ ۲۵۱: به عشق روی تو، چون لاله داغ می طل ...155شمارهٔ ۲۵۲: ز پی بیگانه خویی را، به امّید وفا ...156شمارهٔ ۲۵۳: در کشور ایجاد، ندانم چه گلستم 157شمارهٔ ۲۵۴: من نازک دل از زخم زبان بسیار می ر ...158شمارهٔ ۲۵۵: غبار گشتم و سرگشته وار می گردم 159شمارهٔ ۲۵۶: به راه آن وفا دشمن، سر و جان شاد ...160شمارهٔ ۲۵۷: نشود گشاده چون نی، گرهی ز کار درد ...161شمارهٔ ۲۵۸: حاصلی که خرمن شد، نذر خوشه چین دا ...162شمارهٔ ۲۵۹: صبوحی می کند تکلیف، کز می کام برد ...163شمارهٔ ۲۶۰: شمع سان، دیده پرآتش مژه پرنم دارم 164شمارهٔ ۲۶۱: خموشم چون قلم امّا، نوا در آستین ...165شمارهٔ ۲۶۲: زد نقش سخن سکهٔ جاوید به نامم 166شمارهٔ ۲۶۳: قناعت چون گهر، با ساغر و مینای خو ...167شمارهٔ ۲۶۴: دمد از چاکهای سینه شیون، تا نفس د ...168شمارهٔ ۲۶۵: نه یاد مصر و نه پروای کاروان دارم 169شمارهٔ ۲۶۶: ز شمع خامه، هر جا در میان افسانه ...170شمارهٔ ۲۶۷: جز وصل علاج دل بیچاره ندارم 171شمارهٔ ۲۶۸: به هرگلشن که شور از شیون مستانه ا ...172شمارهٔ ۲۶۹: از دل، به فرات مژه راهی ست چه ساز ...173شمارهٔ ۲۷۰: به صد شوریدگی، از بزم آن بی باک ب ...174شمارهٔ ۲۷۱: زبان و سود، شد در عشق بی پروا فرا ...175شمارهٔ ۲۷۲: از ضعف مشکل آید، چون می برد ز خوی ...176شمارهٔ ۲۷۳: ز ابر دیده در هر گل، زمین کشته ای ...177شمارهٔ ۲۷۴: با ماست، لطف چشم تغافل پناه،کم 178شمارهٔ ۲۷۵: شکایت نیست، مطلب ناله آهنگ است می ...179شمارهٔ ۲۷۶: بیهوده نگشتم به سراپای دو عالم 180شمارهٔ ۲۷۷: ز رنگش، اشک گلگون بادهٔ نابی ست د ...181شمارهٔ ۲۷۸: دل و جان نژند را مانم 182شمارهٔ ۲۷۹: نکرد عشق تو، مطلب روای خویشتنم 183شمارهٔ ۲۸۰: خزان چه می برد از نوبهار رنگینم 184شمارهٔ ۲۸۱: آسان به جلوه های تو، از جا نمی رو ...185شمارهٔ ۲۸۲: چو سایه در قدم سرو خوش خرام توام 186شمارهٔ ۲۸۳: سیاهی را، به اشک از دیدهٔ خود کام ...187شمارهٔ ۲۸۴: رنگین شد از رخت، چو رگ گل، نظاره ...188شمارهٔ ۲۸۵: ز دل برخاست شوری، دیدهٔ داغ درون ...189شمارهٔ ۲۸۶: زانوی بی کسی هاست، بالین خستهٔ من 190شمارهٔ ۲۸۷: نماید بی سبب حاصل، مسبب مدعای من 191شمارهٔ ۲۸۸: نهانی کرده ای یغما، دل من 192شمارهٔ ۲۸۹: باده بیار و هوش را، از سر ما روان ...193شمارهٔ ۲۹۰: لخت دل با سینه از اشک مدام آمد بر ...194شمارهٔ ۲۹۱: صید از حرم کشد، خم جعد بلند تو 195شمارهٔ ۲۹۲: ز تکبیر فنا، حاضر نشد وقت نماز تو 196شمارهٔ ۲۹۳: دارم دلی دو نیم، ز تیغ زبان تو 197شمارهٔ ۲۹۴: صفای وقت، ز دل های بی غبار بجو 198شمارهٔ ۲۹۵: عریان ز صافی طینتی، از پردهٔ نیرن ...199شمارهٔ ۲۹۶: ای تهیدست، به امّید و امل غره مشو 200شمارهٔ ۲۹۷: به دنبال خرام آن پری رو 201شمارهٔ ۲۹۸: افسرده ایم، جام می خوشگوار کو 202شمارهٔ ۲۹۹: سوخته جان دلم یکی، سنبل مشک فام، ...203شمارهٔ ۳۰۰: به عاشقی، شده ام شهرهٔ جهان از تو 204شمارهٔ ۳۰۱: چون لب نایی و نی، پرده سرایان من ...205شمارهٔ ۳۰۲: طرف نقاب اگر کشی، از رخ نازنین فر ...206شمارهٔ ۳۰۳: مستی فزوده است تو را، در بر آینه 207شمارهٔ ۳۰۴: دل از وفا به خاطر جانان گران شده 208شمارهٔ ۳۰۵: ای خدا، یار مرا میل خریدارش ده 209شمارهٔ ۳۰۶: ای دل به زیر خاک تپیدن چه فایده 210شمارهٔ ۳۰۷: دردت به دوای دل بی تاب رسیده 211شمارهٔ ۳۰۸: تا شانه خشک دستم، بی زلف یار ماند ...212شمارهٔ ۳۰۹: مکن ای بلبل آزرده دل، از خار گله 213شمارهٔ ۳۱۰: صبح است و عزم کوی خرابات کردهای 214شمارهٔ ۳۱۱: به خاموشی سپندم گفت، در بزم پریزا ...215شمارهٔ ۳۱۲: به بالینم نشستی، قد به ناز افراشت ...216شمارهٔ ۳۱۳: من بلبلم و گلبن من یار منستی 217شمارهٔ ۳۱۴: سخنها از وفا می گفتی و جور و جفا ...218شمارهٔ ۳۱۵: غم دل با تو زان گوبم،که دانم شاد ...219شمارهٔ ۳۱۶: دلم را، کرده یک پیمانه خون، لعل م ...220شمارهٔ ۳۱۷: گذشت آن دور کز ساغر، کند یاری مرا ...221شمارهٔ ۳۱۸: شد صید دلم بستهٔ فتراک سواری 222شمارهٔ ۳۱۹: مطرب سرود شوق به مستان چه می بری 223شمارهٔ ۳۲۰: خزان رنگ زردم را، میِ نابی نشد رو ...224شمارهٔ ۳۲۱: خوش آن ساعت که از فیض سحر شاداب ب ...225شمارهٔ ۳۲۲: ای خطِّ لب یار، نمایان شده باشی 226شمارهٔ ۳۲۳: ز مستی، خون دل را، باده می انگاشت ...227شمارهٔ ۳۲۴: نوای پرده سوزم، از کجا پیدا کند گ ...228شمارهٔ ۳۲۵: ببین که هست لبم، بلبل بهار خطی 229شمارهٔ ۳۲۶: سحاب خشک، دیگر از کجا پیدا کند اش ...230شمارهٔ ۳۲۷: نشد از گریهٔ مستانه ساقی، دل کنم ...231شمارهٔ ۳۲۸: دارم گل زخمی به جگر تازه و تر، ها ...232شمارهٔ ۳۲۹: ای که بر دیدهٔ اغیار خرامی داری 233شمارهٔ ۳۳۰: ای برق حسن، شعله به باغ که می زنی 234شمارهٔ ۳۳۱: گره، ز ابروی مسکین نواز وا نکنی 235شمارهٔ ۳۳۲: بی داغ عشق، بر در دل ها چه می روی 236شمارهٔ ۳۳۳: ناصح، سخن چه بیهُده از پند می کنی 237شمارهٔ ۳۳۴: ای دل، ترحمی به گناهی نمی کنی 238شمارهٔ ۳۳۵: می رود صید دلم، سخت کمانی در پی 239شمارهٔ ۳۳۶: بستم چو دل به مهر تو، نامهربان شد ...240شمارهٔ ۳۳۷: تا کی از عشوه، فریب دل ناکام دهی 241شمارهٔ ۳۳۸: نی می دهد از اصل مقامات صدایی 242شمارهٔ ۳۳۹: بنواخت نی را، لبهای نایی 243شمارهٔ ۳۴۰: شکیبایی بود کار دلم، با گرمی خویی 244شمارهٔ ۳۴۱: ای ناله، چند در غم دل دردسر دهی 245شمارهٔ ۳۴۲: تلاش فکر ما را از سخن لافان چه می ...246شمارهٔ ۳۴۳: نماند از گرد غم، در سینه ام جای ش ...247شمارهٔ ۳۴۴: اگر نه در جهان سرچشمه ی حیوان بود ...

نظرات

نام خود را وارد کنید

متن نظر را وارد کنید

برداشت از داده های تارنمای گنجینه فارسی با یادکرد منبع آزاد میباشد. گنجینه فارسی 1400.

طراحی سایت و بهینه سازی سایت توسط شرکت مهندسی آبی

آمارگیر وبلاگ