به تارنماری گنجینه فارسی خوش آمدید. لطفا در معرفی تارنمای گنجینه فارسی ما را یاری بفرمایید

منوی دسترسی

کتابخانه دیجیتال

حزین لاهیجی

حزین لاهیجیغزلیات ناتمامشمارهٔ ۱۶: باغ و بهار سازد، جیب و کنار خود را

2580عکس بساز

با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

باغ و بهار سازد، جیب و کنار خود را

هرکس گذاشت چون من، با دیده کار خود را

من آن نیم که چون شمع، آسودگی گزینم

درکارگریه کردم، لیل و نهار خود را

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید

فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

1شمارهٔ ۱۵: سلطان همّتم، ز جهان شسته دست را 2شمارهٔ ۱۶: باغ و بهار سازد، جیب و کنار خود را 3شمارهٔ ۱۷: خوش آنکه غازه گر آیم رخ فرنگ تو را 4شمارهٔ ۱۸: نبرده لذت دیدار دلگشای تو را 5شمارهٔ ۱۹: گران جان می کند، تعظیم بی جا اهل د ...6شمارهٔ ۲۰: یاسمین بنده شود چاک گریبان تو را 7شمارهٔ ۲۱: به داغ عشق پروردم، بهار خاطر خود ر ...8شمارهٔ ۲۲: تا در سخن درآرم، شیرین زبان خود را 9شمارهٔ ۲۳: نبخشیدی به مگن یکبار، جام باده خود ...10شمارهٔ ۲۴: بهار خط، گل و می شد، نگاه فتنه مست ...11شمارهٔ ۲۵: هجوم گریهٔ تلخ و خروش ناله های من 12شمارهٔ ۲۶: کدامین دیده سازد سرمه، گرد جلوه گا ...13شمارهٔ ۲۷: ادا سازد به خاموشی، لب او گفتگویش ...14شمارهٔ ۲۸: ای از تو، پریشان نظری آینه ها را 15شمارهٔ ۲۹: دعوی ست با شعر ترم، آن دشمن ادراک ...16شمارهٔ ۳۰: قامت شده‌ست خم، من دیرینه سال را 17شمارهٔ ۳۱: گشتم اسیر، جلوهٔ آن خوش خرام را 18شمارهٔ ۳۲: به پیری عشق سازد شوخ‌تر طبع جوانم ...19شمارهٔ ۳۳: علاج عقدهٔ دلتنگی، آسان است عاشق ر ...20شمارهٔ ۳۴: از آن روزی که گم کردم، سراغ آرمیدن ...21شمارهٔ ۳۵: کنم رنگین تر از دامان گلچین، چشم خ ...22شمارهٔ ۳۶: خدا درمانده نگذارد به عالم، بی نصی ...23شمارهٔ ۳۷: به شهد لفظ و معنی، رهنما گشتیم دور ...24شمارهٔ ۳۸: دل بر سر تیر است، گشاییم کمین را 25شمارهٔ ۳۹: حریف نقش کج گر نیستی این بدقماران ...26شمارهٔ ۴۰: خدایا الفتی ده، با دل آزرده، لالان ...27شمارهٔ ۴۱: عتاب تلخ او شیرین کن جانهاست، مستا ...28شمارهٔ ۴۲: آمال کوته است ز دنیا بریده را 29شمارهٔ ۴۳: رنگین بود سخن، دل در خون تپیده را 30شمارهٔ ۴۴: مردان کنند خوش، غم و هجر همیشه را 31شمارهٔ ۴۵: جام عتاب داده ای، غمزه کینه خواه ر ...32شمارهٔ ۴۶: اگر بینم شبی در خواب، روز خردسالی ...33شمارهٔ ۴۷: به پیری می کشیم آسوده، بار زندگانی ...34شمارهٔ ۴۸: حق تعلیم دارم، خوش قدانِ بوستانی ر ...35شمارهٔ ۴۹: نباشد ناقه ای جز شوق، مجنون الهی ر ...36شمارهٔ ۵۰: بلای جان، زبان تلخ باشد، اهل دعوی ...37شمارهٔ ۵۱: خوش آن ساعت که، بر بالین خرامی، خا ...38شمارهٔ ۵۲: ز دورم دید، اجازت داد عزم جان فشان ...39شمارهٔ ۵۳: نبود آرامشی، شیب و شباب زندگانی را 40شمارهٔ ۵۴: از سر من چرا کشد، سرو قد تو پای را 41شمارهٔ ۵۵: ز دوری خاطرم تنگ است و نتوانم رسید ...42شمارهٔ ۵۶: غم دل از می و مطرب مرا فزود اینجا 43شمارهٔ ۵۷: سخنور چون شدی، خاموش بنشین چون نگی ...44شمارهٔ ۵۸: ترانه کرد صریر نیم، دراز اینجا 45شمارهٔ ۵۹: نخواهد برد جان از رشک ما خصم عنود ...46شمارهٔ ۶۰: هرزه دراست در رهش، سینه چاک چاک ما 47شمارهٔ ۶۱: که خواهد کرد یاد از خستگان بی نوا ...48شمارهٔ ۶۲: از عکس رخش باده فروش است دل ما 49شمارهٔ ۶۳: با اشک روان، قطره زنان است دل ما 50شمارهٔ ۶۴: ندید از گرد راهش، دیده هرگز سرمه و ...51شمارهٔ ۶۵: به جان بستیم پیمان محبّت، عشوه ساز ...52شمارهٔ ۶۶: خاک آسوده، چو سیماب شد ازگریهٔ ما 53شمارهٔ ۶۷: مپرس از شورش صحرای دل دیوانهٔ ما ر ...54شمارهٔ ۶۸: چراغ کلبهٔ درویش، نور ماه می باشد 55شمارهٔ ۶۹: غم عشقت خلاص ازرنج دنیا می کند ما ...56شمارهٔ ۷۰: جدایی نیست از لیلی، دل دیوانهٔ ما ...57شمارهٔ ۷۱: هم آغوش است، سیل خانه زادی منزل ما ...58شمارهٔ ۷۲: تیغ نگه افتاده گران قاتل ما را 59شمارهٔ ۷۳: این است که دل برده و خون کرده بسی ...60شمارهٔ ۷۴: کاش بیرون فتد از سینه دل زار مرا 61شمارهٔ ۷۵: ای که در کشتن عشاق درنگ است تو را 62شمارهٔ ۷۶: افروخت بخت تیره، ز اشک مدام ما 63شمارهٔ ۷۷: بهار آمد که می در جام میخوران شود ...64شمارهٔ ۷۸: به بازاری که دلق میگساران می شود پ ...65شمارهٔ ۷۹: داغ است و سینه در عشق، صبح و ستاره ...66شمارهٔ ۸۰: گذرد گرم ز دل، آه سحرگاهی ما 67شمارهٔ ۸۱: به این شوخی اگر ریزد، سخن مستانه ز ...68شمارهٔ ۸۲: زهی ز خط تو خرّم، بهار مشربها 69شمارهٔ ۸۳: ای از تو داغ بر جگر لاله زارها 70شمارهٔ ۸۴: این است، سرود من و بلبل به چمنها 71شمارهٔ ۸۵: ای امّت نگاه تو، جادو خیالها 72شمارهٔ ۸۶: آشفته چو من نبود، سنبل به گلستانها 73شمارهٔ ۸۷: چو تر هرگز نگردید، از می وصل تو دا ...74شمارهٔ ۸۸: چه شد مهر جهان آرای من، آن گرم جوش ...75شمارهٔ ۸۹: نباشد دل چرا از لطف یار، امّیدوار ...76شمارهٔ ۹۰: شد قسمت خال تو،که مشک ختن ماست 77شمارهٔ ۹۱: شراب تشنه بسی موج زد، ایاغ کجاست 78شمارهٔ ۹۲: فصل بهار عشق و تماشای اشک ماست 79شمارهٔ ۹۳: دعوی گر جاهل، به بغل دشمن خود داشت 80شمارهٔ ۹۴: روزی که غمزه اش به من خسته جنگ داش ...81شمارهٔ ۹۵: با چشم سیر، نعمت دنیا چه حاجت است 82شمارهٔ ۹۶: مستی چشم یار، ز پیمانه خود است 83شمارهٔ ۹۷: خار رهت، به روضهٔ رضوان برابر است 84شمارهٔ ۹۸: تا بود داغها، دل آزرده حال داشت 85شمارهٔ ۹۹: کاو کاو مژه ی من به جگر خون نگذاشت 86شمارهٔ ۱۰۰: تاراج صبر، دور نگاهش رواج داشت 87شمارهٔ ۱۰۱: دامن فشاند و شمع مزارم به باد داش ...88شمارهٔ ۱۰۲: در پرده دل، جلوه گری بار دگر داشت 89شمارهٔ ۱۰۳: بیگانگی، به مشرب ما آشناتر است 90شمارهٔ ۱۰۴: غافل که سینه، آتش آهن گداز داشت 91شمارهٔ ۱۰۵: آن روز، شب تیرهٔ ما هم سحری داشت 92شمارهٔ ۱۰۶: ایّام غمم، مرا بهار است 93شمارهٔ ۱۰۷: به گلشنی که رخش، گوشهٔ نقاب شکست 94شمارهٔ ۱۰۸: نشئهٔ فیض، در آب و گِل درویشان اس ...95شمارهٔ ۱۰۹: همدم سنجیده گفتاران، لب پیمانه اس ...96شمارهٔ ۱۱۰: هر سو که بود میل تو، جای تو همان ...97شمارهٔ ۱۱۱: دیوانه، عاقلانه به هامون گریخته س ...98شمارهٔ ۱۱۲: بر لبم حرف دهان تنگ یار افتاده اس ...99شمارهٔ ۱۱۳: روشن از حیرت دل شد که دلارایی هست 100شمارهٔ ۱۱۴: بال و پر گر به اسیری نبود پروا نی ...101شمارهٔ ۱۱۵: طوفان فتنه است و کسی دستگیر نیست 102شمارهٔ ۱۱۶: چون شمع، بی سبب نفسم جانگداز نیست 103شمارهٔ ۱۱۷: زاهد خمیده است چو چنگ و ملول نیست 104شمارهٔ ۱۱۸: مستمع گر نکند فهم، غم اینم نیست 105شمارهٔ ۱۱۹: مدتی شد که در این بزم سخن سازی نی ...106شمارهٔ ۱۲۰: پی برده هر که، وادیِ دل جلوه گاه ...107شمارهٔ ۱۲۱: نتوانست به موی کمر یار آویخت 108شمارهٔ ۱۲۲: بی باده سیه مست، شب از یاسمن کیست 109شمارهٔ ۱۲۳: این داغ دلفروز ندانم چراغ کیست 110شمارهٔ ۱۲۴: دو نان، به دل زنند سنان از زبان ب ...111شمارهٔ ۱۲۵: دل از یادش، در آغوش من شیدا نمی گ ...112شمارهٔ ۱۲۶: ز بی برگی، ره الفت دلم بر دوستان ...113شمارهٔ ۱۲۷: کجا دلبستگی عاشق به حسن بی وفا دا ...114شمارهٔ ۱۲۸: عشق در سینهٔ من، لاله ستان ها دار ...115شمارهٔ ۱۲۹: سامان پریشان دلی اندوخته دارم 116شمارهٔ ۱۳۰: آتشکده ای در جگر سوخته دارم 117شمارهٔ ۱۳۱: ز بی مهریّ او، داغم چراغ مرده ای ...118شمارهٔ ۱۳۲: شوریده سرم، طرهٔ پیچان تو دارد 119شمارهٔ ۱۳۳: شکرخند دلم خواهش ز لعل می کشی دار ...120شمارهٔ ۱۳۴: گزند کوکب از کژدم فزون جان را زیا ...121شمارهٔ ۱۳۵: دگر خونابه دل، دیده را آلودنی دار ...122شمارهٔ ۱۳۶: تپش سینهٔ ما، بانگ درایی دارد 123شمارهٔ ۱۳۷: عمر گذران، فکر مه و سال ندارد 124شمارهٔ ۱۳۸: با داغ محبت، دل دیوانه نسازد 125شمارهٔ ۱۳۹: شراب خون من، آن مست را مخمور می س ...126شمارهٔ ۱۴۰: مریض زهد را آن روی آتشناک می سازد 127شمارهٔ ۱۴۱: ز افسانه کی به شب، مژهٔ ما به هم ...128شمارهٔ ۱۴۲: هرکس که نظر باز به آن زلف دوتا شد 129شمارهٔ ۱۴۳: سخن چون می سرایم، کلک شکربار می س ...130شمارهٔ ۱۴۴: رنگت به خون لاله، قدح در خمار زد 131شمارهٔ ۱۴۵: شراب لعلی آن نوش لب، به ما چه رسد 132شمارهٔ ۱۴۶: بلاکش عاشقی کو با غم جانانه می سا ...133شمارهٔ ۱۴۷: نقاب آنجا که از رخسارهٔ جانانه بر ...134شمارهٔ ۱۴۸: قاصد سخنی از لب یارم نرسانید 135شمارهٔ ۱۴۹: آن قدر کرد تپیدن که به آرام رساند 136شمارهٔ ۱۵۰: آتشی گرمتر از آتش محرومی نیست 137شمارهٔ ۱۵۱: به دنیا قدر ارباب مذلت بیش می باش ...138شمارهٔ ۱۵۲: در طمع، کام دل بی بصران می باشد 139شمارهٔ ۱۵۳: تذرو دل، اسیر سرو آزاد تو می باشد 140شمارهٔ ۱۵۴: خون من تیغ تو آندم که به خاک افشا ...141شمارهٔ ۱۵۵: چر با سردی دی بلبلان را کینه می ب ...142شمارهٔ ۱۵۶: دلم در زلف او، از سینه نالان بیشت ...143شمارهٔ ۱۵۷: نقش مراد دنیا، نقش بر آب باشد 144شمارهٔ ۱۵۸: سخنم چو هست، در دل نمک سراب باشد 145شمارهٔ ۱۵۹: پریشان سنبلش، دیباچهٔ احوال من با ...146شمارهٔ ۱۶۰: خیالت مونس جان اسیران در بدن باشد 147شمارهٔ ۱۶۱: با دل غم آن رشک پری، ساخته باشد 148شمارهٔ ۱۶۲: خوشا چشمی که محو لذّت نظّاره ای ب ...149شمارهٔ ۱۶۳: ز غیرت، آب گوهر نخل عزّت را به جو ...150شمارهٔ ۱۶۴: آب دیده ام خونین، آهم آتشین باشد 151آب دیده ام خونین، آهم آتشین باشد عاشقم به کا ...152شمارهٔ ۱۶۶: به رنگین جلوه ای در خون کشیدی، گو ...153شمارهٔ ۱۶۷: نخل مرا شکوفهٔ صبح امید شد 154شمارهٔ ۱۶۸: ساقی مباد عیدی ما کوتهی شود 155شمارهٔ ۱۶۹: پایان ناز او چو به بیگانگی کشید 156شمارهٔ ۱۷۰: کی نشئهٔ صهبا، دل غمناک گشاید 157شمارهٔ ۱۷۱: آزاده، از حیات خود آزار می کشد 158شمارهٔ ۱۷۲: جز آتش بهار هوا را که بشکند 159شمارهٔ ۱۷۳: آن کیست تا ز کار کسی عقده واکند 160شمارهٔ ۱۷۴: چهره نما که در چمن، شور هزار گل ک ...161شمارهٔ ۱۷۵: اگر یادم، چمن پرورد آغوشش نخواهد ...162شمارهٔ ۱۷۶: به دنیا سر فرو ناوردنم بالین راحت ...163شمارهٔ ۱۷۷: نگاه خشم، چشم شوخ او را زیب دیگر ...164شمارهٔ ۱۷۸: تا زلف تو بر دوش و برم سایه فکن ش ...165شمارهٔ ۱۷۹: همّت آن است که در پیش کرم، دون نش ...166شمارهٔ ۱۸۰: تقلید من فزونی یاران نمی شود 167شمارهٔ ۱۸۱: مباد، نفس ز قید خرد گشاده شود 168شمارهٔ ۱۸۲: هما که بال و پر خویش سایبان تو دا ...169شمارهٔ ۱۸۳: کی ترک مکر و حیله به احباب می کند 170شمارهٔ ۱۸۴: آن مشکبو غزال ز چشمم گذار کرد 171شمارهٔ ۱۸۵: صحرانورد وحشتم، آن خط و خال کرد 172شمارهٔ ۱۸۶: این عشق تازه دیده به اشکم دچار کر ...173شمارهٔ ۱۸۷: پریشانی ز احسان، بحر بی پایان نمی ...174شمارهٔ ۱۸۸: کسی درد سخن، تا دل نگردد خون چه م ...175شمارهٔ ۱۸۹: چون نقش آن خط و خال، لوح خیال گیر ...176شمارهٔ ۱۹۰: دل از وحشت سرای عالم غدّار می گیر ...177شمارهٔ ۱۹۱: از روی لاله رنگ تو خون جوش می زند 178شمارهٔ ۱۹۲: این باخته نقشان که درین خانهٔ تنگ ...179شمارهٔ ۱۹۳: یکایک از نظرم نور پیکران رفتند 180شمارهٔ ۱۹۴: گر چه در بزم جهان، گردن میناست بل ...181شمارهٔ ۱۹۵: شور مستی از دل دیوانهٔ ما شد بلند 182شمارهٔ ۱۹۶: تا حرفی از آن لعل می آلود برآمد 183شمارهٔ ۱۹۷: از نالهٔ من خامه خوش آهنگ برآمد 184شمارهٔ ۱۹۸: سختی به ضعیفان جهان بی سبب آید 185شمارهٔ ۱۹۹: صفای عارضش، رنگ از رخ مهتاب بزدای ...186شمارهٔ ۲۰۰: مکن کاری که حرفی از زبان من برون ...187شمارهٔ ۲۰۱: به دل گفتم که خواهد غمزهٔ نامهربا ...188شمارهٔ ۲۰۲: ز هر چاکی که دارد سینه من، بوی خو ...189شمارهٔ ۲۰۳: گیاه خرّمی از تربت پاکم نمی روید 190شمارهٔ ۲۰۴: درنگ ازکاروان ما سبکباران نمی آید 191شمارهٔ ۲۰۵: مداوای جنون از دیده بی خواب می آی ...192شمارهٔ ۲۰۶: وجود کاملان بر ناقصان دشوار می آی ...193شمارهٔ ۲۰۷: ز معراج خریّت، خواجه سنگین بار می ...194شمارهٔ ۲۰۸: ز هجران کار دلتنگی به سامان دیر م ...195شمارهٔ ۲۰۹: در آن محفل که شمع من، تجلی ساز می ...196شمارهٔ ۲۱۰: با سفلگان شراکت روزی، زیان بود 197شمارهٔ ۲۱۱: دمهای زنده را، از اجل کی زیان بود 198شمارهٔ ۲۱۲: امشب که از نظر مه من درگذاره بود 199شمارهٔ ۲۱۳: مرنج از طعنهٔ خصم و مکن عرض کمال ...200شمارهٔ ۲۱۴: در بهاری که مرا بال و پرافشانی بو ...201شمارهٔ ۲۱۵: خجل چون بید مجنون گشتم از نشو و ن ...202شمارهٔ ۲۱۶: تشنه کامان حسد خون مرا نوشیدند 203شمارهٔ ۲۱۷: گهر چون سفته گردد، همچو اشک از دی ...204شمارهٔ ۲۱۸: شود چون جوهر آیینه پیدا، تار می ا ...205شمارهٔ ۲۱۹: عزلت طلب از پایهٔ اقبال نیفتد 206شمارهٔ ۲۲۰: ز شیرین کاری من، بیستون آباد می گ ...207شمارهٔ ۲۲۱: نمی دانم چه سودا در سر مخمور می گ ...208شمارهٔ ۲۲۲: دل از قفس سینه، دم سرد برآورد 209شمارهٔ ۲۲۳: زلف سیهش، آتش بیداد برآورد 210شمارهٔ ۲۲۴: ترسم که بر لبی، سخن آن میان رود 211شمارهٔ ۲۲۵: دلم، شب بر خس و خاشاک کویش تا سحر ...212شمارهٔ ۲۲۶: تن سختی کشم چون در خروش آید، روان ...213شمارهٔ ۲۲۷: ساغر ای عشق به اندازهٔ مخمور بیار 214شمارهٔ ۲۲۸: تیغ ستمت از می پرزور گران تر 215شمارهٔ ۲۲۹: سیمین عذار اوست، ز خط خوش عیارتر 216شمارهٔ ۲۳۰: چمن، به سایه نشینان خرمی بگذار 217شمارهٔ ۲۳۱: کنون ز تربتم ای شوخ، سرگران مگذر 218شمارهٔ ۲۳۲: می آید از کوی مغان طرز طربناکش نگ ...219شمارهٔ ۲۳۳: با آنکه نیست از تو بتی دلنوازتر 220شمارهٔ ۲۳۴: گرفتار تو را در دور خط، شد کام جا ...221شمارهٔ ۲۳۵: ای زلف، پریشان شدگانیم، خبر گیر 222شمارهٔ ۲۳۶: ز خط شده ست عذارش بنفشه زار امروز 223شمارهٔ ۲۳۷: یک ره درآ به دیده و مستی بهانه سا ...224شمارهٔ ۲۳۸: دل طلب کرد، از آن غمزه، عتابی که ...225شمارهٔ ۲۳۹: خون گر نخورد زان لب میگون، چه کند ...226شمارهٔ ۲۴۰: بسته پای چو من بی پر و بالی که مپ ...227شمارهٔ ۲۴۱: از چرخ تنک حوصله، پروا چه کند کس 228شمارهٔ ۲۴۲: غنچه دیدی و دل تنگ ندیدی، افسوس 229شمارهٔ ۲۴۳: نمی کشد، دل ما را به دام و دانهٔ ...230شمارهٔ ۲۴۴: نمی بینم به مسجد رونق، از دلمرده ...231شمارهٔ ۲۴۵: برده شوریدگیم از خود و صهبا در پی ...232شمارهٔ ۲۴۶: لقمه ای را ممسک از آزادگان دارد د ...233شمارهٔ ۲۴۷: سرفرازی طلب از همّت مردانهٔ عشق 234شمارهٔ ۲۴۸: ای آنکه زدی بر قدح، امروز مرا سنگ 235شمارهٔ ۲۴۹: فرش داغ، ار نشود بستر بیماری دل 236شمارهٔ ۲۵۰: در بتکده نامحرم و در کعبه غریبم 237شمارهٔ ۲۵۱: به عشق روی تو، چون لاله داغ می طل ...238شمارهٔ ۲۵۲: ز پی بیگانه خویی را، به امّید وفا ...239شمارهٔ ۲۵۳: در کشور ایجاد، ندانم چه گلستم 240شمارهٔ ۲۵۴: من نازک دل از زخم زبان بسیار می ر ...241شمارهٔ ۲۵۵: غبار گشتم و سرگشته وار می گردم 242شمارهٔ ۲۵۶: به راه آن وفا دشمن، سر و جان شاد ...243شمارهٔ ۲۵۷: نشود گشاده چون نی، گرهی ز کار درد ...244شمارهٔ ۲۵۸: حاصلی که خرمن شد، نذر خوشه چین دا ...245شمارهٔ ۲۵۹: صبوحی می کند تکلیف، کز می کام برد ...246شمارهٔ ۲۶۰: شمع سان، دیده پرآتش مژه پرنم دارم 247شمارهٔ ۲۶۱: خموشم چون قلم امّا، نوا در آستین ...248شمارهٔ ۲۶۲: زد نقش سخن سکهٔ جاوید به نامم 249شمارهٔ ۲۶۳: قناعت چون گهر، با ساغر و مینای خو ...250شمارهٔ ۲۶۴: دمد از چاکهای سینه شیون، تا نفس د ...251شمارهٔ ۲۶۵: نه یاد مصر و نه پروای کاروان دارم 252شمارهٔ ۲۶۶: ز شمع خامه، هر جا در میان افسانه ...253شمارهٔ ۲۶۷: جز وصل علاج دل بیچاره ندارم 254شمارهٔ ۲۶۸: به هرگلشن که شور از شیون مستانه ا ...255شمارهٔ ۲۶۹: از دل، به فرات مژه راهی ست چه ساز ...256شمارهٔ ۲۷۰: به صد شوریدگی، از بزم آن بی باک ب ...257شمارهٔ ۲۷۱: زبان و سود، شد در عشق بی پروا فرا ...258شمارهٔ ۲۷۲: از ضعف مشکل آید، چون می برد ز خوی ...259شمارهٔ ۲۷۳: ز ابر دیده در هر گل، زمین کشته ای ...260شمارهٔ ۲۷۴: با ماست، لطف چشم تغافل پناه،کم 261شمارهٔ ۲۷۵: شکایت نیست، مطلب ناله آهنگ است می ...262شمارهٔ ۲۷۶: بیهوده نگشتم به سراپای دو عالم 263شمارهٔ ۲۷۷: ز رنگش، اشک گلگون بادهٔ نابی ست د ...264شمارهٔ ۲۷۸: دل و جان نژند را مانم 265شمارهٔ ۲۷۹: نکرد عشق تو، مطلب روای خویشتنم 266شمارهٔ ۲۸۰: خزان چه می برد از نوبهار رنگینم 267شمارهٔ ۲۸۱: آسان به جلوه های تو، از جا نمی رو ...268شمارهٔ ۲۸۲: چو سایه در قدم سرو خوش خرام توام 269شمارهٔ ۲۸۳: سیاهی را، به اشک از دیدهٔ خود کام ...270شمارهٔ ۲۸۴: رنگین شد از رخت، چو رگ گل، نظاره ...271شمارهٔ ۲۸۵: ز دل برخاست شوری، دیدهٔ داغ درون ...272شمارهٔ ۲۸۶: زانوی بی کسی هاست، بالین خستهٔ من 273شمارهٔ ۲۸۷: نماید بی سبب حاصل، مسبب مدعای من 274شمارهٔ ۲۸۸: نهانی کرده ای یغما، دل من 275شمارهٔ ۲۸۹: باده بیار و هوش را، از سر ما روان ...276شمارهٔ ۲۹۰: لخت دل با سینه از اشک مدام آمد بر ...277شمارهٔ ۲۹۱: صید از حرم کشد، خم جعد بلند تو 278شمارهٔ ۲۹۲: ز تکبیر فنا، حاضر نشد وقت نماز تو 279شمارهٔ ۲۹۳: دارم دلی دو نیم، ز تیغ زبان تو 280شمارهٔ ۲۹۴: صفای وقت، ز دل های بی غبار بجو 281شمارهٔ ۲۹۵: عریان ز صافی طینتی، از پردهٔ نیرن ...282شمارهٔ ۲۹۶: ای تهیدست، به امّید و امل غره مشو 283شمارهٔ ۲۹۷: به دنبال خرام آن پری رو 284شمارهٔ ۲۹۸: افسرده ایم، جام می خوشگوار کو 285شمارهٔ ۲۹۹: سوخته جان دلم یکی، سنبل مشک فام، ...286شمارهٔ ۳۰۰: به عاشقی، شده ام شهرهٔ جهان از تو 287شمارهٔ ۳۰۱: چون لب نایی و نی، پرده سرایان من ...288شمارهٔ ۳۰۲: طرف نقاب اگر کشی، از رخ نازنین فر ...289شمارهٔ ۳۰۳: مستی فزوده است تو را، در بر آینه 290شمارهٔ ۳۰۴: دل از وفا به خاطر جانان گران شده 291شمارهٔ ۳۰۵: ای خدا، یار مرا میل خریدارش ده 292شمارهٔ ۳۰۶: ای دل به زیر خاک تپیدن چه فایده 293شمارهٔ ۳۰۷: دردت به دوای دل بی تاب رسیده 294شمارهٔ ۳۰۸: تا شانه خشک دستم، بی زلف یار ماند ...295شمارهٔ ۳۰۹: مکن ای بلبل آزرده دل، از خار گله 296شمارهٔ ۳۱۰: صبح است و عزم کوی خرابات کردهای 297شمارهٔ ۳۱۱: به خاموشی سپندم گفت، در بزم پریزا ...298شمارهٔ ۳۱۲: به بالینم نشستی، قد به ناز افراشت ...299شمارهٔ ۳۱۳: من بلبلم و گلبن من یار منستی 300شمارهٔ ۳۱۴: سخنها از وفا می گفتی و جور و جفا ...301شمارهٔ ۳۱۵: غم دل با تو زان گوبم،که دانم شاد ...302شمارهٔ ۳۱۶: دلم را، کرده یک پیمانه خون، لعل م ...303شمارهٔ ۳۱۷: گذشت آن دور کز ساغر، کند یاری مرا ...304شمارهٔ ۳۱۸: شد صید دلم بستهٔ فتراک سواری 305شمارهٔ ۳۱۹: مطرب سرود شوق به مستان چه می بری 306شمارهٔ ۳۲۰: خزان رنگ زردم را، میِ نابی نشد رو ...307شمارهٔ ۳۲۱: خوش آن ساعت که از فیض سحر شاداب ب ...308شمارهٔ ۳۲۲: ای خطِّ لب یار، نمایان شده باشی 309شمارهٔ ۳۲۳: ز مستی، خون دل را، باده می انگاشت ...310شمارهٔ ۳۲۴: نوای پرده سوزم، از کجا پیدا کند گ ...311شمارهٔ ۳۲۵: ببین که هست لبم، بلبل بهار خطی 312شمارهٔ ۳۲۶: سحاب خشک، دیگر از کجا پیدا کند اش ...313شمارهٔ ۳۲۷: نشد از گریهٔ مستانه ساقی، دل کنم ...314شمارهٔ ۳۲۸: دارم گل زخمی به جگر تازه و تر، ها ...315شمارهٔ ۳۲۹: ای که بر دیدهٔ اغیار خرامی داری 316شمارهٔ ۳۳۰: ای برق حسن، شعله به باغ که می زنی 317شمارهٔ ۳۳۱: گره، ز ابروی مسکین نواز وا نکنی 318شمارهٔ ۳۳۲: بی داغ عشق، بر در دل ها چه می روی 319شمارهٔ ۳۳۳: ناصح، سخن چه بیهُده از پند می کنی 320شمارهٔ ۳۳۴: ای دل، ترحمی به گناهی نمی کنی 321شمارهٔ ۳۳۵: می رود صید دلم، سخت کمانی در پی 322شمارهٔ ۳۳۶: بستم چو دل به مهر تو، نامهربان شد ...323شمارهٔ ۳۳۷: تا کی از عشوه، فریب دل ناکام دهی 324شمارهٔ ۳۳۸: نی می دهد از اصل مقامات صدایی 325شمارهٔ ۳۳۹: بنواخت نی را، لبهای نایی 326شمارهٔ ۳۴۰: شکیبایی بود کار دلم، با گرمی خویی 327شمارهٔ ۳۴۱: ای ناله، چند در غم دل دردسر دهی 328شمارهٔ ۳۴۲: تلاش فکر ما را از سخن لافان چه می ...329شمارهٔ ۳۴۳: نماند از گرد غم، در سینه ام جای ش ...330شمارهٔ ۳۴۴: اگر نه در جهان سرچشمه ی حیوان بود ...

نظرات

نام خود را وارد کنید

متن نظر را وارد کنید

برداشت از داده های تارنمای گنجینه فارسی با یادکرد منبع آزاد میباشد. گنجینه فارسی 1400.

طراحی سایت و بهینه سازی سایت توسط شرکت مهندسی آبی

آمارگیر وبلاگ