به تارنماری گنجینه فارسی خوش آمدید. لطفا در معرفی تارنمای گنجینه فارسی ما را یاری بفرمایید

منوی دسترسی

کتابخانه دیجیتال

حزین لاهیجی

حزین لاهیجیغزلیات ناتمامشمارهٔ ۶۱: که خواهد کرد یاد از خستگان بی نوا آنجا

2100عکس بساز

با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

که خواهد کرد یاد از خستگان بی نوا آنجا؟

شکایت نیست اینجا محرم ومهر و وفا آنجا

من سرگشته، دور از کوی جانان با که درسازم؟

دل آنجا، دلبر آنجا، مطلب آنجا، مدعا آنجا

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید

فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

1شمارهٔ ۶۰: هرزه دراست در رهش، سینه چاک چاک ما 2شمارهٔ ۶۱: که خواهد کرد یاد از خستگان بی نوا ...3شمارهٔ ۶۲: از عکس رخش باده فروش است دل ما 4شمارهٔ ۶۳: با اشک روان، قطره زنان است دل ما 5شمارهٔ ۶۴: ندید از گرد راهش، دیده هرگز سرمه و ...6شمارهٔ ۶۵: به جان بستیم پیمان محبّت، عشوه ساز ...7شمارهٔ ۶۶: خاک آسوده، چو سیماب شد ازگریهٔ ما 8شمارهٔ ۶۷: مپرس از شورش صحرای دل دیوانهٔ ما ر ...9شمارهٔ ۶۸: چراغ کلبهٔ درویش، نور ماه می باشد 10شمارهٔ ۶۹: غم عشقت خلاص ازرنج دنیا می کند ما ...11شمارهٔ ۷۰: جدایی نیست از لیلی، دل دیوانهٔ ما ...12شمارهٔ ۷۱: هم آغوش است، سیل خانه زادی منزل ما ...13شمارهٔ ۷۲: تیغ نگه افتاده گران قاتل ما را 14شمارهٔ ۷۳: این است که دل برده و خون کرده بسی ...15شمارهٔ ۷۴: کاش بیرون فتد از سینه دل زار مرا 16شمارهٔ ۷۵: ای که در کشتن عشاق درنگ است تو را 17شمارهٔ ۷۶: افروخت بخت تیره، ز اشک مدام ما 18شمارهٔ ۷۷: بهار آمد که می در جام میخوران شود ...19شمارهٔ ۷۸: به بازاری که دلق میگساران می شود پ ...20شمارهٔ ۷۹: داغ است و سینه در عشق، صبح و ستاره ...21شمارهٔ ۸۰: گذرد گرم ز دل، آه سحرگاهی ما 22شمارهٔ ۸۱: به این شوخی اگر ریزد، سخن مستانه ز ...23شمارهٔ ۸۲: زهی ز خط تو خرّم، بهار مشربها 24شمارهٔ ۸۳: ای از تو داغ بر جگر لاله زارها 25شمارهٔ ۸۴: این است، سرود من و بلبل به چمنها 26شمارهٔ ۸۵: ای امّت نگاه تو، جادو خیالها 27شمارهٔ ۸۶: آشفته چو من نبود، سنبل به گلستانها 28شمارهٔ ۸۷: چو تر هرگز نگردید، از می وصل تو دا ...29شمارهٔ ۸۸: چه شد مهر جهان آرای من، آن گرم جوش ...30شمارهٔ ۸۹: نباشد دل چرا از لطف یار، امّیدوار ...31شمارهٔ ۹۰: شد قسمت خال تو،که مشک ختن ماست 32شمارهٔ ۹۱: شراب تشنه بسی موج زد، ایاغ کجاست 33شمارهٔ ۹۲: فصل بهار عشق و تماشای اشک ماست 34شمارهٔ ۹۳: دعوی گر جاهل، به بغل دشمن خود داشت 35شمارهٔ ۹۴: روزی که غمزه اش به من خسته جنگ داش ...36شمارهٔ ۹۵: با چشم سیر، نعمت دنیا چه حاجت است 37شمارهٔ ۹۶: مستی چشم یار، ز پیمانه خود است 38شمارهٔ ۹۷: خار رهت، به روضهٔ رضوان برابر است 39شمارهٔ ۹۸: تا بود داغها، دل آزرده حال داشت 40شمارهٔ ۹۹: کاو کاو مژه ی من به جگر خون نگذاشت 41شمارهٔ ۱۰۰: تاراج صبر، دور نگاهش رواج داشت 42شمارهٔ ۱۰۱: دامن فشاند و شمع مزارم به باد داش ...43شمارهٔ ۱۰۲: در پرده دل، جلوه گری بار دگر داشت 44شمارهٔ ۱۰۳: بیگانگی، به مشرب ما آشناتر است 45شمارهٔ ۱۰۴: غافل که سینه، آتش آهن گداز داشت 46شمارهٔ ۱۰۵: آن روز، شب تیرهٔ ما هم سحری داشت 47شمارهٔ ۱۰۶: ایّام غمم، مرا بهار است 48شمارهٔ ۱۰۷: به گلشنی که رخش، گوشهٔ نقاب شکست 49شمارهٔ ۱۰۸: نشئهٔ فیض، در آب و گِل درویشان اس ...50شمارهٔ ۱۰۹: همدم سنجیده گفتاران، لب پیمانه اس ...51شمارهٔ ۱۱۰: هر سو که بود میل تو، جای تو همان ...52شمارهٔ ۱۱۱: دیوانه، عاقلانه به هامون گریخته س ...53شمارهٔ ۱۱۲: بر لبم حرف دهان تنگ یار افتاده اس ...54شمارهٔ ۱۱۳: روشن از حیرت دل شد که دلارایی هست 55شمارهٔ ۱۱۴: بال و پر گر به اسیری نبود پروا نی ...56شمارهٔ ۱۱۵: طوفان فتنه است و کسی دستگیر نیست 57شمارهٔ ۱۱۶: چون شمع، بی سبب نفسم جانگداز نیست 58شمارهٔ ۱۱۷: زاهد خمیده است چو چنگ و ملول نیست 59شمارهٔ ۱۱۸: مستمع گر نکند فهم، غم اینم نیست 60شمارهٔ ۱۱۹: مدتی شد که در این بزم سخن سازی نی ...61شمارهٔ ۱۲۰: پی برده هر که، وادیِ دل جلوه گاه ...62شمارهٔ ۱۲۱: نتوانست به موی کمر یار آویخت 63شمارهٔ ۱۲۲: بی باده سیه مست، شب از یاسمن کیست 64شمارهٔ ۱۲۳: این داغ دلفروز ندانم چراغ کیست 65شمارهٔ ۱۲۴: دو نان، به دل زنند سنان از زبان ب ...66شمارهٔ ۱۲۵: دل از یادش، در آغوش من شیدا نمی گ ...67شمارهٔ ۱۲۶: ز بی برگی، ره الفت دلم بر دوستان ...68شمارهٔ ۱۲۷: کجا دلبستگی عاشق به حسن بی وفا دا ...69شمارهٔ ۱۲۸: عشق در سینهٔ من، لاله ستان ها دار ...70شمارهٔ ۱۲۹: سامان پریشان دلی اندوخته دارم 71شمارهٔ ۱۳۰: آتشکده ای در جگر سوخته دارم 72شمارهٔ ۱۳۱: ز بی مهریّ او، داغم چراغ مرده ای ...73شمارهٔ ۱۳۲: شوریده سرم، طرهٔ پیچان تو دارد 74شمارهٔ ۱۳۳: شکرخند دلم خواهش ز لعل می کشی دار ...75شمارهٔ ۱۳۴: گزند کوکب از کژدم فزون جان را زیا ...76شمارهٔ ۱۳۵: دگر خونابه دل، دیده را آلودنی دار ...77شمارهٔ ۱۳۶: تپش سینهٔ ما، بانگ درایی دارد 78شمارهٔ ۱۳۷: عمر گذران، فکر مه و سال ندارد 79شمارهٔ ۱۳۸: با داغ محبت، دل دیوانه نسازد 80شمارهٔ ۱۳۹: شراب خون من، آن مست را مخمور می س ...81شمارهٔ ۱۴۰: مریض زهد را آن روی آتشناک می سازد 82شمارهٔ ۱۴۱: ز افسانه کی به شب، مژهٔ ما به هم ...83شمارهٔ ۱۴۲: هرکس که نظر باز به آن زلف دوتا شد 84شمارهٔ ۱۴۳: سخن چون می سرایم، کلک شکربار می س ...85شمارهٔ ۱۴۴: رنگت به خون لاله، قدح در خمار زد 86شمارهٔ ۱۴۵: شراب لعلی آن نوش لب، به ما چه رسد 87شمارهٔ ۱۴۶: بلاکش عاشقی کو با غم جانانه می سا ...88شمارهٔ ۱۴۷: نقاب آنجا که از رخسارهٔ جانانه بر ...89شمارهٔ ۱۴۸: قاصد سخنی از لب یارم نرسانید 90شمارهٔ ۱۴۹: آن قدر کرد تپیدن که به آرام رساند 91شمارهٔ ۱۵۰: آتشی گرمتر از آتش محرومی نیست 92شمارهٔ ۱۵۱: به دنیا قدر ارباب مذلت بیش می باش ...93شمارهٔ ۱۵۲: در طمع، کام دل بی بصران می باشد 94شمارهٔ ۱۵۳: تذرو دل، اسیر سرو آزاد تو می باشد 95شمارهٔ ۱۵۴: خون من تیغ تو آندم که به خاک افشا ...96شمارهٔ ۱۵۵: چر با سردی دی بلبلان را کینه می ب ...97شمارهٔ ۱۵۶: دلم در زلف او، از سینه نالان بیشت ...98شمارهٔ ۱۵۷: نقش مراد دنیا، نقش بر آب باشد 99شمارهٔ ۱۵۸: سخنم چو هست، در دل نمک سراب باشد 100شمارهٔ ۱۵۹: پریشان سنبلش، دیباچهٔ احوال من با ...101شمارهٔ ۱۶۰: خیالت مونس جان اسیران در بدن باشد 102شمارهٔ ۱۶۱: با دل غم آن رشک پری، ساخته باشد 103شمارهٔ ۱۶۲: خوشا چشمی که محو لذّت نظّاره ای ب ...104شمارهٔ ۱۶۳: ز غیرت، آب گوهر نخل عزّت را به جو ...105شمارهٔ ۱۶۴: آب دیده ام خونین، آهم آتشین باشد 106آب دیده ام خونین، آهم آتشین باشد عاشقم به کا ...107شمارهٔ ۱۶۶: به رنگین جلوه ای در خون کشیدی، گو ...108شمارهٔ ۱۶۷: نخل مرا شکوفهٔ صبح امید شد 109شمارهٔ ۱۶۸: ساقی مباد عیدی ما کوتهی شود 110شمارهٔ ۱۶۹: پایان ناز او چو به بیگانگی کشید 111شمارهٔ ۱۷۰: کی نشئهٔ صهبا، دل غمناک گشاید 112شمارهٔ ۱۷۱: آزاده، از حیات خود آزار می کشد 113شمارهٔ ۱۷۲: جز آتش بهار هوا را که بشکند 114شمارهٔ ۱۷۳: آن کیست تا ز کار کسی عقده واکند 115شمارهٔ ۱۷۴: چهره نما که در چمن، شور هزار گل ک ...116شمارهٔ ۱۷۵: اگر یادم، چمن پرورد آغوشش نخواهد ...117شمارهٔ ۱۷۶: به دنیا سر فرو ناوردنم بالین راحت ...118شمارهٔ ۱۷۷: نگاه خشم، چشم شوخ او را زیب دیگر ...119شمارهٔ ۱۷۸: تا زلف تو بر دوش و برم سایه فکن ش ...120شمارهٔ ۱۷۹: همّت آن است که در پیش کرم، دون نش ...121شمارهٔ ۱۸۰: تقلید من فزونی یاران نمی شود 122شمارهٔ ۱۸۱: مباد، نفس ز قید خرد گشاده شود 123شمارهٔ ۱۸۲: هما که بال و پر خویش سایبان تو دا ...124شمارهٔ ۱۸۳: کی ترک مکر و حیله به احباب می کند 125شمارهٔ ۱۸۴: آن مشکبو غزال ز چشمم گذار کرد 126شمارهٔ ۱۸۵: صحرانورد وحشتم، آن خط و خال کرد 127شمارهٔ ۱۸۶: این عشق تازه دیده به اشکم دچار کر ...128شمارهٔ ۱۸۷: پریشانی ز احسان، بحر بی پایان نمی ...129شمارهٔ ۱۸۸: کسی درد سخن، تا دل نگردد خون چه م ...130شمارهٔ ۱۸۹: چون نقش آن خط و خال، لوح خیال گیر ...131شمارهٔ ۱۹۰: دل از وحشت سرای عالم غدّار می گیر ...132شمارهٔ ۱۹۱: از روی لاله رنگ تو خون جوش می زند 133شمارهٔ ۱۹۲: این باخته نقشان که درین خانهٔ تنگ ...134شمارهٔ ۱۹۳: یکایک از نظرم نور پیکران رفتند 135شمارهٔ ۱۹۴: گر چه در بزم جهان، گردن میناست بل ...136شمارهٔ ۱۹۵: شور مستی از دل دیوانهٔ ما شد بلند 137شمارهٔ ۱۹۶: تا حرفی از آن لعل می آلود برآمد 138شمارهٔ ۱۹۷: از نالهٔ من خامه خوش آهنگ برآمد 139شمارهٔ ۱۹۸: سختی به ضعیفان جهان بی سبب آید 140شمارهٔ ۱۹۹: صفای عارضش، رنگ از رخ مهتاب بزدای ...141شمارهٔ ۲۰۰: مکن کاری که حرفی از زبان من برون ...142شمارهٔ ۲۰۱: به دل گفتم که خواهد غمزهٔ نامهربا ...143شمارهٔ ۲۰۲: ز هر چاکی که دارد سینه من، بوی خو ...144شمارهٔ ۲۰۳: گیاه خرّمی از تربت پاکم نمی روید 145شمارهٔ ۲۰۴: درنگ ازکاروان ما سبکباران نمی آید 146شمارهٔ ۲۰۵: مداوای جنون از دیده بی خواب می آی ...147شمارهٔ ۲۰۶: وجود کاملان بر ناقصان دشوار می آی ...148شمارهٔ ۲۰۷: ز معراج خریّت، خواجه سنگین بار می ...149شمارهٔ ۲۰۸: ز هجران کار دلتنگی به سامان دیر م ...150شمارهٔ ۲۰۹: در آن محفل که شمع من، تجلی ساز می ...151شمارهٔ ۲۱۰: با سفلگان شراکت روزی، زیان بود 152شمارهٔ ۲۱۱: دمهای زنده را، از اجل کی زیان بود 153شمارهٔ ۲۱۲: امشب که از نظر مه من درگذاره بود 154شمارهٔ ۲۱۳: مرنج از طعنهٔ خصم و مکن عرض کمال ...155شمارهٔ ۲۱۴: در بهاری که مرا بال و پرافشانی بو ...156شمارهٔ ۲۱۵: خجل چون بید مجنون گشتم از نشو و ن ...157شمارهٔ ۲۱۶: تشنه کامان حسد خون مرا نوشیدند 158شمارهٔ ۲۱۷: گهر چون سفته گردد، همچو اشک از دی ...159شمارهٔ ۲۱۸: شود چون جوهر آیینه پیدا، تار می ا ...160شمارهٔ ۲۱۹: عزلت طلب از پایهٔ اقبال نیفتد 161شمارهٔ ۲۲۰: ز شیرین کاری من، بیستون آباد می گ ...162شمارهٔ ۲۲۱: نمی دانم چه سودا در سر مخمور می گ ...163شمارهٔ ۲۲۲: دل از قفس سینه، دم سرد برآورد 164شمارهٔ ۲۲۳: زلف سیهش، آتش بیداد برآورد 165شمارهٔ ۲۲۴: ترسم که بر لبی، سخن آن میان رود 166شمارهٔ ۲۲۵: دلم، شب بر خس و خاشاک کویش تا سحر ...167شمارهٔ ۲۲۶: تن سختی کشم چون در خروش آید، روان ...168شمارهٔ ۲۲۷: ساغر ای عشق به اندازهٔ مخمور بیار 169شمارهٔ ۲۲۸: تیغ ستمت از می پرزور گران تر 170شمارهٔ ۲۲۹: سیمین عذار اوست، ز خط خوش عیارتر 171شمارهٔ ۲۳۰: چمن، به سایه نشینان خرمی بگذار 172شمارهٔ ۲۳۱: کنون ز تربتم ای شوخ، سرگران مگذر 173شمارهٔ ۲۳۲: می آید از کوی مغان طرز طربناکش نگ ...174شمارهٔ ۲۳۳: با آنکه نیست از تو بتی دلنوازتر 175شمارهٔ ۲۳۴: گرفتار تو را در دور خط، شد کام جا ...176شمارهٔ ۲۳۵: ای زلف، پریشان شدگانیم، خبر گیر 177شمارهٔ ۲۳۶: ز خط شده ست عذارش بنفشه زار امروز 178شمارهٔ ۲۳۷: یک ره درآ به دیده و مستی بهانه سا ...179شمارهٔ ۲۳۸: دل طلب کرد، از آن غمزه، عتابی که ...180شمارهٔ ۲۳۹: خون گر نخورد زان لب میگون، چه کند ...181شمارهٔ ۲۴۰: بسته پای چو من بی پر و بالی که مپ ...182شمارهٔ ۲۴۱: از چرخ تنک حوصله، پروا چه کند کس 183شمارهٔ ۲۴۲: غنچه دیدی و دل تنگ ندیدی، افسوس 184شمارهٔ ۲۴۳: نمی کشد، دل ما را به دام و دانهٔ ...185شمارهٔ ۲۴۴: نمی بینم به مسجد رونق، از دلمرده ...186شمارهٔ ۲۴۵: برده شوریدگیم از خود و صهبا در پی ...187شمارهٔ ۲۴۶: لقمه ای را ممسک از آزادگان دارد د ...188شمارهٔ ۲۴۷: سرفرازی طلب از همّت مردانهٔ عشق 189شمارهٔ ۲۴۸: ای آنکه زدی بر قدح، امروز مرا سنگ 190شمارهٔ ۲۴۹: فرش داغ، ار نشود بستر بیماری دل 191شمارهٔ ۲۵۰: در بتکده نامحرم و در کعبه غریبم 192شمارهٔ ۲۵۱: به عشق روی تو، چون لاله داغ می طل ...193شمارهٔ ۲۵۲: ز پی بیگانه خویی را، به امّید وفا ...194شمارهٔ ۲۵۳: در کشور ایجاد، ندانم چه گلستم 195شمارهٔ ۲۵۴: من نازک دل از زخم زبان بسیار می ر ...196شمارهٔ ۲۵۵: غبار گشتم و سرگشته وار می گردم 197شمارهٔ ۲۵۶: به راه آن وفا دشمن، سر و جان شاد ...198شمارهٔ ۲۵۷: نشود گشاده چون نی، گرهی ز کار درد ...199شمارهٔ ۲۵۸: حاصلی که خرمن شد، نذر خوشه چین دا ...200شمارهٔ ۲۵۹: صبوحی می کند تکلیف، کز می کام برد ...201شمارهٔ ۲۶۰: شمع سان، دیده پرآتش مژه پرنم دارم 202شمارهٔ ۲۶۱: خموشم چون قلم امّا، نوا در آستین ...203شمارهٔ ۲۶۲: زد نقش سخن سکهٔ جاوید به نامم 204شمارهٔ ۲۶۳: قناعت چون گهر، با ساغر و مینای خو ...205شمارهٔ ۲۶۴: دمد از چاکهای سینه شیون، تا نفس د ...206شمارهٔ ۲۶۵: نه یاد مصر و نه پروای کاروان دارم 207شمارهٔ ۲۶۶: ز شمع خامه، هر جا در میان افسانه ...208شمارهٔ ۲۶۷: جز وصل علاج دل بیچاره ندارم 209شمارهٔ ۲۶۸: به هرگلشن که شور از شیون مستانه ا ...210شمارهٔ ۲۶۹: از دل، به فرات مژه راهی ست چه ساز ...211شمارهٔ ۲۷۰: به صد شوریدگی، از بزم آن بی باک ب ...212شمارهٔ ۲۷۱: زبان و سود، شد در عشق بی پروا فرا ...213شمارهٔ ۲۷۲: از ضعف مشکل آید، چون می برد ز خوی ...214شمارهٔ ۲۷۳: ز ابر دیده در هر گل، زمین کشته ای ...215شمارهٔ ۲۷۴: با ماست، لطف چشم تغافل پناه،کم 216شمارهٔ ۲۷۵: شکایت نیست، مطلب ناله آهنگ است می ...217شمارهٔ ۲۷۶: بیهوده نگشتم به سراپای دو عالم 218شمارهٔ ۲۷۷: ز رنگش، اشک گلگون بادهٔ نابی ست د ...219شمارهٔ ۲۷۸: دل و جان نژند را مانم 220شمارهٔ ۲۷۹: نکرد عشق تو، مطلب روای خویشتنم 221شمارهٔ ۲۸۰: خزان چه می برد از نوبهار رنگینم 222شمارهٔ ۲۸۱: آسان به جلوه های تو، از جا نمی رو ...223شمارهٔ ۲۸۲: چو سایه در قدم سرو خوش خرام توام 224شمارهٔ ۲۸۳: سیاهی را، به اشک از دیدهٔ خود کام ...225شمارهٔ ۲۸۴: رنگین شد از رخت، چو رگ گل، نظاره ...226شمارهٔ ۲۸۵: ز دل برخاست شوری، دیدهٔ داغ درون ...227شمارهٔ ۲۸۶: زانوی بی کسی هاست، بالین خستهٔ من 228شمارهٔ ۲۸۷: نماید بی سبب حاصل، مسبب مدعای من 229شمارهٔ ۲۸۸: نهانی کرده ای یغما، دل من 230شمارهٔ ۲۸۹: باده بیار و هوش را، از سر ما روان ...231شمارهٔ ۲۹۰: لخت دل با سینه از اشک مدام آمد بر ...232شمارهٔ ۲۹۱: صید از حرم کشد، خم جعد بلند تو 233شمارهٔ ۲۹۲: ز تکبیر فنا، حاضر نشد وقت نماز تو 234شمارهٔ ۲۹۳: دارم دلی دو نیم، ز تیغ زبان تو 235شمارهٔ ۲۹۴: صفای وقت، ز دل های بی غبار بجو 236شمارهٔ ۲۹۵: عریان ز صافی طینتی، از پردهٔ نیرن ...237شمارهٔ ۲۹۶: ای تهیدست، به امّید و امل غره مشو 238شمارهٔ ۲۹۷: به دنبال خرام آن پری رو 239شمارهٔ ۲۹۸: افسرده ایم، جام می خوشگوار کو 240شمارهٔ ۲۹۹: سوخته جان دلم یکی، سنبل مشک فام، ...241شمارهٔ ۳۰۰: به عاشقی، شده ام شهرهٔ جهان از تو 242شمارهٔ ۳۰۱: چون لب نایی و نی، پرده سرایان من ...243شمارهٔ ۳۰۲: طرف نقاب اگر کشی، از رخ نازنین فر ...244شمارهٔ ۳۰۳: مستی فزوده است تو را، در بر آینه 245شمارهٔ ۳۰۴: دل از وفا به خاطر جانان گران شده 246شمارهٔ ۳۰۵: ای خدا، یار مرا میل خریدارش ده 247شمارهٔ ۳۰۶: ای دل به زیر خاک تپیدن چه فایده 248شمارهٔ ۳۰۷: دردت به دوای دل بی تاب رسیده 249شمارهٔ ۳۰۸: تا شانه خشک دستم، بی زلف یار ماند ...250شمارهٔ ۳۰۹: مکن ای بلبل آزرده دل، از خار گله 251شمارهٔ ۳۱۰: صبح است و عزم کوی خرابات کردهای 252شمارهٔ ۳۱۱: به خاموشی سپندم گفت، در بزم پریزا ...253شمارهٔ ۳۱۲: به بالینم نشستی، قد به ناز افراشت ...254شمارهٔ ۳۱۳: من بلبلم و گلبن من یار منستی 255شمارهٔ ۳۱۴: سخنها از وفا می گفتی و جور و جفا ...256شمارهٔ ۳۱۵: غم دل با تو زان گوبم،که دانم شاد ...257شمارهٔ ۳۱۶: دلم را، کرده یک پیمانه خون، لعل م ...258شمارهٔ ۳۱۷: گذشت آن دور کز ساغر، کند یاری مرا ...259شمارهٔ ۳۱۸: شد صید دلم بستهٔ فتراک سواری 260شمارهٔ ۳۱۹: مطرب سرود شوق به مستان چه می بری 261شمارهٔ ۳۲۰: خزان رنگ زردم را، میِ نابی نشد رو ...262شمارهٔ ۳۲۱: خوش آن ساعت که از فیض سحر شاداب ب ...263شمارهٔ ۳۲۲: ای خطِّ لب یار، نمایان شده باشی 264شمارهٔ ۳۲۳: ز مستی، خون دل را، باده می انگاشت ...265شمارهٔ ۳۲۴: نوای پرده سوزم، از کجا پیدا کند گ ...266شمارهٔ ۳۲۵: ببین که هست لبم، بلبل بهار خطی 267شمارهٔ ۳۲۶: سحاب خشک، دیگر از کجا پیدا کند اش ...268شمارهٔ ۳۲۷: نشد از گریهٔ مستانه ساقی، دل کنم ...269شمارهٔ ۳۲۸: دارم گل زخمی به جگر تازه و تر، ها ...270شمارهٔ ۳۲۹: ای که بر دیدهٔ اغیار خرامی داری 271شمارهٔ ۳۳۰: ای برق حسن، شعله به باغ که می زنی 272شمارهٔ ۳۳۱: گره، ز ابروی مسکین نواز وا نکنی 273شمارهٔ ۳۳۲: بی داغ عشق، بر در دل ها چه می روی 274شمارهٔ ۳۳۳: ناصح، سخن چه بیهُده از پند می کنی 275شمارهٔ ۳۳۴: ای دل، ترحمی به گناهی نمی کنی 276شمارهٔ ۳۳۵: می رود صید دلم، سخت کمانی در پی 277شمارهٔ ۳۳۶: بستم چو دل به مهر تو، نامهربان شد ...278شمارهٔ ۳۳۷: تا کی از عشوه، فریب دل ناکام دهی 279شمارهٔ ۳۳۸: نی می دهد از اصل مقامات صدایی 280شمارهٔ ۳۳۹: بنواخت نی را، لبهای نایی 281شمارهٔ ۳۴۰: شکیبایی بود کار دلم، با گرمی خویی 282شمارهٔ ۳۴۱: ای ناله، چند در غم دل دردسر دهی 283شمارهٔ ۳۴۲: تلاش فکر ما را از سخن لافان چه می ...284شمارهٔ ۳۴۳: نماند از گرد غم، در سینه ام جای ش ...285شمارهٔ ۳۴۴: اگر نه در جهان سرچشمه ی حیوان بود ...

نظرات

نام خود را وارد کنید

متن نظر را وارد کنید

برداشت از داده های تارنمای گنجینه فارسی با یادکرد منبع آزاد میباشد. گنجینه فارسی 1400.

طراحی سایت و بهینه سازی سایت توسط شرکت مهندسی آبی

آمارگیر وبلاگ