به تارنماری گنجینه فارسی خوش آمدید. لطفا در معرفی تارنمای گنجینه فارسی ما را یاری بفرمایید

منوی دسترسی

کتابخانه دیجیتال

حزین لاهیجی

حزین لاهیجیغزلیات ناتمامشمارهٔ ۸۶: آشفته چو من نبود، سنبل به گلستانها

2200عکس بساز

با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

آشفته چو من نبود، سنبل به گلستانها

شوریده سرم دارند، این طرّه پریشانها

شرح غم دل گوید، پروانه به خاموشی

بلبل به چمن سنجد، این پرده به دستانها

شور لب محبوبان، افزود ز عشق من

حق نمکی دارد، داغم به نمکدانها

لیلی کدهٔ دل را، گر راه نکردی گم

بیهوده نمی گشتی، مجنون به بیابانها

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید

فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

1شمارهٔ ۸۵: ای امّت نگاه تو، جادو خیالها 2شمارهٔ ۸۶: آشفته چو من نبود، سنبل به گلستانها 3شمارهٔ ۸۷: چو تر هرگز نگردید، از می وصل تو دا ...4شمارهٔ ۸۸: چه شد مهر جهان آرای من، آن گرم جوش ...5شمارهٔ ۸۹: نباشد دل چرا از لطف یار، امّیدوار ...6شمارهٔ ۹۰: شد قسمت خال تو،که مشک ختن ماست 7شمارهٔ ۹۱: شراب تشنه بسی موج زد، ایاغ کجاست 8شمارهٔ ۹۲: فصل بهار عشق و تماشای اشک ماست 9شمارهٔ ۹۳: دعوی گر جاهل، به بغل دشمن خود داشت 10شمارهٔ ۹۴: روزی که غمزه اش به من خسته جنگ داش ...11شمارهٔ ۹۵: با چشم سیر، نعمت دنیا چه حاجت است 12شمارهٔ ۹۶: مستی چشم یار، ز پیمانه خود است 13شمارهٔ ۹۷: خار رهت، به روضهٔ رضوان برابر است 14شمارهٔ ۹۸: تا بود داغها، دل آزرده حال داشت 15شمارهٔ ۹۹: کاو کاو مژه ی من به جگر خون نگذاشت 16شمارهٔ ۱۰۰: تاراج صبر، دور نگاهش رواج داشت 17شمارهٔ ۱۰۱: دامن فشاند و شمع مزارم به باد داش ...18شمارهٔ ۱۰۲: در پرده دل، جلوه گری بار دگر داشت 19شمارهٔ ۱۰۳: بیگانگی، به مشرب ما آشناتر است 20شمارهٔ ۱۰۴: غافل که سینه، آتش آهن گداز داشت 21شمارهٔ ۱۰۵: آن روز، شب تیرهٔ ما هم سحری داشت 22شمارهٔ ۱۰۶: ایّام غمم، مرا بهار است 23شمارهٔ ۱۰۷: به گلشنی که رخش، گوشهٔ نقاب شکست 24شمارهٔ ۱۰۸: نشئهٔ فیض، در آب و گِل درویشان اس ...25شمارهٔ ۱۰۹: همدم سنجیده گفتاران، لب پیمانه اس ...26شمارهٔ ۱۱۰: هر سو که بود میل تو، جای تو همان ...27شمارهٔ ۱۱۱: دیوانه، عاقلانه به هامون گریخته س ...28شمارهٔ ۱۱۲: بر لبم حرف دهان تنگ یار افتاده اس ...29شمارهٔ ۱۱۳: روشن از حیرت دل شد که دلارایی هست 30شمارهٔ ۱۱۴: بال و پر گر به اسیری نبود پروا نی ...31شمارهٔ ۱۱۵: طوفان فتنه است و کسی دستگیر نیست 32شمارهٔ ۱۱۶: چون شمع، بی سبب نفسم جانگداز نیست 33شمارهٔ ۱۱۷: زاهد خمیده است چو چنگ و ملول نیست 34شمارهٔ ۱۱۸: مستمع گر نکند فهم، غم اینم نیست 35شمارهٔ ۱۱۹: مدتی شد که در این بزم سخن سازی نی ...36شمارهٔ ۱۲۰: پی برده هر که، وادیِ دل جلوه گاه ...37شمارهٔ ۱۲۱: نتوانست به موی کمر یار آویخت 38شمارهٔ ۱۲۲: بی باده سیه مست، شب از یاسمن کیست 39شمارهٔ ۱۲۳: این داغ دلفروز ندانم چراغ کیست 40شمارهٔ ۱۲۴: دو نان، به دل زنند سنان از زبان ب ...41شمارهٔ ۱۲۵: دل از یادش، در آغوش من شیدا نمی گ ...42شمارهٔ ۱۲۶: ز بی برگی، ره الفت دلم بر دوستان ...43شمارهٔ ۱۲۷: کجا دلبستگی عاشق به حسن بی وفا دا ...44شمارهٔ ۱۲۸: عشق در سینهٔ من، لاله ستان ها دار ...45شمارهٔ ۱۲۹: سامان پریشان دلی اندوخته دارم 46شمارهٔ ۱۳۰: آتشکده ای در جگر سوخته دارم 47شمارهٔ ۱۳۱: ز بی مهریّ او، داغم چراغ مرده ای ...48شمارهٔ ۱۳۲: شوریده سرم، طرهٔ پیچان تو دارد 49شمارهٔ ۱۳۳: شکرخند دلم خواهش ز لعل می کشی دار ...50شمارهٔ ۱۳۴: گزند کوکب از کژدم فزون جان را زیا ...51شمارهٔ ۱۳۵: دگر خونابه دل، دیده را آلودنی دار ...52شمارهٔ ۱۳۶: تپش سینهٔ ما، بانگ درایی دارد 53شمارهٔ ۱۳۷: عمر گذران، فکر مه و سال ندارد 54شمارهٔ ۱۳۸: با داغ محبت، دل دیوانه نسازد 55شمارهٔ ۱۳۹: شراب خون من، آن مست را مخمور می س ...56شمارهٔ ۱۴۰: مریض زهد را آن روی آتشناک می سازد 57شمارهٔ ۱۴۱: ز افسانه کی به شب، مژهٔ ما به هم ...58شمارهٔ ۱۴۲: هرکس که نظر باز به آن زلف دوتا شد 59شمارهٔ ۱۴۳: سخن چون می سرایم، کلک شکربار می س ...60شمارهٔ ۱۴۴: رنگت به خون لاله، قدح در خمار زد 61شمارهٔ ۱۴۵: شراب لعلی آن نوش لب، به ما چه رسد 62شمارهٔ ۱۴۶: بلاکش عاشقی کو با غم جانانه می سا ...63شمارهٔ ۱۴۷: نقاب آنجا که از رخسارهٔ جانانه بر ...64شمارهٔ ۱۴۸: قاصد سخنی از لب یارم نرسانید 65شمارهٔ ۱۴۹: آن قدر کرد تپیدن که به آرام رساند 66شمارهٔ ۱۵۰: آتشی گرمتر از آتش محرومی نیست 67شمارهٔ ۱۵۱: به دنیا قدر ارباب مذلت بیش می باش ...68شمارهٔ ۱۵۲: در طمع، کام دل بی بصران می باشد 69شمارهٔ ۱۵۳: تذرو دل، اسیر سرو آزاد تو می باشد 70شمارهٔ ۱۵۴: خون من تیغ تو آندم که به خاک افشا ...71شمارهٔ ۱۵۵: چر با سردی دی بلبلان را کینه می ب ...72شمارهٔ ۱۵۶: دلم در زلف او، از سینه نالان بیشت ...73شمارهٔ ۱۵۷: نقش مراد دنیا، نقش بر آب باشد 74شمارهٔ ۱۵۸: سخنم چو هست، در دل نمک سراب باشد 75شمارهٔ ۱۵۹: پریشان سنبلش، دیباچهٔ احوال من با ...76شمارهٔ ۱۶۰: خیالت مونس جان اسیران در بدن باشد 77شمارهٔ ۱۶۱: با دل غم آن رشک پری، ساخته باشد 78شمارهٔ ۱۶۲: خوشا چشمی که محو لذّت نظّاره ای ب ...79شمارهٔ ۱۶۳: ز غیرت، آب گوهر نخل عزّت را به جو ...80شمارهٔ ۱۶۴: آب دیده ام خونین، آهم آتشین باشد 81آب دیده ام خونین، آهم آتشین باشد عاشقم به کا ...82شمارهٔ ۱۶۶: به رنگین جلوه ای در خون کشیدی، گو ...83شمارهٔ ۱۶۷: نخل مرا شکوفهٔ صبح امید شد 84شمارهٔ ۱۶۸: ساقی مباد عیدی ما کوتهی شود 85شمارهٔ ۱۶۹: پایان ناز او چو به بیگانگی کشید 86شمارهٔ ۱۷۰: کی نشئهٔ صهبا، دل غمناک گشاید 87شمارهٔ ۱۷۱: آزاده، از حیات خود آزار می کشد 88شمارهٔ ۱۷۲: جز آتش بهار هوا را که بشکند 89شمارهٔ ۱۷۳: آن کیست تا ز کار کسی عقده واکند 90شمارهٔ ۱۷۴: چهره نما که در چمن، شور هزار گل ک ...91شمارهٔ ۱۷۵: اگر یادم، چمن پرورد آغوشش نخواهد ...92شمارهٔ ۱۷۶: به دنیا سر فرو ناوردنم بالین راحت ...93شمارهٔ ۱۷۷: نگاه خشم، چشم شوخ او را زیب دیگر ...94شمارهٔ ۱۷۸: تا زلف تو بر دوش و برم سایه فکن ش ...95شمارهٔ ۱۷۹: همّت آن است که در پیش کرم، دون نش ...96شمارهٔ ۱۸۰: تقلید من فزونی یاران نمی شود 97شمارهٔ ۱۸۱: مباد، نفس ز قید خرد گشاده شود 98شمارهٔ ۱۸۲: هما که بال و پر خویش سایبان تو دا ...99شمارهٔ ۱۸۳: کی ترک مکر و حیله به احباب می کند 100شمارهٔ ۱۸۴: آن مشکبو غزال ز چشمم گذار کرد 101شمارهٔ ۱۸۵: صحرانورد وحشتم، آن خط و خال کرد 102شمارهٔ ۱۸۶: این عشق تازه دیده به اشکم دچار کر ...103شمارهٔ ۱۸۷: پریشانی ز احسان، بحر بی پایان نمی ...104شمارهٔ ۱۸۸: کسی درد سخن، تا دل نگردد خون چه م ...105شمارهٔ ۱۸۹: چون نقش آن خط و خال، لوح خیال گیر ...106شمارهٔ ۱۹۰: دل از وحشت سرای عالم غدّار می گیر ...107شمارهٔ ۱۹۱: از روی لاله رنگ تو خون جوش می زند 108شمارهٔ ۱۹۲: این باخته نقشان که درین خانهٔ تنگ ...109شمارهٔ ۱۹۳: یکایک از نظرم نور پیکران رفتند 110شمارهٔ ۱۹۴: گر چه در بزم جهان، گردن میناست بل ...111شمارهٔ ۱۹۵: شور مستی از دل دیوانهٔ ما شد بلند 112شمارهٔ ۱۹۶: تا حرفی از آن لعل می آلود برآمد 113شمارهٔ ۱۹۷: از نالهٔ من خامه خوش آهنگ برآمد 114شمارهٔ ۱۹۸: سختی به ضعیفان جهان بی سبب آید 115شمارهٔ ۱۹۹: صفای عارضش، رنگ از رخ مهتاب بزدای ...116شمارهٔ ۲۰۰: مکن کاری که حرفی از زبان من برون ...117شمارهٔ ۲۰۱: به دل گفتم که خواهد غمزهٔ نامهربا ...118شمارهٔ ۲۰۲: ز هر چاکی که دارد سینه من، بوی خو ...119شمارهٔ ۲۰۳: گیاه خرّمی از تربت پاکم نمی روید 120شمارهٔ ۲۰۴: درنگ ازکاروان ما سبکباران نمی آید 121شمارهٔ ۲۰۵: مداوای جنون از دیده بی خواب می آی ...122شمارهٔ ۲۰۶: وجود کاملان بر ناقصان دشوار می آی ...123شمارهٔ ۲۰۷: ز معراج خریّت، خواجه سنگین بار می ...124شمارهٔ ۲۰۸: ز هجران کار دلتنگی به سامان دیر م ...125شمارهٔ ۲۰۹: در آن محفل که شمع من، تجلی ساز می ...126شمارهٔ ۲۱۰: با سفلگان شراکت روزی، زیان بود 127شمارهٔ ۲۱۱: دمهای زنده را، از اجل کی زیان بود 128شمارهٔ ۲۱۲: امشب که از نظر مه من درگذاره بود 129شمارهٔ ۲۱۳: مرنج از طعنهٔ خصم و مکن عرض کمال ...130شمارهٔ ۲۱۴: در بهاری که مرا بال و پرافشانی بو ...131شمارهٔ ۲۱۵: خجل چون بید مجنون گشتم از نشو و ن ...132شمارهٔ ۲۱۶: تشنه کامان حسد خون مرا نوشیدند 133شمارهٔ ۲۱۷: گهر چون سفته گردد، همچو اشک از دی ...134شمارهٔ ۲۱۸: شود چون جوهر آیینه پیدا، تار می ا ...135شمارهٔ ۲۱۹: عزلت طلب از پایهٔ اقبال نیفتد 136شمارهٔ ۲۲۰: ز شیرین کاری من، بیستون آباد می گ ...137شمارهٔ ۲۲۱: نمی دانم چه سودا در سر مخمور می گ ...138شمارهٔ ۲۲۲: دل از قفس سینه، دم سرد برآورد 139شمارهٔ ۲۲۳: زلف سیهش، آتش بیداد برآورد 140شمارهٔ ۲۲۴: ترسم که بر لبی، سخن آن میان رود 141شمارهٔ ۲۲۵: دلم، شب بر خس و خاشاک کویش تا سحر ...142شمارهٔ ۲۲۶: تن سختی کشم چون در خروش آید، روان ...143شمارهٔ ۲۲۷: ساغر ای عشق به اندازهٔ مخمور بیار 144شمارهٔ ۲۲۸: تیغ ستمت از می پرزور گران تر 145شمارهٔ ۲۲۹: سیمین عذار اوست، ز خط خوش عیارتر 146شمارهٔ ۲۳۰: چمن، به سایه نشینان خرمی بگذار 147شمارهٔ ۲۳۱: کنون ز تربتم ای شوخ، سرگران مگذر 148شمارهٔ ۲۳۲: می آید از کوی مغان طرز طربناکش نگ ...149شمارهٔ ۲۳۳: با آنکه نیست از تو بتی دلنوازتر 150شمارهٔ ۲۳۴: گرفتار تو را در دور خط، شد کام جا ...151شمارهٔ ۲۳۵: ای زلف، پریشان شدگانیم، خبر گیر 152شمارهٔ ۲۳۶: ز خط شده ست عذارش بنفشه زار امروز 153شمارهٔ ۲۳۷: یک ره درآ به دیده و مستی بهانه سا ...154شمارهٔ ۲۳۸: دل طلب کرد، از آن غمزه، عتابی که ...155شمارهٔ ۲۳۹: خون گر نخورد زان لب میگون، چه کند ...156شمارهٔ ۲۴۰: بسته پای چو من بی پر و بالی که مپ ...157شمارهٔ ۲۴۱: از چرخ تنک حوصله، پروا چه کند کس 158شمارهٔ ۲۴۲: غنچه دیدی و دل تنگ ندیدی، افسوس 159شمارهٔ ۲۴۳: نمی کشد، دل ما را به دام و دانهٔ ...160شمارهٔ ۲۴۴: نمی بینم به مسجد رونق، از دلمرده ...161شمارهٔ ۲۴۵: برده شوریدگیم از خود و صهبا در پی ...162شمارهٔ ۲۴۶: لقمه ای را ممسک از آزادگان دارد د ...163شمارهٔ ۲۴۷: سرفرازی طلب از همّت مردانهٔ عشق 164شمارهٔ ۲۴۸: ای آنکه زدی بر قدح، امروز مرا سنگ 165شمارهٔ ۲۴۹: فرش داغ، ار نشود بستر بیماری دل 166شمارهٔ ۲۵۰: در بتکده نامحرم و در کعبه غریبم 167شمارهٔ ۲۵۱: به عشق روی تو، چون لاله داغ می طل ...168شمارهٔ ۲۵۲: ز پی بیگانه خویی را، به امّید وفا ...169شمارهٔ ۲۵۳: در کشور ایجاد، ندانم چه گلستم 170شمارهٔ ۲۵۴: من نازک دل از زخم زبان بسیار می ر ...171شمارهٔ ۲۵۵: غبار گشتم و سرگشته وار می گردم 172شمارهٔ ۲۵۶: به راه آن وفا دشمن، سر و جان شاد ...173شمارهٔ ۲۵۷: نشود گشاده چون نی، گرهی ز کار درد ...174شمارهٔ ۲۵۸: حاصلی که خرمن شد، نذر خوشه چین دا ...175شمارهٔ ۲۵۹: صبوحی می کند تکلیف، کز می کام برد ...176شمارهٔ ۲۶۰: شمع سان، دیده پرآتش مژه پرنم دارم 177شمارهٔ ۲۶۱: خموشم چون قلم امّا، نوا در آستین ...178شمارهٔ ۲۶۲: زد نقش سخن سکهٔ جاوید به نامم 179شمارهٔ ۲۶۳: قناعت چون گهر، با ساغر و مینای خو ...180شمارهٔ ۲۶۴: دمد از چاکهای سینه شیون، تا نفس د ...181شمارهٔ ۲۶۵: نه یاد مصر و نه پروای کاروان دارم 182شمارهٔ ۲۶۶: ز شمع خامه، هر جا در میان افسانه ...183شمارهٔ ۲۶۷: جز وصل علاج دل بیچاره ندارم 184شمارهٔ ۲۶۸: به هرگلشن که شور از شیون مستانه ا ...185شمارهٔ ۲۶۹: از دل، به فرات مژه راهی ست چه ساز ...186شمارهٔ ۲۷۰: به صد شوریدگی، از بزم آن بی باک ب ...187شمارهٔ ۲۷۱: زبان و سود، شد در عشق بی پروا فرا ...188شمارهٔ ۲۷۲: از ضعف مشکل آید، چون می برد ز خوی ...189شمارهٔ ۲۷۳: ز ابر دیده در هر گل، زمین کشته ای ...190شمارهٔ ۲۷۴: با ماست، لطف چشم تغافل پناه،کم 191شمارهٔ ۲۷۵: شکایت نیست، مطلب ناله آهنگ است می ...192شمارهٔ ۲۷۶: بیهوده نگشتم به سراپای دو عالم 193شمارهٔ ۲۷۷: ز رنگش، اشک گلگون بادهٔ نابی ست د ...194شمارهٔ ۲۷۸: دل و جان نژند را مانم 195شمارهٔ ۲۷۹: نکرد عشق تو، مطلب روای خویشتنم 196شمارهٔ ۲۸۰: خزان چه می برد از نوبهار رنگینم 197شمارهٔ ۲۸۱: آسان به جلوه های تو، از جا نمی رو ...198شمارهٔ ۲۸۲: چو سایه در قدم سرو خوش خرام توام 199شمارهٔ ۲۸۳: سیاهی را، به اشک از دیدهٔ خود کام ...200شمارهٔ ۲۸۴: رنگین شد از رخت، چو رگ گل، نظاره ...201شمارهٔ ۲۸۵: ز دل برخاست شوری، دیدهٔ داغ درون ...202شمارهٔ ۲۸۶: زانوی بی کسی هاست، بالین خستهٔ من 203شمارهٔ ۲۸۷: نماید بی سبب حاصل، مسبب مدعای من 204شمارهٔ ۲۸۸: نهانی کرده ای یغما، دل من 205شمارهٔ ۲۸۹: باده بیار و هوش را، از سر ما روان ...206شمارهٔ ۲۹۰: لخت دل با سینه از اشک مدام آمد بر ...207شمارهٔ ۲۹۱: صید از حرم کشد، خم جعد بلند تو 208شمارهٔ ۲۹۲: ز تکبیر فنا، حاضر نشد وقت نماز تو 209شمارهٔ ۲۹۳: دارم دلی دو نیم، ز تیغ زبان تو 210شمارهٔ ۲۹۴: صفای وقت، ز دل های بی غبار بجو 211شمارهٔ ۲۹۵: عریان ز صافی طینتی، از پردهٔ نیرن ...212شمارهٔ ۲۹۶: ای تهیدست، به امّید و امل غره مشو 213شمارهٔ ۲۹۷: به دنبال خرام آن پری رو 214شمارهٔ ۲۹۸: افسرده ایم، جام می خوشگوار کو 215شمارهٔ ۲۹۹: سوخته جان دلم یکی، سنبل مشک فام، ...216شمارهٔ ۳۰۰: به عاشقی، شده ام شهرهٔ جهان از تو 217شمارهٔ ۳۰۱: چون لب نایی و نی، پرده سرایان من ...218شمارهٔ ۳۰۲: طرف نقاب اگر کشی، از رخ نازنین فر ...219شمارهٔ ۳۰۳: مستی فزوده است تو را، در بر آینه 220شمارهٔ ۳۰۴: دل از وفا به خاطر جانان گران شده 221شمارهٔ ۳۰۵: ای خدا، یار مرا میل خریدارش ده 222شمارهٔ ۳۰۶: ای دل به زیر خاک تپیدن چه فایده 223شمارهٔ ۳۰۷: دردت به دوای دل بی تاب رسیده 224شمارهٔ ۳۰۸: تا شانه خشک دستم، بی زلف یار ماند ...225شمارهٔ ۳۰۹: مکن ای بلبل آزرده دل، از خار گله 226شمارهٔ ۳۱۰: صبح است و عزم کوی خرابات کردهای 227شمارهٔ ۳۱۱: به خاموشی سپندم گفت، در بزم پریزا ...228شمارهٔ ۳۱۲: به بالینم نشستی، قد به ناز افراشت ...229شمارهٔ ۳۱۳: من بلبلم و گلبن من یار منستی 230شمارهٔ ۳۱۴: سخنها از وفا می گفتی و جور و جفا ...231شمارهٔ ۳۱۵: غم دل با تو زان گوبم،که دانم شاد ...232شمارهٔ ۳۱۶: دلم را، کرده یک پیمانه خون، لعل م ...233شمارهٔ ۳۱۷: گذشت آن دور کز ساغر، کند یاری مرا ...234شمارهٔ ۳۱۸: شد صید دلم بستهٔ فتراک سواری 235شمارهٔ ۳۱۹: مطرب سرود شوق به مستان چه می بری 236شمارهٔ ۳۲۰: خزان رنگ زردم را، میِ نابی نشد رو ...237شمارهٔ ۳۲۱: خوش آن ساعت که از فیض سحر شاداب ب ...238شمارهٔ ۳۲۲: ای خطِّ لب یار، نمایان شده باشی 239شمارهٔ ۳۲۳: ز مستی، خون دل را، باده می انگاشت ...240شمارهٔ ۳۲۴: نوای پرده سوزم، از کجا پیدا کند گ ...241شمارهٔ ۳۲۵: ببین که هست لبم، بلبل بهار خطی 242شمارهٔ ۳۲۶: سحاب خشک، دیگر از کجا پیدا کند اش ...243شمارهٔ ۳۲۷: نشد از گریهٔ مستانه ساقی، دل کنم ...244شمارهٔ ۳۲۸: دارم گل زخمی به جگر تازه و تر، ها ...245شمارهٔ ۳۲۹: ای که بر دیدهٔ اغیار خرامی داری 246شمارهٔ ۳۳۰: ای برق حسن، شعله به باغ که می زنی 247شمارهٔ ۳۳۱: گره، ز ابروی مسکین نواز وا نکنی 248شمارهٔ ۳۳۲: بی داغ عشق، بر در دل ها چه می روی 249شمارهٔ ۳۳۳: ناصح، سخن چه بیهُده از پند می کنی 250شمارهٔ ۳۳۴: ای دل، ترحمی به گناهی نمی کنی 251شمارهٔ ۳۳۵: می رود صید دلم، سخت کمانی در پی 252شمارهٔ ۳۳۶: بستم چو دل به مهر تو، نامهربان شد ...253شمارهٔ ۳۳۷: تا کی از عشوه، فریب دل ناکام دهی 254شمارهٔ ۳۳۸: نی می دهد از اصل مقامات صدایی 255شمارهٔ ۳۳۹: بنواخت نی را، لبهای نایی 256شمارهٔ ۳۴۰: شکیبایی بود کار دلم، با گرمی خویی 257شمارهٔ ۳۴۱: ای ناله، چند در غم دل دردسر دهی 258شمارهٔ ۳۴۲: تلاش فکر ما را از سخن لافان چه می ...259شمارهٔ ۳۴۳: نماند از گرد غم، در سینه ام جای ش ...260شمارهٔ ۳۴۴: اگر نه در جهان سرچشمه ی حیوان بود ...

نظرات

نام خود را وارد کنید

متن نظر را وارد کنید

برداشت از داده های تارنمای گنجینه فارسی با یادکرد منبع آزاد میباشد. گنجینه فارسی 1400.

طراحی سایت و بهینه سازی سایت توسط شرکت مهندسی آبی

آمارگیر وبلاگ