به تارنماری گنجینه فارسی خوش آمدید. لطفا در معرفی تارنمای گنجینه فارسی ما را یاری بفرمایید

منوی دسترسی

کتابخانه دیجیتال

حزین لاهیجی

حزین لاهیجیغزلیات ناتمامشمارهٔ ۹۲: فصل بهار عشق و تماشای اشک ماست

2420عکس بساز

با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

فصل بهار عشق و تماشای اشک ماست

چشم سفید ما، کف دریای اشک ماست

مستی که پشت پا به جهان خراب زد

طوفان سیل بادیه پیمای اشک ماست

بر کف گرفته کاسهٔ دریوزه، از صدف

دریا گدای گوهر والای اشک ماست

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید

فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

1شمارهٔ ۹۱: شراب تشنه بسی موج زد، ایاغ کجاست 2شمارهٔ ۹۲: فصل بهار عشق و تماشای اشک ماست 3شمارهٔ ۹۳: دعوی گر جاهل، به بغل دشمن خود داشت 4شمارهٔ ۹۴: روزی که غمزه اش به من خسته جنگ داش ...5شمارهٔ ۹۵: با چشم سیر، نعمت دنیا چه حاجت است 6شمارهٔ ۹۶: مستی چشم یار، ز پیمانه خود است 7شمارهٔ ۹۷: خار رهت، به روضهٔ رضوان برابر است 8شمارهٔ ۹۸: تا بود داغها، دل آزرده حال داشت 9شمارهٔ ۹۹: کاو کاو مژه ی من به جگر خون نگذاشت 10شمارهٔ ۱۰۰: تاراج صبر، دور نگاهش رواج داشت 11شمارهٔ ۱۰۱: دامن فشاند و شمع مزارم به باد داش ...12شمارهٔ ۱۰۲: در پرده دل، جلوه گری بار دگر داشت 13شمارهٔ ۱۰۳: بیگانگی، به مشرب ما آشناتر است 14شمارهٔ ۱۰۴: غافل که سینه، آتش آهن گداز داشت 15شمارهٔ ۱۰۵: آن روز، شب تیرهٔ ما هم سحری داشت 16شمارهٔ ۱۰۶: ایّام غمم، مرا بهار است 17شمارهٔ ۱۰۷: به گلشنی که رخش، گوشهٔ نقاب شکست 18شمارهٔ ۱۰۸: نشئهٔ فیض، در آب و گِل درویشان اس ...19شمارهٔ ۱۰۹: همدم سنجیده گفتاران، لب پیمانه اس ...20شمارهٔ ۱۱۰: هر سو که بود میل تو، جای تو همان ...21شمارهٔ ۱۱۱: دیوانه، عاقلانه به هامون گریخته س ...22شمارهٔ ۱۱۲: بر لبم حرف دهان تنگ یار افتاده اس ...23شمارهٔ ۱۱۳: روشن از حیرت دل شد که دلارایی هست 24شمارهٔ ۱۱۴: بال و پر گر به اسیری نبود پروا نی ...25شمارهٔ ۱۱۵: طوفان فتنه است و کسی دستگیر نیست 26شمارهٔ ۱۱۶: چون شمع، بی سبب نفسم جانگداز نیست 27شمارهٔ ۱۱۷: زاهد خمیده است چو چنگ و ملول نیست 28شمارهٔ ۱۱۸: مستمع گر نکند فهم، غم اینم نیست 29شمارهٔ ۱۱۹: مدتی شد که در این بزم سخن سازی نی ...30شمارهٔ ۱۲۰: پی برده هر که، وادیِ دل جلوه گاه ...31شمارهٔ ۱۲۱: نتوانست به موی کمر یار آویخت 32شمارهٔ ۱۲۲: بی باده سیه مست، شب از یاسمن کیست 33شمارهٔ ۱۲۳: این داغ دلفروز ندانم چراغ کیست 34شمارهٔ ۱۲۴: دو نان، به دل زنند سنان از زبان ب ...35شمارهٔ ۱۲۵: دل از یادش، در آغوش من شیدا نمی گ ...36شمارهٔ ۱۲۶: ز بی برگی، ره الفت دلم بر دوستان ...37شمارهٔ ۱۲۷: کجا دلبستگی عاشق به حسن بی وفا دا ...38شمارهٔ ۱۲۸: عشق در سینهٔ من، لاله ستان ها دار ...39شمارهٔ ۱۲۹: سامان پریشان دلی اندوخته دارم 40شمارهٔ ۱۳۰: آتشکده ای در جگر سوخته دارم 41شمارهٔ ۱۳۱: ز بی مهریّ او، داغم چراغ مرده ای ...42شمارهٔ ۱۳۲: شوریده سرم، طرهٔ پیچان تو دارد 43شمارهٔ ۱۳۳: شکرخند دلم خواهش ز لعل می کشی دار ...44شمارهٔ ۱۳۴: گزند کوکب از کژدم فزون جان را زیا ...45شمارهٔ ۱۳۵: دگر خونابه دل، دیده را آلودنی دار ...46شمارهٔ ۱۳۶: تپش سینهٔ ما، بانگ درایی دارد 47شمارهٔ ۱۳۷: عمر گذران، فکر مه و سال ندارد 48شمارهٔ ۱۳۸: با داغ محبت، دل دیوانه نسازد 49شمارهٔ ۱۳۹: شراب خون من، آن مست را مخمور می س ...50شمارهٔ ۱۴۰: مریض زهد را آن روی آتشناک می سازد 51شمارهٔ ۱۴۱: ز افسانه کی به شب، مژهٔ ما به هم ...52شمارهٔ ۱۴۲: هرکس که نظر باز به آن زلف دوتا شد 53شمارهٔ ۱۴۳: سخن چون می سرایم، کلک شکربار می س ...54شمارهٔ ۱۴۴: رنگت به خون لاله، قدح در خمار زد 55شمارهٔ ۱۴۵: شراب لعلی آن نوش لب، به ما چه رسد 56شمارهٔ ۱۴۶: بلاکش عاشقی کو با غم جانانه می سا ...57شمارهٔ ۱۴۷: نقاب آنجا که از رخسارهٔ جانانه بر ...58شمارهٔ ۱۴۸: قاصد سخنی از لب یارم نرسانید 59شمارهٔ ۱۴۹: آن قدر کرد تپیدن که به آرام رساند 60شمارهٔ ۱۵۰: آتشی گرمتر از آتش محرومی نیست 61شمارهٔ ۱۵۱: به دنیا قدر ارباب مذلت بیش می باش ...62شمارهٔ ۱۵۲: در طمع، کام دل بی بصران می باشد 63شمارهٔ ۱۵۳: تذرو دل، اسیر سرو آزاد تو می باشد 64شمارهٔ ۱۵۴: خون من تیغ تو آندم که به خاک افشا ...65شمارهٔ ۱۵۵: چر با سردی دی بلبلان را کینه می ب ...66شمارهٔ ۱۵۶: دلم در زلف او، از سینه نالان بیشت ...67شمارهٔ ۱۵۷: نقش مراد دنیا، نقش بر آب باشد 68شمارهٔ ۱۵۸: سخنم چو هست، در دل نمک سراب باشد 69شمارهٔ ۱۵۹: پریشان سنبلش، دیباچهٔ احوال من با ...70شمارهٔ ۱۶۰: خیالت مونس جان اسیران در بدن باشد 71شمارهٔ ۱۶۱: با دل غم آن رشک پری، ساخته باشد 72شمارهٔ ۱۶۲: خوشا چشمی که محو لذّت نظّاره ای ب ...73شمارهٔ ۱۶۳: ز غیرت، آب گوهر نخل عزّت را به جو ...74شمارهٔ ۱۶۴: آب دیده ام خونین، آهم آتشین باشد 75آب دیده ام خونین، آهم آتشین باشد عاشقم به کا ...76شمارهٔ ۱۶۶: به رنگین جلوه ای در خون کشیدی، گو ...77شمارهٔ ۱۶۷: نخل مرا شکوفهٔ صبح امید شد 78شمارهٔ ۱۶۸: ساقی مباد عیدی ما کوتهی شود 79شمارهٔ ۱۶۹: پایان ناز او چو به بیگانگی کشید 80شمارهٔ ۱۷۰: کی نشئهٔ صهبا، دل غمناک گشاید 81شمارهٔ ۱۷۱: آزاده، از حیات خود آزار می کشد 82شمارهٔ ۱۷۲: جز آتش بهار هوا را که بشکند 83شمارهٔ ۱۷۳: آن کیست تا ز کار کسی عقده واکند 84شمارهٔ ۱۷۴: چهره نما که در چمن، شور هزار گل ک ...85شمارهٔ ۱۷۵: اگر یادم، چمن پرورد آغوشش نخواهد ...86شمارهٔ ۱۷۶: به دنیا سر فرو ناوردنم بالین راحت ...87شمارهٔ ۱۷۷: نگاه خشم، چشم شوخ او را زیب دیگر ...88شمارهٔ ۱۷۸: تا زلف تو بر دوش و برم سایه فکن ش ...89شمارهٔ ۱۷۹: همّت آن است که در پیش کرم، دون نش ...90شمارهٔ ۱۸۰: تقلید من فزونی یاران نمی شود 91شمارهٔ ۱۸۱: مباد، نفس ز قید خرد گشاده شود 92شمارهٔ ۱۸۲: هما که بال و پر خویش سایبان تو دا ...93شمارهٔ ۱۸۳: کی ترک مکر و حیله به احباب می کند 94شمارهٔ ۱۸۴: آن مشکبو غزال ز چشمم گذار کرد 95شمارهٔ ۱۸۵: صحرانورد وحشتم، آن خط و خال کرد 96شمارهٔ ۱۸۶: این عشق تازه دیده به اشکم دچار کر ...97شمارهٔ ۱۸۷: پریشانی ز احسان، بحر بی پایان نمی ...98شمارهٔ ۱۸۸: کسی درد سخن، تا دل نگردد خون چه م ...99شمارهٔ ۱۸۹: چون نقش آن خط و خال، لوح خیال گیر ...100شمارهٔ ۱۹۰: دل از وحشت سرای عالم غدّار می گیر ...101شمارهٔ ۱۹۱: از روی لاله رنگ تو خون جوش می زند 102شمارهٔ ۱۹۲: این باخته نقشان که درین خانهٔ تنگ ...103شمارهٔ ۱۹۳: یکایک از نظرم نور پیکران رفتند 104شمارهٔ ۱۹۴: گر چه در بزم جهان، گردن میناست بل ...105شمارهٔ ۱۹۵: شور مستی از دل دیوانهٔ ما شد بلند 106شمارهٔ ۱۹۶: تا حرفی از آن لعل می آلود برآمد 107شمارهٔ ۱۹۷: از نالهٔ من خامه خوش آهنگ برآمد 108شمارهٔ ۱۹۸: سختی به ضعیفان جهان بی سبب آید 109شمارهٔ ۱۹۹: صفای عارضش، رنگ از رخ مهتاب بزدای ...110شمارهٔ ۲۰۰: مکن کاری که حرفی از زبان من برون ...111شمارهٔ ۲۰۱: به دل گفتم که خواهد غمزهٔ نامهربا ...112شمارهٔ ۲۰۲: ز هر چاکی که دارد سینه من، بوی خو ...113شمارهٔ ۲۰۳: گیاه خرّمی از تربت پاکم نمی روید 114شمارهٔ ۲۰۴: درنگ ازکاروان ما سبکباران نمی آید 115شمارهٔ ۲۰۵: مداوای جنون از دیده بی خواب می آی ...116شمارهٔ ۲۰۶: وجود کاملان بر ناقصان دشوار می آی ...117شمارهٔ ۲۰۷: ز معراج خریّت، خواجه سنگین بار می ...118شمارهٔ ۲۰۸: ز هجران کار دلتنگی به سامان دیر م ...119شمارهٔ ۲۰۹: در آن محفل که شمع من، تجلی ساز می ...120شمارهٔ ۲۱۰: با سفلگان شراکت روزی، زیان بود 121شمارهٔ ۲۱۱: دمهای زنده را، از اجل کی زیان بود 122شمارهٔ ۲۱۲: امشب که از نظر مه من درگذاره بود 123شمارهٔ ۲۱۳: مرنج از طعنهٔ خصم و مکن عرض کمال ...124شمارهٔ ۲۱۴: در بهاری که مرا بال و پرافشانی بو ...125شمارهٔ ۲۱۵: خجل چون بید مجنون گشتم از نشو و ن ...126شمارهٔ ۲۱۶: تشنه کامان حسد خون مرا نوشیدند 127شمارهٔ ۲۱۷: گهر چون سفته گردد، همچو اشک از دی ...128شمارهٔ ۲۱۸: شود چون جوهر آیینه پیدا، تار می ا ...129شمارهٔ ۲۱۹: عزلت طلب از پایهٔ اقبال نیفتد 130شمارهٔ ۲۲۰: ز شیرین کاری من، بیستون آباد می گ ...131شمارهٔ ۲۲۱: نمی دانم چه سودا در سر مخمور می گ ...132شمارهٔ ۲۲۲: دل از قفس سینه، دم سرد برآورد 133شمارهٔ ۲۲۳: زلف سیهش، آتش بیداد برآورد 134شمارهٔ ۲۲۴: ترسم که بر لبی، سخن آن میان رود 135شمارهٔ ۲۲۵: دلم، شب بر خس و خاشاک کویش تا سحر ...136شمارهٔ ۲۲۶: تن سختی کشم چون در خروش آید، روان ...137شمارهٔ ۲۲۷: ساغر ای عشق به اندازهٔ مخمور بیار 138شمارهٔ ۲۲۸: تیغ ستمت از می پرزور گران تر 139شمارهٔ ۲۲۹: سیمین عذار اوست، ز خط خوش عیارتر 140شمارهٔ ۲۳۰: چمن، به سایه نشینان خرمی بگذار 141شمارهٔ ۲۳۱: کنون ز تربتم ای شوخ، سرگران مگذر 142شمارهٔ ۲۳۲: می آید از کوی مغان طرز طربناکش نگ ...143شمارهٔ ۲۳۳: با آنکه نیست از تو بتی دلنوازتر 144شمارهٔ ۲۳۴: گرفتار تو را در دور خط، شد کام جا ...145شمارهٔ ۲۳۵: ای زلف، پریشان شدگانیم، خبر گیر 146شمارهٔ ۲۳۶: ز خط شده ست عذارش بنفشه زار امروز 147شمارهٔ ۲۳۷: یک ره درآ به دیده و مستی بهانه سا ...148شمارهٔ ۲۳۸: دل طلب کرد، از آن غمزه، عتابی که ...149شمارهٔ ۲۳۹: خون گر نخورد زان لب میگون، چه کند ...150شمارهٔ ۲۴۰: بسته پای چو من بی پر و بالی که مپ ...151شمارهٔ ۲۴۱: از چرخ تنک حوصله، پروا چه کند کس 152شمارهٔ ۲۴۲: غنچه دیدی و دل تنگ ندیدی، افسوس 153شمارهٔ ۲۴۳: نمی کشد، دل ما را به دام و دانهٔ ...154شمارهٔ ۲۴۴: نمی بینم به مسجد رونق، از دلمرده ...155شمارهٔ ۲۴۵: برده شوریدگیم از خود و صهبا در پی ...156شمارهٔ ۲۴۶: لقمه ای را ممسک از آزادگان دارد د ...157شمارهٔ ۲۴۷: سرفرازی طلب از همّت مردانهٔ عشق 158شمارهٔ ۲۴۸: ای آنکه زدی بر قدح، امروز مرا سنگ 159شمارهٔ ۲۴۹: فرش داغ، ار نشود بستر بیماری دل 160شمارهٔ ۲۵۰: در بتکده نامحرم و در کعبه غریبم 161شمارهٔ ۲۵۱: به عشق روی تو، چون لاله داغ می طل ...162شمارهٔ ۲۵۲: ز پی بیگانه خویی را، به امّید وفا ...163شمارهٔ ۲۵۳: در کشور ایجاد، ندانم چه گلستم 164شمارهٔ ۲۵۴: من نازک دل از زخم زبان بسیار می ر ...165شمارهٔ ۲۵۵: غبار گشتم و سرگشته وار می گردم 166شمارهٔ ۲۵۶: به راه آن وفا دشمن، سر و جان شاد ...167شمارهٔ ۲۵۷: نشود گشاده چون نی، گرهی ز کار درد ...168شمارهٔ ۲۵۸: حاصلی که خرمن شد، نذر خوشه چین دا ...169شمارهٔ ۲۵۹: صبوحی می کند تکلیف، کز می کام برد ...170شمارهٔ ۲۶۰: شمع سان، دیده پرآتش مژه پرنم دارم 171شمارهٔ ۲۶۱: خموشم چون قلم امّا، نوا در آستین ...172شمارهٔ ۲۶۲: زد نقش سخن سکهٔ جاوید به نامم 173شمارهٔ ۲۶۳: قناعت چون گهر، با ساغر و مینای خو ...174شمارهٔ ۲۶۴: دمد از چاکهای سینه شیون، تا نفس د ...175شمارهٔ ۲۶۵: نه یاد مصر و نه پروای کاروان دارم 176شمارهٔ ۲۶۶: ز شمع خامه، هر جا در میان افسانه ...177شمارهٔ ۲۶۷: جز وصل علاج دل بیچاره ندارم 178شمارهٔ ۲۶۸: به هرگلشن که شور از شیون مستانه ا ...179شمارهٔ ۲۶۹: از دل، به فرات مژه راهی ست چه ساز ...180شمارهٔ ۲۷۰: به صد شوریدگی، از بزم آن بی باک ب ...181شمارهٔ ۲۷۱: زبان و سود، شد در عشق بی پروا فرا ...182شمارهٔ ۲۷۲: از ضعف مشکل آید، چون می برد ز خوی ...183شمارهٔ ۲۷۳: ز ابر دیده در هر گل، زمین کشته ای ...184شمارهٔ ۲۷۴: با ماست، لطف چشم تغافل پناه،کم 185شمارهٔ ۲۷۵: شکایت نیست، مطلب ناله آهنگ است می ...186شمارهٔ ۲۷۶: بیهوده نگشتم به سراپای دو عالم 187شمارهٔ ۲۷۷: ز رنگش، اشک گلگون بادهٔ نابی ست د ...188شمارهٔ ۲۷۸: دل و جان نژند را مانم 189شمارهٔ ۲۷۹: نکرد عشق تو، مطلب روای خویشتنم 190شمارهٔ ۲۸۰: خزان چه می برد از نوبهار رنگینم 191شمارهٔ ۲۸۱: آسان به جلوه های تو، از جا نمی رو ...192شمارهٔ ۲۸۲: چو سایه در قدم سرو خوش خرام توام 193شمارهٔ ۲۸۳: سیاهی را، به اشک از دیدهٔ خود کام ...194شمارهٔ ۲۸۴: رنگین شد از رخت، چو رگ گل، نظاره ...195شمارهٔ ۲۸۵: ز دل برخاست شوری، دیدهٔ داغ درون ...196شمارهٔ ۲۸۶: زانوی بی کسی هاست، بالین خستهٔ من 197شمارهٔ ۲۸۷: نماید بی سبب حاصل، مسبب مدعای من 198شمارهٔ ۲۸۸: نهانی کرده ای یغما، دل من 199شمارهٔ ۲۸۹: باده بیار و هوش را، از سر ما روان ...200شمارهٔ ۲۹۰: لخت دل با سینه از اشک مدام آمد بر ...201شمارهٔ ۲۹۱: صید از حرم کشد، خم جعد بلند تو 202شمارهٔ ۲۹۲: ز تکبیر فنا، حاضر نشد وقت نماز تو 203شمارهٔ ۲۹۳: دارم دلی دو نیم، ز تیغ زبان تو 204شمارهٔ ۲۹۴: صفای وقت، ز دل های بی غبار بجو 205شمارهٔ ۲۹۵: عریان ز صافی طینتی، از پردهٔ نیرن ...206شمارهٔ ۲۹۶: ای تهیدست، به امّید و امل غره مشو 207شمارهٔ ۲۹۷: به دنبال خرام آن پری رو 208شمارهٔ ۲۹۸: افسرده ایم، جام می خوشگوار کو 209شمارهٔ ۲۹۹: سوخته جان دلم یکی، سنبل مشک فام، ...210شمارهٔ ۳۰۰: به عاشقی، شده ام شهرهٔ جهان از تو 211شمارهٔ ۳۰۱: چون لب نایی و نی، پرده سرایان من ...212شمارهٔ ۳۰۲: طرف نقاب اگر کشی، از رخ نازنین فر ...213شمارهٔ ۳۰۳: مستی فزوده است تو را، در بر آینه 214شمارهٔ ۳۰۴: دل از وفا به خاطر جانان گران شده 215شمارهٔ ۳۰۵: ای خدا، یار مرا میل خریدارش ده 216شمارهٔ ۳۰۶: ای دل به زیر خاک تپیدن چه فایده 217شمارهٔ ۳۰۷: دردت به دوای دل بی تاب رسیده 218شمارهٔ ۳۰۸: تا شانه خشک دستم، بی زلف یار ماند ...219شمارهٔ ۳۰۹: مکن ای بلبل آزرده دل، از خار گله 220شمارهٔ ۳۱۰: صبح است و عزم کوی خرابات کردهای 221شمارهٔ ۳۱۱: به خاموشی سپندم گفت، در بزم پریزا ...222شمارهٔ ۳۱۲: به بالینم نشستی، قد به ناز افراشت ...223شمارهٔ ۳۱۳: من بلبلم و گلبن من یار منستی 224شمارهٔ ۳۱۴: سخنها از وفا می گفتی و جور و جفا ...225شمارهٔ ۳۱۵: غم دل با تو زان گوبم،که دانم شاد ...226شمارهٔ ۳۱۶: دلم را، کرده یک پیمانه خون، لعل م ...227شمارهٔ ۳۱۷: گذشت آن دور کز ساغر، کند یاری مرا ...228شمارهٔ ۳۱۸: شد صید دلم بستهٔ فتراک سواری 229شمارهٔ ۳۱۹: مطرب سرود شوق به مستان چه می بری 230شمارهٔ ۳۲۰: خزان رنگ زردم را، میِ نابی نشد رو ...231شمارهٔ ۳۲۱: خوش آن ساعت که از فیض سحر شاداب ب ...232شمارهٔ ۳۲۲: ای خطِّ لب یار، نمایان شده باشی 233شمارهٔ ۳۲۳: ز مستی، خون دل را، باده می انگاشت ...234شمارهٔ ۳۲۴: نوای پرده سوزم، از کجا پیدا کند گ ...235شمارهٔ ۳۲۵: ببین که هست لبم، بلبل بهار خطی 236شمارهٔ ۳۲۶: سحاب خشک، دیگر از کجا پیدا کند اش ...237شمارهٔ ۳۲۷: نشد از گریهٔ مستانه ساقی، دل کنم ...238شمارهٔ ۳۲۸: دارم گل زخمی به جگر تازه و تر، ها ...239شمارهٔ ۳۲۹: ای که بر دیدهٔ اغیار خرامی داری 240شمارهٔ ۳۳۰: ای برق حسن، شعله به باغ که می زنی 241شمارهٔ ۳۳۱: گره، ز ابروی مسکین نواز وا نکنی 242شمارهٔ ۳۳۲: بی داغ عشق، بر در دل ها چه می روی 243شمارهٔ ۳۳۳: ناصح، سخن چه بیهُده از پند می کنی 244شمارهٔ ۳۳۴: ای دل، ترحمی به گناهی نمی کنی 245شمارهٔ ۳۳۵: می رود صید دلم، سخت کمانی در پی 246شمارهٔ ۳۳۶: بستم چو دل به مهر تو، نامهربان شد ...247شمارهٔ ۳۳۷: تا کی از عشوه، فریب دل ناکام دهی 248شمارهٔ ۳۳۸: نی می دهد از اصل مقامات صدایی 249شمارهٔ ۳۳۹: بنواخت نی را، لبهای نایی 250شمارهٔ ۳۴۰: شکیبایی بود کار دلم، با گرمی خویی 251شمارهٔ ۳۴۱: ای ناله، چند در غم دل دردسر دهی 252شمارهٔ ۳۴۲: تلاش فکر ما را از سخن لافان چه می ...253شمارهٔ ۳۴۳: نماند از گرد غم، در سینه ام جای ش ...254شمارهٔ ۳۴۴: اگر نه در جهان سرچشمه ی حیوان بود ...

نظرات

نام خود را وارد کنید

متن نظر را وارد کنید

برداشت از داده های تارنمای گنجینه فارسی با یادکرد منبع آزاد میباشد. گنجینه فارسی 1400.

طراحی سایت و بهینه سازی سایت توسط شرکت مهندسی آبی

آمارگیر وبلاگ