به تارنماری گنجینه فارسی خوش آمدید. لطفا در معرفی تارنمای گنجینه فارسی ما را یاری بفرمایید

منوی دسترسی

کتابخانه دیجیتال

حزین لاهیجی

حزین لاهیجیغزلیات ناتمامشمارهٔ ۷۷: بهار آمد که می در جام میخوران شود پیدا

2830عکس بساز

با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

بهار آمد که می در جام میخوران شود پیدا

مرا از سینه، داغ لاله رخساران شود پیدا

مغنی، مصرع شوخی، ز من باید سراییدن

که شور میکشان، در بزم هشیاران شود پیدا

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید

فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

1شمارهٔ ۷۶: افروخت بخت تیره، ز اشک مدام ما 2شمارهٔ ۷۷: بهار آمد که می در جام میخوران شود ...3شمارهٔ ۷۸: به بازاری که دلق میگساران می شود پ ...4شمارهٔ ۷۹: داغ است و سینه در عشق، صبح و ستاره ...5شمارهٔ ۸۰: گذرد گرم ز دل، آه سحرگاهی ما 6شمارهٔ ۸۱: به این شوخی اگر ریزد، سخن مستانه ز ...7شمارهٔ ۸۲: زهی ز خط تو خرّم، بهار مشربها 8شمارهٔ ۸۳: ای از تو داغ بر جگر لاله زارها 9شمارهٔ ۸۴: این است، سرود من و بلبل به چمنها 10شمارهٔ ۸۵: ای امّت نگاه تو، جادو خیالها 11شمارهٔ ۸۶: آشفته چو من نبود، سنبل به گلستانها 12شمارهٔ ۸۷: چو تر هرگز نگردید، از می وصل تو دا ...13شمارهٔ ۸۸: چه شد مهر جهان آرای من، آن گرم جوش ...14شمارهٔ ۸۹: نباشد دل چرا از لطف یار، امّیدوار ...15شمارهٔ ۹۰: شد قسمت خال تو،که مشک ختن ماست 16شمارهٔ ۹۱: شراب تشنه بسی موج زد، ایاغ کجاست 17شمارهٔ ۹۲: فصل بهار عشق و تماشای اشک ماست 18شمارهٔ ۹۳: دعوی گر جاهل، به بغل دشمن خود داشت 19شمارهٔ ۹۴: روزی که غمزه اش به من خسته جنگ داش ...20شمارهٔ ۹۵: با چشم سیر، نعمت دنیا چه حاجت است 21شمارهٔ ۹۶: مستی چشم یار، ز پیمانه خود است 22شمارهٔ ۹۷: خار رهت، به روضهٔ رضوان برابر است 23شمارهٔ ۹۸: تا بود داغها، دل آزرده حال داشت 24شمارهٔ ۹۹: کاو کاو مژه ی من به جگر خون نگذاشت 25شمارهٔ ۱۰۰: تاراج صبر، دور نگاهش رواج داشت 26شمارهٔ ۱۰۱: دامن فشاند و شمع مزارم به باد داش ...27شمارهٔ ۱۰۲: در پرده دل، جلوه گری بار دگر داشت 28شمارهٔ ۱۰۳: بیگانگی، به مشرب ما آشناتر است 29شمارهٔ ۱۰۴: غافل که سینه، آتش آهن گداز داشت 30شمارهٔ ۱۰۵: آن روز، شب تیرهٔ ما هم سحری داشت 31شمارهٔ ۱۰۶: ایّام غمم، مرا بهار است 32شمارهٔ ۱۰۷: به گلشنی که رخش، گوشهٔ نقاب شکست 33شمارهٔ ۱۰۸: نشئهٔ فیض، در آب و گِل درویشان اس ...34شمارهٔ ۱۰۹: همدم سنجیده گفتاران، لب پیمانه اس ...35شمارهٔ ۱۱۰: هر سو که بود میل تو، جای تو همان ...36شمارهٔ ۱۱۱: دیوانه، عاقلانه به هامون گریخته س ...37شمارهٔ ۱۱۲: بر لبم حرف دهان تنگ یار افتاده اس ...38شمارهٔ ۱۱۳: روشن از حیرت دل شد که دلارایی هست 39شمارهٔ ۱۱۴: بال و پر گر به اسیری نبود پروا نی ...40شمارهٔ ۱۱۵: طوفان فتنه است و کسی دستگیر نیست 41شمارهٔ ۱۱۶: چون شمع، بی سبب نفسم جانگداز نیست 42شمارهٔ ۱۱۷: زاهد خمیده است چو چنگ و ملول نیست 43شمارهٔ ۱۱۸: مستمع گر نکند فهم، غم اینم نیست 44شمارهٔ ۱۱۹: مدتی شد که در این بزم سخن سازی نی ...45شمارهٔ ۱۲۰: پی برده هر که، وادیِ دل جلوه گاه ...46شمارهٔ ۱۲۱: نتوانست به موی کمر یار آویخت 47شمارهٔ ۱۲۲: بی باده سیه مست، شب از یاسمن کیست 48شمارهٔ ۱۲۳: این داغ دلفروز ندانم چراغ کیست 49شمارهٔ ۱۲۴: دو نان، به دل زنند سنان از زبان ب ...50شمارهٔ ۱۲۵: دل از یادش، در آغوش من شیدا نمی گ ...51شمارهٔ ۱۲۶: ز بی برگی، ره الفت دلم بر دوستان ...52شمارهٔ ۱۲۷: کجا دلبستگی عاشق به حسن بی وفا دا ...53شمارهٔ ۱۲۸: عشق در سینهٔ من، لاله ستان ها دار ...54شمارهٔ ۱۲۹: سامان پریشان دلی اندوخته دارم 55شمارهٔ ۱۳۰: آتشکده ای در جگر سوخته دارم 56شمارهٔ ۱۳۱: ز بی مهریّ او، داغم چراغ مرده ای ...57شمارهٔ ۱۳۲: شوریده سرم، طرهٔ پیچان تو دارد 58شمارهٔ ۱۳۳: شکرخند دلم خواهش ز لعل می کشی دار ...59شمارهٔ ۱۳۴: گزند کوکب از کژدم فزون جان را زیا ...60شمارهٔ ۱۳۵: دگر خونابه دل، دیده را آلودنی دار ...61شمارهٔ ۱۳۶: تپش سینهٔ ما، بانگ درایی دارد 62شمارهٔ ۱۳۷: عمر گذران، فکر مه و سال ندارد 63شمارهٔ ۱۳۸: با داغ محبت، دل دیوانه نسازد 64شمارهٔ ۱۳۹: شراب خون من، آن مست را مخمور می س ...65شمارهٔ ۱۴۰: مریض زهد را آن روی آتشناک می سازد 66شمارهٔ ۱۴۱: ز افسانه کی به شب، مژهٔ ما به هم ...67شمارهٔ ۱۴۲: هرکس که نظر باز به آن زلف دوتا شد 68شمارهٔ ۱۴۳: سخن چون می سرایم، کلک شکربار می س ...69شمارهٔ ۱۴۴: رنگت به خون لاله، قدح در خمار زد 70شمارهٔ ۱۴۵: شراب لعلی آن نوش لب، به ما چه رسد 71شمارهٔ ۱۴۶: بلاکش عاشقی کو با غم جانانه می سا ...72شمارهٔ ۱۴۷: نقاب آنجا که از رخسارهٔ جانانه بر ...73شمارهٔ ۱۴۸: قاصد سخنی از لب یارم نرسانید 74شمارهٔ ۱۴۹: آن قدر کرد تپیدن که به آرام رساند 75شمارهٔ ۱۵۰: آتشی گرمتر از آتش محرومی نیست 76شمارهٔ ۱۵۱: به دنیا قدر ارباب مذلت بیش می باش ...77شمارهٔ ۱۵۲: در طمع، کام دل بی بصران می باشد 78شمارهٔ ۱۵۳: تذرو دل، اسیر سرو آزاد تو می باشد 79شمارهٔ ۱۵۴: خون من تیغ تو آندم که به خاک افشا ...80شمارهٔ ۱۵۵: چر با سردی دی بلبلان را کینه می ب ...81شمارهٔ ۱۵۶: دلم در زلف او، از سینه نالان بیشت ...82شمارهٔ ۱۵۷: نقش مراد دنیا، نقش بر آب باشد 83شمارهٔ ۱۵۸: سخنم چو هست، در دل نمک سراب باشد 84شمارهٔ ۱۵۹: پریشان سنبلش، دیباچهٔ احوال من با ...85شمارهٔ ۱۶۰: خیالت مونس جان اسیران در بدن باشد 86شمارهٔ ۱۶۱: با دل غم آن رشک پری، ساخته باشد 87شمارهٔ ۱۶۲: خوشا چشمی که محو لذّت نظّاره ای ب ...88شمارهٔ ۱۶۳: ز غیرت، آب گوهر نخل عزّت را به جو ...89شمارهٔ ۱۶۴: آب دیده ام خونین، آهم آتشین باشد 90آب دیده ام خونین، آهم آتشین باشد عاشقم به کا ...91شمارهٔ ۱۶۶: به رنگین جلوه ای در خون کشیدی، گو ...92شمارهٔ ۱۶۷: نخل مرا شکوفهٔ صبح امید شد 93شمارهٔ ۱۶۸: ساقی مباد عیدی ما کوتهی شود 94شمارهٔ ۱۶۹: پایان ناز او چو به بیگانگی کشید 95شمارهٔ ۱۷۰: کی نشئهٔ صهبا، دل غمناک گشاید 96شمارهٔ ۱۷۱: آزاده، از حیات خود آزار می کشد 97شمارهٔ ۱۷۲: جز آتش بهار هوا را که بشکند 98شمارهٔ ۱۷۳: آن کیست تا ز کار کسی عقده واکند 99شمارهٔ ۱۷۴: چهره نما که در چمن، شور هزار گل ک ...100شمارهٔ ۱۷۵: اگر یادم، چمن پرورد آغوشش نخواهد ...101شمارهٔ ۱۷۶: به دنیا سر فرو ناوردنم بالین راحت ...102شمارهٔ ۱۷۷: نگاه خشم، چشم شوخ او را زیب دیگر ...103شمارهٔ ۱۷۸: تا زلف تو بر دوش و برم سایه فکن ش ...104شمارهٔ ۱۷۹: همّت آن است که در پیش کرم، دون نش ...105شمارهٔ ۱۸۰: تقلید من فزونی یاران نمی شود 106شمارهٔ ۱۸۱: مباد، نفس ز قید خرد گشاده شود 107شمارهٔ ۱۸۲: هما که بال و پر خویش سایبان تو دا ...108شمارهٔ ۱۸۳: کی ترک مکر و حیله به احباب می کند 109شمارهٔ ۱۸۴: آن مشکبو غزال ز چشمم گذار کرد 110شمارهٔ ۱۸۵: صحرانورد وحشتم، آن خط و خال کرد 111شمارهٔ ۱۸۶: این عشق تازه دیده به اشکم دچار کر ...112شمارهٔ ۱۸۷: پریشانی ز احسان، بحر بی پایان نمی ...113شمارهٔ ۱۸۸: کسی درد سخن، تا دل نگردد خون چه م ...114شمارهٔ ۱۸۹: چون نقش آن خط و خال، لوح خیال گیر ...115شمارهٔ ۱۹۰: دل از وحشت سرای عالم غدّار می گیر ...116شمارهٔ ۱۹۱: از روی لاله رنگ تو خون جوش می زند 117شمارهٔ ۱۹۲: این باخته نقشان که درین خانهٔ تنگ ...118شمارهٔ ۱۹۳: یکایک از نظرم نور پیکران رفتند 119شمارهٔ ۱۹۴: گر چه در بزم جهان، گردن میناست بل ...120شمارهٔ ۱۹۵: شور مستی از دل دیوانهٔ ما شد بلند 121شمارهٔ ۱۹۶: تا حرفی از آن لعل می آلود برآمد 122شمارهٔ ۱۹۷: از نالهٔ من خامه خوش آهنگ برآمد 123شمارهٔ ۱۹۸: سختی به ضعیفان جهان بی سبب آید 124شمارهٔ ۱۹۹: صفای عارضش، رنگ از رخ مهتاب بزدای ...125شمارهٔ ۲۰۰: مکن کاری که حرفی از زبان من برون ...126شمارهٔ ۲۰۱: به دل گفتم که خواهد غمزهٔ نامهربا ...127شمارهٔ ۲۰۲: ز هر چاکی که دارد سینه من، بوی خو ...128شمارهٔ ۲۰۳: گیاه خرّمی از تربت پاکم نمی روید 129شمارهٔ ۲۰۴: درنگ ازکاروان ما سبکباران نمی آید 130شمارهٔ ۲۰۵: مداوای جنون از دیده بی خواب می آی ...131شمارهٔ ۲۰۶: وجود کاملان بر ناقصان دشوار می آی ...132شمارهٔ ۲۰۷: ز معراج خریّت، خواجه سنگین بار می ...133شمارهٔ ۲۰۸: ز هجران کار دلتنگی به سامان دیر م ...134شمارهٔ ۲۰۹: در آن محفل که شمع من، تجلی ساز می ...135شمارهٔ ۲۱۰: با سفلگان شراکت روزی، زیان بود 136شمارهٔ ۲۱۱: دمهای زنده را، از اجل کی زیان بود 137شمارهٔ ۲۱۲: امشب که از نظر مه من درگذاره بود 138شمارهٔ ۲۱۳: مرنج از طعنهٔ خصم و مکن عرض کمال ...139شمارهٔ ۲۱۴: در بهاری که مرا بال و پرافشانی بو ...140شمارهٔ ۲۱۵: خجل چون بید مجنون گشتم از نشو و ن ...141شمارهٔ ۲۱۶: تشنه کامان حسد خون مرا نوشیدند 142شمارهٔ ۲۱۷: گهر چون سفته گردد، همچو اشک از دی ...143شمارهٔ ۲۱۸: شود چون جوهر آیینه پیدا، تار می ا ...144شمارهٔ ۲۱۹: عزلت طلب از پایهٔ اقبال نیفتد 145شمارهٔ ۲۲۰: ز شیرین کاری من، بیستون آباد می گ ...146شمارهٔ ۲۲۱: نمی دانم چه سودا در سر مخمور می گ ...147شمارهٔ ۲۲۲: دل از قفس سینه، دم سرد برآورد 148شمارهٔ ۲۲۳: زلف سیهش، آتش بیداد برآورد 149شمارهٔ ۲۲۴: ترسم که بر لبی، سخن آن میان رود 150شمارهٔ ۲۲۵: دلم، شب بر خس و خاشاک کویش تا سحر ...151شمارهٔ ۲۲۶: تن سختی کشم چون در خروش آید، روان ...152شمارهٔ ۲۲۷: ساغر ای عشق به اندازهٔ مخمور بیار 153شمارهٔ ۲۲۸: تیغ ستمت از می پرزور گران تر 154شمارهٔ ۲۲۹: سیمین عذار اوست، ز خط خوش عیارتر 155شمارهٔ ۲۳۰: چمن، به سایه نشینان خرمی بگذار 156شمارهٔ ۲۳۱: کنون ز تربتم ای شوخ، سرگران مگذر 157شمارهٔ ۲۳۲: می آید از کوی مغان طرز طربناکش نگ ...158شمارهٔ ۲۳۳: با آنکه نیست از تو بتی دلنوازتر 159شمارهٔ ۲۳۴: گرفتار تو را در دور خط، شد کام جا ...160شمارهٔ ۲۳۵: ای زلف، پریشان شدگانیم، خبر گیر 161شمارهٔ ۲۳۶: ز خط شده ست عذارش بنفشه زار امروز 162شمارهٔ ۲۳۷: یک ره درآ به دیده و مستی بهانه سا ...163شمارهٔ ۲۳۸: دل طلب کرد، از آن غمزه، عتابی که ...164شمارهٔ ۲۳۹: خون گر نخورد زان لب میگون، چه کند ...165شمارهٔ ۲۴۰: بسته پای چو من بی پر و بالی که مپ ...166شمارهٔ ۲۴۱: از چرخ تنک حوصله، پروا چه کند کس 167شمارهٔ ۲۴۲: غنچه دیدی و دل تنگ ندیدی، افسوس 168شمارهٔ ۲۴۳: نمی کشد، دل ما را به دام و دانهٔ ...169شمارهٔ ۲۴۴: نمی بینم به مسجد رونق، از دلمرده ...170شمارهٔ ۲۴۵: برده شوریدگیم از خود و صهبا در پی ...171شمارهٔ ۲۴۶: لقمه ای را ممسک از آزادگان دارد د ...172شمارهٔ ۲۴۷: سرفرازی طلب از همّت مردانهٔ عشق 173شمارهٔ ۲۴۸: ای آنکه زدی بر قدح، امروز مرا سنگ 174شمارهٔ ۲۴۹: فرش داغ، ار نشود بستر بیماری دل 175شمارهٔ ۲۵۰: در بتکده نامحرم و در کعبه غریبم 176شمارهٔ ۲۵۱: به عشق روی تو، چون لاله داغ می طل ...177شمارهٔ ۲۵۲: ز پی بیگانه خویی را، به امّید وفا ...178شمارهٔ ۲۵۳: در کشور ایجاد، ندانم چه گلستم 179شمارهٔ ۲۵۴: من نازک دل از زخم زبان بسیار می ر ...180شمارهٔ ۲۵۵: غبار گشتم و سرگشته وار می گردم 181شمارهٔ ۲۵۶: به راه آن وفا دشمن، سر و جان شاد ...182شمارهٔ ۲۵۷: نشود گشاده چون نی، گرهی ز کار درد ...183شمارهٔ ۲۵۸: حاصلی که خرمن شد، نذر خوشه چین دا ...184شمارهٔ ۲۵۹: صبوحی می کند تکلیف، کز می کام برد ...185شمارهٔ ۲۶۰: شمع سان، دیده پرآتش مژه پرنم دارم 186شمارهٔ ۲۶۱: خموشم چون قلم امّا، نوا در آستین ...187شمارهٔ ۲۶۲: زد نقش سخن سکهٔ جاوید به نامم 188شمارهٔ ۲۶۳: قناعت چون گهر، با ساغر و مینای خو ...189شمارهٔ ۲۶۴: دمد از چاکهای سینه شیون، تا نفس د ...190شمارهٔ ۲۶۵: نه یاد مصر و نه پروای کاروان دارم 191شمارهٔ ۲۶۶: ز شمع خامه، هر جا در میان افسانه ...192شمارهٔ ۲۶۷: جز وصل علاج دل بیچاره ندارم 193شمارهٔ ۲۶۸: به هرگلشن که شور از شیون مستانه ا ...194شمارهٔ ۲۶۹: از دل، به فرات مژه راهی ست چه ساز ...195شمارهٔ ۲۷۰: به صد شوریدگی، از بزم آن بی باک ب ...196شمارهٔ ۲۷۱: زبان و سود، شد در عشق بی پروا فرا ...197شمارهٔ ۲۷۲: از ضعف مشکل آید، چون می برد ز خوی ...198شمارهٔ ۲۷۳: ز ابر دیده در هر گل، زمین کشته ای ...199شمارهٔ ۲۷۴: با ماست، لطف چشم تغافل پناه،کم 200شمارهٔ ۲۷۵: شکایت نیست، مطلب ناله آهنگ است می ...201شمارهٔ ۲۷۶: بیهوده نگشتم به سراپای دو عالم 202شمارهٔ ۲۷۷: ز رنگش، اشک گلگون بادهٔ نابی ست د ...203شمارهٔ ۲۷۸: دل و جان نژند را مانم 204شمارهٔ ۲۷۹: نکرد عشق تو، مطلب روای خویشتنم 205شمارهٔ ۲۸۰: خزان چه می برد از نوبهار رنگینم 206شمارهٔ ۲۸۱: آسان به جلوه های تو، از جا نمی رو ...207شمارهٔ ۲۸۲: چو سایه در قدم سرو خوش خرام توام 208شمارهٔ ۲۸۳: سیاهی را، به اشک از دیدهٔ خود کام ...209شمارهٔ ۲۸۴: رنگین شد از رخت، چو رگ گل، نظاره ...210شمارهٔ ۲۸۵: ز دل برخاست شوری، دیدهٔ داغ درون ...211شمارهٔ ۲۸۶: زانوی بی کسی هاست، بالین خستهٔ من 212شمارهٔ ۲۸۷: نماید بی سبب حاصل، مسبب مدعای من 213شمارهٔ ۲۸۸: نهانی کرده ای یغما، دل من 214شمارهٔ ۲۸۹: باده بیار و هوش را، از سر ما روان ...215شمارهٔ ۲۹۰: لخت دل با سینه از اشک مدام آمد بر ...216شمارهٔ ۲۹۱: صید از حرم کشد، خم جعد بلند تو 217شمارهٔ ۲۹۲: ز تکبیر فنا، حاضر نشد وقت نماز تو 218شمارهٔ ۲۹۳: دارم دلی دو نیم، ز تیغ زبان تو 219شمارهٔ ۲۹۴: صفای وقت، ز دل های بی غبار بجو 220شمارهٔ ۲۹۵: عریان ز صافی طینتی، از پردهٔ نیرن ...221شمارهٔ ۲۹۶: ای تهیدست، به امّید و امل غره مشو 222شمارهٔ ۲۹۷: به دنبال خرام آن پری رو 223شمارهٔ ۲۹۸: افسرده ایم، جام می خوشگوار کو 224شمارهٔ ۲۹۹: سوخته جان دلم یکی، سنبل مشک فام، ...225شمارهٔ ۳۰۰: به عاشقی، شده ام شهرهٔ جهان از تو 226شمارهٔ ۳۰۱: چون لب نایی و نی، پرده سرایان من ...227شمارهٔ ۳۰۲: طرف نقاب اگر کشی، از رخ نازنین فر ...228شمارهٔ ۳۰۳: مستی فزوده است تو را، در بر آینه 229شمارهٔ ۳۰۴: دل از وفا به خاطر جانان گران شده 230شمارهٔ ۳۰۵: ای خدا، یار مرا میل خریدارش ده 231شمارهٔ ۳۰۶: ای دل به زیر خاک تپیدن چه فایده 232شمارهٔ ۳۰۷: دردت به دوای دل بی تاب رسیده 233شمارهٔ ۳۰۸: تا شانه خشک دستم، بی زلف یار ماند ...234شمارهٔ ۳۰۹: مکن ای بلبل آزرده دل، از خار گله 235شمارهٔ ۳۱۰: صبح است و عزم کوی خرابات کردهای 236شمارهٔ ۳۱۱: به خاموشی سپندم گفت، در بزم پریزا ...237شمارهٔ ۳۱۲: به بالینم نشستی، قد به ناز افراشت ...238شمارهٔ ۳۱۳: من بلبلم و گلبن من یار منستی 239شمارهٔ ۳۱۴: سخنها از وفا می گفتی و جور و جفا ...240شمارهٔ ۳۱۵: غم دل با تو زان گوبم،که دانم شاد ...241شمارهٔ ۳۱۶: دلم را، کرده یک پیمانه خون، لعل م ...242شمارهٔ ۳۱۷: گذشت آن دور کز ساغر، کند یاری مرا ...243شمارهٔ ۳۱۸: شد صید دلم بستهٔ فتراک سواری 244شمارهٔ ۳۱۹: مطرب سرود شوق به مستان چه می بری 245شمارهٔ ۳۲۰: خزان رنگ زردم را، میِ نابی نشد رو ...246شمارهٔ ۳۲۱: خوش آن ساعت که از فیض سحر شاداب ب ...247شمارهٔ ۳۲۲: ای خطِّ لب یار، نمایان شده باشی 248شمارهٔ ۳۲۳: ز مستی، خون دل را، باده می انگاشت ...249شمارهٔ ۳۲۴: نوای پرده سوزم، از کجا پیدا کند گ ...250شمارهٔ ۳۲۵: ببین که هست لبم، بلبل بهار خطی 251شمارهٔ ۳۲۶: سحاب خشک، دیگر از کجا پیدا کند اش ...252شمارهٔ ۳۲۷: نشد از گریهٔ مستانه ساقی، دل کنم ...253شمارهٔ ۳۲۸: دارم گل زخمی به جگر تازه و تر، ها ...254شمارهٔ ۳۲۹: ای که بر دیدهٔ اغیار خرامی داری 255شمارهٔ ۳۳۰: ای برق حسن، شعله به باغ که می زنی 256شمارهٔ ۳۳۱: گره، ز ابروی مسکین نواز وا نکنی 257شمارهٔ ۳۳۲: بی داغ عشق، بر در دل ها چه می روی 258شمارهٔ ۳۳۳: ناصح، سخن چه بیهُده از پند می کنی 259شمارهٔ ۳۳۴: ای دل، ترحمی به گناهی نمی کنی 260شمارهٔ ۳۳۵: می رود صید دلم، سخت کمانی در پی 261شمارهٔ ۳۳۶: بستم چو دل به مهر تو، نامهربان شد ...262شمارهٔ ۳۳۷: تا کی از عشوه، فریب دل ناکام دهی 263شمارهٔ ۳۳۸: نی می دهد از اصل مقامات صدایی 264شمارهٔ ۳۳۹: بنواخت نی را، لبهای نایی 265شمارهٔ ۳۴۰: شکیبایی بود کار دلم، با گرمی خویی 266شمارهٔ ۳۴۱: ای ناله، چند در غم دل دردسر دهی 267شمارهٔ ۳۴۲: تلاش فکر ما را از سخن لافان چه می ...268شمارهٔ ۳۴۳: نماند از گرد غم، در سینه ام جای ش ...269شمارهٔ ۳۴۴: اگر نه در جهان سرچشمه ی حیوان بود ...

نظرات

نام خود را وارد کنید

متن نظر را وارد کنید

برداشت از داده های تارنمای گنجینه فارسی با یادکرد منبع آزاد میباشد. گنجینه فارسی 1400.

طراحی سایت و بهینه سازی سایت توسط شرکت مهندسی آبی

آمارگیر وبلاگ