به تارنماری گنجینه فارسی خوش آمدید. لطفا در معرفی تارنمای گنجینه فارسی ما را یاری بفرمایید

منوی دسترسی

کتابخانه دیجیتال

حزین لاهیجی

حزین لاهیجیغزلیات ناتمامشمارهٔ ۲۶: کدامین دیده سازد سرمه، گرد جلوه گاهش را

2170عکس بساز

با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

کدامین دیده سازد سرمه، گرد جلوه گاهش را؟

که چشم انتظار از نقش پا بیش است راهش را

به غیر از سنبل آن جعد مشک افشان نمی باشد

اگر گلدسته ای، لایق بود طرف کلاهش را

سخن فهمی چو من از موشکافان بر نمی خیزد

چرا در سرمه خوابانده ست، مژگان سیاهش را؟

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید

فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

1شمارهٔ ۲۵: هجوم گریهٔ تلخ و خروش ناله های من 2شمارهٔ ۲۶: کدامین دیده سازد سرمه، گرد جلوه گا ...3شمارهٔ ۲۷: ادا سازد به خاموشی، لب او گفتگویش ...4شمارهٔ ۲۸: ای از تو، پریشان نظری آینه ها را 5شمارهٔ ۲۹: دعوی ست با شعر ترم، آن دشمن ادراک ...6شمارهٔ ۳۰: قامت شده‌ست خم، من دیرینه سال را 7شمارهٔ ۳۱: گشتم اسیر، جلوهٔ آن خوش خرام را 8شمارهٔ ۳۲: به پیری عشق سازد شوخ‌تر طبع جوانم ...9شمارهٔ ۳۳: علاج عقدهٔ دلتنگی، آسان است عاشق ر ...10شمارهٔ ۳۴: از آن روزی که گم کردم، سراغ آرمیدن ...11شمارهٔ ۳۵: کنم رنگین تر از دامان گلچین، چشم خ ...12شمارهٔ ۳۶: خدا درمانده نگذارد به عالم، بی نصی ...13شمارهٔ ۳۷: به شهد لفظ و معنی، رهنما گشتیم دور ...14شمارهٔ ۳۸: دل بر سر تیر است، گشاییم کمین را 15شمارهٔ ۳۹: حریف نقش کج گر نیستی این بدقماران ...16شمارهٔ ۴۰: خدایا الفتی ده، با دل آزرده، لالان ...17شمارهٔ ۴۱: عتاب تلخ او شیرین کن جانهاست، مستا ...18شمارهٔ ۴۲: آمال کوته است ز دنیا بریده را 19شمارهٔ ۴۳: رنگین بود سخن، دل در خون تپیده را 20شمارهٔ ۴۴: مردان کنند خوش، غم و هجر همیشه را 21شمارهٔ ۴۵: جام عتاب داده ای، غمزه کینه خواه ر ...22شمارهٔ ۴۶: اگر بینم شبی در خواب، روز خردسالی ...23شمارهٔ ۴۷: به پیری می کشیم آسوده، بار زندگانی ...24شمارهٔ ۴۸: حق تعلیم دارم، خوش قدانِ بوستانی ر ...25شمارهٔ ۴۹: نباشد ناقه ای جز شوق، مجنون الهی ر ...26شمارهٔ ۵۰: بلای جان، زبان تلخ باشد، اهل دعوی ...27شمارهٔ ۵۱: خوش آن ساعت که، بر بالین خرامی، خا ...28شمارهٔ ۵۲: ز دورم دید، اجازت داد عزم جان فشان ...29شمارهٔ ۵۳: نبود آرامشی، شیب و شباب زندگانی را 30شمارهٔ ۵۴: از سر من چرا کشد، سرو قد تو پای را 31شمارهٔ ۵۵: ز دوری خاطرم تنگ است و نتوانم رسید ...32شمارهٔ ۵۶: غم دل از می و مطرب مرا فزود اینجا 33شمارهٔ ۵۷: سخنور چون شدی، خاموش بنشین چون نگی ...34شمارهٔ ۵۸: ترانه کرد صریر نیم، دراز اینجا 35شمارهٔ ۵۹: نخواهد برد جان از رشک ما خصم عنود ...36شمارهٔ ۶۰: هرزه دراست در رهش، سینه چاک چاک ما 37شمارهٔ ۶۱: که خواهد کرد یاد از خستگان بی نوا ...38شمارهٔ ۶۲: از عکس رخش باده فروش است دل ما 39شمارهٔ ۶۳: با اشک روان، قطره زنان است دل ما 40شمارهٔ ۶۴: ندید از گرد راهش، دیده هرگز سرمه و ...41شمارهٔ ۶۵: به جان بستیم پیمان محبّت، عشوه ساز ...42شمارهٔ ۶۶: خاک آسوده، چو سیماب شد ازگریهٔ ما 43شمارهٔ ۶۷: مپرس از شورش صحرای دل دیوانهٔ ما ر ...44شمارهٔ ۶۸: چراغ کلبهٔ درویش، نور ماه می باشد 45شمارهٔ ۶۹: غم عشقت خلاص ازرنج دنیا می کند ما ...46شمارهٔ ۷۰: جدایی نیست از لیلی، دل دیوانهٔ ما ...47شمارهٔ ۷۱: هم آغوش است، سیل خانه زادی منزل ما ...48شمارهٔ ۷۲: تیغ نگه افتاده گران قاتل ما را 49شمارهٔ ۷۳: این است که دل برده و خون کرده بسی ...50شمارهٔ ۷۴: کاش بیرون فتد از سینه دل زار مرا 51شمارهٔ ۷۵: ای که در کشتن عشاق درنگ است تو را 52شمارهٔ ۷۶: افروخت بخت تیره، ز اشک مدام ما 53شمارهٔ ۷۷: بهار آمد که می در جام میخوران شود ...54شمارهٔ ۷۸: به بازاری که دلق میگساران می شود پ ...55شمارهٔ ۷۹: داغ است و سینه در عشق، صبح و ستاره ...56شمارهٔ ۸۰: گذرد گرم ز دل، آه سحرگاهی ما 57شمارهٔ ۸۱: به این شوخی اگر ریزد، سخن مستانه ز ...58شمارهٔ ۸۲: زهی ز خط تو خرّم، بهار مشربها 59شمارهٔ ۸۳: ای از تو داغ بر جگر لاله زارها 60شمارهٔ ۸۴: این است، سرود من و بلبل به چمنها 61شمارهٔ ۸۵: ای امّت نگاه تو، جادو خیالها 62شمارهٔ ۸۶: آشفته چو من نبود، سنبل به گلستانها 63شمارهٔ ۸۷: چو تر هرگز نگردید، از می وصل تو دا ...64شمارهٔ ۸۸: چه شد مهر جهان آرای من، آن گرم جوش ...65شمارهٔ ۸۹: نباشد دل چرا از لطف یار، امّیدوار ...66شمارهٔ ۹۰: شد قسمت خال تو،که مشک ختن ماست 67شمارهٔ ۹۱: شراب تشنه بسی موج زد، ایاغ کجاست 68شمارهٔ ۹۲: فصل بهار عشق و تماشای اشک ماست 69شمارهٔ ۹۳: دعوی گر جاهل، به بغل دشمن خود داشت 70شمارهٔ ۹۴: روزی که غمزه اش به من خسته جنگ داش ...71شمارهٔ ۹۵: با چشم سیر، نعمت دنیا چه حاجت است 72شمارهٔ ۹۶: مستی چشم یار، ز پیمانه خود است 73شمارهٔ ۹۷: خار رهت، به روضهٔ رضوان برابر است 74شمارهٔ ۹۸: تا بود داغها، دل آزرده حال داشت 75شمارهٔ ۹۹: کاو کاو مژه ی من به جگر خون نگذاشت 76شمارهٔ ۱۰۰: تاراج صبر، دور نگاهش رواج داشت 77شمارهٔ ۱۰۱: دامن فشاند و شمع مزارم به باد داش ...78شمارهٔ ۱۰۲: در پرده دل، جلوه گری بار دگر داشت 79شمارهٔ ۱۰۳: بیگانگی، به مشرب ما آشناتر است 80شمارهٔ ۱۰۴: غافل که سینه، آتش آهن گداز داشت 81شمارهٔ ۱۰۵: آن روز، شب تیرهٔ ما هم سحری داشت 82شمارهٔ ۱۰۶: ایّام غمم، مرا بهار است 83شمارهٔ ۱۰۷: به گلشنی که رخش، گوشهٔ نقاب شکست 84شمارهٔ ۱۰۸: نشئهٔ فیض، در آب و گِل درویشان اس ...85شمارهٔ ۱۰۹: همدم سنجیده گفتاران، لب پیمانه اس ...86شمارهٔ ۱۱۰: هر سو که بود میل تو، جای تو همان ...87شمارهٔ ۱۱۱: دیوانه، عاقلانه به هامون گریخته س ...88شمارهٔ ۱۱۲: بر لبم حرف دهان تنگ یار افتاده اس ...89شمارهٔ ۱۱۳: روشن از حیرت دل شد که دلارایی هست 90شمارهٔ ۱۱۴: بال و پر گر به اسیری نبود پروا نی ...91شمارهٔ ۱۱۵: طوفان فتنه است و کسی دستگیر نیست 92شمارهٔ ۱۱۶: چون شمع، بی سبب نفسم جانگداز نیست 93شمارهٔ ۱۱۷: زاهد خمیده است چو چنگ و ملول نیست 94شمارهٔ ۱۱۸: مستمع گر نکند فهم، غم اینم نیست 95شمارهٔ ۱۱۹: مدتی شد که در این بزم سخن سازی نی ...96شمارهٔ ۱۲۰: پی برده هر که، وادیِ دل جلوه گاه ...97شمارهٔ ۱۲۱: نتوانست به موی کمر یار آویخت 98شمارهٔ ۱۲۲: بی باده سیه مست، شب از یاسمن کیست 99شمارهٔ ۱۲۳: این داغ دلفروز ندانم چراغ کیست 100شمارهٔ ۱۲۴: دو نان، به دل زنند سنان از زبان ب ...101شمارهٔ ۱۲۵: دل از یادش، در آغوش من شیدا نمی گ ...102شمارهٔ ۱۲۶: ز بی برگی، ره الفت دلم بر دوستان ...103شمارهٔ ۱۲۷: کجا دلبستگی عاشق به حسن بی وفا دا ...104شمارهٔ ۱۲۸: عشق در سینهٔ من، لاله ستان ها دار ...105شمارهٔ ۱۲۹: سامان پریشان دلی اندوخته دارم 106شمارهٔ ۱۳۰: آتشکده ای در جگر سوخته دارم 107شمارهٔ ۱۳۱: ز بی مهریّ او، داغم چراغ مرده ای ...108شمارهٔ ۱۳۲: شوریده سرم، طرهٔ پیچان تو دارد 109شمارهٔ ۱۳۳: شکرخند دلم خواهش ز لعل می کشی دار ...110شمارهٔ ۱۳۴: گزند کوکب از کژدم فزون جان را زیا ...111شمارهٔ ۱۳۵: دگر خونابه دل، دیده را آلودنی دار ...112شمارهٔ ۱۳۶: تپش سینهٔ ما، بانگ درایی دارد 113شمارهٔ ۱۳۷: عمر گذران، فکر مه و سال ندارد 114شمارهٔ ۱۳۸: با داغ محبت، دل دیوانه نسازد 115شمارهٔ ۱۳۹: شراب خون من، آن مست را مخمور می س ...116شمارهٔ ۱۴۰: مریض زهد را آن روی آتشناک می سازد 117شمارهٔ ۱۴۱: ز افسانه کی به شب، مژهٔ ما به هم ...118شمارهٔ ۱۴۲: هرکس که نظر باز به آن زلف دوتا شد 119شمارهٔ ۱۴۳: سخن چون می سرایم، کلک شکربار می س ...120شمارهٔ ۱۴۴: رنگت به خون لاله، قدح در خمار زد 121شمارهٔ ۱۴۵: شراب لعلی آن نوش لب، به ما چه رسد 122شمارهٔ ۱۴۶: بلاکش عاشقی کو با غم جانانه می سا ...123شمارهٔ ۱۴۷: نقاب آنجا که از رخسارهٔ جانانه بر ...124شمارهٔ ۱۴۸: قاصد سخنی از لب یارم نرسانید 125شمارهٔ ۱۴۹: آن قدر کرد تپیدن که به آرام رساند 126شمارهٔ ۱۵۰: آتشی گرمتر از آتش محرومی نیست 127شمارهٔ ۱۵۱: به دنیا قدر ارباب مذلت بیش می باش ...128شمارهٔ ۱۵۲: در طمع، کام دل بی بصران می باشد 129شمارهٔ ۱۵۳: تذرو دل، اسیر سرو آزاد تو می باشد 130شمارهٔ ۱۵۴: خون من تیغ تو آندم که به خاک افشا ...131شمارهٔ ۱۵۵: چر با سردی دی بلبلان را کینه می ب ...132شمارهٔ ۱۵۶: دلم در زلف او، از سینه نالان بیشت ...133شمارهٔ ۱۵۷: نقش مراد دنیا، نقش بر آب باشد 134شمارهٔ ۱۵۸: سخنم چو هست، در دل نمک سراب باشد 135شمارهٔ ۱۵۹: پریشان سنبلش، دیباچهٔ احوال من با ...136شمارهٔ ۱۶۰: خیالت مونس جان اسیران در بدن باشد 137شمارهٔ ۱۶۱: با دل غم آن رشک پری، ساخته باشد 138شمارهٔ ۱۶۲: خوشا چشمی که محو لذّت نظّاره ای ب ...139شمارهٔ ۱۶۳: ز غیرت، آب گوهر نخل عزّت را به جو ...140شمارهٔ ۱۶۴: آب دیده ام خونین، آهم آتشین باشد 141آب دیده ام خونین، آهم آتشین باشد عاشقم به کا ...142شمارهٔ ۱۶۶: به رنگین جلوه ای در خون کشیدی، گو ...143شمارهٔ ۱۶۷: نخل مرا شکوفهٔ صبح امید شد 144شمارهٔ ۱۶۸: ساقی مباد عیدی ما کوتهی شود 145شمارهٔ ۱۶۹: پایان ناز او چو به بیگانگی کشید 146شمارهٔ ۱۷۰: کی نشئهٔ صهبا، دل غمناک گشاید 147شمارهٔ ۱۷۱: آزاده، از حیات خود آزار می کشد 148شمارهٔ ۱۷۲: جز آتش بهار هوا را که بشکند 149شمارهٔ ۱۷۳: آن کیست تا ز کار کسی عقده واکند 150شمارهٔ ۱۷۴: چهره نما که در چمن، شور هزار گل ک ...151شمارهٔ ۱۷۵: اگر یادم، چمن پرورد آغوشش نخواهد ...152شمارهٔ ۱۷۶: به دنیا سر فرو ناوردنم بالین راحت ...153شمارهٔ ۱۷۷: نگاه خشم، چشم شوخ او را زیب دیگر ...154شمارهٔ ۱۷۸: تا زلف تو بر دوش و برم سایه فکن ش ...155شمارهٔ ۱۷۹: همّت آن است که در پیش کرم، دون نش ...156شمارهٔ ۱۸۰: تقلید من فزونی یاران نمی شود 157شمارهٔ ۱۸۱: مباد، نفس ز قید خرد گشاده شود 158شمارهٔ ۱۸۲: هما که بال و پر خویش سایبان تو دا ...159شمارهٔ ۱۸۳: کی ترک مکر و حیله به احباب می کند 160شمارهٔ ۱۸۴: آن مشکبو غزال ز چشمم گذار کرد 161شمارهٔ ۱۸۵: صحرانورد وحشتم، آن خط و خال کرد 162شمارهٔ ۱۸۶: این عشق تازه دیده به اشکم دچار کر ...163شمارهٔ ۱۸۷: پریشانی ز احسان، بحر بی پایان نمی ...164شمارهٔ ۱۸۸: کسی درد سخن، تا دل نگردد خون چه م ...165شمارهٔ ۱۸۹: چون نقش آن خط و خال، لوح خیال گیر ...166شمارهٔ ۱۹۰: دل از وحشت سرای عالم غدّار می گیر ...167شمارهٔ ۱۹۱: از روی لاله رنگ تو خون جوش می زند 168شمارهٔ ۱۹۲: این باخته نقشان که درین خانهٔ تنگ ...169شمارهٔ ۱۹۳: یکایک از نظرم نور پیکران رفتند 170شمارهٔ ۱۹۴: گر چه در بزم جهان، گردن میناست بل ...171شمارهٔ ۱۹۵: شور مستی از دل دیوانهٔ ما شد بلند 172شمارهٔ ۱۹۶: تا حرفی از آن لعل می آلود برآمد 173شمارهٔ ۱۹۷: از نالهٔ من خامه خوش آهنگ برآمد 174شمارهٔ ۱۹۸: سختی به ضعیفان جهان بی سبب آید 175شمارهٔ ۱۹۹: صفای عارضش، رنگ از رخ مهتاب بزدای ...176شمارهٔ ۲۰۰: مکن کاری که حرفی از زبان من برون ...177شمارهٔ ۲۰۱: به دل گفتم که خواهد غمزهٔ نامهربا ...178شمارهٔ ۲۰۲: ز هر چاکی که دارد سینه من، بوی خو ...179شمارهٔ ۲۰۳: گیاه خرّمی از تربت پاکم نمی روید 180شمارهٔ ۲۰۴: درنگ ازکاروان ما سبکباران نمی آید 181شمارهٔ ۲۰۵: مداوای جنون از دیده بی خواب می آی ...182شمارهٔ ۲۰۶: وجود کاملان بر ناقصان دشوار می آی ...183شمارهٔ ۲۰۷: ز معراج خریّت، خواجه سنگین بار می ...184شمارهٔ ۲۰۸: ز هجران کار دلتنگی به سامان دیر م ...185شمارهٔ ۲۰۹: در آن محفل که شمع من، تجلی ساز می ...186شمارهٔ ۲۱۰: با سفلگان شراکت روزی، زیان بود 187شمارهٔ ۲۱۱: دمهای زنده را، از اجل کی زیان بود 188شمارهٔ ۲۱۲: امشب که از نظر مه من درگذاره بود 189شمارهٔ ۲۱۳: مرنج از طعنهٔ خصم و مکن عرض کمال ...190شمارهٔ ۲۱۴: در بهاری که مرا بال و پرافشانی بو ...191شمارهٔ ۲۱۵: خجل چون بید مجنون گشتم از نشو و ن ...192شمارهٔ ۲۱۶: تشنه کامان حسد خون مرا نوشیدند 193شمارهٔ ۲۱۷: گهر چون سفته گردد، همچو اشک از دی ...194شمارهٔ ۲۱۸: شود چون جوهر آیینه پیدا، تار می ا ...195شمارهٔ ۲۱۹: عزلت طلب از پایهٔ اقبال نیفتد 196شمارهٔ ۲۲۰: ز شیرین کاری من، بیستون آباد می گ ...197شمارهٔ ۲۲۱: نمی دانم چه سودا در سر مخمور می گ ...198شمارهٔ ۲۲۲: دل از قفس سینه، دم سرد برآورد 199شمارهٔ ۲۲۳: زلف سیهش، آتش بیداد برآورد 200شمارهٔ ۲۲۴: ترسم که بر لبی، سخن آن میان رود 201شمارهٔ ۲۲۵: دلم، شب بر خس و خاشاک کویش تا سحر ...202شمارهٔ ۲۲۶: تن سختی کشم چون در خروش آید، روان ...203شمارهٔ ۲۲۷: ساغر ای عشق به اندازهٔ مخمور بیار 204شمارهٔ ۲۲۸: تیغ ستمت از می پرزور گران تر 205شمارهٔ ۲۲۹: سیمین عذار اوست، ز خط خوش عیارتر 206شمارهٔ ۲۳۰: چمن، به سایه نشینان خرمی بگذار 207شمارهٔ ۲۳۱: کنون ز تربتم ای شوخ، سرگران مگذر 208شمارهٔ ۲۳۲: می آید از کوی مغان طرز طربناکش نگ ...209شمارهٔ ۲۳۳: با آنکه نیست از تو بتی دلنوازتر 210شمارهٔ ۲۳۴: گرفتار تو را در دور خط، شد کام جا ...211شمارهٔ ۲۳۵: ای زلف، پریشان شدگانیم، خبر گیر 212شمارهٔ ۲۳۶: ز خط شده ست عذارش بنفشه زار امروز 213شمارهٔ ۲۳۷: یک ره درآ به دیده و مستی بهانه سا ...214شمارهٔ ۲۳۸: دل طلب کرد، از آن غمزه، عتابی که ...215شمارهٔ ۲۳۹: خون گر نخورد زان لب میگون، چه کند ...216شمارهٔ ۲۴۰: بسته پای چو من بی پر و بالی که مپ ...217شمارهٔ ۲۴۱: از چرخ تنک حوصله، پروا چه کند کس 218شمارهٔ ۲۴۲: غنچه دیدی و دل تنگ ندیدی، افسوس 219شمارهٔ ۲۴۳: نمی کشد، دل ما را به دام و دانهٔ ...220شمارهٔ ۲۴۴: نمی بینم به مسجد رونق، از دلمرده ...221شمارهٔ ۲۴۵: برده شوریدگیم از خود و صهبا در پی ...222شمارهٔ ۲۴۶: لقمه ای را ممسک از آزادگان دارد د ...223شمارهٔ ۲۴۷: سرفرازی طلب از همّت مردانهٔ عشق 224شمارهٔ ۲۴۸: ای آنکه زدی بر قدح، امروز مرا سنگ 225شمارهٔ ۲۴۹: فرش داغ، ار نشود بستر بیماری دل 226شمارهٔ ۲۵۰: در بتکده نامحرم و در کعبه غریبم 227شمارهٔ ۲۵۱: به عشق روی تو، چون لاله داغ می طل ...228شمارهٔ ۲۵۲: ز پی بیگانه خویی را، به امّید وفا ...229شمارهٔ ۲۵۳: در کشور ایجاد، ندانم چه گلستم 230شمارهٔ ۲۵۴: من نازک دل از زخم زبان بسیار می ر ...231شمارهٔ ۲۵۵: غبار گشتم و سرگشته وار می گردم 232شمارهٔ ۲۵۶: به راه آن وفا دشمن، سر و جان شاد ...233شمارهٔ ۲۵۷: نشود گشاده چون نی، گرهی ز کار درد ...234شمارهٔ ۲۵۸: حاصلی که خرمن شد، نذر خوشه چین دا ...235شمارهٔ ۲۵۹: صبوحی می کند تکلیف، کز می کام برد ...236شمارهٔ ۲۶۰: شمع سان، دیده پرآتش مژه پرنم دارم 237شمارهٔ ۲۶۱: خموشم چون قلم امّا، نوا در آستین ...238شمارهٔ ۲۶۲: زد نقش سخن سکهٔ جاوید به نامم 239شمارهٔ ۲۶۳: قناعت چون گهر، با ساغر و مینای خو ...240شمارهٔ ۲۶۴: دمد از چاکهای سینه شیون، تا نفس د ...241شمارهٔ ۲۶۵: نه یاد مصر و نه پروای کاروان دارم 242شمارهٔ ۲۶۶: ز شمع خامه، هر جا در میان افسانه ...243شمارهٔ ۲۶۷: جز وصل علاج دل بیچاره ندارم 244شمارهٔ ۲۶۸: به هرگلشن که شور از شیون مستانه ا ...245شمارهٔ ۲۶۹: از دل، به فرات مژه راهی ست چه ساز ...246شمارهٔ ۲۷۰: به صد شوریدگی، از بزم آن بی باک ب ...247شمارهٔ ۲۷۱: زبان و سود، شد در عشق بی پروا فرا ...248شمارهٔ ۲۷۲: از ضعف مشکل آید، چون می برد ز خوی ...249شمارهٔ ۲۷۳: ز ابر دیده در هر گل، زمین کشته ای ...250شمارهٔ ۲۷۴: با ماست، لطف چشم تغافل پناه،کم 251شمارهٔ ۲۷۵: شکایت نیست، مطلب ناله آهنگ است می ...252شمارهٔ ۲۷۶: بیهوده نگشتم به سراپای دو عالم 253شمارهٔ ۲۷۷: ز رنگش، اشک گلگون بادهٔ نابی ست د ...254شمارهٔ ۲۷۸: دل و جان نژند را مانم 255شمارهٔ ۲۷۹: نکرد عشق تو، مطلب روای خویشتنم 256شمارهٔ ۲۸۰: خزان چه می برد از نوبهار رنگینم 257شمارهٔ ۲۸۱: آسان به جلوه های تو، از جا نمی رو ...258شمارهٔ ۲۸۲: چو سایه در قدم سرو خوش خرام توام 259شمارهٔ ۲۸۳: سیاهی را، به اشک از دیدهٔ خود کام ...260شمارهٔ ۲۸۴: رنگین شد از رخت، چو رگ گل، نظاره ...261شمارهٔ ۲۸۵: ز دل برخاست شوری، دیدهٔ داغ درون ...262شمارهٔ ۲۸۶: زانوی بی کسی هاست، بالین خستهٔ من 263شمارهٔ ۲۸۷: نماید بی سبب حاصل، مسبب مدعای من 264شمارهٔ ۲۸۸: نهانی کرده ای یغما، دل من 265شمارهٔ ۲۸۹: باده بیار و هوش را، از سر ما روان ...266شمارهٔ ۲۹۰: لخت دل با سینه از اشک مدام آمد بر ...267شمارهٔ ۲۹۱: صید از حرم کشد، خم جعد بلند تو 268شمارهٔ ۲۹۲: ز تکبیر فنا، حاضر نشد وقت نماز تو 269شمارهٔ ۲۹۳: دارم دلی دو نیم، ز تیغ زبان تو 270شمارهٔ ۲۹۴: صفای وقت، ز دل های بی غبار بجو 271شمارهٔ ۲۹۵: عریان ز صافی طینتی، از پردهٔ نیرن ...272شمارهٔ ۲۹۶: ای تهیدست، به امّید و امل غره مشو 273شمارهٔ ۲۹۷: به دنبال خرام آن پری رو 274شمارهٔ ۲۹۸: افسرده ایم، جام می خوشگوار کو 275شمارهٔ ۲۹۹: سوخته جان دلم یکی، سنبل مشک فام، ...276شمارهٔ ۳۰۰: به عاشقی، شده ام شهرهٔ جهان از تو 277شمارهٔ ۳۰۱: چون لب نایی و نی، پرده سرایان من ...278شمارهٔ ۳۰۲: طرف نقاب اگر کشی، از رخ نازنین فر ...279شمارهٔ ۳۰۳: مستی فزوده است تو را، در بر آینه 280شمارهٔ ۳۰۴: دل از وفا به خاطر جانان گران شده 281شمارهٔ ۳۰۵: ای خدا، یار مرا میل خریدارش ده 282شمارهٔ ۳۰۶: ای دل به زیر خاک تپیدن چه فایده 283شمارهٔ ۳۰۷: دردت به دوای دل بی تاب رسیده 284شمارهٔ ۳۰۸: تا شانه خشک دستم، بی زلف یار ماند ...285شمارهٔ ۳۰۹: مکن ای بلبل آزرده دل، از خار گله 286شمارهٔ ۳۱۰: صبح است و عزم کوی خرابات کردهای 287شمارهٔ ۳۱۱: به خاموشی سپندم گفت، در بزم پریزا ...288شمارهٔ ۳۱۲: به بالینم نشستی، قد به ناز افراشت ...289شمارهٔ ۳۱۳: من بلبلم و گلبن من یار منستی 290شمارهٔ ۳۱۴: سخنها از وفا می گفتی و جور و جفا ...291شمارهٔ ۳۱۵: غم دل با تو زان گوبم،که دانم شاد ...292شمارهٔ ۳۱۶: دلم را، کرده یک پیمانه خون، لعل م ...293شمارهٔ ۳۱۷: گذشت آن دور کز ساغر، کند یاری مرا ...294شمارهٔ ۳۱۸: شد صید دلم بستهٔ فتراک سواری 295شمارهٔ ۳۱۹: مطرب سرود شوق به مستان چه می بری 296شمارهٔ ۳۲۰: خزان رنگ زردم را، میِ نابی نشد رو ...297شمارهٔ ۳۲۱: خوش آن ساعت که از فیض سحر شاداب ب ...298شمارهٔ ۳۲۲: ای خطِّ لب یار، نمایان شده باشی 299شمارهٔ ۳۲۳: ز مستی، خون دل را، باده می انگاشت ...300شمارهٔ ۳۲۴: نوای پرده سوزم، از کجا پیدا کند گ ...301شمارهٔ ۳۲۵: ببین که هست لبم، بلبل بهار خطی 302شمارهٔ ۳۲۶: سحاب خشک، دیگر از کجا پیدا کند اش ...303شمارهٔ ۳۲۷: نشد از گریهٔ مستانه ساقی، دل کنم ...304شمارهٔ ۳۲۸: دارم گل زخمی به جگر تازه و تر، ها ...305شمارهٔ ۳۲۹: ای که بر دیدهٔ اغیار خرامی داری 306شمارهٔ ۳۳۰: ای برق حسن، شعله به باغ که می زنی 307شمارهٔ ۳۳۱: گره، ز ابروی مسکین نواز وا نکنی 308شمارهٔ ۳۳۲: بی داغ عشق، بر در دل ها چه می روی 309شمارهٔ ۳۳۳: ناصح، سخن چه بیهُده از پند می کنی 310شمارهٔ ۳۳۴: ای دل، ترحمی به گناهی نمی کنی 311شمارهٔ ۳۳۵: می رود صید دلم، سخت کمانی در پی 312شمارهٔ ۳۳۶: بستم چو دل به مهر تو، نامهربان شد ...313شمارهٔ ۳۳۷: تا کی از عشوه، فریب دل ناکام دهی 314شمارهٔ ۳۳۸: نی می دهد از اصل مقامات صدایی 315شمارهٔ ۳۳۹: بنواخت نی را، لبهای نایی 316شمارهٔ ۳۴۰: شکیبایی بود کار دلم، با گرمی خویی 317شمارهٔ ۳۴۱: ای ناله، چند در غم دل دردسر دهی 318شمارهٔ ۳۴۲: تلاش فکر ما را از سخن لافان چه می ...319شمارهٔ ۳۴۳: نماند از گرد غم، در سینه ام جای ش ...320شمارهٔ ۳۴۴: اگر نه در جهان سرچشمه ی حیوان بود ...

نظرات

نام خود را وارد کنید

متن نظر را وارد کنید

برداشت از داده های تارنمای گنجینه فارسی با یادکرد منبع آزاد میباشد. گنجینه فارسی 1400.

طراحی سایت و بهینه سازی سایت توسط شرکت مهندسی آبی

آمارگیر وبلاگ