به تارنماری گنجینه فارسی خوش آمدید. لطفا در معرفی تارنمای گنجینه فارسی ما را یاری بفرمایید

منوی دسترسی

کتابخانه دیجیتال

حزین لاهیجی

حزین لاهیجیغزلیات ناتمامشمارهٔ ۵۲: ز دورم دید، اجازت داد عزم جان فشانی را

2780عکس بساز

با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

ز دورم دید، اجازت داد عزم جان فشانی را

نگاهش زود می فهمد، زبان بی زبانی را

فرامش کاریش تعلیم دادم از سبکروحی

که زود از خاطر او رفتم و بردم گرانی را

نسیم آسا، امان از آفت واماندگی دارد

تواند گر کسی برداشت، بار ناتوانی را

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید

فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

1شمارهٔ ۵۲: ز دورم دید، اجازت داد عزم جان فشان ...2شمارهٔ ۵۳: نبود آرامشی، شیب و شباب زندگانی را 3شمارهٔ ۵۴: از سر من چرا کشد، سرو قد تو پای را 4شمارهٔ ۵۵: ز دوری خاطرم تنگ است و نتوانم رسید ...5شمارهٔ ۵۶: غم دل از می و مطرب مرا فزود اینجا 6شمارهٔ ۵۷: سخنور چون شدی، خاموش بنشین چون نگی ...7شمارهٔ ۵۸: ترانه کرد صریر نیم، دراز اینجا 8شمارهٔ ۵۹: نخواهد برد جان از رشک ما خصم عنود ...9شمارهٔ ۶۰: هرزه دراست در رهش، سینه چاک چاک ما 10شمارهٔ ۶۱: که خواهد کرد یاد از خستگان بی نوا ...11شمارهٔ ۶۲: از عکس رخش باده فروش است دل ما 12شمارهٔ ۶۳: با اشک روان، قطره زنان است دل ما 13شمارهٔ ۶۴: ندید از گرد راهش، دیده هرگز سرمه و ...14شمارهٔ ۶۵: به جان بستیم پیمان محبّت، عشوه ساز ...15شمارهٔ ۶۶: خاک آسوده، چو سیماب شد ازگریهٔ ما 16شمارهٔ ۶۷: مپرس از شورش صحرای دل دیوانهٔ ما ر ...17شمارهٔ ۶۸: چراغ کلبهٔ درویش، نور ماه می باشد 18شمارهٔ ۶۹: غم عشقت خلاص ازرنج دنیا می کند ما ...19شمارهٔ ۷۰: جدایی نیست از لیلی، دل دیوانهٔ ما ...20شمارهٔ ۷۱: هم آغوش است، سیل خانه زادی منزل ما ...21شمارهٔ ۷۲: تیغ نگه افتاده گران قاتل ما را 22شمارهٔ ۷۳: این است که دل برده و خون کرده بسی ...23شمارهٔ ۷۴: کاش بیرون فتد از سینه دل زار مرا 24شمارهٔ ۷۵: ای که در کشتن عشاق درنگ است تو را 25شمارهٔ ۷۶: افروخت بخت تیره، ز اشک مدام ما 26شمارهٔ ۷۷: بهار آمد که می در جام میخوران شود ...27شمارهٔ ۷۸: به بازاری که دلق میگساران می شود پ ...28شمارهٔ ۷۹: داغ است و سینه در عشق، صبح و ستاره ...29شمارهٔ ۸۰: گذرد گرم ز دل، آه سحرگاهی ما 30شمارهٔ ۸۱: به این شوخی اگر ریزد، سخن مستانه ز ...31شمارهٔ ۸۲: زهی ز خط تو خرّم، بهار مشربها 32شمارهٔ ۸۳: ای از تو داغ بر جگر لاله زارها 33شمارهٔ ۸۴: این است، سرود من و بلبل به چمنها 34شمارهٔ ۸۵: ای امّت نگاه تو، جادو خیالها 35شمارهٔ ۸۶: آشفته چو من نبود، سنبل به گلستانها 36شمارهٔ ۸۷: چو تر هرگز نگردید، از می وصل تو دا ...37شمارهٔ ۸۸: چه شد مهر جهان آرای من، آن گرم جوش ...38شمارهٔ ۸۹: نباشد دل چرا از لطف یار، امّیدوار ...39شمارهٔ ۹۰: شد قسمت خال تو،که مشک ختن ماست 40شمارهٔ ۹۱: شراب تشنه بسی موج زد، ایاغ کجاست 41شمارهٔ ۹۲: فصل بهار عشق و تماشای اشک ماست 42شمارهٔ ۹۳: دعوی گر جاهل، به بغل دشمن خود داشت 43شمارهٔ ۹۴: روزی که غمزه اش به من خسته جنگ داش ...44شمارهٔ ۹۵: با چشم سیر، نعمت دنیا چه حاجت است 45شمارهٔ ۹۶: مستی چشم یار، ز پیمانه خود است 46شمارهٔ ۹۷: خار رهت، به روضهٔ رضوان برابر است 47شمارهٔ ۹۸: تا بود داغها، دل آزرده حال داشت 48شمارهٔ ۹۹: کاو کاو مژه ی من به جگر خون نگذاشت 49شمارهٔ ۱۰۰: تاراج صبر، دور نگاهش رواج داشت 50شمارهٔ ۱۰۱: دامن فشاند و شمع مزارم به باد داش ...51شمارهٔ ۱۰۲: در پرده دل، جلوه گری بار دگر داشت 52شمارهٔ ۱۰۳: بیگانگی، به مشرب ما آشناتر است 53شمارهٔ ۱۰۴: غافل که سینه، آتش آهن گداز داشت 54شمارهٔ ۱۰۵: آن روز، شب تیرهٔ ما هم سحری داشت 55شمارهٔ ۱۰۶: ایّام غمم، مرا بهار است 56شمارهٔ ۱۰۷: به گلشنی که رخش، گوشهٔ نقاب شکست 57شمارهٔ ۱۰۸: نشئهٔ فیض، در آب و گِل درویشان اس ...58شمارهٔ ۱۰۹: همدم سنجیده گفتاران، لب پیمانه اس ...59شمارهٔ ۱۱۰: هر سو که بود میل تو، جای تو همان ...60شمارهٔ ۱۱۱: دیوانه، عاقلانه به هامون گریخته س ...61شمارهٔ ۱۱۲: بر لبم حرف دهان تنگ یار افتاده اس ...62شمارهٔ ۱۱۳: روشن از حیرت دل شد که دلارایی هست 63شمارهٔ ۱۱۴: بال و پر گر به اسیری نبود پروا نی ...64شمارهٔ ۱۱۵: طوفان فتنه است و کسی دستگیر نیست 65شمارهٔ ۱۱۶: چون شمع، بی سبب نفسم جانگداز نیست 66شمارهٔ ۱۱۷: زاهد خمیده است چو چنگ و ملول نیست 67شمارهٔ ۱۱۸: مستمع گر نکند فهم، غم اینم نیست 68شمارهٔ ۱۱۹: مدتی شد که در این بزم سخن سازی نی ...69شمارهٔ ۱۲۰: پی برده هر که، وادیِ دل جلوه گاه ...70شمارهٔ ۱۲۱: نتوانست به موی کمر یار آویخت 71شمارهٔ ۱۲۲: بی باده سیه مست، شب از یاسمن کیست 72شمارهٔ ۱۲۳: این داغ دلفروز ندانم چراغ کیست 73شمارهٔ ۱۲۴: دو نان، به دل زنند سنان از زبان ب ...74شمارهٔ ۱۲۵: دل از یادش، در آغوش من شیدا نمی گ ...75شمارهٔ ۱۲۶: ز بی برگی، ره الفت دلم بر دوستان ...76شمارهٔ ۱۲۷: کجا دلبستگی عاشق به حسن بی وفا دا ...77شمارهٔ ۱۲۸: عشق در سینهٔ من، لاله ستان ها دار ...78شمارهٔ ۱۲۹: سامان پریشان دلی اندوخته دارم 79شمارهٔ ۱۳۰: آتشکده ای در جگر سوخته دارم 80شمارهٔ ۱۳۱: ز بی مهریّ او، داغم چراغ مرده ای ...81شمارهٔ ۱۳۲: شوریده سرم، طرهٔ پیچان تو دارد 82شمارهٔ ۱۳۳: شکرخند دلم خواهش ز لعل می کشی دار ...83شمارهٔ ۱۳۴: گزند کوکب از کژدم فزون جان را زیا ...84شمارهٔ ۱۳۵: دگر خونابه دل، دیده را آلودنی دار ...85شمارهٔ ۱۳۶: تپش سینهٔ ما، بانگ درایی دارد 86شمارهٔ ۱۳۷: عمر گذران، فکر مه و سال ندارد 87شمارهٔ ۱۳۸: با داغ محبت، دل دیوانه نسازد 88شمارهٔ ۱۳۹: شراب خون من، آن مست را مخمور می س ...89شمارهٔ ۱۴۰: مریض زهد را آن روی آتشناک می سازد 90شمارهٔ ۱۴۱: ز افسانه کی به شب، مژهٔ ما به هم ...91شمارهٔ ۱۴۲: هرکس که نظر باز به آن زلف دوتا شد 92شمارهٔ ۱۴۳: سخن چون می سرایم، کلک شکربار می س ...93شمارهٔ ۱۴۴: رنگت به خون لاله، قدح در خمار زد 94شمارهٔ ۱۴۵: شراب لعلی آن نوش لب، به ما چه رسد 95شمارهٔ ۱۴۶: بلاکش عاشقی کو با غم جانانه می سا ...96شمارهٔ ۱۴۷: نقاب آنجا که از رخسارهٔ جانانه بر ...97شمارهٔ ۱۴۸: قاصد سخنی از لب یارم نرسانید 98شمارهٔ ۱۴۹: آن قدر کرد تپیدن که به آرام رساند 99شمارهٔ ۱۵۰: آتشی گرمتر از آتش محرومی نیست 100شمارهٔ ۱۵۱: به دنیا قدر ارباب مذلت بیش می باش ...101شمارهٔ ۱۵۲: در طمع، کام دل بی بصران می باشد 102شمارهٔ ۱۵۳: تذرو دل، اسیر سرو آزاد تو می باشد 103شمارهٔ ۱۵۴: خون من تیغ تو آندم که به خاک افشا ...104شمارهٔ ۱۵۵: چر با سردی دی بلبلان را کینه می ب ...105شمارهٔ ۱۵۶: دلم در زلف او، از سینه نالان بیشت ...106شمارهٔ ۱۵۷: نقش مراد دنیا، نقش بر آب باشد 107شمارهٔ ۱۵۸: سخنم چو هست، در دل نمک سراب باشد 108شمارهٔ ۱۵۹: پریشان سنبلش، دیباچهٔ احوال من با ...109شمارهٔ ۱۶۰: خیالت مونس جان اسیران در بدن باشد 110شمارهٔ ۱۶۱: با دل غم آن رشک پری، ساخته باشد 111شمارهٔ ۱۶۲: خوشا چشمی که محو لذّت نظّاره ای ب ...112شمارهٔ ۱۶۳: ز غیرت، آب گوهر نخل عزّت را به جو ...113شمارهٔ ۱۶۴: آب دیده ام خونین، آهم آتشین باشد 114آب دیده ام خونین، آهم آتشین باشد عاشقم به کا ...115شمارهٔ ۱۶۶: به رنگین جلوه ای در خون کشیدی، گو ...116شمارهٔ ۱۶۷: نخل مرا شکوفهٔ صبح امید شد 117شمارهٔ ۱۶۸: ساقی مباد عیدی ما کوتهی شود 118شمارهٔ ۱۶۹: پایان ناز او چو به بیگانگی کشید 119شمارهٔ ۱۷۰: کی نشئهٔ صهبا، دل غمناک گشاید 120شمارهٔ ۱۷۱: آزاده، از حیات خود آزار می کشد 121شمارهٔ ۱۷۲: جز آتش بهار هوا را که بشکند 122شمارهٔ ۱۷۳: آن کیست تا ز کار کسی عقده واکند 123شمارهٔ ۱۷۴: چهره نما که در چمن، شور هزار گل ک ...124شمارهٔ ۱۷۵: اگر یادم، چمن پرورد آغوشش نخواهد ...125شمارهٔ ۱۷۶: به دنیا سر فرو ناوردنم بالین راحت ...126شمارهٔ ۱۷۷: نگاه خشم، چشم شوخ او را زیب دیگر ...127شمارهٔ ۱۷۸: تا زلف تو بر دوش و برم سایه فکن ش ...128شمارهٔ ۱۷۹: همّت آن است که در پیش کرم، دون نش ...129شمارهٔ ۱۸۰: تقلید من فزونی یاران نمی شود 130شمارهٔ ۱۸۱: مباد، نفس ز قید خرد گشاده شود 131شمارهٔ ۱۸۲: هما که بال و پر خویش سایبان تو دا ...132شمارهٔ ۱۸۳: کی ترک مکر و حیله به احباب می کند 133شمارهٔ ۱۸۴: آن مشکبو غزال ز چشمم گذار کرد 134شمارهٔ ۱۸۵: صحرانورد وحشتم، آن خط و خال کرد 135شمارهٔ ۱۸۶: این عشق تازه دیده به اشکم دچار کر ...136شمارهٔ ۱۸۷: پریشانی ز احسان، بحر بی پایان نمی ...137شمارهٔ ۱۸۸: کسی درد سخن، تا دل نگردد خون چه م ...138شمارهٔ ۱۸۹: چون نقش آن خط و خال، لوح خیال گیر ...139شمارهٔ ۱۹۰: دل از وحشت سرای عالم غدّار می گیر ...140شمارهٔ ۱۹۱: از روی لاله رنگ تو خون جوش می زند 141شمارهٔ ۱۹۲: این باخته نقشان که درین خانهٔ تنگ ...142شمارهٔ ۱۹۳: یکایک از نظرم نور پیکران رفتند 143شمارهٔ ۱۹۴: گر چه در بزم جهان، گردن میناست بل ...144شمارهٔ ۱۹۵: شور مستی از دل دیوانهٔ ما شد بلند 145شمارهٔ ۱۹۶: تا حرفی از آن لعل می آلود برآمد 146شمارهٔ ۱۹۷: از نالهٔ من خامه خوش آهنگ برآمد 147شمارهٔ ۱۹۸: سختی به ضعیفان جهان بی سبب آید 148شمارهٔ ۱۹۹: صفای عارضش، رنگ از رخ مهتاب بزدای ...149شمارهٔ ۲۰۰: مکن کاری که حرفی از زبان من برون ...150شمارهٔ ۲۰۱: به دل گفتم که خواهد غمزهٔ نامهربا ...151شمارهٔ ۲۰۲: ز هر چاکی که دارد سینه من، بوی خو ...152شمارهٔ ۲۰۳: گیاه خرّمی از تربت پاکم نمی روید 153شمارهٔ ۲۰۴: درنگ ازکاروان ما سبکباران نمی آید 154شمارهٔ ۲۰۵: مداوای جنون از دیده بی خواب می آی ...155شمارهٔ ۲۰۶: وجود کاملان بر ناقصان دشوار می آی ...156شمارهٔ ۲۰۷: ز معراج خریّت، خواجه سنگین بار می ...157شمارهٔ ۲۰۸: ز هجران کار دلتنگی به سامان دیر م ...158شمارهٔ ۲۰۹: در آن محفل که شمع من، تجلی ساز می ...159شمارهٔ ۲۱۰: با سفلگان شراکت روزی، زیان بود 160شمارهٔ ۲۱۱: دمهای زنده را، از اجل کی زیان بود 161شمارهٔ ۲۱۲: امشب که از نظر مه من درگذاره بود 162شمارهٔ ۲۱۳: مرنج از طعنهٔ خصم و مکن عرض کمال ...163شمارهٔ ۲۱۴: در بهاری که مرا بال و پرافشانی بو ...164شمارهٔ ۲۱۵: خجل چون بید مجنون گشتم از نشو و ن ...165شمارهٔ ۲۱۶: تشنه کامان حسد خون مرا نوشیدند 166شمارهٔ ۲۱۷: گهر چون سفته گردد، همچو اشک از دی ...167شمارهٔ ۲۱۸: شود چون جوهر آیینه پیدا، تار می ا ...168شمارهٔ ۲۱۹: عزلت طلب از پایهٔ اقبال نیفتد 169شمارهٔ ۲۲۰: ز شیرین کاری من، بیستون آباد می گ ...170شمارهٔ ۲۲۱: نمی دانم چه سودا در سر مخمور می گ ...171شمارهٔ ۲۲۲: دل از قفس سینه، دم سرد برآورد 172شمارهٔ ۲۲۳: زلف سیهش، آتش بیداد برآورد 173شمارهٔ ۲۲۴: ترسم که بر لبی، سخن آن میان رود 174شمارهٔ ۲۲۵: دلم، شب بر خس و خاشاک کویش تا سحر ...175شمارهٔ ۲۲۶: تن سختی کشم چون در خروش آید، روان ...176شمارهٔ ۲۲۷: ساغر ای عشق به اندازهٔ مخمور بیار 177شمارهٔ ۲۲۸: تیغ ستمت از می پرزور گران تر 178شمارهٔ ۲۲۹: سیمین عذار اوست، ز خط خوش عیارتر 179شمارهٔ ۲۳۰: چمن، به سایه نشینان خرمی بگذار 180شمارهٔ ۲۳۱: کنون ز تربتم ای شوخ، سرگران مگذر 181شمارهٔ ۲۳۲: می آید از کوی مغان طرز طربناکش نگ ...182شمارهٔ ۲۳۳: با آنکه نیست از تو بتی دلنوازتر 183شمارهٔ ۲۳۴: گرفتار تو را در دور خط، شد کام جا ...184شمارهٔ ۲۳۵: ای زلف، پریشان شدگانیم، خبر گیر 185شمارهٔ ۲۳۶: ز خط شده ست عذارش بنفشه زار امروز 186شمارهٔ ۲۳۷: یک ره درآ به دیده و مستی بهانه سا ...187شمارهٔ ۲۳۸: دل طلب کرد، از آن غمزه، عتابی که ...188شمارهٔ ۲۳۹: خون گر نخورد زان لب میگون، چه کند ...189شمارهٔ ۲۴۰: بسته پای چو من بی پر و بالی که مپ ...190شمارهٔ ۲۴۱: از چرخ تنک حوصله، پروا چه کند کس 191شمارهٔ ۲۴۲: غنچه دیدی و دل تنگ ندیدی، افسوس 192شمارهٔ ۲۴۳: نمی کشد، دل ما را به دام و دانهٔ ...193شمارهٔ ۲۴۴: نمی بینم به مسجد رونق، از دلمرده ...194شمارهٔ ۲۴۵: برده شوریدگیم از خود و صهبا در پی ...195شمارهٔ ۲۴۶: لقمه ای را ممسک از آزادگان دارد د ...196شمارهٔ ۲۴۷: سرفرازی طلب از همّت مردانهٔ عشق 197شمارهٔ ۲۴۸: ای آنکه زدی بر قدح، امروز مرا سنگ 198شمارهٔ ۲۴۹: فرش داغ، ار نشود بستر بیماری دل 199شمارهٔ ۲۵۰: در بتکده نامحرم و در کعبه غریبم 200شمارهٔ ۲۵۱: به عشق روی تو، چون لاله داغ می طل ...201شمارهٔ ۲۵۲: ز پی بیگانه خویی را، به امّید وفا ...202شمارهٔ ۲۵۳: در کشور ایجاد، ندانم چه گلستم 203شمارهٔ ۲۵۴: من نازک دل از زخم زبان بسیار می ر ...204شمارهٔ ۲۵۵: غبار گشتم و سرگشته وار می گردم 205شمارهٔ ۲۵۶: به راه آن وفا دشمن، سر و جان شاد ...206شمارهٔ ۲۵۷: نشود گشاده چون نی، گرهی ز کار درد ...207شمارهٔ ۲۵۸: حاصلی که خرمن شد، نذر خوشه چین دا ...208شمارهٔ ۲۵۹: صبوحی می کند تکلیف، کز می کام برد ...209شمارهٔ ۲۶۰: شمع سان، دیده پرآتش مژه پرنم دارم 210شمارهٔ ۲۶۱: خموشم چون قلم امّا، نوا در آستین ...211شمارهٔ ۲۶۲: زد نقش سخن سکهٔ جاوید به نامم 212شمارهٔ ۲۶۳: قناعت چون گهر، با ساغر و مینای خو ...213شمارهٔ ۲۶۴: دمد از چاکهای سینه شیون، تا نفس د ...214شمارهٔ ۲۶۵: نه یاد مصر و نه پروای کاروان دارم 215شمارهٔ ۲۶۶: ز شمع خامه، هر جا در میان افسانه ...216شمارهٔ ۲۶۷: جز وصل علاج دل بیچاره ندارم 217شمارهٔ ۲۶۸: به هرگلشن که شور از شیون مستانه ا ...218شمارهٔ ۲۶۹: از دل، به فرات مژه راهی ست چه ساز ...219شمارهٔ ۲۷۰: به صد شوریدگی، از بزم آن بی باک ب ...220شمارهٔ ۲۷۱: زبان و سود، شد در عشق بی پروا فرا ...221شمارهٔ ۲۷۲: از ضعف مشکل آید، چون می برد ز خوی ...222شمارهٔ ۲۷۳: ز ابر دیده در هر گل، زمین کشته ای ...223شمارهٔ ۲۷۴: با ماست، لطف چشم تغافل پناه،کم 224شمارهٔ ۲۷۵: شکایت نیست، مطلب ناله آهنگ است می ...225شمارهٔ ۲۷۶: بیهوده نگشتم به سراپای دو عالم 226شمارهٔ ۲۷۷: ز رنگش، اشک گلگون بادهٔ نابی ست د ...227شمارهٔ ۲۷۸: دل و جان نژند را مانم 228شمارهٔ ۲۷۹: نکرد عشق تو، مطلب روای خویشتنم 229شمارهٔ ۲۸۰: خزان چه می برد از نوبهار رنگینم 230شمارهٔ ۲۸۱: آسان به جلوه های تو، از جا نمی رو ...231شمارهٔ ۲۸۲: چو سایه در قدم سرو خوش خرام توام 232شمارهٔ ۲۸۳: سیاهی را، به اشک از دیدهٔ خود کام ...233شمارهٔ ۲۸۴: رنگین شد از رخت، چو رگ گل، نظاره ...234شمارهٔ ۲۸۵: ز دل برخاست شوری، دیدهٔ داغ درون ...235شمارهٔ ۲۸۶: زانوی بی کسی هاست، بالین خستهٔ من 236شمارهٔ ۲۸۷: نماید بی سبب حاصل، مسبب مدعای من 237شمارهٔ ۲۸۸: نهانی کرده ای یغما، دل من 238شمارهٔ ۲۸۹: باده بیار و هوش را، از سر ما روان ...239شمارهٔ ۲۹۰: لخت دل با سینه از اشک مدام آمد بر ...240شمارهٔ ۲۹۱: صید از حرم کشد، خم جعد بلند تو 241شمارهٔ ۲۹۲: ز تکبیر فنا، حاضر نشد وقت نماز تو 242شمارهٔ ۲۹۳: دارم دلی دو نیم، ز تیغ زبان تو 243شمارهٔ ۲۹۴: صفای وقت، ز دل های بی غبار بجو 244شمارهٔ ۲۹۵: عریان ز صافی طینتی، از پردهٔ نیرن ...245شمارهٔ ۲۹۶: ای تهیدست، به امّید و امل غره مشو 246شمارهٔ ۲۹۷: به دنبال خرام آن پری رو 247شمارهٔ ۲۹۸: افسرده ایم، جام می خوشگوار کو 248شمارهٔ ۲۹۹: سوخته جان دلم یکی، سنبل مشک فام، ...249شمارهٔ ۳۰۰: به عاشقی، شده ام شهرهٔ جهان از تو 250شمارهٔ ۳۰۱: چون لب نایی و نی، پرده سرایان من ...251شمارهٔ ۳۰۲: طرف نقاب اگر کشی، از رخ نازنین فر ...252شمارهٔ ۳۰۳: مستی فزوده است تو را، در بر آینه 253شمارهٔ ۳۰۴: دل از وفا به خاطر جانان گران شده 254شمارهٔ ۳۰۵: ای خدا، یار مرا میل خریدارش ده 255شمارهٔ ۳۰۶: ای دل به زیر خاک تپیدن چه فایده 256شمارهٔ ۳۰۷: دردت به دوای دل بی تاب رسیده 257شمارهٔ ۳۰۸: تا شانه خشک دستم، بی زلف یار ماند ...258شمارهٔ ۳۰۹: مکن ای بلبل آزرده دل، از خار گله 259شمارهٔ ۳۱۰: صبح است و عزم کوی خرابات کردهای 260شمارهٔ ۳۱۱: به خاموشی سپندم گفت، در بزم پریزا ...261شمارهٔ ۳۱۲: به بالینم نشستی، قد به ناز افراشت ...262شمارهٔ ۳۱۳: من بلبلم و گلبن من یار منستی 263شمارهٔ ۳۱۴: سخنها از وفا می گفتی و جور و جفا ...264شمارهٔ ۳۱۵: غم دل با تو زان گوبم،که دانم شاد ...265شمارهٔ ۳۱۶: دلم را، کرده یک پیمانه خون، لعل م ...266شمارهٔ ۳۱۷: گذشت آن دور کز ساغر، کند یاری مرا ...267شمارهٔ ۳۱۸: شد صید دلم بستهٔ فتراک سواری 268شمارهٔ ۳۱۹: مطرب سرود شوق به مستان چه می بری 269شمارهٔ ۳۲۰: خزان رنگ زردم را، میِ نابی نشد رو ...270شمارهٔ ۳۲۱: خوش آن ساعت که از فیض سحر شاداب ب ...271شمارهٔ ۳۲۲: ای خطِّ لب یار، نمایان شده باشی 272شمارهٔ ۳۲۳: ز مستی، خون دل را، باده می انگاشت ...273شمارهٔ ۳۲۴: نوای پرده سوزم، از کجا پیدا کند گ ...274شمارهٔ ۳۲۵: ببین که هست لبم، بلبل بهار خطی 275شمارهٔ ۳۲۶: سحاب خشک، دیگر از کجا پیدا کند اش ...276شمارهٔ ۳۲۷: نشد از گریهٔ مستانه ساقی، دل کنم ...277شمارهٔ ۳۲۸: دارم گل زخمی به جگر تازه و تر، ها ...278شمارهٔ ۳۲۹: ای که بر دیدهٔ اغیار خرامی داری 279شمارهٔ ۳۳۰: ای برق حسن، شعله به باغ که می زنی 280شمارهٔ ۳۳۱: گره، ز ابروی مسکین نواز وا نکنی 281شمارهٔ ۳۳۲: بی داغ عشق، بر در دل ها چه می روی 282شمارهٔ ۳۳۳: ناصح، سخن چه بیهُده از پند می کنی 283شمارهٔ ۳۳۴: ای دل، ترحمی به گناهی نمی کنی 284شمارهٔ ۳۳۵: می رود صید دلم، سخت کمانی در پی 285شمارهٔ ۳۳۶: بستم چو دل به مهر تو، نامهربان شد ...286شمارهٔ ۳۳۷: تا کی از عشوه، فریب دل ناکام دهی 287شمارهٔ ۳۳۸: نی می دهد از اصل مقامات صدایی 288شمارهٔ ۳۳۹: بنواخت نی را، لبهای نایی 289شمارهٔ ۳۴۰: شکیبایی بود کار دلم، با گرمی خویی 290شمارهٔ ۳۴۱: ای ناله، چند در غم دل دردسر دهی 291شمارهٔ ۳۴۲: تلاش فکر ما را از سخن لافان چه می ...292شمارهٔ ۳۴۳: نماند از گرد غم، در سینه ام جای ش ...293شمارهٔ ۳۴۴: اگر نه در جهان سرچشمه ی حیوان بود ...

نظرات

نام خود را وارد کنید

متن نظر را وارد کنید

برداشت از داده های تارنمای گنجینه فارسی با یادکرد منبع آزاد میباشد. گنجینه فارسی 1400.

طراحی سایت و بهینه سازی سایت توسط شرکت مهندسی آبی

آمارگیر وبلاگ