به تارنماری گنجینه فارسی خوش آمدید. لطفا در معرفی تارنمای گنجینه فارسی ما را یاری بفرمایید

منوی دسترسی

کتابخانه دیجیتال

حزین لاهیجی

حزین لاهیجیغزلیات ناتمامشمارهٔ ۵۸: ترانه کرد صریر نیم، دراز اینجا

2220عکس بساز

با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

ترانه کرد صریر نیم، دراز اینجا

که دیگری نشود داستان طراز اینجا

درین دیار به حال هنر که پردازد؟

فتاده در عدم آباد، امتیاز اینجا

سماع دیر مغان کن، ز تار عود دلم

گشوده ناخن غم، پرده های ساز اینجا

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید

فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

1شمارهٔ ۵۷: سخنور چون شدی، خاموش بنشین چون نگی ...2شمارهٔ ۵۸: ترانه کرد صریر نیم، دراز اینجا 3شمارهٔ ۵۹: نخواهد برد جان از رشک ما خصم عنود ...4شمارهٔ ۶۰: هرزه دراست در رهش، سینه چاک چاک ما 5شمارهٔ ۶۱: که خواهد کرد یاد از خستگان بی نوا ...6شمارهٔ ۶۲: از عکس رخش باده فروش است دل ما 7شمارهٔ ۶۳: با اشک روان، قطره زنان است دل ما 8شمارهٔ ۶۴: ندید از گرد راهش، دیده هرگز سرمه و ...9شمارهٔ ۶۵: به جان بستیم پیمان محبّت، عشوه ساز ...10شمارهٔ ۶۶: خاک آسوده، چو سیماب شد ازگریهٔ ما 11شمارهٔ ۶۷: مپرس از شورش صحرای دل دیوانهٔ ما ر ...12شمارهٔ ۶۸: چراغ کلبهٔ درویش، نور ماه می باشد 13شمارهٔ ۶۹: غم عشقت خلاص ازرنج دنیا می کند ما ...14شمارهٔ ۷۰: جدایی نیست از لیلی، دل دیوانهٔ ما ...15شمارهٔ ۷۱: هم آغوش است، سیل خانه زادی منزل ما ...16شمارهٔ ۷۲: تیغ نگه افتاده گران قاتل ما را 17شمارهٔ ۷۳: این است که دل برده و خون کرده بسی ...18شمارهٔ ۷۴: کاش بیرون فتد از سینه دل زار مرا 19شمارهٔ ۷۵: ای که در کشتن عشاق درنگ است تو را 20شمارهٔ ۷۶: افروخت بخت تیره، ز اشک مدام ما 21شمارهٔ ۷۷: بهار آمد که می در جام میخوران شود ...22شمارهٔ ۷۸: به بازاری که دلق میگساران می شود پ ...23شمارهٔ ۷۹: داغ است و سینه در عشق، صبح و ستاره ...24شمارهٔ ۸۰: گذرد گرم ز دل، آه سحرگاهی ما 25شمارهٔ ۸۱: به این شوخی اگر ریزد، سخن مستانه ز ...26شمارهٔ ۸۲: زهی ز خط تو خرّم، بهار مشربها 27شمارهٔ ۸۳: ای از تو داغ بر جگر لاله زارها 28شمارهٔ ۸۴: این است، سرود من و بلبل به چمنها 29شمارهٔ ۸۵: ای امّت نگاه تو، جادو خیالها 30شمارهٔ ۸۶: آشفته چو من نبود، سنبل به گلستانها 31شمارهٔ ۸۷: چو تر هرگز نگردید، از می وصل تو دا ...32شمارهٔ ۸۸: چه شد مهر جهان آرای من، آن گرم جوش ...33شمارهٔ ۸۹: نباشد دل چرا از لطف یار، امّیدوار ...34شمارهٔ ۹۰: شد قسمت خال تو،که مشک ختن ماست 35شمارهٔ ۹۱: شراب تشنه بسی موج زد، ایاغ کجاست 36شمارهٔ ۹۲: فصل بهار عشق و تماشای اشک ماست 37شمارهٔ ۹۳: دعوی گر جاهل، به بغل دشمن خود داشت 38شمارهٔ ۹۴: روزی که غمزه اش به من خسته جنگ داش ...39شمارهٔ ۹۵: با چشم سیر، نعمت دنیا چه حاجت است 40شمارهٔ ۹۶: مستی چشم یار، ز پیمانه خود است 41شمارهٔ ۹۷: خار رهت، به روضهٔ رضوان برابر است 42شمارهٔ ۹۸: تا بود داغها، دل آزرده حال داشت 43شمارهٔ ۹۹: کاو کاو مژه ی من به جگر خون نگذاشت 44شمارهٔ ۱۰۰: تاراج صبر، دور نگاهش رواج داشت 45شمارهٔ ۱۰۱: دامن فشاند و شمع مزارم به باد داش ...46شمارهٔ ۱۰۲: در پرده دل، جلوه گری بار دگر داشت 47شمارهٔ ۱۰۳: بیگانگی، به مشرب ما آشناتر است 48شمارهٔ ۱۰۴: غافل که سینه، آتش آهن گداز داشت 49شمارهٔ ۱۰۵: آن روز، شب تیرهٔ ما هم سحری داشت 50شمارهٔ ۱۰۶: ایّام غمم، مرا بهار است 51شمارهٔ ۱۰۷: به گلشنی که رخش، گوشهٔ نقاب شکست 52شمارهٔ ۱۰۸: نشئهٔ فیض، در آب و گِل درویشان اس ...53شمارهٔ ۱۰۹: همدم سنجیده گفتاران، لب پیمانه اس ...54شمارهٔ ۱۱۰: هر سو که بود میل تو، جای تو همان ...55شمارهٔ ۱۱۱: دیوانه، عاقلانه به هامون گریخته س ...56شمارهٔ ۱۱۲: بر لبم حرف دهان تنگ یار افتاده اس ...57شمارهٔ ۱۱۳: روشن از حیرت دل شد که دلارایی هست 58شمارهٔ ۱۱۴: بال و پر گر به اسیری نبود پروا نی ...59شمارهٔ ۱۱۵: طوفان فتنه است و کسی دستگیر نیست 60شمارهٔ ۱۱۶: چون شمع، بی سبب نفسم جانگداز نیست 61شمارهٔ ۱۱۷: زاهد خمیده است چو چنگ و ملول نیست 62شمارهٔ ۱۱۸: مستمع گر نکند فهم، غم اینم نیست 63شمارهٔ ۱۱۹: مدتی شد که در این بزم سخن سازی نی ...64شمارهٔ ۱۲۰: پی برده هر که، وادیِ دل جلوه گاه ...65شمارهٔ ۱۲۱: نتوانست به موی کمر یار آویخت 66شمارهٔ ۱۲۲: بی باده سیه مست، شب از یاسمن کیست 67شمارهٔ ۱۲۳: این داغ دلفروز ندانم چراغ کیست 68شمارهٔ ۱۲۴: دو نان، به دل زنند سنان از زبان ب ...69شمارهٔ ۱۲۵: دل از یادش، در آغوش من شیدا نمی گ ...70شمارهٔ ۱۲۶: ز بی برگی، ره الفت دلم بر دوستان ...71شمارهٔ ۱۲۷: کجا دلبستگی عاشق به حسن بی وفا دا ...72شمارهٔ ۱۲۸: عشق در سینهٔ من، لاله ستان ها دار ...73شمارهٔ ۱۲۹: سامان پریشان دلی اندوخته دارم 74شمارهٔ ۱۳۰: آتشکده ای در جگر سوخته دارم 75شمارهٔ ۱۳۱: ز بی مهریّ او، داغم چراغ مرده ای ...76شمارهٔ ۱۳۲: شوریده سرم، طرهٔ پیچان تو دارد 77شمارهٔ ۱۳۳: شکرخند دلم خواهش ز لعل می کشی دار ...78شمارهٔ ۱۳۴: گزند کوکب از کژدم فزون جان را زیا ...79شمارهٔ ۱۳۵: دگر خونابه دل، دیده را آلودنی دار ...80شمارهٔ ۱۳۶: تپش سینهٔ ما، بانگ درایی دارد 81شمارهٔ ۱۳۷: عمر گذران، فکر مه و سال ندارد 82شمارهٔ ۱۳۸: با داغ محبت، دل دیوانه نسازد 83شمارهٔ ۱۳۹: شراب خون من، آن مست را مخمور می س ...84شمارهٔ ۱۴۰: مریض زهد را آن روی آتشناک می سازد 85شمارهٔ ۱۴۱: ز افسانه کی به شب، مژهٔ ما به هم ...86شمارهٔ ۱۴۲: هرکس که نظر باز به آن زلف دوتا شد 87شمارهٔ ۱۴۳: سخن چون می سرایم، کلک شکربار می س ...88شمارهٔ ۱۴۴: رنگت به خون لاله، قدح در خمار زد 89شمارهٔ ۱۴۵: شراب لعلی آن نوش لب، به ما چه رسد 90شمارهٔ ۱۴۶: بلاکش عاشقی کو با غم جانانه می سا ...91شمارهٔ ۱۴۷: نقاب آنجا که از رخسارهٔ جانانه بر ...92شمارهٔ ۱۴۸: قاصد سخنی از لب یارم نرسانید 93شمارهٔ ۱۴۹: آن قدر کرد تپیدن که به آرام رساند 94شمارهٔ ۱۵۰: آتشی گرمتر از آتش محرومی نیست 95شمارهٔ ۱۵۱: به دنیا قدر ارباب مذلت بیش می باش ...96شمارهٔ ۱۵۲: در طمع، کام دل بی بصران می باشد 97شمارهٔ ۱۵۳: تذرو دل، اسیر سرو آزاد تو می باشد 98شمارهٔ ۱۵۴: خون من تیغ تو آندم که به خاک افشا ...99شمارهٔ ۱۵۵: چر با سردی دی بلبلان را کینه می ب ...100شمارهٔ ۱۵۶: دلم در زلف او، از سینه نالان بیشت ...101شمارهٔ ۱۵۷: نقش مراد دنیا، نقش بر آب باشد 102شمارهٔ ۱۵۸: سخنم چو هست، در دل نمک سراب باشد 103شمارهٔ ۱۵۹: پریشان سنبلش، دیباچهٔ احوال من با ...104شمارهٔ ۱۶۰: خیالت مونس جان اسیران در بدن باشد 105شمارهٔ ۱۶۱: با دل غم آن رشک پری، ساخته باشد 106شمارهٔ ۱۶۲: خوشا چشمی که محو لذّت نظّاره ای ب ...107شمارهٔ ۱۶۳: ز غیرت، آب گوهر نخل عزّت را به جو ...108شمارهٔ ۱۶۴: آب دیده ام خونین، آهم آتشین باشد 109آب دیده ام خونین، آهم آتشین باشد عاشقم به کا ...110شمارهٔ ۱۶۶: به رنگین جلوه ای در خون کشیدی، گو ...111شمارهٔ ۱۶۷: نخل مرا شکوفهٔ صبح امید شد 112شمارهٔ ۱۶۸: ساقی مباد عیدی ما کوتهی شود 113شمارهٔ ۱۶۹: پایان ناز او چو به بیگانگی کشید 114شمارهٔ ۱۷۰: کی نشئهٔ صهبا، دل غمناک گشاید 115شمارهٔ ۱۷۱: آزاده، از حیات خود آزار می کشد 116شمارهٔ ۱۷۲: جز آتش بهار هوا را که بشکند 117شمارهٔ ۱۷۳: آن کیست تا ز کار کسی عقده واکند 118شمارهٔ ۱۷۴: چهره نما که در چمن، شور هزار گل ک ...119شمارهٔ ۱۷۵: اگر یادم، چمن پرورد آغوشش نخواهد ...120شمارهٔ ۱۷۶: به دنیا سر فرو ناوردنم بالین راحت ...121شمارهٔ ۱۷۷: نگاه خشم، چشم شوخ او را زیب دیگر ...122شمارهٔ ۱۷۸: تا زلف تو بر دوش و برم سایه فکن ش ...123شمارهٔ ۱۷۹: همّت آن است که در پیش کرم، دون نش ...124شمارهٔ ۱۸۰: تقلید من فزونی یاران نمی شود 125شمارهٔ ۱۸۱: مباد، نفس ز قید خرد گشاده شود 126شمارهٔ ۱۸۲: هما که بال و پر خویش سایبان تو دا ...127شمارهٔ ۱۸۳: کی ترک مکر و حیله به احباب می کند 128شمارهٔ ۱۸۴: آن مشکبو غزال ز چشمم گذار کرد 129شمارهٔ ۱۸۵: صحرانورد وحشتم، آن خط و خال کرد 130شمارهٔ ۱۸۶: این عشق تازه دیده به اشکم دچار کر ...131شمارهٔ ۱۸۷: پریشانی ز احسان، بحر بی پایان نمی ...132شمارهٔ ۱۸۸: کسی درد سخن، تا دل نگردد خون چه م ...133شمارهٔ ۱۸۹: چون نقش آن خط و خال، لوح خیال گیر ...134شمارهٔ ۱۹۰: دل از وحشت سرای عالم غدّار می گیر ...135شمارهٔ ۱۹۱: از روی لاله رنگ تو خون جوش می زند 136شمارهٔ ۱۹۲: این باخته نقشان که درین خانهٔ تنگ ...137شمارهٔ ۱۹۳: یکایک از نظرم نور پیکران رفتند 138شمارهٔ ۱۹۴: گر چه در بزم جهان، گردن میناست بل ...139شمارهٔ ۱۹۵: شور مستی از دل دیوانهٔ ما شد بلند 140شمارهٔ ۱۹۶: تا حرفی از آن لعل می آلود برآمد 141شمارهٔ ۱۹۷: از نالهٔ من خامه خوش آهنگ برآمد 142شمارهٔ ۱۹۸: سختی به ضعیفان جهان بی سبب آید 143شمارهٔ ۱۹۹: صفای عارضش، رنگ از رخ مهتاب بزدای ...144شمارهٔ ۲۰۰: مکن کاری که حرفی از زبان من برون ...145شمارهٔ ۲۰۱: به دل گفتم که خواهد غمزهٔ نامهربا ...146شمارهٔ ۲۰۲: ز هر چاکی که دارد سینه من، بوی خو ...147شمارهٔ ۲۰۳: گیاه خرّمی از تربت پاکم نمی روید 148شمارهٔ ۲۰۴: درنگ ازکاروان ما سبکباران نمی آید 149شمارهٔ ۲۰۵: مداوای جنون از دیده بی خواب می آی ...150شمارهٔ ۲۰۶: وجود کاملان بر ناقصان دشوار می آی ...151شمارهٔ ۲۰۷: ز معراج خریّت، خواجه سنگین بار می ...152شمارهٔ ۲۰۸: ز هجران کار دلتنگی به سامان دیر م ...153شمارهٔ ۲۰۹: در آن محفل که شمع من، تجلی ساز می ...154شمارهٔ ۲۱۰: با سفلگان شراکت روزی، زیان بود 155شمارهٔ ۲۱۱: دمهای زنده را، از اجل کی زیان بود 156شمارهٔ ۲۱۲: امشب که از نظر مه من درگذاره بود 157شمارهٔ ۲۱۳: مرنج از طعنهٔ خصم و مکن عرض کمال ...158شمارهٔ ۲۱۴: در بهاری که مرا بال و پرافشانی بو ...159شمارهٔ ۲۱۵: خجل چون بید مجنون گشتم از نشو و ن ...160شمارهٔ ۲۱۶: تشنه کامان حسد خون مرا نوشیدند 161شمارهٔ ۲۱۷: گهر چون سفته گردد، همچو اشک از دی ...162شمارهٔ ۲۱۸: شود چون جوهر آیینه پیدا، تار می ا ...163شمارهٔ ۲۱۹: عزلت طلب از پایهٔ اقبال نیفتد 164شمارهٔ ۲۲۰: ز شیرین کاری من، بیستون آباد می گ ...165شمارهٔ ۲۲۱: نمی دانم چه سودا در سر مخمور می گ ...166شمارهٔ ۲۲۲: دل از قفس سینه، دم سرد برآورد 167شمارهٔ ۲۲۳: زلف سیهش، آتش بیداد برآورد 168شمارهٔ ۲۲۴: ترسم که بر لبی، سخن آن میان رود 169شمارهٔ ۲۲۵: دلم، شب بر خس و خاشاک کویش تا سحر ...170شمارهٔ ۲۲۶: تن سختی کشم چون در خروش آید، روان ...171شمارهٔ ۲۲۷: ساغر ای عشق به اندازهٔ مخمور بیار 172شمارهٔ ۲۲۸: تیغ ستمت از می پرزور گران تر 173شمارهٔ ۲۲۹: سیمین عذار اوست، ز خط خوش عیارتر 174شمارهٔ ۲۳۰: چمن، به سایه نشینان خرمی بگذار 175شمارهٔ ۲۳۱: کنون ز تربتم ای شوخ، سرگران مگذر 176شمارهٔ ۲۳۲: می آید از کوی مغان طرز طربناکش نگ ...177شمارهٔ ۲۳۳: با آنکه نیست از تو بتی دلنوازتر 178شمارهٔ ۲۳۴: گرفتار تو را در دور خط، شد کام جا ...179شمارهٔ ۲۳۵: ای زلف، پریشان شدگانیم، خبر گیر 180شمارهٔ ۲۳۶: ز خط شده ست عذارش بنفشه زار امروز 181شمارهٔ ۲۳۷: یک ره درآ به دیده و مستی بهانه سا ...182شمارهٔ ۲۳۸: دل طلب کرد، از آن غمزه، عتابی که ...183شمارهٔ ۲۳۹: خون گر نخورد زان لب میگون، چه کند ...184شمارهٔ ۲۴۰: بسته پای چو من بی پر و بالی که مپ ...185شمارهٔ ۲۴۱: از چرخ تنک حوصله، پروا چه کند کس 186شمارهٔ ۲۴۲: غنچه دیدی و دل تنگ ندیدی، افسوس 187شمارهٔ ۲۴۳: نمی کشد، دل ما را به دام و دانهٔ ...188شمارهٔ ۲۴۴: نمی بینم به مسجد رونق، از دلمرده ...189شمارهٔ ۲۴۵: برده شوریدگیم از خود و صهبا در پی ...190شمارهٔ ۲۴۶: لقمه ای را ممسک از آزادگان دارد د ...191شمارهٔ ۲۴۷: سرفرازی طلب از همّت مردانهٔ عشق 192شمارهٔ ۲۴۸: ای آنکه زدی بر قدح، امروز مرا سنگ 193شمارهٔ ۲۴۹: فرش داغ، ار نشود بستر بیماری دل 194شمارهٔ ۲۵۰: در بتکده نامحرم و در کعبه غریبم 195شمارهٔ ۲۵۱: به عشق روی تو، چون لاله داغ می طل ...196شمارهٔ ۲۵۲: ز پی بیگانه خویی را، به امّید وفا ...197شمارهٔ ۲۵۳: در کشور ایجاد، ندانم چه گلستم 198شمارهٔ ۲۵۴: من نازک دل از زخم زبان بسیار می ر ...199شمارهٔ ۲۵۵: غبار گشتم و سرگشته وار می گردم 200شمارهٔ ۲۵۶: به راه آن وفا دشمن، سر و جان شاد ...201شمارهٔ ۲۵۷: نشود گشاده چون نی، گرهی ز کار درد ...202شمارهٔ ۲۵۸: حاصلی که خرمن شد، نذر خوشه چین دا ...203شمارهٔ ۲۵۹: صبوحی می کند تکلیف، کز می کام برد ...204شمارهٔ ۲۶۰: شمع سان، دیده پرآتش مژه پرنم دارم 205شمارهٔ ۲۶۱: خموشم چون قلم امّا، نوا در آستین ...206شمارهٔ ۲۶۲: زد نقش سخن سکهٔ جاوید به نامم 207شمارهٔ ۲۶۳: قناعت چون گهر، با ساغر و مینای خو ...208شمارهٔ ۲۶۴: دمد از چاکهای سینه شیون، تا نفس د ...209شمارهٔ ۲۶۵: نه یاد مصر و نه پروای کاروان دارم 210شمارهٔ ۲۶۶: ز شمع خامه، هر جا در میان افسانه ...211شمارهٔ ۲۶۷: جز وصل علاج دل بیچاره ندارم 212شمارهٔ ۲۶۸: به هرگلشن که شور از شیون مستانه ا ...213شمارهٔ ۲۶۹: از دل، به فرات مژه راهی ست چه ساز ...214شمارهٔ ۲۷۰: به صد شوریدگی، از بزم آن بی باک ب ...215شمارهٔ ۲۷۱: زبان و سود، شد در عشق بی پروا فرا ...216شمارهٔ ۲۷۲: از ضعف مشکل آید، چون می برد ز خوی ...217شمارهٔ ۲۷۳: ز ابر دیده در هر گل، زمین کشته ای ...218شمارهٔ ۲۷۴: با ماست، لطف چشم تغافل پناه،کم 219شمارهٔ ۲۷۵: شکایت نیست، مطلب ناله آهنگ است می ...220شمارهٔ ۲۷۶: بیهوده نگشتم به سراپای دو عالم 221شمارهٔ ۲۷۷: ز رنگش، اشک گلگون بادهٔ نابی ست د ...222شمارهٔ ۲۷۸: دل و جان نژند را مانم 223شمارهٔ ۲۷۹: نکرد عشق تو، مطلب روای خویشتنم 224شمارهٔ ۲۸۰: خزان چه می برد از نوبهار رنگینم 225شمارهٔ ۲۸۱: آسان به جلوه های تو، از جا نمی رو ...226شمارهٔ ۲۸۲: چو سایه در قدم سرو خوش خرام توام 227شمارهٔ ۲۸۳: سیاهی را، به اشک از دیدهٔ خود کام ...228شمارهٔ ۲۸۴: رنگین شد از رخت، چو رگ گل، نظاره ...229شمارهٔ ۲۸۵: ز دل برخاست شوری، دیدهٔ داغ درون ...230شمارهٔ ۲۸۶: زانوی بی کسی هاست، بالین خستهٔ من 231شمارهٔ ۲۸۷: نماید بی سبب حاصل، مسبب مدعای من 232شمارهٔ ۲۸۸: نهانی کرده ای یغما، دل من 233شمارهٔ ۲۸۹: باده بیار و هوش را، از سر ما روان ...234شمارهٔ ۲۹۰: لخت دل با سینه از اشک مدام آمد بر ...235شمارهٔ ۲۹۱: صید از حرم کشد، خم جعد بلند تو 236شمارهٔ ۲۹۲: ز تکبیر فنا، حاضر نشد وقت نماز تو 237شمارهٔ ۲۹۳: دارم دلی دو نیم، ز تیغ زبان تو 238شمارهٔ ۲۹۴: صفای وقت، ز دل های بی غبار بجو 239شمارهٔ ۲۹۵: عریان ز صافی طینتی، از پردهٔ نیرن ...240شمارهٔ ۲۹۶: ای تهیدست، به امّید و امل غره مشو 241شمارهٔ ۲۹۷: به دنبال خرام آن پری رو 242شمارهٔ ۲۹۸: افسرده ایم، جام می خوشگوار کو 243شمارهٔ ۲۹۹: سوخته جان دلم یکی، سنبل مشک فام، ...244شمارهٔ ۳۰۰: به عاشقی، شده ام شهرهٔ جهان از تو 245شمارهٔ ۳۰۱: چون لب نایی و نی، پرده سرایان من ...246شمارهٔ ۳۰۲: طرف نقاب اگر کشی، از رخ نازنین فر ...247شمارهٔ ۳۰۳: مستی فزوده است تو را، در بر آینه 248شمارهٔ ۳۰۴: دل از وفا به خاطر جانان گران شده 249شمارهٔ ۳۰۵: ای خدا، یار مرا میل خریدارش ده 250شمارهٔ ۳۰۶: ای دل به زیر خاک تپیدن چه فایده 251شمارهٔ ۳۰۷: دردت به دوای دل بی تاب رسیده 252شمارهٔ ۳۰۸: تا شانه خشک دستم، بی زلف یار ماند ...253شمارهٔ ۳۰۹: مکن ای بلبل آزرده دل، از خار گله 254شمارهٔ ۳۱۰: صبح است و عزم کوی خرابات کردهای 255شمارهٔ ۳۱۱: به خاموشی سپندم گفت، در بزم پریزا ...256شمارهٔ ۳۱۲: به بالینم نشستی، قد به ناز افراشت ...257شمارهٔ ۳۱۳: من بلبلم و گلبن من یار منستی 258شمارهٔ ۳۱۴: سخنها از وفا می گفتی و جور و جفا ...259شمارهٔ ۳۱۵: غم دل با تو زان گوبم،که دانم شاد ...260شمارهٔ ۳۱۶: دلم را، کرده یک پیمانه خون، لعل م ...261شمارهٔ ۳۱۷: گذشت آن دور کز ساغر، کند یاری مرا ...262شمارهٔ ۳۱۸: شد صید دلم بستهٔ فتراک سواری 263شمارهٔ ۳۱۹: مطرب سرود شوق به مستان چه می بری 264شمارهٔ ۳۲۰: خزان رنگ زردم را، میِ نابی نشد رو ...265شمارهٔ ۳۲۱: خوش آن ساعت که از فیض سحر شاداب ب ...266شمارهٔ ۳۲۲: ای خطِّ لب یار، نمایان شده باشی 267شمارهٔ ۳۲۳: ز مستی، خون دل را، باده می انگاشت ...268شمارهٔ ۳۲۴: نوای پرده سوزم، از کجا پیدا کند گ ...269شمارهٔ ۳۲۵: ببین که هست لبم، بلبل بهار خطی 270شمارهٔ ۳۲۶: سحاب خشک، دیگر از کجا پیدا کند اش ...271شمارهٔ ۳۲۷: نشد از گریهٔ مستانه ساقی، دل کنم ...272شمارهٔ ۳۲۸: دارم گل زخمی به جگر تازه و تر، ها ...273شمارهٔ ۳۲۹: ای که بر دیدهٔ اغیار خرامی داری 274شمارهٔ ۳۳۰: ای برق حسن، شعله به باغ که می زنی 275شمارهٔ ۳۳۱: گره، ز ابروی مسکین نواز وا نکنی 276شمارهٔ ۳۳۲: بی داغ عشق، بر در دل ها چه می روی 277شمارهٔ ۳۳۳: ناصح، سخن چه بیهُده از پند می کنی 278شمارهٔ ۳۳۴: ای دل، ترحمی به گناهی نمی کنی 279شمارهٔ ۳۳۵: می رود صید دلم، سخت کمانی در پی 280شمارهٔ ۳۳۶: بستم چو دل به مهر تو، نامهربان شد ...281شمارهٔ ۳۳۷: تا کی از عشوه، فریب دل ناکام دهی 282شمارهٔ ۳۳۸: نی می دهد از اصل مقامات صدایی 283شمارهٔ ۳۳۹: بنواخت نی را، لبهای نایی 284شمارهٔ ۳۴۰: شکیبایی بود کار دلم، با گرمی خویی 285شمارهٔ ۳۴۱: ای ناله، چند در غم دل دردسر دهی 286شمارهٔ ۳۴۲: تلاش فکر ما را از سخن لافان چه می ...287شمارهٔ ۳۴۳: نماند از گرد غم، در سینه ام جای ش ...288شمارهٔ ۳۴۴: اگر نه در جهان سرچشمه ی حیوان بود ...

نظرات

نام خود را وارد کنید

متن نظر را وارد کنید

برداشت از داده های تارنمای گنجینه فارسی با یادکرد منبع آزاد میباشد. گنجینه فارسی 1400.

طراحی سایت و بهینه سازی سایت توسط شرکت مهندسی آبی

آمارگیر وبلاگ