به تارنماری گنجینه فارسی خوش آمدید. لطفا در معرفی تارنمای گنجینه فارسی ما را یاری بفرمایید

منوی دسترسی

کتابخانه دیجیتال

حزین لاهیجی

حزین لاهیجیغزلیات ناتمامشمارهٔ ۴۴: مردان کنند خوش، غم و هجر همیشه را

2930عکس بساز

با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

مردان کنند خوش، غم و هجر همیشه را

آب بقاست آتش تب، شیر بیشه را

گر بحر ریزیش به گلو، العطش زند

جایی که نخل حرص فروبرد ریشه را

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید

فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

1شمارهٔ ۴۳: رنگین بود سخن، دل در خون تپیده را 2شمارهٔ ۴۴: مردان کنند خوش، غم و هجر همیشه را 3شمارهٔ ۴۵: جام عتاب داده ای، غمزه کینه خواه ر ...4شمارهٔ ۴۶: اگر بینم شبی در خواب، روز خردسالی ...5شمارهٔ ۴۷: به پیری می کشیم آسوده، بار زندگانی ...6شمارهٔ ۴۸: حق تعلیم دارم، خوش قدانِ بوستانی ر ...7شمارهٔ ۴۹: نباشد ناقه ای جز شوق، مجنون الهی ر ...8شمارهٔ ۵۰: بلای جان، زبان تلخ باشد، اهل دعوی ...9شمارهٔ ۵۱: خوش آن ساعت که، بر بالین خرامی، خا ...10شمارهٔ ۵۲: ز دورم دید، اجازت داد عزم جان فشان ...11شمارهٔ ۵۳: نبود آرامشی، شیب و شباب زندگانی را 12شمارهٔ ۵۴: از سر من چرا کشد، سرو قد تو پای را 13شمارهٔ ۵۵: ز دوری خاطرم تنگ است و نتوانم رسید ...14شمارهٔ ۵۶: غم دل از می و مطرب مرا فزود اینجا 15شمارهٔ ۵۷: سخنور چون شدی، خاموش بنشین چون نگی ...16شمارهٔ ۵۸: ترانه کرد صریر نیم، دراز اینجا 17شمارهٔ ۵۹: نخواهد برد جان از رشک ما خصم عنود ...18شمارهٔ ۶۰: هرزه دراست در رهش، سینه چاک چاک ما 19شمارهٔ ۶۱: که خواهد کرد یاد از خستگان بی نوا ...20شمارهٔ ۶۲: از عکس رخش باده فروش است دل ما 21شمارهٔ ۶۳: با اشک روان، قطره زنان است دل ما 22شمارهٔ ۶۴: ندید از گرد راهش، دیده هرگز سرمه و ...23شمارهٔ ۶۵: به جان بستیم پیمان محبّت، عشوه ساز ...24شمارهٔ ۶۶: خاک آسوده، چو سیماب شد ازگریهٔ ما 25شمارهٔ ۶۷: مپرس از شورش صحرای دل دیوانهٔ ما ر ...26شمارهٔ ۶۸: چراغ کلبهٔ درویش، نور ماه می باشد 27شمارهٔ ۶۹: غم عشقت خلاص ازرنج دنیا می کند ما ...28شمارهٔ ۷۰: جدایی نیست از لیلی، دل دیوانهٔ ما ...29شمارهٔ ۷۱: هم آغوش است، سیل خانه زادی منزل ما ...30شمارهٔ ۷۲: تیغ نگه افتاده گران قاتل ما را 31شمارهٔ ۷۳: این است که دل برده و خون کرده بسی ...32شمارهٔ ۷۴: کاش بیرون فتد از سینه دل زار مرا 33شمارهٔ ۷۵: ای که در کشتن عشاق درنگ است تو را 34شمارهٔ ۷۶: افروخت بخت تیره، ز اشک مدام ما 35شمارهٔ ۷۷: بهار آمد که می در جام میخوران شود ...36شمارهٔ ۷۸: به بازاری که دلق میگساران می شود پ ...37شمارهٔ ۷۹: داغ است و سینه در عشق، صبح و ستاره ...38شمارهٔ ۸۰: گذرد گرم ز دل، آه سحرگاهی ما 39شمارهٔ ۸۱: به این شوخی اگر ریزد، سخن مستانه ز ...40شمارهٔ ۸۲: زهی ز خط تو خرّم، بهار مشربها 41شمارهٔ ۸۳: ای از تو داغ بر جگر لاله زارها 42شمارهٔ ۸۴: این است، سرود من و بلبل به چمنها 43شمارهٔ ۸۵: ای امّت نگاه تو، جادو خیالها 44شمارهٔ ۸۶: آشفته چو من نبود، سنبل به گلستانها 45شمارهٔ ۸۷: چو تر هرگز نگردید، از می وصل تو دا ...46شمارهٔ ۸۸: چه شد مهر جهان آرای من، آن گرم جوش ...47شمارهٔ ۸۹: نباشد دل چرا از لطف یار، امّیدوار ...48شمارهٔ ۹۰: شد قسمت خال تو،که مشک ختن ماست 49شمارهٔ ۹۱: شراب تشنه بسی موج زد، ایاغ کجاست 50شمارهٔ ۹۲: فصل بهار عشق و تماشای اشک ماست 51شمارهٔ ۹۳: دعوی گر جاهل، به بغل دشمن خود داشت 52شمارهٔ ۹۴: روزی که غمزه اش به من خسته جنگ داش ...53شمارهٔ ۹۵: با چشم سیر، نعمت دنیا چه حاجت است 54شمارهٔ ۹۶: مستی چشم یار، ز پیمانه خود است 55شمارهٔ ۹۷: خار رهت، به روضهٔ رضوان برابر است 56شمارهٔ ۹۸: تا بود داغها، دل آزرده حال داشت 57شمارهٔ ۹۹: کاو کاو مژه ی من به جگر خون نگذاشت 58شمارهٔ ۱۰۰: تاراج صبر، دور نگاهش رواج داشت 59شمارهٔ ۱۰۱: دامن فشاند و شمع مزارم به باد داش ...60شمارهٔ ۱۰۲: در پرده دل، جلوه گری بار دگر داشت 61شمارهٔ ۱۰۳: بیگانگی، به مشرب ما آشناتر است 62شمارهٔ ۱۰۴: غافل که سینه، آتش آهن گداز داشت 63شمارهٔ ۱۰۵: آن روز، شب تیرهٔ ما هم سحری داشت 64شمارهٔ ۱۰۶: ایّام غمم، مرا بهار است 65شمارهٔ ۱۰۷: به گلشنی که رخش، گوشهٔ نقاب شکست 66شمارهٔ ۱۰۸: نشئهٔ فیض، در آب و گِل درویشان اس ...67شمارهٔ ۱۰۹: همدم سنجیده گفتاران، لب پیمانه اس ...68شمارهٔ ۱۱۰: هر سو که بود میل تو، جای تو همان ...69شمارهٔ ۱۱۱: دیوانه، عاقلانه به هامون گریخته س ...70شمارهٔ ۱۱۲: بر لبم حرف دهان تنگ یار افتاده اس ...71شمارهٔ ۱۱۳: روشن از حیرت دل شد که دلارایی هست 72شمارهٔ ۱۱۴: بال و پر گر به اسیری نبود پروا نی ...73شمارهٔ ۱۱۵: طوفان فتنه است و کسی دستگیر نیست 74شمارهٔ ۱۱۶: چون شمع، بی سبب نفسم جانگداز نیست 75شمارهٔ ۱۱۷: زاهد خمیده است چو چنگ و ملول نیست 76شمارهٔ ۱۱۸: مستمع گر نکند فهم، غم اینم نیست 77شمارهٔ ۱۱۹: مدتی شد که در این بزم سخن سازی نی ...78شمارهٔ ۱۲۰: پی برده هر که، وادیِ دل جلوه گاه ...79شمارهٔ ۱۲۱: نتوانست به موی کمر یار آویخت 80شمارهٔ ۱۲۲: بی باده سیه مست، شب از یاسمن کیست 81شمارهٔ ۱۲۳: این داغ دلفروز ندانم چراغ کیست 82شمارهٔ ۱۲۴: دو نان، به دل زنند سنان از زبان ب ...83شمارهٔ ۱۲۵: دل از یادش، در آغوش من شیدا نمی گ ...84شمارهٔ ۱۲۶: ز بی برگی، ره الفت دلم بر دوستان ...85شمارهٔ ۱۲۷: کجا دلبستگی عاشق به حسن بی وفا دا ...86شمارهٔ ۱۲۸: عشق در سینهٔ من، لاله ستان ها دار ...87شمارهٔ ۱۲۹: سامان پریشان دلی اندوخته دارم 88شمارهٔ ۱۳۰: آتشکده ای در جگر سوخته دارم 89شمارهٔ ۱۳۱: ز بی مهریّ او، داغم چراغ مرده ای ...90شمارهٔ ۱۳۲: شوریده سرم، طرهٔ پیچان تو دارد 91شمارهٔ ۱۳۳: شکرخند دلم خواهش ز لعل می کشی دار ...92شمارهٔ ۱۳۴: گزند کوکب از کژدم فزون جان را زیا ...93شمارهٔ ۱۳۵: دگر خونابه دل، دیده را آلودنی دار ...94شمارهٔ ۱۳۶: تپش سینهٔ ما، بانگ درایی دارد 95شمارهٔ ۱۳۷: عمر گذران، فکر مه و سال ندارد 96شمارهٔ ۱۳۸: با داغ محبت، دل دیوانه نسازد 97شمارهٔ ۱۳۹: شراب خون من، آن مست را مخمور می س ...98شمارهٔ ۱۴۰: مریض زهد را آن روی آتشناک می سازد 99شمارهٔ ۱۴۱: ز افسانه کی به شب، مژهٔ ما به هم ...100شمارهٔ ۱۴۲: هرکس که نظر باز به آن زلف دوتا شد 101شمارهٔ ۱۴۳: سخن چون می سرایم، کلک شکربار می س ...102شمارهٔ ۱۴۴: رنگت به خون لاله، قدح در خمار زد 103شمارهٔ ۱۴۵: شراب لعلی آن نوش لب، به ما چه رسد 104شمارهٔ ۱۴۶: بلاکش عاشقی کو با غم جانانه می سا ...105شمارهٔ ۱۴۷: نقاب آنجا که از رخسارهٔ جانانه بر ...106شمارهٔ ۱۴۸: قاصد سخنی از لب یارم نرسانید 107شمارهٔ ۱۴۹: آن قدر کرد تپیدن که به آرام رساند 108شمارهٔ ۱۵۰: آتشی گرمتر از آتش محرومی نیست 109شمارهٔ ۱۵۱: به دنیا قدر ارباب مذلت بیش می باش ...110شمارهٔ ۱۵۲: در طمع، کام دل بی بصران می باشد 111شمارهٔ ۱۵۳: تذرو دل، اسیر سرو آزاد تو می باشد 112شمارهٔ ۱۵۴: خون من تیغ تو آندم که به خاک افشا ...113شمارهٔ ۱۵۵: چر با سردی دی بلبلان را کینه می ب ...114شمارهٔ ۱۵۶: دلم در زلف او، از سینه نالان بیشت ...115شمارهٔ ۱۵۷: نقش مراد دنیا، نقش بر آب باشد 116شمارهٔ ۱۵۸: سخنم چو هست، در دل نمک سراب باشد 117شمارهٔ ۱۵۹: پریشان سنبلش، دیباچهٔ احوال من با ...118شمارهٔ ۱۶۰: خیالت مونس جان اسیران در بدن باشد 119شمارهٔ ۱۶۱: با دل غم آن رشک پری، ساخته باشد 120شمارهٔ ۱۶۲: خوشا چشمی که محو لذّت نظّاره ای ب ...121شمارهٔ ۱۶۳: ز غیرت، آب گوهر نخل عزّت را به جو ...122شمارهٔ ۱۶۴: آب دیده ام خونین، آهم آتشین باشد 123آب دیده ام خونین، آهم آتشین باشد عاشقم به کا ...124شمارهٔ ۱۶۶: به رنگین جلوه ای در خون کشیدی، گو ...125شمارهٔ ۱۶۷: نخل مرا شکوفهٔ صبح امید شد 126شمارهٔ ۱۶۸: ساقی مباد عیدی ما کوتهی شود 127شمارهٔ ۱۶۹: پایان ناز او چو به بیگانگی کشید 128شمارهٔ ۱۷۰: کی نشئهٔ صهبا، دل غمناک گشاید 129شمارهٔ ۱۷۱: آزاده، از حیات خود آزار می کشد 130شمارهٔ ۱۷۲: جز آتش بهار هوا را که بشکند 131شمارهٔ ۱۷۳: آن کیست تا ز کار کسی عقده واکند 132شمارهٔ ۱۷۴: چهره نما که در چمن، شور هزار گل ک ...133شمارهٔ ۱۷۵: اگر یادم، چمن پرورد آغوشش نخواهد ...134شمارهٔ ۱۷۶: به دنیا سر فرو ناوردنم بالین راحت ...135شمارهٔ ۱۷۷: نگاه خشم، چشم شوخ او را زیب دیگر ...136شمارهٔ ۱۷۸: تا زلف تو بر دوش و برم سایه فکن ش ...137شمارهٔ ۱۷۹: همّت آن است که در پیش کرم، دون نش ...138شمارهٔ ۱۸۰: تقلید من فزونی یاران نمی شود 139شمارهٔ ۱۸۱: مباد، نفس ز قید خرد گشاده شود 140شمارهٔ ۱۸۲: هما که بال و پر خویش سایبان تو دا ...141شمارهٔ ۱۸۳: کی ترک مکر و حیله به احباب می کند 142شمارهٔ ۱۸۴: آن مشکبو غزال ز چشمم گذار کرد 143شمارهٔ ۱۸۵: صحرانورد وحشتم، آن خط و خال کرد 144شمارهٔ ۱۸۶: این عشق تازه دیده به اشکم دچار کر ...145شمارهٔ ۱۸۷: پریشانی ز احسان، بحر بی پایان نمی ...146شمارهٔ ۱۸۸: کسی درد سخن، تا دل نگردد خون چه م ...147شمارهٔ ۱۸۹: چون نقش آن خط و خال، لوح خیال گیر ...148شمارهٔ ۱۹۰: دل از وحشت سرای عالم غدّار می گیر ...149شمارهٔ ۱۹۱: از روی لاله رنگ تو خون جوش می زند 150شمارهٔ ۱۹۲: این باخته نقشان که درین خانهٔ تنگ ...151شمارهٔ ۱۹۳: یکایک از نظرم نور پیکران رفتند 152شمارهٔ ۱۹۴: گر چه در بزم جهان، گردن میناست بل ...153شمارهٔ ۱۹۵: شور مستی از دل دیوانهٔ ما شد بلند 154شمارهٔ ۱۹۶: تا حرفی از آن لعل می آلود برآمد 155شمارهٔ ۱۹۷: از نالهٔ من خامه خوش آهنگ برآمد 156شمارهٔ ۱۹۸: سختی به ضعیفان جهان بی سبب آید 157شمارهٔ ۱۹۹: صفای عارضش، رنگ از رخ مهتاب بزدای ...158شمارهٔ ۲۰۰: مکن کاری که حرفی از زبان من برون ...159شمارهٔ ۲۰۱: به دل گفتم که خواهد غمزهٔ نامهربا ...160شمارهٔ ۲۰۲: ز هر چاکی که دارد سینه من، بوی خو ...161شمارهٔ ۲۰۳: گیاه خرّمی از تربت پاکم نمی روید 162شمارهٔ ۲۰۴: درنگ ازکاروان ما سبکباران نمی آید 163شمارهٔ ۲۰۵: مداوای جنون از دیده بی خواب می آی ...164شمارهٔ ۲۰۶: وجود کاملان بر ناقصان دشوار می آی ...165شمارهٔ ۲۰۷: ز معراج خریّت، خواجه سنگین بار می ...166شمارهٔ ۲۰۸: ز هجران کار دلتنگی به سامان دیر م ...167شمارهٔ ۲۰۹: در آن محفل که شمع من، تجلی ساز می ...168شمارهٔ ۲۱۰: با سفلگان شراکت روزی، زیان بود 169شمارهٔ ۲۱۱: دمهای زنده را، از اجل کی زیان بود 170شمارهٔ ۲۱۲: امشب که از نظر مه من درگذاره بود 171شمارهٔ ۲۱۳: مرنج از طعنهٔ خصم و مکن عرض کمال ...172شمارهٔ ۲۱۴: در بهاری که مرا بال و پرافشانی بو ...173شمارهٔ ۲۱۵: خجل چون بید مجنون گشتم از نشو و ن ...174شمارهٔ ۲۱۶: تشنه کامان حسد خون مرا نوشیدند 175شمارهٔ ۲۱۷: گهر چون سفته گردد، همچو اشک از دی ...176شمارهٔ ۲۱۸: شود چون جوهر آیینه پیدا، تار می ا ...177شمارهٔ ۲۱۹: عزلت طلب از پایهٔ اقبال نیفتد 178شمارهٔ ۲۲۰: ز شیرین کاری من، بیستون آباد می گ ...179شمارهٔ ۲۲۱: نمی دانم چه سودا در سر مخمور می گ ...180شمارهٔ ۲۲۲: دل از قفس سینه، دم سرد برآورد 181شمارهٔ ۲۲۳: زلف سیهش، آتش بیداد برآورد 182شمارهٔ ۲۲۴: ترسم که بر لبی، سخن آن میان رود 183شمارهٔ ۲۲۵: دلم، شب بر خس و خاشاک کویش تا سحر ...184شمارهٔ ۲۲۶: تن سختی کشم چون در خروش آید، روان ...185شمارهٔ ۲۲۷: ساغر ای عشق به اندازهٔ مخمور بیار 186شمارهٔ ۲۲۸: تیغ ستمت از می پرزور گران تر 187شمارهٔ ۲۲۹: سیمین عذار اوست، ز خط خوش عیارتر 188شمارهٔ ۲۳۰: چمن، به سایه نشینان خرمی بگذار 189شمارهٔ ۲۳۱: کنون ز تربتم ای شوخ، سرگران مگذر 190شمارهٔ ۲۳۲: می آید از کوی مغان طرز طربناکش نگ ...191شمارهٔ ۲۳۳: با آنکه نیست از تو بتی دلنوازتر 192شمارهٔ ۲۳۴: گرفتار تو را در دور خط، شد کام جا ...193شمارهٔ ۲۳۵: ای زلف، پریشان شدگانیم، خبر گیر 194شمارهٔ ۲۳۶: ز خط شده ست عذارش بنفشه زار امروز 195شمارهٔ ۲۳۷: یک ره درآ به دیده و مستی بهانه سا ...196شمارهٔ ۲۳۸: دل طلب کرد، از آن غمزه، عتابی که ...197شمارهٔ ۲۳۹: خون گر نخورد زان لب میگون، چه کند ...198شمارهٔ ۲۴۰: بسته پای چو من بی پر و بالی که مپ ...199شمارهٔ ۲۴۱: از چرخ تنک حوصله، پروا چه کند کس 200شمارهٔ ۲۴۲: غنچه دیدی و دل تنگ ندیدی، افسوس 201شمارهٔ ۲۴۳: نمی کشد، دل ما را به دام و دانهٔ ...202شمارهٔ ۲۴۴: نمی بینم به مسجد رونق، از دلمرده ...203شمارهٔ ۲۴۵: برده شوریدگیم از خود و صهبا در پی ...204شمارهٔ ۲۴۶: لقمه ای را ممسک از آزادگان دارد د ...205شمارهٔ ۲۴۷: سرفرازی طلب از همّت مردانهٔ عشق 206شمارهٔ ۲۴۸: ای آنکه زدی بر قدح، امروز مرا سنگ 207شمارهٔ ۲۴۹: فرش داغ، ار نشود بستر بیماری دل 208شمارهٔ ۲۵۰: در بتکده نامحرم و در کعبه غریبم 209شمارهٔ ۲۵۱: به عشق روی تو، چون لاله داغ می طل ...210شمارهٔ ۲۵۲: ز پی بیگانه خویی را، به امّید وفا ...211شمارهٔ ۲۵۳: در کشور ایجاد، ندانم چه گلستم 212شمارهٔ ۲۵۴: من نازک دل از زخم زبان بسیار می ر ...213شمارهٔ ۲۵۵: غبار گشتم و سرگشته وار می گردم 214شمارهٔ ۲۵۶: به راه آن وفا دشمن، سر و جان شاد ...215شمارهٔ ۲۵۷: نشود گشاده چون نی، گرهی ز کار درد ...216شمارهٔ ۲۵۸: حاصلی که خرمن شد، نذر خوشه چین دا ...217شمارهٔ ۲۵۹: صبوحی می کند تکلیف، کز می کام برد ...218شمارهٔ ۲۶۰: شمع سان، دیده پرآتش مژه پرنم دارم 219شمارهٔ ۲۶۱: خموشم چون قلم امّا، نوا در آستین ...220شمارهٔ ۲۶۲: زد نقش سخن سکهٔ جاوید به نامم 221شمارهٔ ۲۶۳: قناعت چون گهر، با ساغر و مینای خو ...222شمارهٔ ۲۶۴: دمد از چاکهای سینه شیون، تا نفس د ...223شمارهٔ ۲۶۵: نه یاد مصر و نه پروای کاروان دارم 224شمارهٔ ۲۶۶: ز شمع خامه، هر جا در میان افسانه ...225شمارهٔ ۲۶۷: جز وصل علاج دل بیچاره ندارم 226شمارهٔ ۲۶۸: به هرگلشن که شور از شیون مستانه ا ...227شمارهٔ ۲۶۹: از دل، به فرات مژه راهی ست چه ساز ...228شمارهٔ ۲۷۰: به صد شوریدگی، از بزم آن بی باک ب ...229شمارهٔ ۲۷۱: زبان و سود، شد در عشق بی پروا فرا ...230شمارهٔ ۲۷۲: از ضعف مشکل آید، چون می برد ز خوی ...231شمارهٔ ۲۷۳: ز ابر دیده در هر گل، زمین کشته ای ...232شمارهٔ ۲۷۴: با ماست، لطف چشم تغافل پناه،کم 233شمارهٔ ۲۷۵: شکایت نیست، مطلب ناله آهنگ است می ...234شمارهٔ ۲۷۶: بیهوده نگشتم به سراپای دو عالم 235شمارهٔ ۲۷۷: ز رنگش، اشک گلگون بادهٔ نابی ست د ...236شمارهٔ ۲۷۸: دل و جان نژند را مانم 237شمارهٔ ۲۷۹: نکرد عشق تو، مطلب روای خویشتنم 238شمارهٔ ۲۸۰: خزان چه می برد از نوبهار رنگینم 239شمارهٔ ۲۸۱: آسان به جلوه های تو، از جا نمی رو ...240شمارهٔ ۲۸۲: چو سایه در قدم سرو خوش خرام توام 241شمارهٔ ۲۸۳: سیاهی را، به اشک از دیدهٔ خود کام ...242شمارهٔ ۲۸۴: رنگین شد از رخت، چو رگ گل، نظاره ...243شمارهٔ ۲۸۵: ز دل برخاست شوری، دیدهٔ داغ درون ...244شمارهٔ ۲۸۶: زانوی بی کسی هاست، بالین خستهٔ من 245شمارهٔ ۲۸۷: نماید بی سبب حاصل، مسبب مدعای من 246شمارهٔ ۲۸۸: نهانی کرده ای یغما، دل من 247شمارهٔ ۲۸۹: باده بیار و هوش را، از سر ما روان ...248شمارهٔ ۲۹۰: لخت دل با سینه از اشک مدام آمد بر ...249شمارهٔ ۲۹۱: صید از حرم کشد، خم جعد بلند تو 250شمارهٔ ۲۹۲: ز تکبیر فنا، حاضر نشد وقت نماز تو 251شمارهٔ ۲۹۳: دارم دلی دو نیم، ز تیغ زبان تو 252شمارهٔ ۲۹۴: صفای وقت، ز دل های بی غبار بجو 253شمارهٔ ۲۹۵: عریان ز صافی طینتی، از پردهٔ نیرن ...254شمارهٔ ۲۹۶: ای تهیدست، به امّید و امل غره مشو 255شمارهٔ ۲۹۷: به دنبال خرام آن پری رو 256شمارهٔ ۲۹۸: افسرده ایم، جام می خوشگوار کو 257شمارهٔ ۲۹۹: سوخته جان دلم یکی، سنبل مشک فام، ...258شمارهٔ ۳۰۰: به عاشقی، شده ام شهرهٔ جهان از تو 259شمارهٔ ۳۰۱: چون لب نایی و نی، پرده سرایان من ...260شمارهٔ ۳۰۲: طرف نقاب اگر کشی، از رخ نازنین فر ...261شمارهٔ ۳۰۳: مستی فزوده است تو را، در بر آینه 262شمارهٔ ۳۰۴: دل از وفا به خاطر جانان گران شده 263شمارهٔ ۳۰۵: ای خدا، یار مرا میل خریدارش ده 264شمارهٔ ۳۰۶: ای دل به زیر خاک تپیدن چه فایده 265شمارهٔ ۳۰۷: دردت به دوای دل بی تاب رسیده 266شمارهٔ ۳۰۸: تا شانه خشک دستم، بی زلف یار ماند ...267شمارهٔ ۳۰۹: مکن ای بلبل آزرده دل، از خار گله 268شمارهٔ ۳۱۰: صبح است و عزم کوی خرابات کردهای 269شمارهٔ ۳۱۱: به خاموشی سپندم گفت، در بزم پریزا ...270شمارهٔ ۳۱۲: به بالینم نشستی، قد به ناز افراشت ...271شمارهٔ ۳۱۳: من بلبلم و گلبن من یار منستی 272شمارهٔ ۳۱۴: سخنها از وفا می گفتی و جور و جفا ...273شمارهٔ ۳۱۵: غم دل با تو زان گوبم،که دانم شاد ...274شمارهٔ ۳۱۶: دلم را، کرده یک پیمانه خون، لعل م ...275شمارهٔ ۳۱۷: گذشت آن دور کز ساغر، کند یاری مرا ...276شمارهٔ ۳۱۸: شد صید دلم بستهٔ فتراک سواری 277شمارهٔ ۳۱۹: مطرب سرود شوق به مستان چه می بری 278شمارهٔ ۳۲۰: خزان رنگ زردم را، میِ نابی نشد رو ...279شمارهٔ ۳۲۱: خوش آن ساعت که از فیض سحر شاداب ب ...280شمارهٔ ۳۲۲: ای خطِّ لب یار، نمایان شده باشی 281شمارهٔ ۳۲۳: ز مستی، خون دل را، باده می انگاشت ...282شمارهٔ ۳۲۴: نوای پرده سوزم، از کجا پیدا کند گ ...283شمارهٔ ۳۲۵: ببین که هست لبم، بلبل بهار خطی 284شمارهٔ ۳۲۶: سحاب خشک، دیگر از کجا پیدا کند اش ...285شمارهٔ ۳۲۷: نشد از گریهٔ مستانه ساقی، دل کنم ...286شمارهٔ ۳۲۸: دارم گل زخمی به جگر تازه و تر، ها ...287شمارهٔ ۳۲۹: ای که بر دیدهٔ اغیار خرامی داری 288شمارهٔ ۳۳۰: ای برق حسن، شعله به باغ که می زنی 289شمارهٔ ۳۳۱: گره، ز ابروی مسکین نواز وا نکنی 290شمارهٔ ۳۳۲: بی داغ عشق، بر در دل ها چه می روی 291شمارهٔ ۳۳۳: ناصح، سخن چه بیهُده از پند می کنی 292شمارهٔ ۳۳۴: ای دل، ترحمی به گناهی نمی کنی 293شمارهٔ ۳۳۵: می رود صید دلم، سخت کمانی در پی 294شمارهٔ ۳۳۶: بستم چو دل به مهر تو، نامهربان شد ...295شمارهٔ ۳۳۷: تا کی از عشوه، فریب دل ناکام دهی 296شمارهٔ ۳۳۸: نی می دهد از اصل مقامات صدایی 297شمارهٔ ۳۳۹: بنواخت نی را، لبهای نایی 298شمارهٔ ۳۴۰: شکیبایی بود کار دلم، با گرمی خویی 299شمارهٔ ۳۴۱: ای ناله، چند در غم دل دردسر دهی 300شمارهٔ ۳۴۲: تلاش فکر ما را از سخن لافان چه می ...301شمارهٔ ۳۴۳: نماند از گرد غم، در سینه ام جای ش ...302شمارهٔ ۳۴۴: اگر نه در جهان سرچشمه ی حیوان بود ...

نظرات

نام خود را وارد کنید

متن نظر را وارد کنید

برداشت از داده های تارنمای گنجینه فارسی با یادکرد منبع آزاد میباشد. گنجینه فارسی 1400.

طراحی سایت و بهینه سازی سایت توسط شرکت مهندسی آبی

آمارگیر وبلاگ