به تارنماری گنجینه فارسی خوش آمدید. لطفا در معرفی تارنمای گنجینه فارسی ما را یاری بفرمایید

منوی دسترسی

کتابخانه دیجیتال

حزین لاهیجی

حزین لاهیجیغزلیات ناتمامشمارهٔ ۴۳: رنگین بود سخن، دل در خون تپیده را

2640عکس بساز

با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

رنگین بود سخن، دل در خون تپیده را

کردم روانه نامه رنگ پریده را

وقت است اگر نصیب شود خواب راحتی

بالین کنیم دستِ ز دنیا بریده را

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید

فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

1شمارهٔ ۴۲: آمال کوته است ز دنیا بریده را 2شمارهٔ ۴۳: رنگین بود سخن، دل در خون تپیده را 3شمارهٔ ۴۴: مردان کنند خوش، غم و هجر همیشه را 4شمارهٔ ۴۵: جام عتاب داده ای، غمزه کینه خواه ر ...5شمارهٔ ۴۶: اگر بینم شبی در خواب، روز خردسالی ...6شمارهٔ ۴۷: به پیری می کشیم آسوده، بار زندگانی ...7شمارهٔ ۴۸: حق تعلیم دارم، خوش قدانِ بوستانی ر ...8شمارهٔ ۴۹: نباشد ناقه ای جز شوق، مجنون الهی ر ...9شمارهٔ ۵۰: بلای جان، زبان تلخ باشد، اهل دعوی ...10شمارهٔ ۵۱: خوش آن ساعت که، بر بالین خرامی، خا ...11شمارهٔ ۵۲: ز دورم دید، اجازت داد عزم جان فشان ...12شمارهٔ ۵۳: نبود آرامشی، شیب و شباب زندگانی را 13شمارهٔ ۵۴: از سر من چرا کشد، سرو قد تو پای را 14شمارهٔ ۵۵: ز دوری خاطرم تنگ است و نتوانم رسید ...15شمارهٔ ۵۶: غم دل از می و مطرب مرا فزود اینجا 16شمارهٔ ۵۷: سخنور چون شدی، خاموش بنشین چون نگی ...17شمارهٔ ۵۸: ترانه کرد صریر نیم، دراز اینجا 18شمارهٔ ۵۹: نخواهد برد جان از رشک ما خصم عنود ...19شمارهٔ ۶۰: هرزه دراست در رهش، سینه چاک چاک ما 20شمارهٔ ۶۱: که خواهد کرد یاد از خستگان بی نوا ...21شمارهٔ ۶۲: از عکس رخش باده فروش است دل ما 22شمارهٔ ۶۳: با اشک روان، قطره زنان است دل ما 23شمارهٔ ۶۴: ندید از گرد راهش، دیده هرگز سرمه و ...24شمارهٔ ۶۵: به جان بستیم پیمان محبّت، عشوه ساز ...25شمارهٔ ۶۶: خاک آسوده، چو سیماب شد ازگریهٔ ما 26شمارهٔ ۶۷: مپرس از شورش صحرای دل دیوانهٔ ما ر ...27شمارهٔ ۶۸: چراغ کلبهٔ درویش، نور ماه می باشد 28شمارهٔ ۶۹: غم عشقت خلاص ازرنج دنیا می کند ما ...29شمارهٔ ۷۰: جدایی نیست از لیلی، دل دیوانهٔ ما ...30شمارهٔ ۷۱: هم آغوش است، سیل خانه زادی منزل ما ...31شمارهٔ ۷۲: تیغ نگه افتاده گران قاتل ما را 32شمارهٔ ۷۳: این است که دل برده و خون کرده بسی ...33شمارهٔ ۷۴: کاش بیرون فتد از سینه دل زار مرا 34شمارهٔ ۷۵: ای که در کشتن عشاق درنگ است تو را 35شمارهٔ ۷۶: افروخت بخت تیره، ز اشک مدام ما 36شمارهٔ ۷۷: بهار آمد که می در جام میخوران شود ...37شمارهٔ ۷۸: به بازاری که دلق میگساران می شود پ ...38شمارهٔ ۷۹: داغ است و سینه در عشق، صبح و ستاره ...39شمارهٔ ۸۰: گذرد گرم ز دل، آه سحرگاهی ما 40شمارهٔ ۸۱: به این شوخی اگر ریزد، سخن مستانه ز ...41شمارهٔ ۸۲: زهی ز خط تو خرّم، بهار مشربها 42شمارهٔ ۸۳: ای از تو داغ بر جگر لاله زارها 43شمارهٔ ۸۴: این است، سرود من و بلبل به چمنها 44شمارهٔ ۸۵: ای امّت نگاه تو، جادو خیالها 45شمارهٔ ۸۶: آشفته چو من نبود، سنبل به گلستانها 46شمارهٔ ۸۷: چو تر هرگز نگردید، از می وصل تو دا ...47شمارهٔ ۸۸: چه شد مهر جهان آرای من، آن گرم جوش ...48شمارهٔ ۸۹: نباشد دل چرا از لطف یار، امّیدوار ...49شمارهٔ ۹۰: شد قسمت خال تو،که مشک ختن ماست 50شمارهٔ ۹۱: شراب تشنه بسی موج زد، ایاغ کجاست 51شمارهٔ ۹۲: فصل بهار عشق و تماشای اشک ماست 52شمارهٔ ۹۳: دعوی گر جاهل، به بغل دشمن خود داشت 53شمارهٔ ۹۴: روزی که غمزه اش به من خسته جنگ داش ...54شمارهٔ ۹۵: با چشم سیر، نعمت دنیا چه حاجت است 55شمارهٔ ۹۶: مستی چشم یار، ز پیمانه خود است 56شمارهٔ ۹۷: خار رهت، به روضهٔ رضوان برابر است 57شمارهٔ ۹۸: تا بود داغها، دل آزرده حال داشت 58شمارهٔ ۹۹: کاو کاو مژه ی من به جگر خون نگذاشت 59شمارهٔ ۱۰۰: تاراج صبر، دور نگاهش رواج داشت 60شمارهٔ ۱۰۱: دامن فشاند و شمع مزارم به باد داش ...61شمارهٔ ۱۰۲: در پرده دل، جلوه گری بار دگر داشت 62شمارهٔ ۱۰۳: بیگانگی، به مشرب ما آشناتر است 63شمارهٔ ۱۰۴: غافل که سینه، آتش آهن گداز داشت 64شمارهٔ ۱۰۵: آن روز، شب تیرهٔ ما هم سحری داشت 65شمارهٔ ۱۰۶: ایّام غمم، مرا بهار است 66شمارهٔ ۱۰۷: به گلشنی که رخش، گوشهٔ نقاب شکست 67شمارهٔ ۱۰۸: نشئهٔ فیض، در آب و گِل درویشان اس ...68شمارهٔ ۱۰۹: همدم سنجیده گفتاران، لب پیمانه اس ...69شمارهٔ ۱۱۰: هر سو که بود میل تو، جای تو همان ...70شمارهٔ ۱۱۱: دیوانه، عاقلانه به هامون گریخته س ...71شمارهٔ ۱۱۲: بر لبم حرف دهان تنگ یار افتاده اس ...72شمارهٔ ۱۱۳: روشن از حیرت دل شد که دلارایی هست 73شمارهٔ ۱۱۴: بال و پر گر به اسیری نبود پروا نی ...74شمارهٔ ۱۱۵: طوفان فتنه است و کسی دستگیر نیست 75شمارهٔ ۱۱۶: چون شمع، بی سبب نفسم جانگداز نیست 76شمارهٔ ۱۱۷: زاهد خمیده است چو چنگ و ملول نیست 77شمارهٔ ۱۱۸: مستمع گر نکند فهم، غم اینم نیست 78شمارهٔ ۱۱۹: مدتی شد که در این بزم سخن سازی نی ...79شمارهٔ ۱۲۰: پی برده هر که، وادیِ دل جلوه گاه ...80شمارهٔ ۱۲۱: نتوانست به موی کمر یار آویخت 81شمارهٔ ۱۲۲: بی باده سیه مست، شب از یاسمن کیست 82شمارهٔ ۱۲۳: این داغ دلفروز ندانم چراغ کیست 83شمارهٔ ۱۲۴: دو نان، به دل زنند سنان از زبان ب ...84شمارهٔ ۱۲۵: دل از یادش، در آغوش من شیدا نمی گ ...85شمارهٔ ۱۲۶: ز بی برگی، ره الفت دلم بر دوستان ...86شمارهٔ ۱۲۷: کجا دلبستگی عاشق به حسن بی وفا دا ...87شمارهٔ ۱۲۸: عشق در سینهٔ من، لاله ستان ها دار ...88شمارهٔ ۱۲۹: سامان پریشان دلی اندوخته دارم 89شمارهٔ ۱۳۰: آتشکده ای در جگر سوخته دارم 90شمارهٔ ۱۳۱: ز بی مهریّ او، داغم چراغ مرده ای ...91شمارهٔ ۱۳۲: شوریده سرم، طرهٔ پیچان تو دارد 92شمارهٔ ۱۳۳: شکرخند دلم خواهش ز لعل می کشی دار ...93شمارهٔ ۱۳۴: گزند کوکب از کژدم فزون جان را زیا ...94شمارهٔ ۱۳۵: دگر خونابه دل، دیده را آلودنی دار ...95شمارهٔ ۱۳۶: تپش سینهٔ ما، بانگ درایی دارد 96شمارهٔ ۱۳۷: عمر گذران، فکر مه و سال ندارد 97شمارهٔ ۱۳۸: با داغ محبت، دل دیوانه نسازد 98شمارهٔ ۱۳۹: شراب خون من، آن مست را مخمور می س ...99شمارهٔ ۱۴۰: مریض زهد را آن روی آتشناک می سازد 100شمارهٔ ۱۴۱: ز افسانه کی به شب، مژهٔ ما به هم ...101شمارهٔ ۱۴۲: هرکس که نظر باز به آن زلف دوتا شد 102شمارهٔ ۱۴۳: سخن چون می سرایم، کلک شکربار می س ...103شمارهٔ ۱۴۴: رنگت به خون لاله، قدح در خمار زد 104شمارهٔ ۱۴۵: شراب لعلی آن نوش لب، به ما چه رسد 105شمارهٔ ۱۴۶: بلاکش عاشقی کو با غم جانانه می سا ...106شمارهٔ ۱۴۷: نقاب آنجا که از رخسارهٔ جانانه بر ...107شمارهٔ ۱۴۸: قاصد سخنی از لب یارم نرسانید 108شمارهٔ ۱۴۹: آن قدر کرد تپیدن که به آرام رساند 109شمارهٔ ۱۵۰: آتشی گرمتر از آتش محرومی نیست 110شمارهٔ ۱۵۱: به دنیا قدر ارباب مذلت بیش می باش ...111شمارهٔ ۱۵۲: در طمع، کام دل بی بصران می باشد 112شمارهٔ ۱۵۳: تذرو دل، اسیر سرو آزاد تو می باشد 113شمارهٔ ۱۵۴: خون من تیغ تو آندم که به خاک افشا ...114شمارهٔ ۱۵۵: چر با سردی دی بلبلان را کینه می ب ...115شمارهٔ ۱۵۶: دلم در زلف او، از سینه نالان بیشت ...116شمارهٔ ۱۵۷: نقش مراد دنیا، نقش بر آب باشد 117شمارهٔ ۱۵۸: سخنم چو هست، در دل نمک سراب باشد 118شمارهٔ ۱۵۹: پریشان سنبلش، دیباچهٔ احوال من با ...119شمارهٔ ۱۶۰: خیالت مونس جان اسیران در بدن باشد 120شمارهٔ ۱۶۱: با دل غم آن رشک پری، ساخته باشد 121شمارهٔ ۱۶۲: خوشا چشمی که محو لذّت نظّاره ای ب ...122شمارهٔ ۱۶۳: ز غیرت، آب گوهر نخل عزّت را به جو ...123شمارهٔ ۱۶۴: آب دیده ام خونین، آهم آتشین باشد 124آب دیده ام خونین، آهم آتشین باشد عاشقم به کا ...125شمارهٔ ۱۶۶: به رنگین جلوه ای در خون کشیدی، گو ...126شمارهٔ ۱۶۷: نخل مرا شکوفهٔ صبح امید شد 127شمارهٔ ۱۶۸: ساقی مباد عیدی ما کوتهی شود 128شمارهٔ ۱۶۹: پایان ناز او چو به بیگانگی کشید 129شمارهٔ ۱۷۰: کی نشئهٔ صهبا، دل غمناک گشاید 130شمارهٔ ۱۷۱: آزاده، از حیات خود آزار می کشد 131شمارهٔ ۱۷۲: جز آتش بهار هوا را که بشکند 132شمارهٔ ۱۷۳: آن کیست تا ز کار کسی عقده واکند 133شمارهٔ ۱۷۴: چهره نما که در چمن، شور هزار گل ک ...134شمارهٔ ۱۷۵: اگر یادم، چمن پرورد آغوشش نخواهد ...135شمارهٔ ۱۷۶: به دنیا سر فرو ناوردنم بالین راحت ...136شمارهٔ ۱۷۷: نگاه خشم، چشم شوخ او را زیب دیگر ...137شمارهٔ ۱۷۸: تا زلف تو بر دوش و برم سایه فکن ش ...138شمارهٔ ۱۷۹: همّت آن است که در پیش کرم، دون نش ...139شمارهٔ ۱۸۰: تقلید من فزونی یاران نمی شود 140شمارهٔ ۱۸۱: مباد، نفس ز قید خرد گشاده شود 141شمارهٔ ۱۸۲: هما که بال و پر خویش سایبان تو دا ...142شمارهٔ ۱۸۳: کی ترک مکر و حیله به احباب می کند 143شمارهٔ ۱۸۴: آن مشکبو غزال ز چشمم گذار کرد 144شمارهٔ ۱۸۵: صحرانورد وحشتم، آن خط و خال کرد 145شمارهٔ ۱۸۶: این عشق تازه دیده به اشکم دچار کر ...146شمارهٔ ۱۸۷: پریشانی ز احسان، بحر بی پایان نمی ...147شمارهٔ ۱۸۸: کسی درد سخن، تا دل نگردد خون چه م ...148شمارهٔ ۱۸۹: چون نقش آن خط و خال، لوح خیال گیر ...149شمارهٔ ۱۹۰: دل از وحشت سرای عالم غدّار می گیر ...150شمارهٔ ۱۹۱: از روی لاله رنگ تو خون جوش می زند 151شمارهٔ ۱۹۲: این باخته نقشان که درین خانهٔ تنگ ...152شمارهٔ ۱۹۳: یکایک از نظرم نور پیکران رفتند 153شمارهٔ ۱۹۴: گر چه در بزم جهان، گردن میناست بل ...154شمارهٔ ۱۹۵: شور مستی از دل دیوانهٔ ما شد بلند 155شمارهٔ ۱۹۶: تا حرفی از آن لعل می آلود برآمد 156شمارهٔ ۱۹۷: از نالهٔ من خامه خوش آهنگ برآمد 157شمارهٔ ۱۹۸: سختی به ضعیفان جهان بی سبب آید 158شمارهٔ ۱۹۹: صفای عارضش، رنگ از رخ مهتاب بزدای ...159شمارهٔ ۲۰۰: مکن کاری که حرفی از زبان من برون ...160شمارهٔ ۲۰۱: به دل گفتم که خواهد غمزهٔ نامهربا ...161شمارهٔ ۲۰۲: ز هر چاکی که دارد سینه من، بوی خو ...162شمارهٔ ۲۰۳: گیاه خرّمی از تربت پاکم نمی روید 163شمارهٔ ۲۰۴: درنگ ازکاروان ما سبکباران نمی آید 164شمارهٔ ۲۰۵: مداوای جنون از دیده بی خواب می آی ...165شمارهٔ ۲۰۶: وجود کاملان بر ناقصان دشوار می آی ...166شمارهٔ ۲۰۷: ز معراج خریّت، خواجه سنگین بار می ...167شمارهٔ ۲۰۸: ز هجران کار دلتنگی به سامان دیر م ...168شمارهٔ ۲۰۹: در آن محفل که شمع من، تجلی ساز می ...169شمارهٔ ۲۱۰: با سفلگان شراکت روزی، زیان بود 170شمارهٔ ۲۱۱: دمهای زنده را، از اجل کی زیان بود 171شمارهٔ ۲۱۲: امشب که از نظر مه من درگذاره بود 172شمارهٔ ۲۱۳: مرنج از طعنهٔ خصم و مکن عرض کمال ...173شمارهٔ ۲۱۴: در بهاری که مرا بال و پرافشانی بو ...174شمارهٔ ۲۱۵: خجل چون بید مجنون گشتم از نشو و ن ...175شمارهٔ ۲۱۶: تشنه کامان حسد خون مرا نوشیدند 176شمارهٔ ۲۱۷: گهر چون سفته گردد، همچو اشک از دی ...177شمارهٔ ۲۱۸: شود چون جوهر آیینه پیدا، تار می ا ...178شمارهٔ ۲۱۹: عزلت طلب از پایهٔ اقبال نیفتد 179شمارهٔ ۲۲۰: ز شیرین کاری من، بیستون آباد می گ ...180شمارهٔ ۲۲۱: نمی دانم چه سودا در سر مخمور می گ ...181شمارهٔ ۲۲۲: دل از قفس سینه، دم سرد برآورد 182شمارهٔ ۲۲۳: زلف سیهش، آتش بیداد برآورد 183شمارهٔ ۲۲۴: ترسم که بر لبی، سخن آن میان رود 184شمارهٔ ۲۲۵: دلم، شب بر خس و خاشاک کویش تا سحر ...185شمارهٔ ۲۲۶: تن سختی کشم چون در خروش آید، روان ...186شمارهٔ ۲۲۷: ساغر ای عشق به اندازهٔ مخمور بیار 187شمارهٔ ۲۲۸: تیغ ستمت از می پرزور گران تر 188شمارهٔ ۲۲۹: سیمین عذار اوست، ز خط خوش عیارتر 189شمارهٔ ۲۳۰: چمن، به سایه نشینان خرمی بگذار 190شمارهٔ ۲۳۱: کنون ز تربتم ای شوخ، سرگران مگذر 191شمارهٔ ۲۳۲: می آید از کوی مغان طرز طربناکش نگ ...192شمارهٔ ۲۳۳: با آنکه نیست از تو بتی دلنوازتر 193شمارهٔ ۲۳۴: گرفتار تو را در دور خط، شد کام جا ...194شمارهٔ ۲۳۵: ای زلف، پریشان شدگانیم، خبر گیر 195شمارهٔ ۲۳۶: ز خط شده ست عذارش بنفشه زار امروز 196شمارهٔ ۲۳۷: یک ره درآ به دیده و مستی بهانه سا ...197شمارهٔ ۲۳۸: دل طلب کرد، از آن غمزه، عتابی که ...198شمارهٔ ۲۳۹: خون گر نخورد زان لب میگون، چه کند ...199شمارهٔ ۲۴۰: بسته پای چو من بی پر و بالی که مپ ...200شمارهٔ ۲۴۱: از چرخ تنک حوصله، پروا چه کند کس 201شمارهٔ ۲۴۲: غنچه دیدی و دل تنگ ندیدی، افسوس 202شمارهٔ ۲۴۳: نمی کشد، دل ما را به دام و دانهٔ ...203شمارهٔ ۲۴۴: نمی بینم به مسجد رونق، از دلمرده ...204شمارهٔ ۲۴۵: برده شوریدگیم از خود و صهبا در پی ...205شمارهٔ ۲۴۶: لقمه ای را ممسک از آزادگان دارد د ...206شمارهٔ ۲۴۷: سرفرازی طلب از همّت مردانهٔ عشق 207شمارهٔ ۲۴۸: ای آنکه زدی بر قدح، امروز مرا سنگ 208شمارهٔ ۲۴۹: فرش داغ، ار نشود بستر بیماری دل 209شمارهٔ ۲۵۰: در بتکده نامحرم و در کعبه غریبم 210شمارهٔ ۲۵۱: به عشق روی تو، چون لاله داغ می طل ...211شمارهٔ ۲۵۲: ز پی بیگانه خویی را، به امّید وفا ...212شمارهٔ ۲۵۳: در کشور ایجاد، ندانم چه گلستم 213شمارهٔ ۲۵۴: من نازک دل از زخم زبان بسیار می ر ...214شمارهٔ ۲۵۵: غبار گشتم و سرگشته وار می گردم 215شمارهٔ ۲۵۶: به راه آن وفا دشمن، سر و جان شاد ...216شمارهٔ ۲۵۷: نشود گشاده چون نی، گرهی ز کار درد ...217شمارهٔ ۲۵۸: حاصلی که خرمن شد، نذر خوشه چین دا ...218شمارهٔ ۲۵۹: صبوحی می کند تکلیف، کز می کام برد ...219شمارهٔ ۲۶۰: شمع سان، دیده پرآتش مژه پرنم دارم 220شمارهٔ ۲۶۱: خموشم چون قلم امّا، نوا در آستین ...221شمارهٔ ۲۶۲: زد نقش سخن سکهٔ جاوید به نامم 222شمارهٔ ۲۶۳: قناعت چون گهر، با ساغر و مینای خو ...223شمارهٔ ۲۶۴: دمد از چاکهای سینه شیون، تا نفس د ...224شمارهٔ ۲۶۵: نه یاد مصر و نه پروای کاروان دارم 225شمارهٔ ۲۶۶: ز شمع خامه، هر جا در میان افسانه ...226شمارهٔ ۲۶۷: جز وصل علاج دل بیچاره ندارم 227شمارهٔ ۲۶۸: به هرگلشن که شور از شیون مستانه ا ...228شمارهٔ ۲۶۹: از دل، به فرات مژه راهی ست چه ساز ...229شمارهٔ ۲۷۰: به صد شوریدگی، از بزم آن بی باک ب ...230شمارهٔ ۲۷۱: زبان و سود، شد در عشق بی پروا فرا ...231شمارهٔ ۲۷۲: از ضعف مشکل آید، چون می برد ز خوی ...232شمارهٔ ۲۷۳: ز ابر دیده در هر گل، زمین کشته ای ...233شمارهٔ ۲۷۴: با ماست، لطف چشم تغافل پناه،کم 234شمارهٔ ۲۷۵: شکایت نیست، مطلب ناله آهنگ است می ...235شمارهٔ ۲۷۶: بیهوده نگشتم به سراپای دو عالم 236شمارهٔ ۲۷۷: ز رنگش، اشک گلگون بادهٔ نابی ست د ...237شمارهٔ ۲۷۸: دل و جان نژند را مانم 238شمارهٔ ۲۷۹: نکرد عشق تو، مطلب روای خویشتنم 239شمارهٔ ۲۸۰: خزان چه می برد از نوبهار رنگینم 240شمارهٔ ۲۸۱: آسان به جلوه های تو، از جا نمی رو ...241شمارهٔ ۲۸۲: چو سایه در قدم سرو خوش خرام توام 242شمارهٔ ۲۸۳: سیاهی را، به اشک از دیدهٔ خود کام ...243شمارهٔ ۲۸۴: رنگین شد از رخت، چو رگ گل، نظاره ...244شمارهٔ ۲۸۵: ز دل برخاست شوری، دیدهٔ داغ درون ...245شمارهٔ ۲۸۶: زانوی بی کسی هاست، بالین خستهٔ من 246شمارهٔ ۲۸۷: نماید بی سبب حاصل، مسبب مدعای من 247شمارهٔ ۲۸۸: نهانی کرده ای یغما، دل من 248شمارهٔ ۲۸۹: باده بیار و هوش را، از سر ما روان ...249شمارهٔ ۲۹۰: لخت دل با سینه از اشک مدام آمد بر ...250شمارهٔ ۲۹۱: صید از حرم کشد، خم جعد بلند تو 251شمارهٔ ۲۹۲: ز تکبیر فنا، حاضر نشد وقت نماز تو 252شمارهٔ ۲۹۳: دارم دلی دو نیم، ز تیغ زبان تو 253شمارهٔ ۲۹۴: صفای وقت، ز دل های بی غبار بجو 254شمارهٔ ۲۹۵: عریان ز صافی طینتی، از پردهٔ نیرن ...255شمارهٔ ۲۹۶: ای تهیدست، به امّید و امل غره مشو 256شمارهٔ ۲۹۷: به دنبال خرام آن پری رو 257شمارهٔ ۲۹۸: افسرده ایم، جام می خوشگوار کو 258شمارهٔ ۲۹۹: سوخته جان دلم یکی، سنبل مشک فام، ...259شمارهٔ ۳۰۰: به عاشقی، شده ام شهرهٔ جهان از تو 260شمارهٔ ۳۰۱: چون لب نایی و نی، پرده سرایان من ...261شمارهٔ ۳۰۲: طرف نقاب اگر کشی، از رخ نازنین فر ...262شمارهٔ ۳۰۳: مستی فزوده است تو را، در بر آینه 263شمارهٔ ۳۰۴: دل از وفا به خاطر جانان گران شده 264شمارهٔ ۳۰۵: ای خدا، یار مرا میل خریدارش ده 265شمارهٔ ۳۰۶: ای دل به زیر خاک تپیدن چه فایده 266شمارهٔ ۳۰۷: دردت به دوای دل بی تاب رسیده 267شمارهٔ ۳۰۸: تا شانه خشک دستم، بی زلف یار ماند ...268شمارهٔ ۳۰۹: مکن ای بلبل آزرده دل، از خار گله 269شمارهٔ ۳۱۰: صبح است و عزم کوی خرابات کردهای 270شمارهٔ ۳۱۱: به خاموشی سپندم گفت، در بزم پریزا ...271شمارهٔ ۳۱۲: به بالینم نشستی، قد به ناز افراشت ...272شمارهٔ ۳۱۳: من بلبلم و گلبن من یار منستی 273شمارهٔ ۳۱۴: سخنها از وفا می گفتی و جور و جفا ...274شمارهٔ ۳۱۵: غم دل با تو زان گوبم،که دانم شاد ...275شمارهٔ ۳۱۶: دلم را، کرده یک پیمانه خون، لعل م ...276شمارهٔ ۳۱۷: گذشت آن دور کز ساغر، کند یاری مرا ...277شمارهٔ ۳۱۸: شد صید دلم بستهٔ فتراک سواری 278شمارهٔ ۳۱۹: مطرب سرود شوق به مستان چه می بری 279شمارهٔ ۳۲۰: خزان رنگ زردم را، میِ نابی نشد رو ...280شمارهٔ ۳۲۱: خوش آن ساعت که از فیض سحر شاداب ب ...281شمارهٔ ۳۲۲: ای خطِّ لب یار، نمایان شده باشی 282شمارهٔ ۳۲۳: ز مستی، خون دل را، باده می انگاشت ...283شمارهٔ ۳۲۴: نوای پرده سوزم، از کجا پیدا کند گ ...284شمارهٔ ۳۲۵: ببین که هست لبم، بلبل بهار خطی 285شمارهٔ ۳۲۶: سحاب خشک، دیگر از کجا پیدا کند اش ...286شمارهٔ ۳۲۷: نشد از گریهٔ مستانه ساقی، دل کنم ...287شمارهٔ ۳۲۸: دارم گل زخمی به جگر تازه و تر، ها ...288شمارهٔ ۳۲۹: ای که بر دیدهٔ اغیار خرامی داری 289شمارهٔ ۳۳۰: ای برق حسن، شعله به باغ که می زنی 290شمارهٔ ۳۳۱: گره، ز ابروی مسکین نواز وا نکنی 291شمارهٔ ۳۳۲: بی داغ عشق، بر در دل ها چه می روی 292شمارهٔ ۳۳۳: ناصح، سخن چه بیهُده از پند می کنی 293شمارهٔ ۳۳۴: ای دل، ترحمی به گناهی نمی کنی 294شمارهٔ ۳۳۵: می رود صید دلم، سخت کمانی در پی 295شمارهٔ ۳۳۶: بستم چو دل به مهر تو، نامهربان شد ...296شمارهٔ ۳۳۷: تا کی از عشوه، فریب دل ناکام دهی 297شمارهٔ ۳۳۸: نی می دهد از اصل مقامات صدایی 298شمارهٔ ۳۳۹: بنواخت نی را، لبهای نایی 299شمارهٔ ۳۴۰: شکیبایی بود کار دلم، با گرمی خویی 300شمارهٔ ۳۴۱: ای ناله، چند در غم دل دردسر دهی 301شمارهٔ ۳۴۲: تلاش فکر ما را از سخن لافان چه می ...302شمارهٔ ۳۴۳: نماند از گرد غم، در سینه ام جای ش ...303شمارهٔ ۳۴۴: اگر نه در جهان سرچشمه ی حیوان بود ...

نظرات

نام خود را وارد کنید

متن نظر را وارد کنید

برداشت از داده های تارنمای گنجینه فارسی با یادکرد منبع آزاد میباشد. گنجینه فارسی 1400.

طراحی سایت و بهینه سازی سایت توسط شرکت مهندسی آبی

آمارگیر وبلاگ