به تارنماری گنجینه فارسی خوش آمدید. لطفا در معرفی تارنمای گنجینه فارسی ما را یاری بفرمایید

منوی دسترسی

کتابخانه دیجیتال

حزین لاهیجی

حزین لاهیجیغزلیات ناتمامشمارهٔ ۲۱: به داغ عشق پروردم، بهار خاطر خود را

2720عکس بساز

با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

به داغ عشق پروردم، بهار خاطر خود را

که برگ عیش دانم، خارخار خاطر خود را

نیارم کرد بیرون ازکنار دل،که پروردم

به جان غمهای بیرون از شمار خاطر خود را

ره آمد شد مردم، به من بسته ست دلتنگی

حصاری گرد خودکردم، غبار خاطر خود را

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید

فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

1شمارهٔ ۲۰: یاسمین بنده شود چاک گریبان تو را 2شمارهٔ ۲۱: به داغ عشق پروردم، بهار خاطر خود ر ...3شمارهٔ ۲۲: تا در سخن درآرم، شیرین زبان خود را 4شمارهٔ ۲۳: نبخشیدی به مگن یکبار، جام باده خود ...5شمارهٔ ۲۴: بهار خط، گل و می شد، نگاه فتنه مست ...6شمارهٔ ۲۵: هجوم گریهٔ تلخ و خروش ناله های من 7شمارهٔ ۲۶: کدامین دیده سازد سرمه، گرد جلوه گا ...8شمارهٔ ۲۷: ادا سازد به خاموشی، لب او گفتگویش ...9شمارهٔ ۲۸: ای از تو، پریشان نظری آینه ها را 10شمارهٔ ۲۹: دعوی ست با شعر ترم، آن دشمن ادراک ...11شمارهٔ ۳۰: قامت شده‌ست خم، من دیرینه سال را 12شمارهٔ ۳۱: گشتم اسیر، جلوهٔ آن خوش خرام را 13شمارهٔ ۳۲: به پیری عشق سازد شوخ‌تر طبع جوانم ...14شمارهٔ ۳۳: علاج عقدهٔ دلتنگی، آسان است عاشق ر ...15شمارهٔ ۳۴: از آن روزی که گم کردم، سراغ آرمیدن ...16شمارهٔ ۳۵: کنم رنگین تر از دامان گلچین، چشم خ ...17شمارهٔ ۳۶: خدا درمانده نگذارد به عالم، بی نصی ...18شمارهٔ ۳۷: به شهد لفظ و معنی، رهنما گشتیم دور ...19شمارهٔ ۳۸: دل بر سر تیر است، گشاییم کمین را 20شمارهٔ ۳۹: حریف نقش کج گر نیستی این بدقماران ...21شمارهٔ ۴۰: خدایا الفتی ده، با دل آزرده، لالان ...22شمارهٔ ۴۱: عتاب تلخ او شیرین کن جانهاست، مستا ...23شمارهٔ ۴۲: آمال کوته است ز دنیا بریده را 24شمارهٔ ۴۳: رنگین بود سخن، دل در خون تپیده را 25شمارهٔ ۴۴: مردان کنند خوش، غم و هجر همیشه را 26شمارهٔ ۴۵: جام عتاب داده ای، غمزه کینه خواه ر ...27شمارهٔ ۴۶: اگر بینم شبی در خواب، روز خردسالی ...28شمارهٔ ۴۷: به پیری می کشیم آسوده، بار زندگانی ...29شمارهٔ ۴۸: حق تعلیم دارم، خوش قدانِ بوستانی ر ...30شمارهٔ ۴۹: نباشد ناقه ای جز شوق، مجنون الهی ر ...31شمارهٔ ۵۰: بلای جان، زبان تلخ باشد، اهل دعوی ...32شمارهٔ ۵۱: خوش آن ساعت که، بر بالین خرامی، خا ...33شمارهٔ ۵۲: ز دورم دید، اجازت داد عزم جان فشان ...34شمارهٔ ۵۳: نبود آرامشی، شیب و شباب زندگانی را 35شمارهٔ ۵۴: از سر من چرا کشد، سرو قد تو پای را 36شمارهٔ ۵۵: ز دوری خاطرم تنگ است و نتوانم رسید ...37شمارهٔ ۵۶: غم دل از می و مطرب مرا فزود اینجا 38شمارهٔ ۵۷: سخنور چون شدی، خاموش بنشین چون نگی ...39شمارهٔ ۵۸: ترانه کرد صریر نیم، دراز اینجا 40شمارهٔ ۵۹: نخواهد برد جان از رشک ما خصم عنود ...41شمارهٔ ۶۰: هرزه دراست در رهش، سینه چاک چاک ما 42شمارهٔ ۶۱: که خواهد کرد یاد از خستگان بی نوا ...43شمارهٔ ۶۲: از عکس رخش باده فروش است دل ما 44شمارهٔ ۶۳: با اشک روان، قطره زنان است دل ما 45شمارهٔ ۶۴: ندید از گرد راهش، دیده هرگز سرمه و ...46شمارهٔ ۶۵: به جان بستیم پیمان محبّت، عشوه ساز ...47شمارهٔ ۶۶: خاک آسوده، چو سیماب شد ازگریهٔ ما 48شمارهٔ ۶۷: مپرس از شورش صحرای دل دیوانهٔ ما ر ...49شمارهٔ ۶۸: چراغ کلبهٔ درویش، نور ماه می باشد 50شمارهٔ ۶۹: غم عشقت خلاص ازرنج دنیا می کند ما ...51شمارهٔ ۷۰: جدایی نیست از لیلی، دل دیوانهٔ ما ...52شمارهٔ ۷۱: هم آغوش است، سیل خانه زادی منزل ما ...53شمارهٔ ۷۲: تیغ نگه افتاده گران قاتل ما را 54شمارهٔ ۷۳: این است که دل برده و خون کرده بسی ...55شمارهٔ ۷۴: کاش بیرون فتد از سینه دل زار مرا 56شمارهٔ ۷۵: ای که در کشتن عشاق درنگ است تو را 57شمارهٔ ۷۶: افروخت بخت تیره، ز اشک مدام ما 58شمارهٔ ۷۷: بهار آمد که می در جام میخوران شود ...59شمارهٔ ۷۸: به بازاری که دلق میگساران می شود پ ...60شمارهٔ ۷۹: داغ است و سینه در عشق، صبح و ستاره ...61شمارهٔ ۸۰: گذرد گرم ز دل، آه سحرگاهی ما 62شمارهٔ ۸۱: به این شوخی اگر ریزد، سخن مستانه ز ...63شمارهٔ ۸۲: زهی ز خط تو خرّم، بهار مشربها 64شمارهٔ ۸۳: ای از تو داغ بر جگر لاله زارها 65شمارهٔ ۸۴: این است، سرود من و بلبل به چمنها 66شمارهٔ ۸۵: ای امّت نگاه تو، جادو خیالها 67شمارهٔ ۸۶: آشفته چو من نبود، سنبل به گلستانها 68شمارهٔ ۸۷: چو تر هرگز نگردید، از می وصل تو دا ...69شمارهٔ ۸۸: چه شد مهر جهان آرای من، آن گرم جوش ...70شمارهٔ ۸۹: نباشد دل چرا از لطف یار، امّیدوار ...71شمارهٔ ۹۰: شد قسمت خال تو،که مشک ختن ماست 72شمارهٔ ۹۱: شراب تشنه بسی موج زد، ایاغ کجاست 73شمارهٔ ۹۲: فصل بهار عشق و تماشای اشک ماست 74شمارهٔ ۹۳: دعوی گر جاهل، به بغل دشمن خود داشت 75شمارهٔ ۹۴: روزی که غمزه اش به من خسته جنگ داش ...76شمارهٔ ۹۵: با چشم سیر، نعمت دنیا چه حاجت است 77شمارهٔ ۹۶: مستی چشم یار، ز پیمانه خود است 78شمارهٔ ۹۷: خار رهت، به روضهٔ رضوان برابر است 79شمارهٔ ۹۸: تا بود داغها، دل آزرده حال داشت 80شمارهٔ ۹۹: کاو کاو مژه ی من به جگر خون نگذاشت 81شمارهٔ ۱۰۰: تاراج صبر، دور نگاهش رواج داشت 82شمارهٔ ۱۰۱: دامن فشاند و شمع مزارم به باد داش ...83شمارهٔ ۱۰۲: در پرده دل، جلوه گری بار دگر داشت 84شمارهٔ ۱۰۳: بیگانگی، به مشرب ما آشناتر است 85شمارهٔ ۱۰۴: غافل که سینه، آتش آهن گداز داشت 86شمارهٔ ۱۰۵: آن روز، شب تیرهٔ ما هم سحری داشت 87شمارهٔ ۱۰۶: ایّام غمم، مرا بهار است 88شمارهٔ ۱۰۷: به گلشنی که رخش، گوشهٔ نقاب شکست 89شمارهٔ ۱۰۸: نشئهٔ فیض، در آب و گِل درویشان اس ...90شمارهٔ ۱۰۹: همدم سنجیده گفتاران، لب پیمانه اس ...91شمارهٔ ۱۱۰: هر سو که بود میل تو، جای تو همان ...92شمارهٔ ۱۱۱: دیوانه، عاقلانه به هامون گریخته س ...93شمارهٔ ۱۱۲: بر لبم حرف دهان تنگ یار افتاده اس ...94شمارهٔ ۱۱۳: روشن از حیرت دل شد که دلارایی هست 95شمارهٔ ۱۱۴: بال و پر گر به اسیری نبود پروا نی ...96شمارهٔ ۱۱۵: طوفان فتنه است و کسی دستگیر نیست 97شمارهٔ ۱۱۶: چون شمع، بی سبب نفسم جانگداز نیست 98شمارهٔ ۱۱۷: زاهد خمیده است چو چنگ و ملول نیست 99شمارهٔ ۱۱۸: مستمع گر نکند فهم، غم اینم نیست 100شمارهٔ ۱۱۹: مدتی شد که در این بزم سخن سازی نی ...101شمارهٔ ۱۲۰: پی برده هر که، وادیِ دل جلوه گاه ...102شمارهٔ ۱۲۱: نتوانست به موی کمر یار آویخت 103شمارهٔ ۱۲۲: بی باده سیه مست، شب از یاسمن کیست 104شمارهٔ ۱۲۳: این داغ دلفروز ندانم چراغ کیست 105شمارهٔ ۱۲۴: دو نان، به دل زنند سنان از زبان ب ...106شمارهٔ ۱۲۵: دل از یادش، در آغوش من شیدا نمی گ ...107شمارهٔ ۱۲۶: ز بی برگی، ره الفت دلم بر دوستان ...108شمارهٔ ۱۲۷: کجا دلبستگی عاشق به حسن بی وفا دا ...109شمارهٔ ۱۲۸: عشق در سینهٔ من، لاله ستان ها دار ...110شمارهٔ ۱۲۹: سامان پریشان دلی اندوخته دارم 111شمارهٔ ۱۳۰: آتشکده ای در جگر سوخته دارم 112شمارهٔ ۱۳۱: ز بی مهریّ او، داغم چراغ مرده ای ...113شمارهٔ ۱۳۲: شوریده سرم، طرهٔ پیچان تو دارد 114شمارهٔ ۱۳۳: شکرخند دلم خواهش ز لعل می کشی دار ...115شمارهٔ ۱۳۴: گزند کوکب از کژدم فزون جان را زیا ...116شمارهٔ ۱۳۵: دگر خونابه دل، دیده را آلودنی دار ...117شمارهٔ ۱۳۶: تپش سینهٔ ما، بانگ درایی دارد 118شمارهٔ ۱۳۷: عمر گذران، فکر مه و سال ندارد 119شمارهٔ ۱۳۸: با داغ محبت، دل دیوانه نسازد 120شمارهٔ ۱۳۹: شراب خون من، آن مست را مخمور می س ...121شمارهٔ ۱۴۰: مریض زهد را آن روی آتشناک می سازد 122شمارهٔ ۱۴۱: ز افسانه کی به شب، مژهٔ ما به هم ...123شمارهٔ ۱۴۲: هرکس که نظر باز به آن زلف دوتا شد 124شمارهٔ ۱۴۳: سخن چون می سرایم، کلک شکربار می س ...125شمارهٔ ۱۴۴: رنگت به خون لاله، قدح در خمار زد 126شمارهٔ ۱۴۵: شراب لعلی آن نوش لب، به ما چه رسد 127شمارهٔ ۱۴۶: بلاکش عاشقی کو با غم جانانه می سا ...128شمارهٔ ۱۴۷: نقاب آنجا که از رخسارهٔ جانانه بر ...129شمارهٔ ۱۴۸: قاصد سخنی از لب یارم نرسانید 130شمارهٔ ۱۴۹: آن قدر کرد تپیدن که به آرام رساند 131شمارهٔ ۱۵۰: آتشی گرمتر از آتش محرومی نیست 132شمارهٔ ۱۵۱: به دنیا قدر ارباب مذلت بیش می باش ...133شمارهٔ ۱۵۲: در طمع، کام دل بی بصران می باشد 134شمارهٔ ۱۵۳: تذرو دل، اسیر سرو آزاد تو می باشد 135شمارهٔ ۱۵۴: خون من تیغ تو آندم که به خاک افشا ...136شمارهٔ ۱۵۵: چر با سردی دی بلبلان را کینه می ب ...137شمارهٔ ۱۵۶: دلم در زلف او، از سینه نالان بیشت ...138شمارهٔ ۱۵۷: نقش مراد دنیا، نقش بر آب باشد 139شمارهٔ ۱۵۸: سخنم چو هست، در دل نمک سراب باشد 140شمارهٔ ۱۵۹: پریشان سنبلش، دیباچهٔ احوال من با ...141شمارهٔ ۱۶۰: خیالت مونس جان اسیران در بدن باشد 142شمارهٔ ۱۶۱: با دل غم آن رشک پری، ساخته باشد 143شمارهٔ ۱۶۲: خوشا چشمی که محو لذّت نظّاره ای ب ...144شمارهٔ ۱۶۳: ز غیرت، آب گوهر نخل عزّت را به جو ...145شمارهٔ ۱۶۴: آب دیده ام خونین، آهم آتشین باشد 146آب دیده ام خونین، آهم آتشین باشد عاشقم به کا ...147شمارهٔ ۱۶۶: به رنگین جلوه ای در خون کشیدی، گو ...148شمارهٔ ۱۶۷: نخل مرا شکوفهٔ صبح امید شد 149شمارهٔ ۱۶۸: ساقی مباد عیدی ما کوتهی شود 150شمارهٔ ۱۶۹: پایان ناز او چو به بیگانگی کشید 151شمارهٔ ۱۷۰: کی نشئهٔ صهبا، دل غمناک گشاید 152شمارهٔ ۱۷۱: آزاده، از حیات خود آزار می کشد 153شمارهٔ ۱۷۲: جز آتش بهار هوا را که بشکند 154شمارهٔ ۱۷۳: آن کیست تا ز کار کسی عقده واکند 155شمارهٔ ۱۷۴: چهره نما که در چمن، شور هزار گل ک ...156شمارهٔ ۱۷۵: اگر یادم، چمن پرورد آغوشش نخواهد ...157شمارهٔ ۱۷۶: به دنیا سر فرو ناوردنم بالین راحت ...158شمارهٔ ۱۷۷: نگاه خشم، چشم شوخ او را زیب دیگر ...159شمارهٔ ۱۷۸: تا زلف تو بر دوش و برم سایه فکن ش ...160شمارهٔ ۱۷۹: همّت آن است که در پیش کرم، دون نش ...161شمارهٔ ۱۸۰: تقلید من فزونی یاران نمی شود 162شمارهٔ ۱۸۱: مباد، نفس ز قید خرد گشاده شود 163شمارهٔ ۱۸۲: هما که بال و پر خویش سایبان تو دا ...164شمارهٔ ۱۸۳: کی ترک مکر و حیله به احباب می کند 165شمارهٔ ۱۸۴: آن مشکبو غزال ز چشمم گذار کرد 166شمارهٔ ۱۸۵: صحرانورد وحشتم، آن خط و خال کرد 167شمارهٔ ۱۸۶: این عشق تازه دیده به اشکم دچار کر ...168شمارهٔ ۱۸۷: پریشانی ز احسان، بحر بی پایان نمی ...169شمارهٔ ۱۸۸: کسی درد سخن، تا دل نگردد خون چه م ...170شمارهٔ ۱۸۹: چون نقش آن خط و خال، لوح خیال گیر ...171شمارهٔ ۱۹۰: دل از وحشت سرای عالم غدّار می گیر ...172شمارهٔ ۱۹۱: از روی لاله رنگ تو خون جوش می زند 173شمارهٔ ۱۹۲: این باخته نقشان که درین خانهٔ تنگ ...174شمارهٔ ۱۹۳: یکایک از نظرم نور پیکران رفتند 175شمارهٔ ۱۹۴: گر چه در بزم جهان، گردن میناست بل ...176شمارهٔ ۱۹۵: شور مستی از دل دیوانهٔ ما شد بلند 177شمارهٔ ۱۹۶: تا حرفی از آن لعل می آلود برآمد 178شمارهٔ ۱۹۷: از نالهٔ من خامه خوش آهنگ برآمد 179شمارهٔ ۱۹۸: سختی به ضعیفان جهان بی سبب آید 180شمارهٔ ۱۹۹: صفای عارضش، رنگ از رخ مهتاب بزدای ...181شمارهٔ ۲۰۰: مکن کاری که حرفی از زبان من برون ...182شمارهٔ ۲۰۱: به دل گفتم که خواهد غمزهٔ نامهربا ...183شمارهٔ ۲۰۲: ز هر چاکی که دارد سینه من، بوی خو ...184شمارهٔ ۲۰۳: گیاه خرّمی از تربت پاکم نمی روید 185شمارهٔ ۲۰۴: درنگ ازکاروان ما سبکباران نمی آید 186شمارهٔ ۲۰۵: مداوای جنون از دیده بی خواب می آی ...187شمارهٔ ۲۰۶: وجود کاملان بر ناقصان دشوار می آی ...188شمارهٔ ۲۰۷: ز معراج خریّت، خواجه سنگین بار می ...189شمارهٔ ۲۰۸: ز هجران کار دلتنگی به سامان دیر م ...190شمارهٔ ۲۰۹: در آن محفل که شمع من، تجلی ساز می ...191شمارهٔ ۲۱۰: با سفلگان شراکت روزی، زیان بود 192شمارهٔ ۲۱۱: دمهای زنده را، از اجل کی زیان بود 193شمارهٔ ۲۱۲: امشب که از نظر مه من درگذاره بود 194شمارهٔ ۲۱۳: مرنج از طعنهٔ خصم و مکن عرض کمال ...195شمارهٔ ۲۱۴: در بهاری که مرا بال و پرافشانی بو ...196شمارهٔ ۲۱۵: خجل چون بید مجنون گشتم از نشو و ن ...197شمارهٔ ۲۱۶: تشنه کامان حسد خون مرا نوشیدند 198شمارهٔ ۲۱۷: گهر چون سفته گردد، همچو اشک از دی ...199شمارهٔ ۲۱۸: شود چون جوهر آیینه پیدا، تار می ا ...200شمارهٔ ۲۱۹: عزلت طلب از پایهٔ اقبال نیفتد 201شمارهٔ ۲۲۰: ز شیرین کاری من، بیستون آباد می گ ...202شمارهٔ ۲۲۱: نمی دانم چه سودا در سر مخمور می گ ...203شمارهٔ ۲۲۲: دل از قفس سینه، دم سرد برآورد 204شمارهٔ ۲۲۳: زلف سیهش، آتش بیداد برآورد 205شمارهٔ ۲۲۴: ترسم که بر لبی، سخن آن میان رود 206شمارهٔ ۲۲۵: دلم، شب بر خس و خاشاک کویش تا سحر ...207شمارهٔ ۲۲۶: تن سختی کشم چون در خروش آید، روان ...208شمارهٔ ۲۲۷: ساغر ای عشق به اندازهٔ مخمور بیار 209شمارهٔ ۲۲۸: تیغ ستمت از می پرزور گران تر 210شمارهٔ ۲۲۹: سیمین عذار اوست، ز خط خوش عیارتر 211شمارهٔ ۲۳۰: چمن، به سایه نشینان خرمی بگذار 212شمارهٔ ۲۳۱: کنون ز تربتم ای شوخ، سرگران مگذر 213شمارهٔ ۲۳۲: می آید از کوی مغان طرز طربناکش نگ ...214شمارهٔ ۲۳۳: با آنکه نیست از تو بتی دلنوازتر 215شمارهٔ ۲۳۴: گرفتار تو را در دور خط، شد کام جا ...216شمارهٔ ۲۳۵: ای زلف، پریشان شدگانیم، خبر گیر 217شمارهٔ ۲۳۶: ز خط شده ست عذارش بنفشه زار امروز 218شمارهٔ ۲۳۷: یک ره درآ به دیده و مستی بهانه سا ...219شمارهٔ ۲۳۸: دل طلب کرد، از آن غمزه، عتابی که ...220شمارهٔ ۲۳۹: خون گر نخورد زان لب میگون، چه کند ...221شمارهٔ ۲۴۰: بسته پای چو من بی پر و بالی که مپ ...222شمارهٔ ۲۴۱: از چرخ تنک حوصله، پروا چه کند کس 223شمارهٔ ۲۴۲: غنچه دیدی و دل تنگ ندیدی، افسوس 224شمارهٔ ۲۴۳: نمی کشد، دل ما را به دام و دانهٔ ...225شمارهٔ ۲۴۴: نمی بینم به مسجد رونق، از دلمرده ...226شمارهٔ ۲۴۵: برده شوریدگیم از خود و صهبا در پی ...227شمارهٔ ۲۴۶: لقمه ای را ممسک از آزادگان دارد د ...228شمارهٔ ۲۴۷: سرفرازی طلب از همّت مردانهٔ عشق 229شمارهٔ ۲۴۸: ای آنکه زدی بر قدح، امروز مرا سنگ 230شمارهٔ ۲۴۹: فرش داغ، ار نشود بستر بیماری دل 231شمارهٔ ۲۵۰: در بتکده نامحرم و در کعبه غریبم 232شمارهٔ ۲۵۱: به عشق روی تو، چون لاله داغ می طل ...233شمارهٔ ۲۵۲: ز پی بیگانه خویی را، به امّید وفا ...234شمارهٔ ۲۵۳: در کشور ایجاد، ندانم چه گلستم 235شمارهٔ ۲۵۴: من نازک دل از زخم زبان بسیار می ر ...236شمارهٔ ۲۵۵: غبار گشتم و سرگشته وار می گردم 237شمارهٔ ۲۵۶: به راه آن وفا دشمن، سر و جان شاد ...238شمارهٔ ۲۵۷: نشود گشاده چون نی، گرهی ز کار درد ...239شمارهٔ ۲۵۸: حاصلی که خرمن شد، نذر خوشه چین دا ...240شمارهٔ ۲۵۹: صبوحی می کند تکلیف، کز می کام برد ...241شمارهٔ ۲۶۰: شمع سان، دیده پرآتش مژه پرنم دارم 242شمارهٔ ۲۶۱: خموشم چون قلم امّا، نوا در آستین ...243شمارهٔ ۲۶۲: زد نقش سخن سکهٔ جاوید به نامم 244شمارهٔ ۲۶۳: قناعت چون گهر، با ساغر و مینای خو ...245شمارهٔ ۲۶۴: دمد از چاکهای سینه شیون، تا نفس د ...246شمارهٔ ۲۶۵: نه یاد مصر و نه پروای کاروان دارم 247شمارهٔ ۲۶۶: ز شمع خامه، هر جا در میان افسانه ...248شمارهٔ ۲۶۷: جز وصل علاج دل بیچاره ندارم 249شمارهٔ ۲۶۸: به هرگلشن که شور از شیون مستانه ا ...250شمارهٔ ۲۶۹: از دل، به فرات مژه راهی ست چه ساز ...251شمارهٔ ۲۷۰: به صد شوریدگی، از بزم آن بی باک ب ...252شمارهٔ ۲۷۱: زبان و سود، شد در عشق بی پروا فرا ...253شمارهٔ ۲۷۲: از ضعف مشکل آید، چون می برد ز خوی ...254شمارهٔ ۲۷۳: ز ابر دیده در هر گل، زمین کشته ای ...255شمارهٔ ۲۷۴: با ماست، لطف چشم تغافل پناه،کم 256شمارهٔ ۲۷۵: شکایت نیست، مطلب ناله آهنگ است می ...257شمارهٔ ۲۷۶: بیهوده نگشتم به سراپای دو عالم 258شمارهٔ ۲۷۷: ز رنگش، اشک گلگون بادهٔ نابی ست د ...259شمارهٔ ۲۷۸: دل و جان نژند را مانم 260شمارهٔ ۲۷۹: نکرد عشق تو، مطلب روای خویشتنم 261شمارهٔ ۲۸۰: خزان چه می برد از نوبهار رنگینم 262شمارهٔ ۲۸۱: آسان به جلوه های تو، از جا نمی رو ...263شمارهٔ ۲۸۲: چو سایه در قدم سرو خوش خرام توام 264شمارهٔ ۲۸۳: سیاهی را، به اشک از دیدهٔ خود کام ...265شمارهٔ ۲۸۴: رنگین شد از رخت، چو رگ گل، نظاره ...266شمارهٔ ۲۸۵: ز دل برخاست شوری، دیدهٔ داغ درون ...267شمارهٔ ۲۸۶: زانوی بی کسی هاست، بالین خستهٔ من 268شمارهٔ ۲۸۷: نماید بی سبب حاصل، مسبب مدعای من 269شمارهٔ ۲۸۸: نهانی کرده ای یغما، دل من 270شمارهٔ ۲۸۹: باده بیار و هوش را، از سر ما روان ...271شمارهٔ ۲۹۰: لخت دل با سینه از اشک مدام آمد بر ...272شمارهٔ ۲۹۱: صید از حرم کشد، خم جعد بلند تو 273شمارهٔ ۲۹۲: ز تکبیر فنا، حاضر نشد وقت نماز تو 274شمارهٔ ۲۹۳: دارم دلی دو نیم، ز تیغ زبان تو 275شمارهٔ ۲۹۴: صفای وقت، ز دل های بی غبار بجو 276شمارهٔ ۲۹۵: عریان ز صافی طینتی، از پردهٔ نیرن ...277شمارهٔ ۲۹۶: ای تهیدست، به امّید و امل غره مشو 278شمارهٔ ۲۹۷: به دنبال خرام آن پری رو 279شمارهٔ ۲۹۸: افسرده ایم، جام می خوشگوار کو 280شمارهٔ ۲۹۹: سوخته جان دلم یکی، سنبل مشک فام، ...281شمارهٔ ۳۰۰: به عاشقی، شده ام شهرهٔ جهان از تو 282شمارهٔ ۳۰۱: چون لب نایی و نی، پرده سرایان من ...283شمارهٔ ۳۰۲: طرف نقاب اگر کشی، از رخ نازنین فر ...284شمارهٔ ۳۰۳: مستی فزوده است تو را، در بر آینه 285شمارهٔ ۳۰۴: دل از وفا به خاطر جانان گران شده 286شمارهٔ ۳۰۵: ای خدا، یار مرا میل خریدارش ده 287شمارهٔ ۳۰۶: ای دل به زیر خاک تپیدن چه فایده 288شمارهٔ ۳۰۷: دردت به دوای دل بی تاب رسیده 289شمارهٔ ۳۰۸: تا شانه خشک دستم، بی زلف یار ماند ...290شمارهٔ ۳۰۹: مکن ای بلبل آزرده دل، از خار گله 291شمارهٔ ۳۱۰: صبح است و عزم کوی خرابات کردهای 292شمارهٔ ۳۱۱: به خاموشی سپندم گفت، در بزم پریزا ...293شمارهٔ ۳۱۲: به بالینم نشستی، قد به ناز افراشت ...294شمارهٔ ۳۱۳: من بلبلم و گلبن من یار منستی 295شمارهٔ ۳۱۴: سخنها از وفا می گفتی و جور و جفا ...296شمارهٔ ۳۱۵: غم دل با تو زان گوبم،که دانم شاد ...297شمارهٔ ۳۱۶: دلم را، کرده یک پیمانه خون، لعل م ...298شمارهٔ ۳۱۷: گذشت آن دور کز ساغر، کند یاری مرا ...299شمارهٔ ۳۱۸: شد صید دلم بستهٔ فتراک سواری 300شمارهٔ ۳۱۹: مطرب سرود شوق به مستان چه می بری 301شمارهٔ ۳۲۰: خزان رنگ زردم را، میِ نابی نشد رو ...302شمارهٔ ۳۲۱: خوش آن ساعت که از فیض سحر شاداب ب ...303شمارهٔ ۳۲۲: ای خطِّ لب یار، نمایان شده باشی 304شمارهٔ ۳۲۳: ز مستی، خون دل را، باده می انگاشت ...305شمارهٔ ۳۲۴: نوای پرده سوزم، از کجا پیدا کند گ ...306شمارهٔ ۳۲۵: ببین که هست لبم، بلبل بهار خطی 307شمارهٔ ۳۲۶: سحاب خشک، دیگر از کجا پیدا کند اش ...308شمارهٔ ۳۲۷: نشد از گریهٔ مستانه ساقی، دل کنم ...309شمارهٔ ۳۲۸: دارم گل زخمی به جگر تازه و تر، ها ...310شمارهٔ ۳۲۹: ای که بر دیدهٔ اغیار خرامی داری 311شمارهٔ ۳۳۰: ای برق حسن، شعله به باغ که می زنی 312شمارهٔ ۳۳۱: گره، ز ابروی مسکین نواز وا نکنی 313شمارهٔ ۳۳۲: بی داغ عشق، بر در دل ها چه می روی 314شمارهٔ ۳۳۳: ناصح، سخن چه بیهُده از پند می کنی 315شمارهٔ ۳۳۴: ای دل، ترحمی به گناهی نمی کنی 316شمارهٔ ۳۳۵: می رود صید دلم، سخت کمانی در پی 317شمارهٔ ۳۳۶: بستم چو دل به مهر تو، نامهربان شد ...318شمارهٔ ۳۳۷: تا کی از عشوه، فریب دل ناکام دهی 319شمارهٔ ۳۳۸: نی می دهد از اصل مقامات صدایی 320شمارهٔ ۳۳۹: بنواخت نی را، لبهای نایی 321شمارهٔ ۳۴۰: شکیبایی بود کار دلم، با گرمی خویی 322شمارهٔ ۳۴۱: ای ناله، چند در غم دل دردسر دهی 323شمارهٔ ۳۴۲: تلاش فکر ما را از سخن لافان چه می ...324شمارهٔ ۳۴۳: نماند از گرد غم، در سینه ام جای ش ...325شمارهٔ ۳۴۴: اگر نه در جهان سرچشمه ی حیوان بود ...

نظرات

نام خود را وارد کنید

متن نظر را وارد کنید

برداشت از داده های تارنمای گنجینه فارسی با یادکرد منبع آزاد میباشد. گنجینه فارسی 1400.

طراحی سایت و بهینه سازی سایت توسط شرکت مهندسی آبی

آمارگیر وبلاگ