به تارنماری گنجینه فارسی خوش آمدید. لطفا در معرفی تارنمای گنجینه فارسی ما را یاری بفرمایید

منوی دسترسی

کتابخانه دیجیتال

حزین لاهیجی

حزین لاهیجیغزلیات ناتمامشمارهٔ ۱۷: خوش آنکه غازه گر آیم رخ فرنگ تو را

2590عکس بساز

با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

خوش آنکه غازه گر آیم رخ فرنگ تو را

زخون دیده فروزم، چراغ رنگ تو را

دلیل مقصد آوارگان عشق منم

نشان بوسه گذارم، دهان تنگ تو را

شکستت ای چمن آرای آرزو مرساد

که مومیایی دل کرده اند، سنگ تو را

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید

فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

1شمارهٔ ۱۶: باغ و بهار سازد، جیب و کنار خود را 2شمارهٔ ۱۷: خوش آنکه غازه گر آیم رخ فرنگ تو را 3شمارهٔ ۱۸: نبرده لذت دیدار دلگشای تو را 4شمارهٔ ۱۹: گران جان می کند، تعظیم بی جا اهل د ...5شمارهٔ ۲۰: یاسمین بنده شود چاک گریبان تو را 6شمارهٔ ۲۱: به داغ عشق پروردم، بهار خاطر خود ر ...7شمارهٔ ۲۲: تا در سخن درآرم، شیرین زبان خود را 8شمارهٔ ۲۳: نبخشیدی به مگن یکبار، جام باده خود ...9شمارهٔ ۲۴: بهار خط، گل و می شد، نگاه فتنه مست ...10شمارهٔ ۲۵: هجوم گریهٔ تلخ و خروش ناله های من 11شمارهٔ ۲۶: کدامین دیده سازد سرمه، گرد جلوه گا ...12شمارهٔ ۲۷: ادا سازد به خاموشی، لب او گفتگویش ...13شمارهٔ ۲۸: ای از تو، پریشان نظری آینه ها را 14شمارهٔ ۲۹: دعوی ست با شعر ترم، آن دشمن ادراک ...15شمارهٔ ۳۰: قامت شده‌ست خم، من دیرینه سال را 16شمارهٔ ۳۱: گشتم اسیر، جلوهٔ آن خوش خرام را 17شمارهٔ ۳۲: به پیری عشق سازد شوخ‌تر طبع جوانم ...18شمارهٔ ۳۳: علاج عقدهٔ دلتنگی، آسان است عاشق ر ...19شمارهٔ ۳۴: از آن روزی که گم کردم، سراغ آرمیدن ...20شمارهٔ ۳۵: کنم رنگین تر از دامان گلچین، چشم خ ...21شمارهٔ ۳۶: خدا درمانده نگذارد به عالم، بی نصی ...22شمارهٔ ۳۷: به شهد لفظ و معنی، رهنما گشتیم دور ...23شمارهٔ ۳۸: دل بر سر تیر است، گشاییم کمین را 24شمارهٔ ۳۹: حریف نقش کج گر نیستی این بدقماران ...25شمارهٔ ۴۰: خدایا الفتی ده، با دل آزرده، لالان ...26شمارهٔ ۴۱: عتاب تلخ او شیرین کن جانهاست، مستا ...27شمارهٔ ۴۲: آمال کوته است ز دنیا بریده را 28شمارهٔ ۴۳: رنگین بود سخن، دل در خون تپیده را 29شمارهٔ ۴۴: مردان کنند خوش، غم و هجر همیشه را 30شمارهٔ ۴۵: جام عتاب داده ای، غمزه کینه خواه ر ...31شمارهٔ ۴۶: اگر بینم شبی در خواب، روز خردسالی ...32شمارهٔ ۴۷: به پیری می کشیم آسوده، بار زندگانی ...33شمارهٔ ۴۸: حق تعلیم دارم، خوش قدانِ بوستانی ر ...34شمارهٔ ۴۹: نباشد ناقه ای جز شوق، مجنون الهی ر ...35شمارهٔ ۵۰: بلای جان، زبان تلخ باشد، اهل دعوی ...36شمارهٔ ۵۱: خوش آن ساعت که، بر بالین خرامی، خا ...37شمارهٔ ۵۲: ز دورم دید، اجازت داد عزم جان فشان ...38شمارهٔ ۵۳: نبود آرامشی، شیب و شباب زندگانی را 39شمارهٔ ۵۴: از سر من چرا کشد، سرو قد تو پای را 40شمارهٔ ۵۵: ز دوری خاطرم تنگ است و نتوانم رسید ...41شمارهٔ ۵۶: غم دل از می و مطرب مرا فزود اینجا 42شمارهٔ ۵۷: سخنور چون شدی، خاموش بنشین چون نگی ...43شمارهٔ ۵۸: ترانه کرد صریر نیم، دراز اینجا 44شمارهٔ ۵۹: نخواهد برد جان از رشک ما خصم عنود ...45شمارهٔ ۶۰: هرزه دراست در رهش، سینه چاک چاک ما 46شمارهٔ ۶۱: که خواهد کرد یاد از خستگان بی نوا ...47شمارهٔ ۶۲: از عکس رخش باده فروش است دل ما 48شمارهٔ ۶۳: با اشک روان، قطره زنان است دل ما 49شمارهٔ ۶۴: ندید از گرد راهش، دیده هرگز سرمه و ...50شمارهٔ ۶۵: به جان بستیم پیمان محبّت، عشوه ساز ...51شمارهٔ ۶۶: خاک آسوده، چو سیماب شد ازگریهٔ ما 52شمارهٔ ۶۷: مپرس از شورش صحرای دل دیوانهٔ ما ر ...53شمارهٔ ۶۸: چراغ کلبهٔ درویش، نور ماه می باشد 54شمارهٔ ۶۹: غم عشقت خلاص ازرنج دنیا می کند ما ...55شمارهٔ ۷۰: جدایی نیست از لیلی، دل دیوانهٔ ما ...56شمارهٔ ۷۱: هم آغوش است، سیل خانه زادی منزل ما ...57شمارهٔ ۷۲: تیغ نگه افتاده گران قاتل ما را 58شمارهٔ ۷۳: این است که دل برده و خون کرده بسی ...59شمارهٔ ۷۴: کاش بیرون فتد از سینه دل زار مرا 60شمارهٔ ۷۵: ای که در کشتن عشاق درنگ است تو را 61شمارهٔ ۷۶: افروخت بخت تیره، ز اشک مدام ما 62شمارهٔ ۷۷: بهار آمد که می در جام میخوران شود ...63شمارهٔ ۷۸: به بازاری که دلق میگساران می شود پ ...64شمارهٔ ۷۹: داغ است و سینه در عشق، صبح و ستاره ...65شمارهٔ ۸۰: گذرد گرم ز دل، آه سحرگاهی ما 66شمارهٔ ۸۱: به این شوخی اگر ریزد، سخن مستانه ز ...67شمارهٔ ۸۲: زهی ز خط تو خرّم، بهار مشربها 68شمارهٔ ۸۳: ای از تو داغ بر جگر لاله زارها 69شمارهٔ ۸۴: این است، سرود من و بلبل به چمنها 70شمارهٔ ۸۵: ای امّت نگاه تو، جادو خیالها 71شمارهٔ ۸۶: آشفته چو من نبود، سنبل به گلستانها 72شمارهٔ ۸۷: چو تر هرگز نگردید، از می وصل تو دا ...73شمارهٔ ۸۸: چه شد مهر جهان آرای من، آن گرم جوش ...74شمارهٔ ۸۹: نباشد دل چرا از لطف یار، امّیدوار ...75شمارهٔ ۹۰: شد قسمت خال تو،که مشک ختن ماست 76شمارهٔ ۹۱: شراب تشنه بسی موج زد، ایاغ کجاست 77شمارهٔ ۹۲: فصل بهار عشق و تماشای اشک ماست 78شمارهٔ ۹۳: دعوی گر جاهل، به بغل دشمن خود داشت 79شمارهٔ ۹۴: روزی که غمزه اش به من خسته جنگ داش ...80شمارهٔ ۹۵: با چشم سیر، نعمت دنیا چه حاجت است 81شمارهٔ ۹۶: مستی چشم یار، ز پیمانه خود است 82شمارهٔ ۹۷: خار رهت، به روضهٔ رضوان برابر است 83شمارهٔ ۹۸: تا بود داغها، دل آزرده حال داشت 84شمارهٔ ۹۹: کاو کاو مژه ی من به جگر خون نگذاشت 85شمارهٔ ۱۰۰: تاراج صبر، دور نگاهش رواج داشت 86شمارهٔ ۱۰۱: دامن فشاند و شمع مزارم به باد داش ...87شمارهٔ ۱۰۲: در پرده دل، جلوه گری بار دگر داشت 88شمارهٔ ۱۰۳: بیگانگی، به مشرب ما آشناتر است 89شمارهٔ ۱۰۴: غافل که سینه، آتش آهن گداز داشت 90شمارهٔ ۱۰۵: آن روز، شب تیرهٔ ما هم سحری داشت 91شمارهٔ ۱۰۶: ایّام غمم، مرا بهار است 92شمارهٔ ۱۰۷: به گلشنی که رخش، گوشهٔ نقاب شکست 93شمارهٔ ۱۰۸: نشئهٔ فیض، در آب و گِل درویشان اس ...94شمارهٔ ۱۰۹: همدم سنجیده گفتاران، لب پیمانه اس ...95شمارهٔ ۱۱۰: هر سو که بود میل تو، جای تو همان ...96شمارهٔ ۱۱۱: دیوانه، عاقلانه به هامون گریخته س ...97شمارهٔ ۱۱۲: بر لبم حرف دهان تنگ یار افتاده اس ...98شمارهٔ ۱۱۳: روشن از حیرت دل شد که دلارایی هست 99شمارهٔ ۱۱۴: بال و پر گر به اسیری نبود پروا نی ...100شمارهٔ ۱۱۵: طوفان فتنه است و کسی دستگیر نیست 101شمارهٔ ۱۱۶: چون شمع، بی سبب نفسم جانگداز نیست 102شمارهٔ ۱۱۷: زاهد خمیده است چو چنگ و ملول نیست 103شمارهٔ ۱۱۸: مستمع گر نکند فهم، غم اینم نیست 104شمارهٔ ۱۱۹: مدتی شد که در این بزم سخن سازی نی ...105شمارهٔ ۱۲۰: پی برده هر که، وادیِ دل جلوه گاه ...106شمارهٔ ۱۲۱: نتوانست به موی کمر یار آویخت 107شمارهٔ ۱۲۲: بی باده سیه مست، شب از یاسمن کیست 108شمارهٔ ۱۲۳: این داغ دلفروز ندانم چراغ کیست 109شمارهٔ ۱۲۴: دو نان، به دل زنند سنان از زبان ب ...110شمارهٔ ۱۲۵: دل از یادش، در آغوش من شیدا نمی گ ...111شمارهٔ ۱۲۶: ز بی برگی، ره الفت دلم بر دوستان ...112شمارهٔ ۱۲۷: کجا دلبستگی عاشق به حسن بی وفا دا ...113شمارهٔ ۱۲۸: عشق در سینهٔ من، لاله ستان ها دار ...114شمارهٔ ۱۲۹: سامان پریشان دلی اندوخته دارم 115شمارهٔ ۱۳۰: آتشکده ای در جگر سوخته دارم 116شمارهٔ ۱۳۱: ز بی مهریّ او، داغم چراغ مرده ای ...117شمارهٔ ۱۳۲: شوریده سرم، طرهٔ پیچان تو دارد 118شمارهٔ ۱۳۳: شکرخند دلم خواهش ز لعل می کشی دار ...119شمارهٔ ۱۳۴: گزند کوکب از کژدم فزون جان را زیا ...120شمارهٔ ۱۳۵: دگر خونابه دل، دیده را آلودنی دار ...121شمارهٔ ۱۳۶: تپش سینهٔ ما، بانگ درایی دارد 122شمارهٔ ۱۳۷: عمر گذران، فکر مه و سال ندارد 123شمارهٔ ۱۳۸: با داغ محبت، دل دیوانه نسازد 124شمارهٔ ۱۳۹: شراب خون من، آن مست را مخمور می س ...125شمارهٔ ۱۴۰: مریض زهد را آن روی آتشناک می سازد 126شمارهٔ ۱۴۱: ز افسانه کی به شب، مژهٔ ما به هم ...127شمارهٔ ۱۴۲: هرکس که نظر باز به آن زلف دوتا شد 128شمارهٔ ۱۴۳: سخن چون می سرایم، کلک شکربار می س ...129شمارهٔ ۱۴۴: رنگت به خون لاله، قدح در خمار زد 130شمارهٔ ۱۴۵: شراب لعلی آن نوش لب، به ما چه رسد 131شمارهٔ ۱۴۶: بلاکش عاشقی کو با غم جانانه می سا ...132شمارهٔ ۱۴۷: نقاب آنجا که از رخسارهٔ جانانه بر ...133شمارهٔ ۱۴۸: قاصد سخنی از لب یارم نرسانید 134شمارهٔ ۱۴۹: آن قدر کرد تپیدن که به آرام رساند 135شمارهٔ ۱۵۰: آتشی گرمتر از آتش محرومی نیست 136شمارهٔ ۱۵۱: به دنیا قدر ارباب مذلت بیش می باش ...137شمارهٔ ۱۵۲: در طمع، کام دل بی بصران می باشد 138شمارهٔ ۱۵۳: تذرو دل، اسیر سرو آزاد تو می باشد 139شمارهٔ ۱۵۴: خون من تیغ تو آندم که به خاک افشا ...140شمارهٔ ۱۵۵: چر با سردی دی بلبلان را کینه می ب ...141شمارهٔ ۱۵۶: دلم در زلف او، از سینه نالان بیشت ...142شمارهٔ ۱۵۷: نقش مراد دنیا، نقش بر آب باشد 143شمارهٔ ۱۵۸: سخنم چو هست، در دل نمک سراب باشد 144شمارهٔ ۱۵۹: پریشان سنبلش، دیباچهٔ احوال من با ...145شمارهٔ ۱۶۰: خیالت مونس جان اسیران در بدن باشد 146شمارهٔ ۱۶۱: با دل غم آن رشک پری، ساخته باشد 147شمارهٔ ۱۶۲: خوشا چشمی که محو لذّت نظّاره ای ب ...148شمارهٔ ۱۶۳: ز غیرت، آب گوهر نخل عزّت را به جو ...149شمارهٔ ۱۶۴: آب دیده ام خونین، آهم آتشین باشد 150آب دیده ام خونین، آهم آتشین باشد عاشقم به کا ...151شمارهٔ ۱۶۶: به رنگین جلوه ای در خون کشیدی، گو ...152شمارهٔ ۱۶۷: نخل مرا شکوفهٔ صبح امید شد 153شمارهٔ ۱۶۸: ساقی مباد عیدی ما کوتهی شود 154شمارهٔ ۱۶۹: پایان ناز او چو به بیگانگی کشید 155شمارهٔ ۱۷۰: کی نشئهٔ صهبا، دل غمناک گشاید 156شمارهٔ ۱۷۱: آزاده، از حیات خود آزار می کشد 157شمارهٔ ۱۷۲: جز آتش بهار هوا را که بشکند 158شمارهٔ ۱۷۳: آن کیست تا ز کار کسی عقده واکند 159شمارهٔ ۱۷۴: چهره نما که در چمن، شور هزار گل ک ...160شمارهٔ ۱۷۵: اگر یادم، چمن پرورد آغوشش نخواهد ...161شمارهٔ ۱۷۶: به دنیا سر فرو ناوردنم بالین راحت ...162شمارهٔ ۱۷۷: نگاه خشم، چشم شوخ او را زیب دیگر ...163شمارهٔ ۱۷۸: تا زلف تو بر دوش و برم سایه فکن ش ...164شمارهٔ ۱۷۹: همّت آن است که در پیش کرم، دون نش ...165شمارهٔ ۱۸۰: تقلید من فزونی یاران نمی شود 166شمارهٔ ۱۸۱: مباد، نفس ز قید خرد گشاده شود 167شمارهٔ ۱۸۲: هما که بال و پر خویش سایبان تو دا ...168شمارهٔ ۱۸۳: کی ترک مکر و حیله به احباب می کند 169شمارهٔ ۱۸۴: آن مشکبو غزال ز چشمم گذار کرد 170شمارهٔ ۱۸۵: صحرانورد وحشتم، آن خط و خال کرد 171شمارهٔ ۱۸۶: این عشق تازه دیده به اشکم دچار کر ...172شمارهٔ ۱۸۷: پریشانی ز احسان، بحر بی پایان نمی ...173شمارهٔ ۱۸۸: کسی درد سخن، تا دل نگردد خون چه م ...174شمارهٔ ۱۸۹: چون نقش آن خط و خال، لوح خیال گیر ...175شمارهٔ ۱۹۰: دل از وحشت سرای عالم غدّار می گیر ...176شمارهٔ ۱۹۱: از روی لاله رنگ تو خون جوش می زند 177شمارهٔ ۱۹۲: این باخته نقشان که درین خانهٔ تنگ ...178شمارهٔ ۱۹۳: یکایک از نظرم نور پیکران رفتند 179شمارهٔ ۱۹۴: گر چه در بزم جهان، گردن میناست بل ...180شمارهٔ ۱۹۵: شور مستی از دل دیوانهٔ ما شد بلند 181شمارهٔ ۱۹۶: تا حرفی از آن لعل می آلود برآمد 182شمارهٔ ۱۹۷: از نالهٔ من خامه خوش آهنگ برآمد 183شمارهٔ ۱۹۸: سختی به ضعیفان جهان بی سبب آید 184شمارهٔ ۱۹۹: صفای عارضش، رنگ از رخ مهتاب بزدای ...185شمارهٔ ۲۰۰: مکن کاری که حرفی از زبان من برون ...186شمارهٔ ۲۰۱: به دل گفتم که خواهد غمزهٔ نامهربا ...187شمارهٔ ۲۰۲: ز هر چاکی که دارد سینه من، بوی خو ...188شمارهٔ ۲۰۳: گیاه خرّمی از تربت پاکم نمی روید 189شمارهٔ ۲۰۴: درنگ ازکاروان ما سبکباران نمی آید 190شمارهٔ ۲۰۵: مداوای جنون از دیده بی خواب می آی ...191شمارهٔ ۲۰۶: وجود کاملان بر ناقصان دشوار می آی ...192شمارهٔ ۲۰۷: ز معراج خریّت، خواجه سنگین بار می ...193شمارهٔ ۲۰۸: ز هجران کار دلتنگی به سامان دیر م ...194شمارهٔ ۲۰۹: در آن محفل که شمع من، تجلی ساز می ...195شمارهٔ ۲۱۰: با سفلگان شراکت روزی، زیان بود 196شمارهٔ ۲۱۱: دمهای زنده را، از اجل کی زیان بود 197شمارهٔ ۲۱۲: امشب که از نظر مه من درگذاره بود 198شمارهٔ ۲۱۳: مرنج از طعنهٔ خصم و مکن عرض کمال ...199شمارهٔ ۲۱۴: در بهاری که مرا بال و پرافشانی بو ...200شمارهٔ ۲۱۵: خجل چون بید مجنون گشتم از نشو و ن ...201شمارهٔ ۲۱۶: تشنه کامان حسد خون مرا نوشیدند 202شمارهٔ ۲۱۷: گهر چون سفته گردد، همچو اشک از دی ...203شمارهٔ ۲۱۸: شود چون جوهر آیینه پیدا، تار می ا ...204شمارهٔ ۲۱۹: عزلت طلب از پایهٔ اقبال نیفتد 205شمارهٔ ۲۲۰: ز شیرین کاری من، بیستون آباد می گ ...206شمارهٔ ۲۲۱: نمی دانم چه سودا در سر مخمور می گ ...207شمارهٔ ۲۲۲: دل از قفس سینه، دم سرد برآورد 208شمارهٔ ۲۲۳: زلف سیهش، آتش بیداد برآورد 209شمارهٔ ۲۲۴: ترسم که بر لبی، سخن آن میان رود 210شمارهٔ ۲۲۵: دلم، شب بر خس و خاشاک کویش تا سحر ...211شمارهٔ ۲۲۶: تن سختی کشم چون در خروش آید، روان ...212شمارهٔ ۲۲۷: ساغر ای عشق به اندازهٔ مخمور بیار 213شمارهٔ ۲۲۸: تیغ ستمت از می پرزور گران تر 214شمارهٔ ۲۲۹: سیمین عذار اوست، ز خط خوش عیارتر 215شمارهٔ ۲۳۰: چمن، به سایه نشینان خرمی بگذار 216شمارهٔ ۲۳۱: کنون ز تربتم ای شوخ، سرگران مگذر 217شمارهٔ ۲۳۲: می آید از کوی مغان طرز طربناکش نگ ...218شمارهٔ ۲۳۳: با آنکه نیست از تو بتی دلنوازتر 219شمارهٔ ۲۳۴: گرفتار تو را در دور خط، شد کام جا ...220شمارهٔ ۲۳۵: ای زلف، پریشان شدگانیم، خبر گیر 221شمارهٔ ۲۳۶: ز خط شده ست عذارش بنفشه زار امروز 222شمارهٔ ۲۳۷: یک ره درآ به دیده و مستی بهانه سا ...223شمارهٔ ۲۳۸: دل طلب کرد، از آن غمزه، عتابی که ...224شمارهٔ ۲۳۹: خون گر نخورد زان لب میگون، چه کند ...225شمارهٔ ۲۴۰: بسته پای چو من بی پر و بالی که مپ ...226شمارهٔ ۲۴۱: از چرخ تنک حوصله، پروا چه کند کس 227شمارهٔ ۲۴۲: غنچه دیدی و دل تنگ ندیدی، افسوس 228شمارهٔ ۲۴۳: نمی کشد، دل ما را به دام و دانهٔ ...229شمارهٔ ۲۴۴: نمی بینم به مسجد رونق، از دلمرده ...230شمارهٔ ۲۴۵: برده شوریدگیم از خود و صهبا در پی ...231شمارهٔ ۲۴۶: لقمه ای را ممسک از آزادگان دارد د ...232شمارهٔ ۲۴۷: سرفرازی طلب از همّت مردانهٔ عشق 233شمارهٔ ۲۴۸: ای آنکه زدی بر قدح، امروز مرا سنگ 234شمارهٔ ۲۴۹: فرش داغ، ار نشود بستر بیماری دل 235شمارهٔ ۲۵۰: در بتکده نامحرم و در کعبه غریبم 236شمارهٔ ۲۵۱: به عشق روی تو، چون لاله داغ می طل ...237شمارهٔ ۲۵۲: ز پی بیگانه خویی را، به امّید وفا ...238شمارهٔ ۲۵۳: در کشور ایجاد، ندانم چه گلستم 239شمارهٔ ۲۵۴: من نازک دل از زخم زبان بسیار می ر ...240شمارهٔ ۲۵۵: غبار گشتم و سرگشته وار می گردم 241شمارهٔ ۲۵۶: به راه آن وفا دشمن، سر و جان شاد ...242شمارهٔ ۲۵۷: نشود گشاده چون نی، گرهی ز کار درد ...243شمارهٔ ۲۵۸: حاصلی که خرمن شد، نذر خوشه چین دا ...244شمارهٔ ۲۵۹: صبوحی می کند تکلیف، کز می کام برد ...245شمارهٔ ۲۶۰: شمع سان، دیده پرآتش مژه پرنم دارم 246شمارهٔ ۲۶۱: خموشم چون قلم امّا، نوا در آستین ...247شمارهٔ ۲۶۲: زد نقش سخن سکهٔ جاوید به نامم 248شمارهٔ ۲۶۳: قناعت چون گهر، با ساغر و مینای خو ...249شمارهٔ ۲۶۴: دمد از چاکهای سینه شیون، تا نفس د ...250شمارهٔ ۲۶۵: نه یاد مصر و نه پروای کاروان دارم 251شمارهٔ ۲۶۶: ز شمع خامه، هر جا در میان افسانه ...252شمارهٔ ۲۶۷: جز وصل علاج دل بیچاره ندارم 253شمارهٔ ۲۶۸: به هرگلشن که شور از شیون مستانه ا ...254شمارهٔ ۲۶۹: از دل، به فرات مژه راهی ست چه ساز ...255شمارهٔ ۲۷۰: به صد شوریدگی، از بزم آن بی باک ب ...256شمارهٔ ۲۷۱: زبان و سود، شد در عشق بی پروا فرا ...257شمارهٔ ۲۷۲: از ضعف مشکل آید، چون می برد ز خوی ...258شمارهٔ ۲۷۳: ز ابر دیده در هر گل، زمین کشته ای ...259شمارهٔ ۲۷۴: با ماست، لطف چشم تغافل پناه،کم 260شمارهٔ ۲۷۵: شکایت نیست، مطلب ناله آهنگ است می ...261شمارهٔ ۲۷۶: بیهوده نگشتم به سراپای دو عالم 262شمارهٔ ۲۷۷: ز رنگش، اشک گلگون بادهٔ نابی ست د ...263شمارهٔ ۲۷۸: دل و جان نژند را مانم 264شمارهٔ ۲۷۹: نکرد عشق تو، مطلب روای خویشتنم 265شمارهٔ ۲۸۰: خزان چه می برد از نوبهار رنگینم 266شمارهٔ ۲۸۱: آسان به جلوه های تو، از جا نمی رو ...267شمارهٔ ۲۸۲: چو سایه در قدم سرو خوش خرام توام 268شمارهٔ ۲۸۳: سیاهی را، به اشک از دیدهٔ خود کام ...269شمارهٔ ۲۸۴: رنگین شد از رخت، چو رگ گل، نظاره ...270شمارهٔ ۲۸۵: ز دل برخاست شوری، دیدهٔ داغ درون ...271شمارهٔ ۲۸۶: زانوی بی کسی هاست، بالین خستهٔ من 272شمارهٔ ۲۸۷: نماید بی سبب حاصل، مسبب مدعای من 273شمارهٔ ۲۸۸: نهانی کرده ای یغما، دل من 274شمارهٔ ۲۸۹: باده بیار و هوش را، از سر ما روان ...275شمارهٔ ۲۹۰: لخت دل با سینه از اشک مدام آمد بر ...276شمارهٔ ۲۹۱: صید از حرم کشد، خم جعد بلند تو 277شمارهٔ ۲۹۲: ز تکبیر فنا، حاضر نشد وقت نماز تو 278شمارهٔ ۲۹۳: دارم دلی دو نیم، ز تیغ زبان تو 279شمارهٔ ۲۹۴: صفای وقت، ز دل های بی غبار بجو 280شمارهٔ ۲۹۵: عریان ز صافی طینتی، از پردهٔ نیرن ...281شمارهٔ ۲۹۶: ای تهیدست، به امّید و امل غره مشو 282شمارهٔ ۲۹۷: به دنبال خرام آن پری رو 283شمارهٔ ۲۹۸: افسرده ایم، جام می خوشگوار کو 284شمارهٔ ۲۹۹: سوخته جان دلم یکی، سنبل مشک فام، ...285شمارهٔ ۳۰۰: به عاشقی، شده ام شهرهٔ جهان از تو 286شمارهٔ ۳۰۱: چون لب نایی و نی، پرده سرایان من ...287شمارهٔ ۳۰۲: طرف نقاب اگر کشی، از رخ نازنین فر ...288شمارهٔ ۳۰۳: مستی فزوده است تو را، در بر آینه 289شمارهٔ ۳۰۴: دل از وفا به خاطر جانان گران شده 290شمارهٔ ۳۰۵: ای خدا، یار مرا میل خریدارش ده 291شمارهٔ ۳۰۶: ای دل به زیر خاک تپیدن چه فایده 292شمارهٔ ۳۰۷: دردت به دوای دل بی تاب رسیده 293شمارهٔ ۳۰۸: تا شانه خشک دستم، بی زلف یار ماند ...294شمارهٔ ۳۰۹: مکن ای بلبل آزرده دل، از خار گله 295شمارهٔ ۳۱۰: صبح است و عزم کوی خرابات کردهای 296شمارهٔ ۳۱۱: به خاموشی سپندم گفت، در بزم پریزا ...297شمارهٔ ۳۱۲: به بالینم نشستی، قد به ناز افراشت ...298شمارهٔ ۳۱۳: من بلبلم و گلبن من یار منستی 299شمارهٔ ۳۱۴: سخنها از وفا می گفتی و جور و جفا ...300شمارهٔ ۳۱۵: غم دل با تو زان گوبم،که دانم شاد ...301شمارهٔ ۳۱۶: دلم را، کرده یک پیمانه خون، لعل م ...302شمارهٔ ۳۱۷: گذشت آن دور کز ساغر، کند یاری مرا ...303شمارهٔ ۳۱۸: شد صید دلم بستهٔ فتراک سواری 304شمارهٔ ۳۱۹: مطرب سرود شوق به مستان چه می بری 305شمارهٔ ۳۲۰: خزان رنگ زردم را، میِ نابی نشد رو ...306شمارهٔ ۳۲۱: خوش آن ساعت که از فیض سحر شاداب ب ...307شمارهٔ ۳۲۲: ای خطِّ لب یار، نمایان شده باشی 308شمارهٔ ۳۲۳: ز مستی، خون دل را، باده می انگاشت ...309شمارهٔ ۳۲۴: نوای پرده سوزم، از کجا پیدا کند گ ...310شمارهٔ ۳۲۵: ببین که هست لبم، بلبل بهار خطی 311شمارهٔ ۳۲۶: سحاب خشک، دیگر از کجا پیدا کند اش ...312شمارهٔ ۳۲۷: نشد از گریهٔ مستانه ساقی، دل کنم ...313شمارهٔ ۳۲۸: دارم گل زخمی به جگر تازه و تر، ها ...314شمارهٔ ۳۲۹: ای که بر دیدهٔ اغیار خرامی داری 315شمارهٔ ۳۳۰: ای برق حسن، شعله به باغ که می زنی 316شمارهٔ ۳۳۱: گره، ز ابروی مسکین نواز وا نکنی 317شمارهٔ ۳۳۲: بی داغ عشق، بر در دل ها چه می روی 318شمارهٔ ۳۳۳: ناصح، سخن چه بیهُده از پند می کنی 319شمارهٔ ۳۳۴: ای دل، ترحمی به گناهی نمی کنی 320شمارهٔ ۳۳۵: می رود صید دلم، سخت کمانی در پی 321شمارهٔ ۳۳۶: بستم چو دل به مهر تو، نامهربان شد ...322شمارهٔ ۳۳۷: تا کی از عشوه، فریب دل ناکام دهی 323شمارهٔ ۳۳۸: نی می دهد از اصل مقامات صدایی 324شمارهٔ ۳۳۹: بنواخت نی را، لبهای نایی 325شمارهٔ ۳۴۰: شکیبایی بود کار دلم، با گرمی خویی 326شمارهٔ ۳۴۱: ای ناله، چند در غم دل دردسر دهی 327شمارهٔ ۳۴۲: تلاش فکر ما را از سخن لافان چه می ...328شمارهٔ ۳۴۳: نماند از گرد غم، در سینه ام جای ش ...329شمارهٔ ۳۴۴: اگر نه در جهان سرچشمه ی حیوان بود ...

نظرات

نام خود را وارد کنید

متن نظر را وارد کنید

برداشت از داده های تارنمای گنجینه فارسی با یادکرد منبع آزاد میباشد. گنجینه فارسی 1400.

طراحی سایت و بهینه سازی سایت توسط شرکت مهندسی آبی

آمارگیر وبلاگ