به تارنماری گنجینه فارسی خوش آمدید. لطفا در معرفی تارنمای گنجینه فارسی ما را یاری بفرمایید

منوی دسترسی

کتابخانه دیجیتال

حزین لاهیجی

حزین لاهیجیغزلیات ناتمامشمارهٔ ۱۸: نبرده لذت دیدار دلگشای تو را

2630عکس بساز

با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

نبرده لذت دیدار دلگشای تو را

غلط به آینه، هر کس کند صفای تو را

به رهگذار تو صید کرشمه هاست دلم

که ناز نرگس لیلی ست، نقش پای تو را

گداخت ناله من، آشنا و بیگانه

خبر نشد دل بیگانه آشنای تو را

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید

فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

1شمارهٔ ۱۷: خوش آنکه غازه گر آیم رخ فرنگ تو را 2شمارهٔ ۱۸: نبرده لذت دیدار دلگشای تو را 3شمارهٔ ۱۹: گران جان می کند، تعظیم بی جا اهل د ...4شمارهٔ ۲۰: یاسمین بنده شود چاک گریبان تو را 5شمارهٔ ۲۱: به داغ عشق پروردم، بهار خاطر خود ر ...6شمارهٔ ۲۲: تا در سخن درآرم، شیرین زبان خود را 7شمارهٔ ۲۳: نبخشیدی به مگن یکبار، جام باده خود ...8شمارهٔ ۲۴: بهار خط، گل و می شد، نگاه فتنه مست ...9شمارهٔ ۲۵: هجوم گریهٔ تلخ و خروش ناله های من 10شمارهٔ ۲۶: کدامین دیده سازد سرمه، گرد جلوه گا ...11شمارهٔ ۲۷: ادا سازد به خاموشی، لب او گفتگویش ...12شمارهٔ ۲۸: ای از تو، پریشان نظری آینه ها را 13شمارهٔ ۲۹: دعوی ست با شعر ترم، آن دشمن ادراک ...14شمارهٔ ۳۰: قامت شده‌ست خم، من دیرینه سال را 15شمارهٔ ۳۱: گشتم اسیر، جلوهٔ آن خوش خرام را 16شمارهٔ ۳۲: به پیری عشق سازد شوخ‌تر طبع جوانم ...17شمارهٔ ۳۳: علاج عقدهٔ دلتنگی، آسان است عاشق ر ...18شمارهٔ ۳۴: از آن روزی که گم کردم، سراغ آرمیدن ...19شمارهٔ ۳۵: کنم رنگین تر از دامان گلچین، چشم خ ...20شمارهٔ ۳۶: خدا درمانده نگذارد به عالم، بی نصی ...21شمارهٔ ۳۷: به شهد لفظ و معنی، رهنما گشتیم دور ...22شمارهٔ ۳۸: دل بر سر تیر است، گشاییم کمین را 23شمارهٔ ۳۹: حریف نقش کج گر نیستی این بدقماران ...24شمارهٔ ۴۰: خدایا الفتی ده، با دل آزرده، لالان ...25شمارهٔ ۴۱: عتاب تلخ او شیرین کن جانهاست، مستا ...26شمارهٔ ۴۲: آمال کوته است ز دنیا بریده را 27شمارهٔ ۴۳: رنگین بود سخن، دل در خون تپیده را 28شمارهٔ ۴۴: مردان کنند خوش، غم و هجر همیشه را 29شمارهٔ ۴۵: جام عتاب داده ای، غمزه کینه خواه ر ...30شمارهٔ ۴۶: اگر بینم شبی در خواب، روز خردسالی ...31شمارهٔ ۴۷: به پیری می کشیم آسوده، بار زندگانی ...32شمارهٔ ۴۸: حق تعلیم دارم، خوش قدانِ بوستانی ر ...33شمارهٔ ۴۹: نباشد ناقه ای جز شوق، مجنون الهی ر ...34شمارهٔ ۵۰: بلای جان، زبان تلخ باشد، اهل دعوی ...35شمارهٔ ۵۱: خوش آن ساعت که، بر بالین خرامی، خا ...36شمارهٔ ۵۲: ز دورم دید، اجازت داد عزم جان فشان ...37شمارهٔ ۵۳: نبود آرامشی، شیب و شباب زندگانی را 38شمارهٔ ۵۴: از سر من چرا کشد، سرو قد تو پای را 39شمارهٔ ۵۵: ز دوری خاطرم تنگ است و نتوانم رسید ...40شمارهٔ ۵۶: غم دل از می و مطرب مرا فزود اینجا 41شمارهٔ ۵۷: سخنور چون شدی، خاموش بنشین چون نگی ...42شمارهٔ ۵۸: ترانه کرد صریر نیم، دراز اینجا 43شمارهٔ ۵۹: نخواهد برد جان از رشک ما خصم عنود ...44شمارهٔ ۶۰: هرزه دراست در رهش، سینه چاک چاک ما 45شمارهٔ ۶۱: که خواهد کرد یاد از خستگان بی نوا ...46شمارهٔ ۶۲: از عکس رخش باده فروش است دل ما 47شمارهٔ ۶۳: با اشک روان، قطره زنان است دل ما 48شمارهٔ ۶۴: ندید از گرد راهش، دیده هرگز سرمه و ...49شمارهٔ ۶۵: به جان بستیم پیمان محبّت، عشوه ساز ...50شمارهٔ ۶۶: خاک آسوده، چو سیماب شد ازگریهٔ ما 51شمارهٔ ۶۷: مپرس از شورش صحرای دل دیوانهٔ ما ر ...52شمارهٔ ۶۸: چراغ کلبهٔ درویش، نور ماه می باشد 53شمارهٔ ۶۹: غم عشقت خلاص ازرنج دنیا می کند ما ...54شمارهٔ ۷۰: جدایی نیست از لیلی، دل دیوانهٔ ما ...55شمارهٔ ۷۱: هم آغوش است، سیل خانه زادی منزل ما ...56شمارهٔ ۷۲: تیغ نگه افتاده گران قاتل ما را 57شمارهٔ ۷۳: این است که دل برده و خون کرده بسی ...58شمارهٔ ۷۴: کاش بیرون فتد از سینه دل زار مرا 59شمارهٔ ۷۵: ای که در کشتن عشاق درنگ است تو را 60شمارهٔ ۷۶: افروخت بخت تیره، ز اشک مدام ما 61شمارهٔ ۷۷: بهار آمد که می در جام میخوران شود ...62شمارهٔ ۷۸: به بازاری که دلق میگساران می شود پ ...63شمارهٔ ۷۹: داغ است و سینه در عشق، صبح و ستاره ...64شمارهٔ ۸۰: گذرد گرم ز دل، آه سحرگاهی ما 65شمارهٔ ۸۱: به این شوخی اگر ریزد، سخن مستانه ز ...66شمارهٔ ۸۲: زهی ز خط تو خرّم، بهار مشربها 67شمارهٔ ۸۳: ای از تو داغ بر جگر لاله زارها 68شمارهٔ ۸۴: این است، سرود من و بلبل به چمنها 69شمارهٔ ۸۵: ای امّت نگاه تو، جادو خیالها 70شمارهٔ ۸۶: آشفته چو من نبود، سنبل به گلستانها 71شمارهٔ ۸۷: چو تر هرگز نگردید، از می وصل تو دا ...72شمارهٔ ۸۸: چه شد مهر جهان آرای من، آن گرم جوش ...73شمارهٔ ۸۹: نباشد دل چرا از لطف یار، امّیدوار ...74شمارهٔ ۹۰: شد قسمت خال تو،که مشک ختن ماست 75شمارهٔ ۹۱: شراب تشنه بسی موج زد، ایاغ کجاست 76شمارهٔ ۹۲: فصل بهار عشق و تماشای اشک ماست 77شمارهٔ ۹۳: دعوی گر جاهل، به بغل دشمن خود داشت 78شمارهٔ ۹۴: روزی که غمزه اش به من خسته جنگ داش ...79شمارهٔ ۹۵: با چشم سیر، نعمت دنیا چه حاجت است 80شمارهٔ ۹۶: مستی چشم یار، ز پیمانه خود است 81شمارهٔ ۹۷: خار رهت، به روضهٔ رضوان برابر است 82شمارهٔ ۹۸: تا بود داغها، دل آزرده حال داشت 83شمارهٔ ۹۹: کاو کاو مژه ی من به جگر خون نگذاشت 84شمارهٔ ۱۰۰: تاراج صبر، دور نگاهش رواج داشت 85شمارهٔ ۱۰۱: دامن فشاند و شمع مزارم به باد داش ...86شمارهٔ ۱۰۲: در پرده دل، جلوه گری بار دگر داشت 87شمارهٔ ۱۰۳: بیگانگی، به مشرب ما آشناتر است 88شمارهٔ ۱۰۴: غافل که سینه، آتش آهن گداز داشت 89شمارهٔ ۱۰۵: آن روز، شب تیرهٔ ما هم سحری داشت 90شمارهٔ ۱۰۶: ایّام غمم، مرا بهار است 91شمارهٔ ۱۰۷: به گلشنی که رخش، گوشهٔ نقاب شکست 92شمارهٔ ۱۰۸: نشئهٔ فیض، در آب و گِل درویشان اس ...93شمارهٔ ۱۰۹: همدم سنجیده گفتاران، لب پیمانه اس ...94شمارهٔ ۱۱۰: هر سو که بود میل تو، جای تو همان ...95شمارهٔ ۱۱۱: دیوانه، عاقلانه به هامون گریخته س ...96شمارهٔ ۱۱۲: بر لبم حرف دهان تنگ یار افتاده اس ...97شمارهٔ ۱۱۳: روشن از حیرت دل شد که دلارایی هست 98شمارهٔ ۱۱۴: بال و پر گر به اسیری نبود پروا نی ...99شمارهٔ ۱۱۵: طوفان فتنه است و کسی دستگیر نیست 100شمارهٔ ۱۱۶: چون شمع، بی سبب نفسم جانگداز نیست 101شمارهٔ ۱۱۷: زاهد خمیده است چو چنگ و ملول نیست 102شمارهٔ ۱۱۸: مستمع گر نکند فهم، غم اینم نیست 103شمارهٔ ۱۱۹: مدتی شد که در این بزم سخن سازی نی ...104شمارهٔ ۱۲۰: پی برده هر که، وادیِ دل جلوه گاه ...105شمارهٔ ۱۲۱: نتوانست به موی کمر یار آویخت 106شمارهٔ ۱۲۲: بی باده سیه مست، شب از یاسمن کیست 107شمارهٔ ۱۲۳: این داغ دلفروز ندانم چراغ کیست 108شمارهٔ ۱۲۴: دو نان، به دل زنند سنان از زبان ب ...109شمارهٔ ۱۲۵: دل از یادش، در آغوش من شیدا نمی گ ...110شمارهٔ ۱۲۶: ز بی برگی، ره الفت دلم بر دوستان ...111شمارهٔ ۱۲۷: کجا دلبستگی عاشق به حسن بی وفا دا ...112شمارهٔ ۱۲۸: عشق در سینهٔ من، لاله ستان ها دار ...113شمارهٔ ۱۲۹: سامان پریشان دلی اندوخته دارم 114شمارهٔ ۱۳۰: آتشکده ای در جگر سوخته دارم 115شمارهٔ ۱۳۱: ز بی مهریّ او، داغم چراغ مرده ای ...116شمارهٔ ۱۳۲: شوریده سرم، طرهٔ پیچان تو دارد 117شمارهٔ ۱۳۳: شکرخند دلم خواهش ز لعل می کشی دار ...118شمارهٔ ۱۳۴: گزند کوکب از کژدم فزون جان را زیا ...119شمارهٔ ۱۳۵: دگر خونابه دل، دیده را آلودنی دار ...120شمارهٔ ۱۳۶: تپش سینهٔ ما، بانگ درایی دارد 121شمارهٔ ۱۳۷: عمر گذران، فکر مه و سال ندارد 122شمارهٔ ۱۳۸: با داغ محبت، دل دیوانه نسازد 123شمارهٔ ۱۳۹: شراب خون من، آن مست را مخمور می س ...124شمارهٔ ۱۴۰: مریض زهد را آن روی آتشناک می سازد 125شمارهٔ ۱۴۱: ز افسانه کی به شب، مژهٔ ما به هم ...126شمارهٔ ۱۴۲: هرکس که نظر باز به آن زلف دوتا شد 127شمارهٔ ۱۴۳: سخن چون می سرایم، کلک شکربار می س ...128شمارهٔ ۱۴۴: رنگت به خون لاله، قدح در خمار زد 129شمارهٔ ۱۴۵: شراب لعلی آن نوش لب، به ما چه رسد 130شمارهٔ ۱۴۶: بلاکش عاشقی کو با غم جانانه می سا ...131شمارهٔ ۱۴۷: نقاب آنجا که از رخسارهٔ جانانه بر ...132شمارهٔ ۱۴۸: قاصد سخنی از لب یارم نرسانید 133شمارهٔ ۱۴۹: آن قدر کرد تپیدن که به آرام رساند 134شمارهٔ ۱۵۰: آتشی گرمتر از آتش محرومی نیست 135شمارهٔ ۱۵۱: به دنیا قدر ارباب مذلت بیش می باش ...136شمارهٔ ۱۵۲: در طمع، کام دل بی بصران می باشد 137شمارهٔ ۱۵۳: تذرو دل، اسیر سرو آزاد تو می باشد 138شمارهٔ ۱۵۴: خون من تیغ تو آندم که به خاک افشا ...139شمارهٔ ۱۵۵: چر با سردی دی بلبلان را کینه می ب ...140شمارهٔ ۱۵۶: دلم در زلف او، از سینه نالان بیشت ...141شمارهٔ ۱۵۷: نقش مراد دنیا، نقش بر آب باشد 142شمارهٔ ۱۵۸: سخنم چو هست، در دل نمک سراب باشد 143شمارهٔ ۱۵۹: پریشان سنبلش، دیباچهٔ احوال من با ...144شمارهٔ ۱۶۰: خیالت مونس جان اسیران در بدن باشد 145شمارهٔ ۱۶۱: با دل غم آن رشک پری، ساخته باشد 146شمارهٔ ۱۶۲: خوشا چشمی که محو لذّت نظّاره ای ب ...147شمارهٔ ۱۶۳: ز غیرت، آب گوهر نخل عزّت را به جو ...148شمارهٔ ۱۶۴: آب دیده ام خونین، آهم آتشین باشد 149آب دیده ام خونین، آهم آتشین باشد عاشقم به کا ...150شمارهٔ ۱۶۶: به رنگین جلوه ای در خون کشیدی، گو ...151شمارهٔ ۱۶۷: نخل مرا شکوفهٔ صبح امید شد 152شمارهٔ ۱۶۸: ساقی مباد عیدی ما کوتهی شود 153شمارهٔ ۱۶۹: پایان ناز او چو به بیگانگی کشید 154شمارهٔ ۱۷۰: کی نشئهٔ صهبا، دل غمناک گشاید 155شمارهٔ ۱۷۱: آزاده، از حیات خود آزار می کشد 156شمارهٔ ۱۷۲: جز آتش بهار هوا را که بشکند 157شمارهٔ ۱۷۳: آن کیست تا ز کار کسی عقده واکند 158شمارهٔ ۱۷۴: چهره نما که در چمن، شور هزار گل ک ...159شمارهٔ ۱۷۵: اگر یادم، چمن پرورد آغوشش نخواهد ...160شمارهٔ ۱۷۶: به دنیا سر فرو ناوردنم بالین راحت ...161شمارهٔ ۱۷۷: نگاه خشم، چشم شوخ او را زیب دیگر ...162شمارهٔ ۱۷۸: تا زلف تو بر دوش و برم سایه فکن ش ...163شمارهٔ ۱۷۹: همّت آن است که در پیش کرم، دون نش ...164شمارهٔ ۱۸۰: تقلید من فزونی یاران نمی شود 165شمارهٔ ۱۸۱: مباد، نفس ز قید خرد گشاده شود 166شمارهٔ ۱۸۲: هما که بال و پر خویش سایبان تو دا ...167شمارهٔ ۱۸۳: کی ترک مکر و حیله به احباب می کند 168شمارهٔ ۱۸۴: آن مشکبو غزال ز چشمم گذار کرد 169شمارهٔ ۱۸۵: صحرانورد وحشتم، آن خط و خال کرد 170شمارهٔ ۱۸۶: این عشق تازه دیده به اشکم دچار کر ...171شمارهٔ ۱۸۷: پریشانی ز احسان، بحر بی پایان نمی ...172شمارهٔ ۱۸۸: کسی درد سخن، تا دل نگردد خون چه م ...173شمارهٔ ۱۸۹: چون نقش آن خط و خال، لوح خیال گیر ...174شمارهٔ ۱۹۰: دل از وحشت سرای عالم غدّار می گیر ...175شمارهٔ ۱۹۱: از روی لاله رنگ تو خون جوش می زند 176شمارهٔ ۱۹۲: این باخته نقشان که درین خانهٔ تنگ ...177شمارهٔ ۱۹۳: یکایک از نظرم نور پیکران رفتند 178شمارهٔ ۱۹۴: گر چه در بزم جهان، گردن میناست بل ...179شمارهٔ ۱۹۵: شور مستی از دل دیوانهٔ ما شد بلند 180شمارهٔ ۱۹۶: تا حرفی از آن لعل می آلود برآمد 181شمارهٔ ۱۹۷: از نالهٔ من خامه خوش آهنگ برآمد 182شمارهٔ ۱۹۸: سختی به ضعیفان جهان بی سبب آید 183شمارهٔ ۱۹۹: صفای عارضش، رنگ از رخ مهتاب بزدای ...184شمارهٔ ۲۰۰: مکن کاری که حرفی از زبان من برون ...185شمارهٔ ۲۰۱: به دل گفتم که خواهد غمزهٔ نامهربا ...186شمارهٔ ۲۰۲: ز هر چاکی که دارد سینه من، بوی خو ...187شمارهٔ ۲۰۳: گیاه خرّمی از تربت پاکم نمی روید 188شمارهٔ ۲۰۴: درنگ ازکاروان ما سبکباران نمی آید 189شمارهٔ ۲۰۵: مداوای جنون از دیده بی خواب می آی ...190شمارهٔ ۲۰۶: وجود کاملان بر ناقصان دشوار می آی ...191شمارهٔ ۲۰۷: ز معراج خریّت، خواجه سنگین بار می ...192شمارهٔ ۲۰۸: ز هجران کار دلتنگی به سامان دیر م ...193شمارهٔ ۲۰۹: در آن محفل که شمع من، تجلی ساز می ...194شمارهٔ ۲۱۰: با سفلگان شراکت روزی، زیان بود 195شمارهٔ ۲۱۱: دمهای زنده را، از اجل کی زیان بود 196شمارهٔ ۲۱۲: امشب که از نظر مه من درگذاره بود 197شمارهٔ ۲۱۳: مرنج از طعنهٔ خصم و مکن عرض کمال ...198شمارهٔ ۲۱۴: در بهاری که مرا بال و پرافشانی بو ...199شمارهٔ ۲۱۵: خجل چون بید مجنون گشتم از نشو و ن ...200شمارهٔ ۲۱۶: تشنه کامان حسد خون مرا نوشیدند 201شمارهٔ ۲۱۷: گهر چون سفته گردد، همچو اشک از دی ...202شمارهٔ ۲۱۸: شود چون جوهر آیینه پیدا، تار می ا ...203شمارهٔ ۲۱۹: عزلت طلب از پایهٔ اقبال نیفتد 204شمارهٔ ۲۲۰: ز شیرین کاری من، بیستون آباد می گ ...205شمارهٔ ۲۲۱: نمی دانم چه سودا در سر مخمور می گ ...206شمارهٔ ۲۲۲: دل از قفس سینه، دم سرد برآورد 207شمارهٔ ۲۲۳: زلف سیهش، آتش بیداد برآورد 208شمارهٔ ۲۲۴: ترسم که بر لبی، سخن آن میان رود 209شمارهٔ ۲۲۵: دلم، شب بر خس و خاشاک کویش تا سحر ...210شمارهٔ ۲۲۶: تن سختی کشم چون در خروش آید، روان ...211شمارهٔ ۲۲۷: ساغر ای عشق به اندازهٔ مخمور بیار 212شمارهٔ ۲۲۸: تیغ ستمت از می پرزور گران تر 213شمارهٔ ۲۲۹: سیمین عذار اوست، ز خط خوش عیارتر 214شمارهٔ ۲۳۰: چمن، به سایه نشینان خرمی بگذار 215شمارهٔ ۲۳۱: کنون ز تربتم ای شوخ، سرگران مگذر 216شمارهٔ ۲۳۲: می آید از کوی مغان طرز طربناکش نگ ...217شمارهٔ ۲۳۳: با آنکه نیست از تو بتی دلنوازتر 218شمارهٔ ۲۳۴: گرفتار تو را در دور خط، شد کام جا ...219شمارهٔ ۲۳۵: ای زلف، پریشان شدگانیم، خبر گیر 220شمارهٔ ۲۳۶: ز خط شده ست عذارش بنفشه زار امروز 221شمارهٔ ۲۳۷: یک ره درآ به دیده و مستی بهانه سا ...222شمارهٔ ۲۳۸: دل طلب کرد، از آن غمزه، عتابی که ...223شمارهٔ ۲۳۹: خون گر نخورد زان لب میگون، چه کند ...224شمارهٔ ۲۴۰: بسته پای چو من بی پر و بالی که مپ ...225شمارهٔ ۲۴۱: از چرخ تنک حوصله، پروا چه کند کس 226شمارهٔ ۲۴۲: غنچه دیدی و دل تنگ ندیدی، افسوس 227شمارهٔ ۲۴۳: نمی کشد، دل ما را به دام و دانهٔ ...228شمارهٔ ۲۴۴: نمی بینم به مسجد رونق، از دلمرده ...229شمارهٔ ۲۴۵: برده شوریدگیم از خود و صهبا در پی ...230شمارهٔ ۲۴۶: لقمه ای را ممسک از آزادگان دارد د ...231شمارهٔ ۲۴۷: سرفرازی طلب از همّت مردانهٔ عشق 232شمارهٔ ۲۴۸: ای آنکه زدی بر قدح، امروز مرا سنگ 233شمارهٔ ۲۴۹: فرش داغ، ار نشود بستر بیماری دل 234شمارهٔ ۲۵۰: در بتکده نامحرم و در کعبه غریبم 235شمارهٔ ۲۵۱: به عشق روی تو، چون لاله داغ می طل ...236شمارهٔ ۲۵۲: ز پی بیگانه خویی را، به امّید وفا ...237شمارهٔ ۲۵۳: در کشور ایجاد، ندانم چه گلستم 238شمارهٔ ۲۵۴: من نازک دل از زخم زبان بسیار می ر ...239شمارهٔ ۲۵۵: غبار گشتم و سرگشته وار می گردم 240شمارهٔ ۲۵۶: به راه آن وفا دشمن، سر و جان شاد ...241شمارهٔ ۲۵۷: نشود گشاده چون نی، گرهی ز کار درد ...242شمارهٔ ۲۵۸: حاصلی که خرمن شد، نذر خوشه چین دا ...243شمارهٔ ۲۵۹: صبوحی می کند تکلیف، کز می کام برد ...244شمارهٔ ۲۶۰: شمع سان، دیده پرآتش مژه پرنم دارم 245شمارهٔ ۲۶۱: خموشم چون قلم امّا، نوا در آستین ...246شمارهٔ ۲۶۲: زد نقش سخن سکهٔ جاوید به نامم 247شمارهٔ ۲۶۳: قناعت چون گهر، با ساغر و مینای خو ...248شمارهٔ ۲۶۴: دمد از چاکهای سینه شیون، تا نفس د ...249شمارهٔ ۲۶۵: نه یاد مصر و نه پروای کاروان دارم 250شمارهٔ ۲۶۶: ز شمع خامه، هر جا در میان افسانه ...251شمارهٔ ۲۶۷: جز وصل علاج دل بیچاره ندارم 252شمارهٔ ۲۶۸: به هرگلشن که شور از شیون مستانه ا ...253شمارهٔ ۲۶۹: از دل، به فرات مژه راهی ست چه ساز ...254شمارهٔ ۲۷۰: به صد شوریدگی، از بزم آن بی باک ب ...255شمارهٔ ۲۷۱: زبان و سود، شد در عشق بی پروا فرا ...256شمارهٔ ۲۷۲: از ضعف مشکل آید، چون می برد ز خوی ...257شمارهٔ ۲۷۳: ز ابر دیده در هر گل، زمین کشته ای ...258شمارهٔ ۲۷۴: با ماست، لطف چشم تغافل پناه،کم 259شمارهٔ ۲۷۵: شکایت نیست، مطلب ناله آهنگ است می ...260شمارهٔ ۲۷۶: بیهوده نگشتم به سراپای دو عالم 261شمارهٔ ۲۷۷: ز رنگش، اشک گلگون بادهٔ نابی ست د ...262شمارهٔ ۲۷۸: دل و جان نژند را مانم 263شمارهٔ ۲۷۹: نکرد عشق تو، مطلب روای خویشتنم 264شمارهٔ ۲۸۰: خزان چه می برد از نوبهار رنگینم 265شمارهٔ ۲۸۱: آسان به جلوه های تو، از جا نمی رو ...266شمارهٔ ۲۸۲: چو سایه در قدم سرو خوش خرام توام 267شمارهٔ ۲۸۳: سیاهی را، به اشک از دیدهٔ خود کام ...268شمارهٔ ۲۸۴: رنگین شد از رخت، چو رگ گل، نظاره ...269شمارهٔ ۲۸۵: ز دل برخاست شوری، دیدهٔ داغ درون ...270شمارهٔ ۲۸۶: زانوی بی کسی هاست، بالین خستهٔ من 271شمارهٔ ۲۸۷: نماید بی سبب حاصل، مسبب مدعای من 272شمارهٔ ۲۸۸: نهانی کرده ای یغما، دل من 273شمارهٔ ۲۸۹: باده بیار و هوش را، از سر ما روان ...274شمارهٔ ۲۹۰: لخت دل با سینه از اشک مدام آمد بر ...275شمارهٔ ۲۹۱: صید از حرم کشد، خم جعد بلند تو 276شمارهٔ ۲۹۲: ز تکبیر فنا، حاضر نشد وقت نماز تو 277شمارهٔ ۲۹۳: دارم دلی دو نیم، ز تیغ زبان تو 278شمارهٔ ۲۹۴: صفای وقت، ز دل های بی غبار بجو 279شمارهٔ ۲۹۵: عریان ز صافی طینتی، از پردهٔ نیرن ...280شمارهٔ ۲۹۶: ای تهیدست، به امّید و امل غره مشو 281شمارهٔ ۲۹۷: به دنبال خرام آن پری رو 282شمارهٔ ۲۹۸: افسرده ایم، جام می خوشگوار کو 283شمارهٔ ۲۹۹: سوخته جان دلم یکی، سنبل مشک فام، ...284شمارهٔ ۳۰۰: به عاشقی، شده ام شهرهٔ جهان از تو 285شمارهٔ ۳۰۱: چون لب نایی و نی، پرده سرایان من ...286شمارهٔ ۳۰۲: طرف نقاب اگر کشی، از رخ نازنین فر ...287شمارهٔ ۳۰۳: مستی فزوده است تو را، در بر آینه 288شمارهٔ ۳۰۴: دل از وفا به خاطر جانان گران شده 289شمارهٔ ۳۰۵: ای خدا، یار مرا میل خریدارش ده 290شمارهٔ ۳۰۶: ای دل به زیر خاک تپیدن چه فایده 291شمارهٔ ۳۰۷: دردت به دوای دل بی تاب رسیده 292شمارهٔ ۳۰۸: تا شانه خشک دستم، بی زلف یار ماند ...293شمارهٔ ۳۰۹: مکن ای بلبل آزرده دل، از خار گله 294شمارهٔ ۳۱۰: صبح است و عزم کوی خرابات کردهای 295شمارهٔ ۳۱۱: به خاموشی سپندم گفت، در بزم پریزا ...296شمارهٔ ۳۱۲: به بالینم نشستی، قد به ناز افراشت ...297شمارهٔ ۳۱۳: من بلبلم و گلبن من یار منستی 298شمارهٔ ۳۱۴: سخنها از وفا می گفتی و جور و جفا ...299شمارهٔ ۳۱۵: غم دل با تو زان گوبم،که دانم شاد ...300شمارهٔ ۳۱۶: دلم را، کرده یک پیمانه خون، لعل م ...301شمارهٔ ۳۱۷: گذشت آن دور کز ساغر، کند یاری مرا ...302شمارهٔ ۳۱۸: شد صید دلم بستهٔ فتراک سواری 303شمارهٔ ۳۱۹: مطرب سرود شوق به مستان چه می بری 304شمارهٔ ۳۲۰: خزان رنگ زردم را، میِ نابی نشد رو ...305شمارهٔ ۳۲۱: خوش آن ساعت که از فیض سحر شاداب ب ...306شمارهٔ ۳۲۲: ای خطِّ لب یار، نمایان شده باشی 307شمارهٔ ۳۲۳: ز مستی، خون دل را، باده می انگاشت ...308شمارهٔ ۳۲۴: نوای پرده سوزم، از کجا پیدا کند گ ...309شمارهٔ ۳۲۵: ببین که هست لبم، بلبل بهار خطی 310شمارهٔ ۳۲۶: سحاب خشک، دیگر از کجا پیدا کند اش ...311شمارهٔ ۳۲۷: نشد از گریهٔ مستانه ساقی، دل کنم ...312شمارهٔ ۳۲۸: دارم گل زخمی به جگر تازه و تر، ها ...313شمارهٔ ۳۲۹: ای که بر دیدهٔ اغیار خرامی داری 314شمارهٔ ۳۳۰: ای برق حسن، شعله به باغ که می زنی 315شمارهٔ ۳۳۱: گره، ز ابروی مسکین نواز وا نکنی 316شمارهٔ ۳۳۲: بی داغ عشق، بر در دل ها چه می روی 317شمارهٔ ۳۳۳: ناصح، سخن چه بیهُده از پند می کنی 318شمارهٔ ۳۳۴: ای دل، ترحمی به گناهی نمی کنی 319شمارهٔ ۳۳۵: می رود صید دلم، سخت کمانی در پی 320شمارهٔ ۳۳۶: بستم چو دل به مهر تو، نامهربان شد ...321شمارهٔ ۳۳۷: تا کی از عشوه، فریب دل ناکام دهی 322شمارهٔ ۳۳۸: نی می دهد از اصل مقامات صدایی 323شمارهٔ ۳۳۹: بنواخت نی را، لبهای نایی 324شمارهٔ ۳۴۰: شکیبایی بود کار دلم، با گرمی خویی 325شمارهٔ ۳۴۱: ای ناله، چند در غم دل دردسر دهی 326شمارهٔ ۳۴۲: تلاش فکر ما را از سخن لافان چه می ...327شمارهٔ ۳۴۳: نماند از گرد غم، در سینه ام جای ش ...328شمارهٔ ۳۴۴: اگر نه در جهان سرچشمه ی حیوان بود ...

نظرات

نام خود را وارد کنید

متن نظر را وارد کنید

برداشت از داده های تارنمای گنجینه فارسی با یادکرد منبع آزاد میباشد. گنجینه فارسی 1400.

طراحی سایت و بهینه سازی سایت توسط شرکت مهندسی آبی

آمارگیر وبلاگ