به تارنماری گنجینه فارسی خوش آمدید. لطفا در معرفی تارنمای گنجینه فارسی ما را یاری بفرمایید

منوی دسترسی

کتابخانه دیجیتال

حزین لاهیجی

حزین لاهیجیغزلیات ناتمامشمارهٔ ۱۵: سلطان همّتم، ز جهان شسته دست را

2610عکس بساز

با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

سلطان همّتم، ز جهان شسته دست را

چون سیل، پشت پا زده ام خاک پست را

انصاف، کار محتسب روزگار نیست

یکسان کند معامله، هشیار و مست را

مشکل که پر کند ز تهی کاسگی حزین

این مشت خاک، دیده دنیاپرست را

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید

فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

1شمارهٔ ۱۴: نمی داند دل آگاه، در دنیا فراغت را 2شمارهٔ ۱۵: سلطان همّتم، ز جهان شسته دست را 3شمارهٔ ۱۶: باغ و بهار سازد، جیب و کنار خود را 4شمارهٔ ۱۷: خوش آنکه غازه گر آیم رخ فرنگ تو را 5شمارهٔ ۱۸: نبرده لذت دیدار دلگشای تو را 6شمارهٔ ۱۹: گران جان می کند، تعظیم بی جا اهل د ...7شمارهٔ ۲۰: یاسمین بنده شود چاک گریبان تو را 8شمارهٔ ۲۱: به داغ عشق پروردم، بهار خاطر خود ر ...9شمارهٔ ۲۲: تا در سخن درآرم، شیرین زبان خود را 10شمارهٔ ۲۳: نبخشیدی به مگن یکبار، جام باده خود ...11شمارهٔ ۲۴: بهار خط، گل و می شد، نگاه فتنه مست ...12شمارهٔ ۲۵: هجوم گریهٔ تلخ و خروش ناله های من 13شمارهٔ ۲۶: کدامین دیده سازد سرمه، گرد جلوه گا ...14شمارهٔ ۲۷: ادا سازد به خاموشی، لب او گفتگویش ...15شمارهٔ ۲۸: ای از تو، پریشان نظری آینه ها را 16شمارهٔ ۲۹: دعوی ست با شعر ترم، آن دشمن ادراک ...17شمارهٔ ۳۰: قامت شده‌ست خم، من دیرینه سال را 18شمارهٔ ۳۱: گشتم اسیر، جلوهٔ آن خوش خرام را 19شمارهٔ ۳۲: به پیری عشق سازد شوخ‌تر طبع جوانم ...20شمارهٔ ۳۳: علاج عقدهٔ دلتنگی، آسان است عاشق ر ...21شمارهٔ ۳۴: از آن روزی که گم کردم، سراغ آرمیدن ...22شمارهٔ ۳۵: کنم رنگین تر از دامان گلچین، چشم خ ...23شمارهٔ ۳۶: خدا درمانده نگذارد به عالم، بی نصی ...24شمارهٔ ۳۷: به شهد لفظ و معنی، رهنما گشتیم دور ...25شمارهٔ ۳۸: دل بر سر تیر است، گشاییم کمین را 26شمارهٔ ۳۹: حریف نقش کج گر نیستی این بدقماران ...27شمارهٔ ۴۰: خدایا الفتی ده، با دل آزرده، لالان ...28شمارهٔ ۴۱: عتاب تلخ او شیرین کن جانهاست، مستا ...29شمارهٔ ۴۲: آمال کوته است ز دنیا بریده را 30شمارهٔ ۴۳: رنگین بود سخن، دل در خون تپیده را 31شمارهٔ ۴۴: مردان کنند خوش، غم و هجر همیشه را 32شمارهٔ ۴۵: جام عتاب داده ای، غمزه کینه خواه ر ...33شمارهٔ ۴۶: اگر بینم شبی در خواب، روز خردسالی ...34شمارهٔ ۴۷: به پیری می کشیم آسوده، بار زندگانی ...35شمارهٔ ۴۸: حق تعلیم دارم، خوش قدانِ بوستانی ر ...36شمارهٔ ۴۹: نباشد ناقه ای جز شوق، مجنون الهی ر ...37شمارهٔ ۵۰: بلای جان، زبان تلخ باشد، اهل دعوی ...38شمارهٔ ۵۱: خوش آن ساعت که، بر بالین خرامی، خا ...39شمارهٔ ۵۲: ز دورم دید، اجازت داد عزم جان فشان ...40شمارهٔ ۵۳: نبود آرامشی، شیب و شباب زندگانی را 41شمارهٔ ۵۴: از سر من چرا کشد، سرو قد تو پای را 42شمارهٔ ۵۵: ز دوری خاطرم تنگ است و نتوانم رسید ...43شمارهٔ ۵۶: غم دل از می و مطرب مرا فزود اینجا 44شمارهٔ ۵۷: سخنور چون شدی، خاموش بنشین چون نگی ...45شمارهٔ ۵۸: ترانه کرد صریر نیم، دراز اینجا 46شمارهٔ ۵۹: نخواهد برد جان از رشک ما خصم عنود ...47شمارهٔ ۶۰: هرزه دراست در رهش، سینه چاک چاک ما 48شمارهٔ ۶۱: که خواهد کرد یاد از خستگان بی نوا ...49شمارهٔ ۶۲: از عکس رخش باده فروش است دل ما 50شمارهٔ ۶۳: با اشک روان، قطره زنان است دل ما 51شمارهٔ ۶۴: ندید از گرد راهش، دیده هرگز سرمه و ...52شمارهٔ ۶۵: به جان بستیم پیمان محبّت، عشوه ساز ...53شمارهٔ ۶۶: خاک آسوده، چو سیماب شد ازگریهٔ ما 54شمارهٔ ۶۷: مپرس از شورش صحرای دل دیوانهٔ ما ر ...55شمارهٔ ۶۸: چراغ کلبهٔ درویش، نور ماه می باشد 56شمارهٔ ۶۹: غم عشقت خلاص ازرنج دنیا می کند ما ...57شمارهٔ ۷۰: جدایی نیست از لیلی، دل دیوانهٔ ما ...58شمارهٔ ۷۱: هم آغوش است، سیل خانه زادی منزل ما ...59شمارهٔ ۷۲: تیغ نگه افتاده گران قاتل ما را 60شمارهٔ ۷۳: این است که دل برده و خون کرده بسی ...61شمارهٔ ۷۴: کاش بیرون فتد از سینه دل زار مرا 62شمارهٔ ۷۵: ای که در کشتن عشاق درنگ است تو را 63شمارهٔ ۷۶: افروخت بخت تیره، ز اشک مدام ما 64شمارهٔ ۷۷: بهار آمد که می در جام میخوران شود ...65شمارهٔ ۷۸: به بازاری که دلق میگساران می شود پ ...66شمارهٔ ۷۹: داغ است و سینه در عشق، صبح و ستاره ...67شمارهٔ ۸۰: گذرد گرم ز دل، آه سحرگاهی ما 68شمارهٔ ۸۱: به این شوخی اگر ریزد، سخن مستانه ز ...69شمارهٔ ۸۲: زهی ز خط تو خرّم، بهار مشربها 70شمارهٔ ۸۳: ای از تو داغ بر جگر لاله زارها 71شمارهٔ ۸۴: این است، سرود من و بلبل به چمنها 72شمارهٔ ۸۵: ای امّت نگاه تو، جادو خیالها 73شمارهٔ ۸۶: آشفته چو من نبود، سنبل به گلستانها 74شمارهٔ ۸۷: چو تر هرگز نگردید، از می وصل تو دا ...75شمارهٔ ۸۸: چه شد مهر جهان آرای من، آن گرم جوش ...76شمارهٔ ۸۹: نباشد دل چرا از لطف یار، امّیدوار ...77شمارهٔ ۹۰: شد قسمت خال تو،که مشک ختن ماست 78شمارهٔ ۹۱: شراب تشنه بسی موج زد، ایاغ کجاست 79شمارهٔ ۹۲: فصل بهار عشق و تماشای اشک ماست 80شمارهٔ ۹۳: دعوی گر جاهل، به بغل دشمن خود داشت 81شمارهٔ ۹۴: روزی که غمزه اش به من خسته جنگ داش ...82شمارهٔ ۹۵: با چشم سیر، نعمت دنیا چه حاجت است 83شمارهٔ ۹۶: مستی چشم یار، ز پیمانه خود است 84شمارهٔ ۹۷: خار رهت، به روضهٔ رضوان برابر است 85شمارهٔ ۹۸: تا بود داغها، دل آزرده حال داشت 86شمارهٔ ۹۹: کاو کاو مژه ی من به جگر خون نگذاشت 87شمارهٔ ۱۰۰: تاراج صبر، دور نگاهش رواج داشت 88شمارهٔ ۱۰۱: دامن فشاند و شمع مزارم به باد داش ...89شمارهٔ ۱۰۲: در پرده دل، جلوه گری بار دگر داشت 90شمارهٔ ۱۰۳: بیگانگی، به مشرب ما آشناتر است 91شمارهٔ ۱۰۴: غافل که سینه، آتش آهن گداز داشت 92شمارهٔ ۱۰۵: آن روز، شب تیرهٔ ما هم سحری داشت 93شمارهٔ ۱۰۶: ایّام غمم، مرا بهار است 94شمارهٔ ۱۰۷: به گلشنی که رخش، گوشهٔ نقاب شکست 95شمارهٔ ۱۰۸: نشئهٔ فیض، در آب و گِل درویشان اس ...96شمارهٔ ۱۰۹: همدم سنجیده گفتاران، لب پیمانه اس ...97شمارهٔ ۱۱۰: هر سو که بود میل تو، جای تو همان ...98شمارهٔ ۱۱۱: دیوانه، عاقلانه به هامون گریخته س ...99شمارهٔ ۱۱۲: بر لبم حرف دهان تنگ یار افتاده اس ...100شمارهٔ ۱۱۳: روشن از حیرت دل شد که دلارایی هست 101شمارهٔ ۱۱۴: بال و پر گر به اسیری نبود پروا نی ...102شمارهٔ ۱۱۵: طوفان فتنه است و کسی دستگیر نیست 103شمارهٔ ۱۱۶: چون شمع، بی سبب نفسم جانگداز نیست 104شمارهٔ ۱۱۷: زاهد خمیده است چو چنگ و ملول نیست 105شمارهٔ ۱۱۸: مستمع گر نکند فهم، غم اینم نیست 106شمارهٔ ۱۱۹: مدتی شد که در این بزم سخن سازی نی ...107شمارهٔ ۱۲۰: پی برده هر که، وادیِ دل جلوه گاه ...108شمارهٔ ۱۲۱: نتوانست به موی کمر یار آویخت 109شمارهٔ ۱۲۲: بی باده سیه مست، شب از یاسمن کیست 110شمارهٔ ۱۲۳: این داغ دلفروز ندانم چراغ کیست 111شمارهٔ ۱۲۴: دو نان، به دل زنند سنان از زبان ب ...112شمارهٔ ۱۲۵: دل از یادش، در آغوش من شیدا نمی گ ...113شمارهٔ ۱۲۶: ز بی برگی، ره الفت دلم بر دوستان ...114شمارهٔ ۱۲۷: کجا دلبستگی عاشق به حسن بی وفا دا ...115شمارهٔ ۱۲۸: عشق در سینهٔ من، لاله ستان ها دار ...116شمارهٔ ۱۲۹: سامان پریشان دلی اندوخته دارم 117شمارهٔ ۱۳۰: آتشکده ای در جگر سوخته دارم 118شمارهٔ ۱۳۱: ز بی مهریّ او، داغم چراغ مرده ای ...119شمارهٔ ۱۳۲: شوریده سرم، طرهٔ پیچان تو دارد 120شمارهٔ ۱۳۳: شکرخند دلم خواهش ز لعل می کشی دار ...121شمارهٔ ۱۳۴: گزند کوکب از کژدم فزون جان را زیا ...122شمارهٔ ۱۳۵: دگر خونابه دل، دیده را آلودنی دار ...123شمارهٔ ۱۳۶: تپش سینهٔ ما، بانگ درایی دارد 124شمارهٔ ۱۳۷: عمر گذران، فکر مه و سال ندارد 125شمارهٔ ۱۳۸: با داغ محبت، دل دیوانه نسازد 126شمارهٔ ۱۳۹: شراب خون من، آن مست را مخمور می س ...127شمارهٔ ۱۴۰: مریض زهد را آن روی آتشناک می سازد 128شمارهٔ ۱۴۱: ز افسانه کی به شب، مژهٔ ما به هم ...129شمارهٔ ۱۴۲: هرکس که نظر باز به آن زلف دوتا شد 130شمارهٔ ۱۴۳: سخن چون می سرایم، کلک شکربار می س ...131شمارهٔ ۱۴۴: رنگت به خون لاله، قدح در خمار زد 132شمارهٔ ۱۴۵: شراب لعلی آن نوش لب، به ما چه رسد 133شمارهٔ ۱۴۶: بلاکش عاشقی کو با غم جانانه می سا ...134شمارهٔ ۱۴۷: نقاب آنجا که از رخسارهٔ جانانه بر ...135شمارهٔ ۱۴۸: قاصد سخنی از لب یارم نرسانید 136شمارهٔ ۱۴۹: آن قدر کرد تپیدن که به آرام رساند 137شمارهٔ ۱۵۰: آتشی گرمتر از آتش محرومی نیست 138شمارهٔ ۱۵۱: به دنیا قدر ارباب مذلت بیش می باش ...139شمارهٔ ۱۵۲: در طمع، کام دل بی بصران می باشد 140شمارهٔ ۱۵۳: تذرو دل، اسیر سرو آزاد تو می باشد 141شمارهٔ ۱۵۴: خون من تیغ تو آندم که به خاک افشا ...142شمارهٔ ۱۵۵: چر با سردی دی بلبلان را کینه می ب ...143شمارهٔ ۱۵۶: دلم در زلف او، از سینه نالان بیشت ...144شمارهٔ ۱۵۷: نقش مراد دنیا، نقش بر آب باشد 145شمارهٔ ۱۵۸: سخنم چو هست، در دل نمک سراب باشد 146شمارهٔ ۱۵۹: پریشان سنبلش، دیباچهٔ احوال من با ...147شمارهٔ ۱۶۰: خیالت مونس جان اسیران در بدن باشد 148شمارهٔ ۱۶۱: با دل غم آن رشک پری، ساخته باشد 149شمارهٔ ۱۶۲: خوشا چشمی که محو لذّت نظّاره ای ب ...150شمارهٔ ۱۶۳: ز غیرت، آب گوهر نخل عزّت را به جو ...151شمارهٔ ۱۶۴: آب دیده ام خونین، آهم آتشین باشد 152آب دیده ام خونین، آهم آتشین باشد عاشقم به کا ...153شمارهٔ ۱۶۶: به رنگین جلوه ای در خون کشیدی، گو ...154شمارهٔ ۱۶۷: نخل مرا شکوفهٔ صبح امید شد 155شمارهٔ ۱۶۸: ساقی مباد عیدی ما کوتهی شود 156شمارهٔ ۱۶۹: پایان ناز او چو به بیگانگی کشید 157شمارهٔ ۱۷۰: کی نشئهٔ صهبا، دل غمناک گشاید 158شمارهٔ ۱۷۱: آزاده، از حیات خود آزار می کشد 159شمارهٔ ۱۷۲: جز آتش بهار هوا را که بشکند 160شمارهٔ ۱۷۳: آن کیست تا ز کار کسی عقده واکند 161شمارهٔ ۱۷۴: چهره نما که در چمن، شور هزار گل ک ...162شمارهٔ ۱۷۵: اگر یادم، چمن پرورد آغوشش نخواهد ...163شمارهٔ ۱۷۶: به دنیا سر فرو ناوردنم بالین راحت ...164شمارهٔ ۱۷۷: نگاه خشم، چشم شوخ او را زیب دیگر ...165شمارهٔ ۱۷۸: تا زلف تو بر دوش و برم سایه فکن ش ...166شمارهٔ ۱۷۹: همّت آن است که در پیش کرم، دون نش ...167شمارهٔ ۱۸۰: تقلید من فزونی یاران نمی شود 168شمارهٔ ۱۸۱: مباد، نفس ز قید خرد گشاده شود 169شمارهٔ ۱۸۲: هما که بال و پر خویش سایبان تو دا ...170شمارهٔ ۱۸۳: کی ترک مکر و حیله به احباب می کند 171شمارهٔ ۱۸۴: آن مشکبو غزال ز چشمم گذار کرد 172شمارهٔ ۱۸۵: صحرانورد وحشتم، آن خط و خال کرد 173شمارهٔ ۱۸۶: این عشق تازه دیده به اشکم دچار کر ...174شمارهٔ ۱۸۷: پریشانی ز احسان، بحر بی پایان نمی ...175شمارهٔ ۱۸۸: کسی درد سخن، تا دل نگردد خون چه م ...176شمارهٔ ۱۸۹: چون نقش آن خط و خال، لوح خیال گیر ...177شمارهٔ ۱۹۰: دل از وحشت سرای عالم غدّار می گیر ...178شمارهٔ ۱۹۱: از روی لاله رنگ تو خون جوش می زند 179شمارهٔ ۱۹۲: این باخته نقشان که درین خانهٔ تنگ ...180شمارهٔ ۱۹۳: یکایک از نظرم نور پیکران رفتند 181شمارهٔ ۱۹۴: گر چه در بزم جهان، گردن میناست بل ...182شمارهٔ ۱۹۵: شور مستی از دل دیوانهٔ ما شد بلند 183شمارهٔ ۱۹۶: تا حرفی از آن لعل می آلود برآمد 184شمارهٔ ۱۹۷: از نالهٔ من خامه خوش آهنگ برآمد 185شمارهٔ ۱۹۸: سختی به ضعیفان جهان بی سبب آید 186شمارهٔ ۱۹۹: صفای عارضش، رنگ از رخ مهتاب بزدای ...187شمارهٔ ۲۰۰: مکن کاری که حرفی از زبان من برون ...188شمارهٔ ۲۰۱: به دل گفتم که خواهد غمزهٔ نامهربا ...189شمارهٔ ۲۰۲: ز هر چاکی که دارد سینه من، بوی خو ...190شمارهٔ ۲۰۳: گیاه خرّمی از تربت پاکم نمی روید 191شمارهٔ ۲۰۴: درنگ ازکاروان ما سبکباران نمی آید 192شمارهٔ ۲۰۵: مداوای جنون از دیده بی خواب می آی ...193شمارهٔ ۲۰۶: وجود کاملان بر ناقصان دشوار می آی ...194شمارهٔ ۲۰۷: ز معراج خریّت، خواجه سنگین بار می ...195شمارهٔ ۲۰۸: ز هجران کار دلتنگی به سامان دیر م ...196شمارهٔ ۲۰۹: در آن محفل که شمع من، تجلی ساز می ...197شمارهٔ ۲۱۰: با سفلگان شراکت روزی، زیان بود 198شمارهٔ ۲۱۱: دمهای زنده را، از اجل کی زیان بود 199شمارهٔ ۲۱۲: امشب که از نظر مه من درگذاره بود 200شمارهٔ ۲۱۳: مرنج از طعنهٔ خصم و مکن عرض کمال ...201شمارهٔ ۲۱۴: در بهاری که مرا بال و پرافشانی بو ...202شمارهٔ ۲۱۵: خجل چون بید مجنون گشتم از نشو و ن ...203شمارهٔ ۲۱۶: تشنه کامان حسد خون مرا نوشیدند 204شمارهٔ ۲۱۷: گهر چون سفته گردد، همچو اشک از دی ...205شمارهٔ ۲۱۸: شود چون جوهر آیینه پیدا، تار می ا ...206شمارهٔ ۲۱۹: عزلت طلب از پایهٔ اقبال نیفتد 207شمارهٔ ۲۲۰: ز شیرین کاری من، بیستون آباد می گ ...208شمارهٔ ۲۲۱: نمی دانم چه سودا در سر مخمور می گ ...209شمارهٔ ۲۲۲: دل از قفس سینه، دم سرد برآورد 210شمارهٔ ۲۲۳: زلف سیهش، آتش بیداد برآورد 211شمارهٔ ۲۲۴: ترسم که بر لبی، سخن آن میان رود 212شمارهٔ ۲۲۵: دلم، شب بر خس و خاشاک کویش تا سحر ...213شمارهٔ ۲۲۶: تن سختی کشم چون در خروش آید، روان ...214شمارهٔ ۲۲۷: ساغر ای عشق به اندازهٔ مخمور بیار 215شمارهٔ ۲۲۸: تیغ ستمت از می پرزور گران تر 216شمارهٔ ۲۲۹: سیمین عذار اوست، ز خط خوش عیارتر 217شمارهٔ ۲۳۰: چمن، به سایه نشینان خرمی بگذار 218شمارهٔ ۲۳۱: کنون ز تربتم ای شوخ، سرگران مگذر 219شمارهٔ ۲۳۲: می آید از کوی مغان طرز طربناکش نگ ...220شمارهٔ ۲۳۳: با آنکه نیست از تو بتی دلنوازتر 221شمارهٔ ۲۳۴: گرفتار تو را در دور خط، شد کام جا ...222شمارهٔ ۲۳۵: ای زلف، پریشان شدگانیم، خبر گیر 223شمارهٔ ۲۳۶: ز خط شده ست عذارش بنفشه زار امروز 224شمارهٔ ۲۳۷: یک ره درآ به دیده و مستی بهانه سا ...225شمارهٔ ۲۳۸: دل طلب کرد، از آن غمزه، عتابی که ...226شمارهٔ ۲۳۹: خون گر نخورد زان لب میگون، چه کند ...227شمارهٔ ۲۴۰: بسته پای چو من بی پر و بالی که مپ ...228شمارهٔ ۲۴۱: از چرخ تنک حوصله، پروا چه کند کس 229شمارهٔ ۲۴۲: غنچه دیدی و دل تنگ ندیدی، افسوس 230شمارهٔ ۲۴۳: نمی کشد، دل ما را به دام و دانهٔ ...231شمارهٔ ۲۴۴: نمی بینم به مسجد رونق، از دلمرده ...232شمارهٔ ۲۴۵: برده شوریدگیم از خود و صهبا در پی ...233شمارهٔ ۲۴۶: لقمه ای را ممسک از آزادگان دارد د ...234شمارهٔ ۲۴۷: سرفرازی طلب از همّت مردانهٔ عشق 235شمارهٔ ۲۴۸: ای آنکه زدی بر قدح، امروز مرا سنگ 236شمارهٔ ۲۴۹: فرش داغ، ار نشود بستر بیماری دل 237شمارهٔ ۲۵۰: در بتکده نامحرم و در کعبه غریبم 238شمارهٔ ۲۵۱: به عشق روی تو، چون لاله داغ می طل ...239شمارهٔ ۲۵۲: ز پی بیگانه خویی را، به امّید وفا ...240شمارهٔ ۲۵۳: در کشور ایجاد، ندانم چه گلستم 241شمارهٔ ۲۵۴: من نازک دل از زخم زبان بسیار می ر ...242شمارهٔ ۲۵۵: غبار گشتم و سرگشته وار می گردم 243شمارهٔ ۲۵۶: به راه آن وفا دشمن، سر و جان شاد ...244شمارهٔ ۲۵۷: نشود گشاده چون نی، گرهی ز کار درد ...245شمارهٔ ۲۵۸: حاصلی که خرمن شد، نذر خوشه چین دا ...246شمارهٔ ۲۵۹: صبوحی می کند تکلیف، کز می کام برد ...247شمارهٔ ۲۶۰: شمع سان، دیده پرآتش مژه پرنم دارم 248شمارهٔ ۲۶۱: خموشم چون قلم امّا، نوا در آستین ...249شمارهٔ ۲۶۲: زد نقش سخن سکهٔ جاوید به نامم 250شمارهٔ ۲۶۳: قناعت چون گهر، با ساغر و مینای خو ...251شمارهٔ ۲۶۴: دمد از چاکهای سینه شیون، تا نفس د ...252شمارهٔ ۲۶۵: نه یاد مصر و نه پروای کاروان دارم 253شمارهٔ ۲۶۶: ز شمع خامه، هر جا در میان افسانه ...254شمارهٔ ۲۶۷: جز وصل علاج دل بیچاره ندارم 255شمارهٔ ۲۶۸: به هرگلشن که شور از شیون مستانه ا ...256شمارهٔ ۲۶۹: از دل، به فرات مژه راهی ست چه ساز ...257شمارهٔ ۲۷۰: به صد شوریدگی، از بزم آن بی باک ب ...258شمارهٔ ۲۷۱: زبان و سود، شد در عشق بی پروا فرا ...259شمارهٔ ۲۷۲: از ضعف مشکل آید، چون می برد ز خوی ...260شمارهٔ ۲۷۳: ز ابر دیده در هر گل، زمین کشته ای ...261شمارهٔ ۲۷۴: با ماست، لطف چشم تغافل پناه،کم 262شمارهٔ ۲۷۵: شکایت نیست، مطلب ناله آهنگ است می ...263شمارهٔ ۲۷۶: بیهوده نگشتم به سراپای دو عالم 264شمارهٔ ۲۷۷: ز رنگش، اشک گلگون بادهٔ نابی ست د ...265شمارهٔ ۲۷۸: دل و جان نژند را مانم 266شمارهٔ ۲۷۹: نکرد عشق تو، مطلب روای خویشتنم 267شمارهٔ ۲۸۰: خزان چه می برد از نوبهار رنگینم 268شمارهٔ ۲۸۱: آسان به جلوه های تو، از جا نمی رو ...269شمارهٔ ۲۸۲: چو سایه در قدم سرو خوش خرام توام 270شمارهٔ ۲۸۳: سیاهی را، به اشک از دیدهٔ خود کام ...271شمارهٔ ۲۸۴: رنگین شد از رخت، چو رگ گل، نظاره ...272شمارهٔ ۲۸۵: ز دل برخاست شوری، دیدهٔ داغ درون ...273شمارهٔ ۲۸۶: زانوی بی کسی هاست، بالین خستهٔ من 274شمارهٔ ۲۸۷: نماید بی سبب حاصل، مسبب مدعای من 275شمارهٔ ۲۸۸: نهانی کرده ای یغما، دل من 276شمارهٔ ۲۸۹: باده بیار و هوش را، از سر ما روان ...277شمارهٔ ۲۹۰: لخت دل با سینه از اشک مدام آمد بر ...278شمارهٔ ۲۹۱: صید از حرم کشد، خم جعد بلند تو 279شمارهٔ ۲۹۲: ز تکبیر فنا، حاضر نشد وقت نماز تو 280شمارهٔ ۲۹۳: دارم دلی دو نیم، ز تیغ زبان تو 281شمارهٔ ۲۹۴: صفای وقت، ز دل های بی غبار بجو 282شمارهٔ ۲۹۵: عریان ز صافی طینتی، از پردهٔ نیرن ...283شمارهٔ ۲۹۶: ای تهیدست، به امّید و امل غره مشو 284شمارهٔ ۲۹۷: به دنبال خرام آن پری رو 285شمارهٔ ۲۹۸: افسرده ایم، جام می خوشگوار کو 286شمارهٔ ۲۹۹: سوخته جان دلم یکی، سنبل مشک فام، ...287شمارهٔ ۳۰۰: به عاشقی، شده ام شهرهٔ جهان از تو 288شمارهٔ ۳۰۱: چون لب نایی و نی، پرده سرایان من ...289شمارهٔ ۳۰۲: طرف نقاب اگر کشی، از رخ نازنین فر ...290شمارهٔ ۳۰۳: مستی فزوده است تو را، در بر آینه 291شمارهٔ ۳۰۴: دل از وفا به خاطر جانان گران شده 292شمارهٔ ۳۰۵: ای خدا، یار مرا میل خریدارش ده 293شمارهٔ ۳۰۶: ای دل به زیر خاک تپیدن چه فایده 294شمارهٔ ۳۰۷: دردت به دوای دل بی تاب رسیده 295شمارهٔ ۳۰۸: تا شانه خشک دستم، بی زلف یار ماند ...296شمارهٔ ۳۰۹: مکن ای بلبل آزرده دل، از خار گله 297شمارهٔ ۳۱۰: صبح است و عزم کوی خرابات کردهای 298شمارهٔ ۳۱۱: به خاموشی سپندم گفت، در بزم پریزا ...299شمارهٔ ۳۱۲: به بالینم نشستی، قد به ناز افراشت ...300شمارهٔ ۳۱۳: من بلبلم و گلبن من یار منستی 301شمارهٔ ۳۱۴: سخنها از وفا می گفتی و جور و جفا ...302شمارهٔ ۳۱۵: غم دل با تو زان گوبم،که دانم شاد ...303شمارهٔ ۳۱۶: دلم را، کرده یک پیمانه خون، لعل م ...304شمارهٔ ۳۱۷: گذشت آن دور کز ساغر، کند یاری مرا ...305شمارهٔ ۳۱۸: شد صید دلم بستهٔ فتراک سواری 306شمارهٔ ۳۱۹: مطرب سرود شوق به مستان چه می بری 307شمارهٔ ۳۲۰: خزان رنگ زردم را، میِ نابی نشد رو ...308شمارهٔ ۳۲۱: خوش آن ساعت که از فیض سحر شاداب ب ...309شمارهٔ ۳۲۲: ای خطِّ لب یار، نمایان شده باشی 310شمارهٔ ۳۲۳: ز مستی، خون دل را، باده می انگاشت ...311شمارهٔ ۳۲۴: نوای پرده سوزم، از کجا پیدا کند گ ...312شمارهٔ ۳۲۵: ببین که هست لبم، بلبل بهار خطی 313شمارهٔ ۳۲۶: سحاب خشک، دیگر از کجا پیدا کند اش ...314شمارهٔ ۳۲۷: نشد از گریهٔ مستانه ساقی، دل کنم ...315شمارهٔ ۳۲۸: دارم گل زخمی به جگر تازه و تر، ها ...316شمارهٔ ۳۲۹: ای که بر دیدهٔ اغیار خرامی داری 317شمارهٔ ۳۳۰: ای برق حسن، شعله به باغ که می زنی 318شمارهٔ ۳۳۱: گره، ز ابروی مسکین نواز وا نکنی 319شمارهٔ ۳۳۲: بی داغ عشق، بر در دل ها چه می روی 320شمارهٔ ۳۳۳: ناصح، سخن چه بیهُده از پند می کنی 321شمارهٔ ۳۳۴: ای دل، ترحمی به گناهی نمی کنی 322شمارهٔ ۳۳۵: می رود صید دلم، سخت کمانی در پی 323شمارهٔ ۳۳۶: بستم چو دل به مهر تو، نامهربان شد ...324شمارهٔ ۳۳۷: تا کی از عشوه، فریب دل ناکام دهی 325شمارهٔ ۳۳۸: نی می دهد از اصل مقامات صدایی 326شمارهٔ ۳۳۹: بنواخت نی را، لبهای نایی 327شمارهٔ ۳۴۰: شکیبایی بود کار دلم، با گرمی خویی 328شمارهٔ ۳۴۱: ای ناله، چند در غم دل دردسر دهی 329شمارهٔ ۳۴۲: تلاش فکر ما را از سخن لافان چه می ...330شمارهٔ ۳۴۳: نماند از گرد غم، در سینه ام جای ش ...331شمارهٔ ۳۴۴: اگر نه در جهان سرچشمه ی حیوان بود ...

نظرات

نام خود را وارد کنید

متن نظر را وارد کنید

برداشت از داده های تارنمای گنجینه فارسی با یادکرد منبع آزاد میباشد. گنجینه فارسی 1400.

طراحی سایت و بهینه سازی سایت توسط شرکت مهندسی آبی

آمارگیر وبلاگ