به تارنماری گنجینه فارسی خوش آمدید. لطفا در معرفی تارنمای گنجینه فارسی ما را یاری بفرمایید

منوی دسترسی

کتابخانه دیجیتال

حزین لاهیجی

حزین لاهیجیغزلیات ناتمامشمارهٔ ۱۳: می لعلی ز ساغر می کشم، تبخاله لب را

2590عکس بساز

با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

می لعلی ز ساغر می کشم، تبخاله لب را

لب مخمور من نوشید این جام لبالب را

بهشت جاودانی، دستگاه بوسه اش دارد

دهان تنگ او داده ست وسعت، حسن مشرب را

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید

فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

1شمارهٔ ۱۲: شرار آتش دل، شبنم است باغ مرا 2شمارهٔ ۱۳: می لعلی ز ساغر می کشم، تبخاله لب ر ...3شمارهٔ ۱۴: نمی داند دل آگاه، در دنیا فراغت را 4شمارهٔ ۱۵: سلطان همّتم، ز جهان شسته دست را 5شمارهٔ ۱۶: باغ و بهار سازد، جیب و کنار خود را 6شمارهٔ ۱۷: خوش آنکه غازه گر آیم رخ فرنگ تو را 7شمارهٔ ۱۸: نبرده لذت دیدار دلگشای تو را 8شمارهٔ ۱۹: گران جان می کند، تعظیم بی جا اهل د ...9شمارهٔ ۲۰: یاسمین بنده شود چاک گریبان تو را 10شمارهٔ ۲۱: به داغ عشق پروردم، بهار خاطر خود ر ...11شمارهٔ ۲۲: تا در سخن درآرم، شیرین زبان خود را 12شمارهٔ ۲۳: نبخشیدی به مگن یکبار، جام باده خود ...13شمارهٔ ۲۴: بهار خط، گل و می شد، نگاه فتنه مست ...14شمارهٔ ۲۵: هجوم گریهٔ تلخ و خروش ناله های من 15شمارهٔ ۲۶: کدامین دیده سازد سرمه، گرد جلوه گا ...16شمارهٔ ۲۷: ادا سازد به خاموشی، لب او گفتگویش ...17شمارهٔ ۲۸: ای از تو، پریشان نظری آینه ها را 18شمارهٔ ۲۹: دعوی ست با شعر ترم، آن دشمن ادراک ...19شمارهٔ ۳۰: قامت شده‌ست خم، من دیرینه سال را 20شمارهٔ ۳۱: گشتم اسیر، جلوهٔ آن خوش خرام را 21شمارهٔ ۳۲: به پیری عشق سازد شوخ‌تر طبع جوانم ...22شمارهٔ ۳۳: علاج عقدهٔ دلتنگی، آسان است عاشق ر ...23شمارهٔ ۳۴: از آن روزی که گم کردم، سراغ آرمیدن ...24شمارهٔ ۳۵: کنم رنگین تر از دامان گلچین، چشم خ ...25شمارهٔ ۳۶: خدا درمانده نگذارد به عالم، بی نصی ...26شمارهٔ ۳۷: به شهد لفظ و معنی، رهنما گشتیم دور ...27شمارهٔ ۳۸: دل بر سر تیر است، گشاییم کمین را 28شمارهٔ ۳۹: حریف نقش کج گر نیستی این بدقماران ...29شمارهٔ ۴۰: خدایا الفتی ده، با دل آزرده، لالان ...30شمارهٔ ۴۱: عتاب تلخ او شیرین کن جانهاست، مستا ...31شمارهٔ ۴۲: آمال کوته است ز دنیا بریده را 32شمارهٔ ۴۳: رنگین بود سخن، دل در خون تپیده را 33شمارهٔ ۴۴: مردان کنند خوش، غم و هجر همیشه را 34شمارهٔ ۴۵: جام عتاب داده ای، غمزه کینه خواه ر ...35شمارهٔ ۴۶: اگر بینم شبی در خواب، روز خردسالی ...36شمارهٔ ۴۷: به پیری می کشیم آسوده، بار زندگانی ...37شمارهٔ ۴۸: حق تعلیم دارم، خوش قدانِ بوستانی ر ...38شمارهٔ ۴۹: نباشد ناقه ای جز شوق، مجنون الهی ر ...39شمارهٔ ۵۰: بلای جان، زبان تلخ باشد، اهل دعوی ...40شمارهٔ ۵۱: خوش آن ساعت که، بر بالین خرامی، خا ...41شمارهٔ ۵۲: ز دورم دید، اجازت داد عزم جان فشان ...42شمارهٔ ۵۳: نبود آرامشی، شیب و شباب زندگانی را 43شمارهٔ ۵۴: از سر من چرا کشد، سرو قد تو پای را 44شمارهٔ ۵۵: ز دوری خاطرم تنگ است و نتوانم رسید ...45شمارهٔ ۵۶: غم دل از می و مطرب مرا فزود اینجا 46شمارهٔ ۵۷: سخنور چون شدی، خاموش بنشین چون نگی ...47شمارهٔ ۵۸: ترانه کرد صریر نیم، دراز اینجا 48شمارهٔ ۵۹: نخواهد برد جان از رشک ما خصم عنود ...49شمارهٔ ۶۰: هرزه دراست در رهش، سینه چاک چاک ما 50شمارهٔ ۶۱: که خواهد کرد یاد از خستگان بی نوا ...51شمارهٔ ۶۲: از عکس رخش باده فروش است دل ما 52شمارهٔ ۶۳: با اشک روان، قطره زنان است دل ما 53شمارهٔ ۶۴: ندید از گرد راهش، دیده هرگز سرمه و ...54شمارهٔ ۶۵: به جان بستیم پیمان محبّت، عشوه ساز ...55شمارهٔ ۶۶: خاک آسوده، چو سیماب شد ازگریهٔ ما 56شمارهٔ ۶۷: مپرس از شورش صحرای دل دیوانهٔ ما ر ...57شمارهٔ ۶۸: چراغ کلبهٔ درویش، نور ماه می باشد 58شمارهٔ ۶۹: غم عشقت خلاص ازرنج دنیا می کند ما ...59شمارهٔ ۷۰: جدایی نیست از لیلی، دل دیوانهٔ ما ...60شمارهٔ ۷۱: هم آغوش است، سیل خانه زادی منزل ما ...61شمارهٔ ۷۲: تیغ نگه افتاده گران قاتل ما را 62شمارهٔ ۷۳: این است که دل برده و خون کرده بسی ...63شمارهٔ ۷۴: کاش بیرون فتد از سینه دل زار مرا 64شمارهٔ ۷۵: ای که در کشتن عشاق درنگ است تو را 65شمارهٔ ۷۶: افروخت بخت تیره، ز اشک مدام ما 66شمارهٔ ۷۷: بهار آمد که می در جام میخوران شود ...67شمارهٔ ۷۸: به بازاری که دلق میگساران می شود پ ...68شمارهٔ ۷۹: داغ است و سینه در عشق، صبح و ستاره ...69شمارهٔ ۸۰: گذرد گرم ز دل، آه سحرگاهی ما 70شمارهٔ ۸۱: به این شوخی اگر ریزد، سخن مستانه ز ...71شمارهٔ ۸۲: زهی ز خط تو خرّم، بهار مشربها 72شمارهٔ ۸۳: ای از تو داغ بر جگر لاله زارها 73شمارهٔ ۸۴: این است، سرود من و بلبل به چمنها 74شمارهٔ ۸۵: ای امّت نگاه تو، جادو خیالها 75شمارهٔ ۸۶: آشفته چو من نبود، سنبل به گلستانها 76شمارهٔ ۸۷: چو تر هرگز نگردید، از می وصل تو دا ...77شمارهٔ ۸۸: چه شد مهر جهان آرای من، آن گرم جوش ...78شمارهٔ ۸۹: نباشد دل چرا از لطف یار، امّیدوار ...79شمارهٔ ۹۰: شد قسمت خال تو،که مشک ختن ماست 80شمارهٔ ۹۱: شراب تشنه بسی موج زد، ایاغ کجاست 81شمارهٔ ۹۲: فصل بهار عشق و تماشای اشک ماست 82شمارهٔ ۹۳: دعوی گر جاهل، به بغل دشمن خود داشت 83شمارهٔ ۹۴: روزی که غمزه اش به من خسته جنگ داش ...84شمارهٔ ۹۵: با چشم سیر، نعمت دنیا چه حاجت است 85شمارهٔ ۹۶: مستی چشم یار، ز پیمانه خود است 86شمارهٔ ۹۷: خار رهت، به روضهٔ رضوان برابر است 87شمارهٔ ۹۸: تا بود داغها، دل آزرده حال داشت 88شمارهٔ ۹۹: کاو کاو مژه ی من به جگر خون نگذاشت 89شمارهٔ ۱۰۰: تاراج صبر، دور نگاهش رواج داشت 90شمارهٔ ۱۰۱: دامن فشاند و شمع مزارم به باد داش ...91شمارهٔ ۱۰۲: در پرده دل، جلوه گری بار دگر داشت 92شمارهٔ ۱۰۳: بیگانگی، به مشرب ما آشناتر است 93شمارهٔ ۱۰۴: غافل که سینه، آتش آهن گداز داشت 94شمارهٔ ۱۰۵: آن روز، شب تیرهٔ ما هم سحری داشت 95شمارهٔ ۱۰۶: ایّام غمم، مرا بهار است 96شمارهٔ ۱۰۷: به گلشنی که رخش، گوشهٔ نقاب شکست 97شمارهٔ ۱۰۸: نشئهٔ فیض، در آب و گِل درویشان اس ...98شمارهٔ ۱۰۹: همدم سنجیده گفتاران، لب پیمانه اس ...99شمارهٔ ۱۱۰: هر سو که بود میل تو، جای تو همان ...100شمارهٔ ۱۱۱: دیوانه، عاقلانه به هامون گریخته س ...101شمارهٔ ۱۱۲: بر لبم حرف دهان تنگ یار افتاده اس ...102شمارهٔ ۱۱۳: روشن از حیرت دل شد که دلارایی هست 103شمارهٔ ۱۱۴: بال و پر گر به اسیری نبود پروا نی ...104شمارهٔ ۱۱۵: طوفان فتنه است و کسی دستگیر نیست 105شمارهٔ ۱۱۶: چون شمع، بی سبب نفسم جانگداز نیست 106شمارهٔ ۱۱۷: زاهد خمیده است چو چنگ و ملول نیست 107شمارهٔ ۱۱۸: مستمع گر نکند فهم، غم اینم نیست 108شمارهٔ ۱۱۹: مدتی شد که در این بزم سخن سازی نی ...109شمارهٔ ۱۲۰: پی برده هر که، وادیِ دل جلوه گاه ...110شمارهٔ ۱۲۱: نتوانست به موی کمر یار آویخت 111شمارهٔ ۱۲۲: بی باده سیه مست، شب از یاسمن کیست 112شمارهٔ ۱۲۳: این داغ دلفروز ندانم چراغ کیست 113شمارهٔ ۱۲۴: دو نان، به دل زنند سنان از زبان ب ...114شمارهٔ ۱۲۵: دل از یادش، در آغوش من شیدا نمی گ ...115شمارهٔ ۱۲۶: ز بی برگی، ره الفت دلم بر دوستان ...116شمارهٔ ۱۲۷: کجا دلبستگی عاشق به حسن بی وفا دا ...117شمارهٔ ۱۲۸: عشق در سینهٔ من، لاله ستان ها دار ...118شمارهٔ ۱۲۹: سامان پریشان دلی اندوخته دارم 119شمارهٔ ۱۳۰: آتشکده ای در جگر سوخته دارم 120شمارهٔ ۱۳۱: ز بی مهریّ او، داغم چراغ مرده ای ...121شمارهٔ ۱۳۲: شوریده سرم، طرهٔ پیچان تو دارد 122شمارهٔ ۱۳۳: شکرخند دلم خواهش ز لعل می کشی دار ...123شمارهٔ ۱۳۴: گزند کوکب از کژدم فزون جان را زیا ...124شمارهٔ ۱۳۵: دگر خونابه دل، دیده را آلودنی دار ...125شمارهٔ ۱۳۶: تپش سینهٔ ما، بانگ درایی دارد 126شمارهٔ ۱۳۷: عمر گذران، فکر مه و سال ندارد 127شمارهٔ ۱۳۸: با داغ محبت، دل دیوانه نسازد 128شمارهٔ ۱۳۹: شراب خون من، آن مست را مخمور می س ...129شمارهٔ ۱۴۰: مریض زهد را آن روی آتشناک می سازد 130شمارهٔ ۱۴۱: ز افسانه کی به شب، مژهٔ ما به هم ...131شمارهٔ ۱۴۲: هرکس که نظر باز به آن زلف دوتا شد 132شمارهٔ ۱۴۳: سخن چون می سرایم، کلک شکربار می س ...133شمارهٔ ۱۴۴: رنگت به خون لاله، قدح در خمار زد 134شمارهٔ ۱۴۵: شراب لعلی آن نوش لب، به ما چه رسد 135شمارهٔ ۱۴۶: بلاکش عاشقی کو با غم جانانه می سا ...136شمارهٔ ۱۴۷: نقاب آنجا که از رخسارهٔ جانانه بر ...137شمارهٔ ۱۴۸: قاصد سخنی از لب یارم نرسانید 138شمارهٔ ۱۴۹: آن قدر کرد تپیدن که به آرام رساند 139شمارهٔ ۱۵۰: آتشی گرمتر از آتش محرومی نیست 140شمارهٔ ۱۵۱: به دنیا قدر ارباب مذلت بیش می باش ...141شمارهٔ ۱۵۲: در طمع، کام دل بی بصران می باشد 142شمارهٔ ۱۵۳: تذرو دل، اسیر سرو آزاد تو می باشد 143شمارهٔ ۱۵۴: خون من تیغ تو آندم که به خاک افشا ...144شمارهٔ ۱۵۵: چر با سردی دی بلبلان را کینه می ب ...145شمارهٔ ۱۵۶: دلم در زلف او، از سینه نالان بیشت ...146شمارهٔ ۱۵۷: نقش مراد دنیا، نقش بر آب باشد 147شمارهٔ ۱۵۸: سخنم چو هست، در دل نمک سراب باشد 148شمارهٔ ۱۵۹: پریشان سنبلش، دیباچهٔ احوال من با ...149شمارهٔ ۱۶۰: خیالت مونس جان اسیران در بدن باشد 150شمارهٔ ۱۶۱: با دل غم آن رشک پری، ساخته باشد 151شمارهٔ ۱۶۲: خوشا چشمی که محو لذّت نظّاره ای ب ...152شمارهٔ ۱۶۳: ز غیرت، آب گوهر نخل عزّت را به جو ...153شمارهٔ ۱۶۴: آب دیده ام خونین، آهم آتشین باشد 154آب دیده ام خونین، آهم آتشین باشد عاشقم به کا ...155شمارهٔ ۱۶۶: به رنگین جلوه ای در خون کشیدی، گو ...156شمارهٔ ۱۶۷: نخل مرا شکوفهٔ صبح امید شد 157شمارهٔ ۱۶۸: ساقی مباد عیدی ما کوتهی شود 158شمارهٔ ۱۶۹: پایان ناز او چو به بیگانگی کشید 159شمارهٔ ۱۷۰: کی نشئهٔ صهبا، دل غمناک گشاید 160شمارهٔ ۱۷۱: آزاده، از حیات خود آزار می کشد 161شمارهٔ ۱۷۲: جز آتش بهار هوا را که بشکند 162شمارهٔ ۱۷۳: آن کیست تا ز کار کسی عقده واکند 163شمارهٔ ۱۷۴: چهره نما که در چمن، شور هزار گل ک ...164شمارهٔ ۱۷۵: اگر یادم، چمن پرورد آغوشش نخواهد ...165شمارهٔ ۱۷۶: به دنیا سر فرو ناوردنم بالین راحت ...166شمارهٔ ۱۷۷: نگاه خشم، چشم شوخ او را زیب دیگر ...167شمارهٔ ۱۷۸: تا زلف تو بر دوش و برم سایه فکن ش ...168شمارهٔ ۱۷۹: همّت آن است که در پیش کرم، دون نش ...169شمارهٔ ۱۸۰: تقلید من فزونی یاران نمی شود 170شمارهٔ ۱۸۱: مباد، نفس ز قید خرد گشاده شود 171شمارهٔ ۱۸۲: هما که بال و پر خویش سایبان تو دا ...172شمارهٔ ۱۸۳: کی ترک مکر و حیله به احباب می کند 173شمارهٔ ۱۸۴: آن مشکبو غزال ز چشمم گذار کرد 174شمارهٔ ۱۸۵: صحرانورد وحشتم، آن خط و خال کرد 175شمارهٔ ۱۸۶: این عشق تازه دیده به اشکم دچار کر ...176شمارهٔ ۱۸۷: پریشانی ز احسان، بحر بی پایان نمی ...177شمارهٔ ۱۸۸: کسی درد سخن، تا دل نگردد خون چه م ...178شمارهٔ ۱۸۹: چون نقش آن خط و خال، لوح خیال گیر ...179شمارهٔ ۱۹۰: دل از وحشت سرای عالم غدّار می گیر ...180شمارهٔ ۱۹۱: از روی لاله رنگ تو خون جوش می زند 181شمارهٔ ۱۹۲: این باخته نقشان که درین خانهٔ تنگ ...182شمارهٔ ۱۹۳: یکایک از نظرم نور پیکران رفتند 183شمارهٔ ۱۹۴: گر چه در بزم جهان، گردن میناست بل ...184شمارهٔ ۱۹۵: شور مستی از دل دیوانهٔ ما شد بلند 185شمارهٔ ۱۹۶: تا حرفی از آن لعل می آلود برآمد 186شمارهٔ ۱۹۷: از نالهٔ من خامه خوش آهنگ برآمد 187شمارهٔ ۱۹۸: سختی به ضعیفان جهان بی سبب آید 188شمارهٔ ۱۹۹: صفای عارضش، رنگ از رخ مهتاب بزدای ...189شمارهٔ ۲۰۰: مکن کاری که حرفی از زبان من برون ...190شمارهٔ ۲۰۱: به دل گفتم که خواهد غمزهٔ نامهربا ...191شمارهٔ ۲۰۲: ز هر چاکی که دارد سینه من، بوی خو ...192شمارهٔ ۲۰۳: گیاه خرّمی از تربت پاکم نمی روید 193شمارهٔ ۲۰۴: درنگ ازکاروان ما سبکباران نمی آید 194شمارهٔ ۲۰۵: مداوای جنون از دیده بی خواب می آی ...195شمارهٔ ۲۰۶: وجود کاملان بر ناقصان دشوار می آی ...196شمارهٔ ۲۰۷: ز معراج خریّت، خواجه سنگین بار می ...197شمارهٔ ۲۰۸: ز هجران کار دلتنگی به سامان دیر م ...198شمارهٔ ۲۰۹: در آن محفل که شمع من، تجلی ساز می ...199شمارهٔ ۲۱۰: با سفلگان شراکت روزی، زیان بود 200شمارهٔ ۲۱۱: دمهای زنده را، از اجل کی زیان بود 201شمارهٔ ۲۱۲: امشب که از نظر مه من درگذاره بود 202شمارهٔ ۲۱۳: مرنج از طعنهٔ خصم و مکن عرض کمال ...203شمارهٔ ۲۱۴: در بهاری که مرا بال و پرافشانی بو ...204شمارهٔ ۲۱۵: خجل چون بید مجنون گشتم از نشو و ن ...205شمارهٔ ۲۱۶: تشنه کامان حسد خون مرا نوشیدند 206شمارهٔ ۲۱۷: گهر چون سفته گردد، همچو اشک از دی ...207شمارهٔ ۲۱۸: شود چون جوهر آیینه پیدا، تار می ا ...208شمارهٔ ۲۱۹: عزلت طلب از پایهٔ اقبال نیفتد 209شمارهٔ ۲۲۰: ز شیرین کاری من، بیستون آباد می گ ...210شمارهٔ ۲۲۱: نمی دانم چه سودا در سر مخمور می گ ...211شمارهٔ ۲۲۲: دل از قفس سینه، دم سرد برآورد 212شمارهٔ ۲۲۳: زلف سیهش، آتش بیداد برآورد 213شمارهٔ ۲۲۴: ترسم که بر لبی، سخن آن میان رود 214شمارهٔ ۲۲۵: دلم، شب بر خس و خاشاک کویش تا سحر ...215شمارهٔ ۲۲۶: تن سختی کشم چون در خروش آید، روان ...216شمارهٔ ۲۲۷: ساغر ای عشق به اندازهٔ مخمور بیار 217شمارهٔ ۲۲۸: تیغ ستمت از می پرزور گران تر 218شمارهٔ ۲۲۹: سیمین عذار اوست، ز خط خوش عیارتر 219شمارهٔ ۲۳۰: چمن، به سایه نشینان خرمی بگذار 220شمارهٔ ۲۳۱: کنون ز تربتم ای شوخ، سرگران مگذر 221شمارهٔ ۲۳۲: می آید از کوی مغان طرز طربناکش نگ ...222شمارهٔ ۲۳۳: با آنکه نیست از تو بتی دلنوازتر 223شمارهٔ ۲۳۴: گرفتار تو را در دور خط، شد کام جا ...224شمارهٔ ۲۳۵: ای زلف، پریشان شدگانیم، خبر گیر 225شمارهٔ ۲۳۶: ز خط شده ست عذارش بنفشه زار امروز 226شمارهٔ ۲۳۷: یک ره درآ به دیده و مستی بهانه سا ...227شمارهٔ ۲۳۸: دل طلب کرد، از آن غمزه، عتابی که ...228شمارهٔ ۲۳۹: خون گر نخورد زان لب میگون، چه کند ...229شمارهٔ ۲۴۰: بسته پای چو من بی پر و بالی که مپ ...230شمارهٔ ۲۴۱: از چرخ تنک حوصله، پروا چه کند کس 231شمارهٔ ۲۴۲: غنچه دیدی و دل تنگ ندیدی، افسوس 232شمارهٔ ۲۴۳: نمی کشد، دل ما را به دام و دانهٔ ...233شمارهٔ ۲۴۴: نمی بینم به مسجد رونق، از دلمرده ...234شمارهٔ ۲۴۵: برده شوریدگیم از خود و صهبا در پی ...235شمارهٔ ۲۴۶: لقمه ای را ممسک از آزادگان دارد د ...236شمارهٔ ۲۴۷: سرفرازی طلب از همّت مردانهٔ عشق 237شمارهٔ ۲۴۸: ای آنکه زدی بر قدح، امروز مرا سنگ 238شمارهٔ ۲۴۹: فرش داغ، ار نشود بستر بیماری دل 239شمارهٔ ۲۵۰: در بتکده نامحرم و در کعبه غریبم 240شمارهٔ ۲۵۱: به عشق روی تو، چون لاله داغ می طل ...241شمارهٔ ۲۵۲: ز پی بیگانه خویی را، به امّید وفا ...242شمارهٔ ۲۵۳: در کشور ایجاد، ندانم چه گلستم 243شمارهٔ ۲۵۴: من نازک دل از زخم زبان بسیار می ر ...244شمارهٔ ۲۵۵: غبار گشتم و سرگشته وار می گردم 245شمارهٔ ۲۵۶: به راه آن وفا دشمن، سر و جان شاد ...246شمارهٔ ۲۵۷: نشود گشاده چون نی، گرهی ز کار درد ...247شمارهٔ ۲۵۸: حاصلی که خرمن شد، نذر خوشه چین دا ...248شمارهٔ ۲۵۹: صبوحی می کند تکلیف، کز می کام برد ...249شمارهٔ ۲۶۰: شمع سان، دیده پرآتش مژه پرنم دارم 250شمارهٔ ۲۶۱: خموشم چون قلم امّا، نوا در آستین ...251شمارهٔ ۲۶۲: زد نقش سخن سکهٔ جاوید به نامم 252شمارهٔ ۲۶۳: قناعت چون گهر، با ساغر و مینای خو ...253شمارهٔ ۲۶۴: دمد از چاکهای سینه شیون، تا نفس د ...254شمارهٔ ۲۶۵: نه یاد مصر و نه پروای کاروان دارم 255شمارهٔ ۲۶۶: ز شمع خامه، هر جا در میان افسانه ...256شمارهٔ ۲۶۷: جز وصل علاج دل بیچاره ندارم 257شمارهٔ ۲۶۸: به هرگلشن که شور از شیون مستانه ا ...258شمارهٔ ۲۶۹: از دل، به فرات مژه راهی ست چه ساز ...259شمارهٔ ۲۷۰: به صد شوریدگی، از بزم آن بی باک ب ...260شمارهٔ ۲۷۱: زبان و سود، شد در عشق بی پروا فرا ...261شمارهٔ ۲۷۲: از ضعف مشکل آید، چون می برد ز خوی ...262شمارهٔ ۲۷۳: ز ابر دیده در هر گل، زمین کشته ای ...263شمارهٔ ۲۷۴: با ماست، لطف چشم تغافل پناه،کم 264شمارهٔ ۲۷۵: شکایت نیست، مطلب ناله آهنگ است می ...265شمارهٔ ۲۷۶: بیهوده نگشتم به سراپای دو عالم 266شمارهٔ ۲۷۷: ز رنگش، اشک گلگون بادهٔ نابی ست د ...267شمارهٔ ۲۷۸: دل و جان نژند را مانم 268شمارهٔ ۲۷۹: نکرد عشق تو، مطلب روای خویشتنم 269شمارهٔ ۲۸۰: خزان چه می برد از نوبهار رنگینم 270شمارهٔ ۲۸۱: آسان به جلوه های تو، از جا نمی رو ...271شمارهٔ ۲۸۲: چو سایه در قدم سرو خوش خرام توام 272شمارهٔ ۲۸۳: سیاهی را، به اشک از دیدهٔ خود کام ...273شمارهٔ ۲۸۴: رنگین شد از رخت، چو رگ گل، نظاره ...274شمارهٔ ۲۸۵: ز دل برخاست شوری، دیدهٔ داغ درون ...275شمارهٔ ۲۸۶: زانوی بی کسی هاست، بالین خستهٔ من 276شمارهٔ ۲۸۷: نماید بی سبب حاصل، مسبب مدعای من 277شمارهٔ ۲۸۸: نهانی کرده ای یغما، دل من 278شمارهٔ ۲۸۹: باده بیار و هوش را، از سر ما روان ...279شمارهٔ ۲۹۰: لخت دل با سینه از اشک مدام آمد بر ...280شمارهٔ ۲۹۱: صید از حرم کشد، خم جعد بلند تو 281شمارهٔ ۲۹۲: ز تکبیر فنا، حاضر نشد وقت نماز تو 282شمارهٔ ۲۹۳: دارم دلی دو نیم، ز تیغ زبان تو 283شمارهٔ ۲۹۴: صفای وقت، ز دل های بی غبار بجو 284شمارهٔ ۲۹۵: عریان ز صافی طینتی، از پردهٔ نیرن ...285شمارهٔ ۲۹۶: ای تهیدست، به امّید و امل غره مشو 286شمارهٔ ۲۹۷: به دنبال خرام آن پری رو 287شمارهٔ ۲۹۸: افسرده ایم، جام می خوشگوار کو 288شمارهٔ ۲۹۹: سوخته جان دلم یکی، سنبل مشک فام، ...289شمارهٔ ۳۰۰: به عاشقی، شده ام شهرهٔ جهان از تو 290شمارهٔ ۳۰۱: چون لب نایی و نی، پرده سرایان من ...291شمارهٔ ۳۰۲: طرف نقاب اگر کشی، از رخ نازنین فر ...292شمارهٔ ۳۰۳: مستی فزوده است تو را، در بر آینه 293شمارهٔ ۳۰۴: دل از وفا به خاطر جانان گران شده 294شمارهٔ ۳۰۵: ای خدا، یار مرا میل خریدارش ده 295شمارهٔ ۳۰۶: ای دل به زیر خاک تپیدن چه فایده 296شمارهٔ ۳۰۷: دردت به دوای دل بی تاب رسیده 297شمارهٔ ۳۰۸: تا شانه خشک دستم، بی زلف یار ماند ...298شمارهٔ ۳۰۹: مکن ای بلبل آزرده دل، از خار گله 299شمارهٔ ۳۱۰: صبح است و عزم کوی خرابات کردهای 300شمارهٔ ۳۱۱: به خاموشی سپندم گفت، در بزم پریزا ...301شمارهٔ ۳۱۲: به بالینم نشستی، قد به ناز افراشت ...302شمارهٔ ۳۱۳: من بلبلم و گلبن من یار منستی 303شمارهٔ ۳۱۴: سخنها از وفا می گفتی و جور و جفا ...304شمارهٔ ۳۱۵: غم دل با تو زان گوبم،که دانم شاد ...305شمارهٔ ۳۱۶: دلم را، کرده یک پیمانه خون، لعل م ...306شمارهٔ ۳۱۷: گذشت آن دور کز ساغر، کند یاری مرا ...307شمارهٔ ۳۱۸: شد صید دلم بستهٔ فتراک سواری 308شمارهٔ ۳۱۹: مطرب سرود شوق به مستان چه می بری 309شمارهٔ ۳۲۰: خزان رنگ زردم را، میِ نابی نشد رو ...310شمارهٔ ۳۲۱: خوش آن ساعت که از فیض سحر شاداب ب ...311شمارهٔ ۳۲۲: ای خطِّ لب یار، نمایان شده باشی 312شمارهٔ ۳۲۳: ز مستی، خون دل را، باده می انگاشت ...313شمارهٔ ۳۲۴: نوای پرده سوزم، از کجا پیدا کند گ ...314شمارهٔ ۳۲۵: ببین که هست لبم، بلبل بهار خطی 315شمارهٔ ۳۲۶: سحاب خشک، دیگر از کجا پیدا کند اش ...316شمارهٔ ۳۲۷: نشد از گریهٔ مستانه ساقی، دل کنم ...317شمارهٔ ۳۲۸: دارم گل زخمی به جگر تازه و تر، ها ...318شمارهٔ ۳۲۹: ای که بر دیدهٔ اغیار خرامی داری 319شمارهٔ ۳۳۰: ای برق حسن، شعله به باغ که می زنی 320شمارهٔ ۳۳۱: گره، ز ابروی مسکین نواز وا نکنی 321شمارهٔ ۳۳۲: بی داغ عشق، بر در دل ها چه می روی 322شمارهٔ ۳۳۳: ناصح، سخن چه بیهُده از پند می کنی 323شمارهٔ ۳۳۴: ای دل، ترحمی به گناهی نمی کنی 324شمارهٔ ۳۳۵: می رود صید دلم، سخت کمانی در پی 325شمارهٔ ۳۳۶: بستم چو دل به مهر تو، نامهربان شد ...326شمارهٔ ۳۳۷: تا کی از عشوه، فریب دل ناکام دهی 327شمارهٔ ۳۳۸: نی می دهد از اصل مقامات صدایی 328شمارهٔ ۳۳۹: بنواخت نی را، لبهای نایی 329شمارهٔ ۳۴۰: شکیبایی بود کار دلم، با گرمی خویی 330شمارهٔ ۳۴۱: ای ناله، چند در غم دل دردسر دهی 331شمارهٔ ۳۴۲: تلاش فکر ما را از سخن لافان چه می ...332شمارهٔ ۳۴۳: نماند از گرد غم، در سینه ام جای ش ...333شمارهٔ ۳۴۴: اگر نه در جهان سرچشمه ی حیوان بود ...

نظرات

نام خود را وارد کنید

متن نظر را وارد کنید

برداشت از داده های تارنمای گنجینه فارسی با یادکرد منبع آزاد میباشد. گنجینه فارسی 1400.

طراحی سایت و بهینه سازی سایت توسط شرکت مهندسی آبی

آمارگیر وبلاگ