کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    بی گاه شد بی‌گاه شد خورشید اندر چاه شد

    خورشید جان عاشقان در خلوت الله شد

    روزیست اندر شب نهان ترکی میان هندوان

    شب ترک تازی‌ها بکن کان ترک در خرگاه شد

    گر بو بری زین روشنی آتش به خواب اندرزنی

    کز شب روی و بندگی زهره حریف ماه شد

    ما شب گریزان و دوان و اندر پی ما زنگیان

    زیرا که ما بردیم زر تا پاسبان آگاه شد

    ما شب روی آموخته صد پاسبان را سوخته

    رخ‌ها چو شمع افروخته کان بیذق ما شاه شد

    ای شاد آن فرخ رخی کو رخ بدان رخ آورد

    ای کر و فر آن دلی کو سوی آن دلخواه شد

    آن کیست اندر راه دل کو را نباشد آه دل

    کار آن کسی دارد که او غرقابه آن آه شد

    چون غرق دریا می‌شود دریاش بر سر می‌نهد

    چون یوسف چاهی که او از چاه سوی جاه شد

    گویند اصل آدمی خاکست و خاکی می‌شود

    کی خاک گردد آن کسی کو خاک این درگاه شد

    یک سان نماید کشت‌ها تا وقت خرمن دررسد

    نیمیش مغز نغز شد وان نیم دیگر کاه شد

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha