کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    جان از سفر دراز آمد

    بر خاک در تو بازآمد

    در نقد وجود هر چه زر بود

    از گنج عدم به گاز آمد

    بی مهر تو هر که آسمان رفت

    درهای فلک فرازآمد

    بی آبی خویش جمله دیدند

    هرک از تو نه سرفراز آمد

    جان رفت که بی‌تو کار سازد

    سوزید و نه کارساز آمد

    اندر سفرش بشد حقیقت

    کو بی‌تو همه مجاز آمد

    از گرد ره آمدست امروز

    رحم آر که پرنیاز آمد

    سر را ز دریچه‌ای برون کن

    تا بیند کان طراز آمد

    تا نعره عاشقان برآید

    کان قبله هر نماز آمد

    از پیش تو رفت باز جانم

    طبل تو شنید و بازآمد

    ای اهل رباط وارهیدیت

    کز خط خوشش جواز آمد

    آن چنگ طرب که بی‌نوا بود

    رقصی که کنون به ساز آمد

    از سلسله نیاز رستید

    کان بند هزار ناز آمد

    ترک خر کالبد بگویید

    کان شاه براق تاز آمد

    نور رخ شمس حق تبریز

    عالم بگرفت و راز آمد

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha