کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    هزار جان مقدس فدای روی تو باد

    که در جهان چو تو خوبی کسی ندید و نزاد

    هزار رحمت دیگر نثار آن عاشق

    که او به دام هوای چو تو شهی افتاد

    ز صورت تو حکایت کنند یا ز صفت

    که هر یکی ز یکی خوبتر زهی بنیاد

    دلم هزار گره داشت همچو رشته سحر

    ز سحر چشم خوشت آن همه گره بگشاد

    بلندبین ز تو گشتست هر دو دیده عشق

    ببین تو قوت شاگرد و حکمت استاد

    نشسته‌ایم دل و عشق و کالبد پیشت

    یکی خراب و یکی مست وان دگر دلشاد

    به حکم تست بگریانی و بخندانی

    همه چو شاخ درختیم و عشق تو چون باد

    به باد عشق تو زردیم هم بدان سبزیم

    تو راست جمله ولایت تو راست جمله مراد

    کلوخ و سنگ چه داند بهار را چه اثر

    بهار را ز چمن پرس و سنبل و شمشاد

    درخت را ز برون سوی باد گرداند

    درخت دل را باد اندرونست یعنی یاد

    به زیر سایه زلفت دلم چه خوش خفته‌ست

    خراب و مست و لطیف و خوش و کش و آزاد

    چو غیرت تو دلم را ز خواب بجهانید

    خمار خیزد و فریاد دردهد فریاد

    ولی چو مست کنی مر مرا غلط گردم

    گمان برم که امیرم چرا شوم منقاد

    به وقت درد بگوییم کای تو و همه تو

    چو درد رفت حجابی میان ما بنهاد

    در آن زمان که کند عقل عاقبت بینی

    ندا ز عشق برآید که هرچ بادا باد

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha