کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    هر زمان کز غیب عشق یار ما خنجر کشد

    گر بخواهم ور نخواهم او مرا اندرکشد

    همچو پره و قفل من چون جفت گردم با کسی

    همچو مرغ کشته آن دم پرم از من برکشد

    کفر و دین عاشقانش هم رقوم عشق اوست

    حاش لله کان رقم بر طایفه دیگر کشد

    چون گشاید باگشادم چون ببندد بسته‌ام

    گوی میدان خود کی باشد تا ز چوگان سر کشد

    همچو ابراهیم گاهم جانب آتش برد

    همچو احمد گاهم از آتش سوی کوثر کشد

    گویی آتش خوشتر آید مر تو را یا کوثرش

    خوشترم آنست کان سلطان مرا خوشتر کشد

    آب و آتش خوشتر آمد رنج و راحت داد اوست

    زین سبب‌ها ساخت تا بر دیده‌ها چادر کشد

    دوست را دشمن نماید آب را آتش کند

    مؤمنی را ناگهان در حلقه کافر کشد

    سرخوشان و سرکشان را عشق او بند و گشاست

    سرکشان را موکشان آن عشق در چنبر کشد

    بر حذر باید بدن گر چه حذر هم داد اوست

    آن حذر او داد کز بهر بچه مادر کشد

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha