کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    همه خفتند و من دلشده را خواب نبرد

    همه شب دیده من بر فلک استاره شمرد

    خوابم از دیده چنان رفت که هرگز ناید

    خواب من زهر فراق تو بنوشید و بمرد

    چه شود گر ز ملاقات دوایی سازی

    خسته‌ای را که دل و دیده به دست تو سپرد

    نه به یک بار نشاید در احسان بستن

    صافی ار می‌ندهی کم ز یکی جرعه درد

    همه انواع خوشی حق به یکی حجره نهاد

    هیچ کس بی‌تو در آن حجره ره راست نبرد

    گر شدم خاک ره عشق مرا خرد مبین

    آنک کوبد در وصل تو کجا باشد خرد

    آستینم ز گهرهای نهانی پر دار

    آستینی که بسی اشک از این دیده سترد

    شحنه عشق چو افشرد کسی را شب تار

    ماهت اندر بر سیمینش به رحمت بفشرد

    دل آواره اگر از کرمت بازآید

    قصه شب بود و قرص مه و اشتر و کرد

    این جمادات ز آغاز نه آبی بودند

    سرد سیرست جهان آمد و یک یک بفسرد

    خون ما در تن ما آب حیاتست و خوش است

    چون برون آید از جای ببینش همه ارد

    مفسران آب سخن را و از آن چشمه میار

    تا وی اطلس بود آن سوی و در این جانب برد

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha